موضوع: "قرآن و نهج البلاغه"

حساب شفاعت از پارتى ‏بازى جداست

شفاعت یك عامل تربیت است نه یك وسیله پارتى‏بازى و فرار از زیر بار مسئولیت. از اینجا روشن مى‏شود كه شفاعت تغییرى در اراده پروردگار نسبت به گناهكار نمى‏دهد، بلكه این گناهكار است كه با ارتباط معنوى با شفاعت كننده نوعى تكامل و پرورش مى‏یابد و به سرحدى مى‏رسد كه شایسته عفو خدا مى‏گردد.

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَۆُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (بقره ـ 255)

در دو مقاله قبل قسمت «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» را بررسی کردیم. در این نوشتار به ادامه بحث می پردازیم:

در ادامه ششمین توصیف را مطرح کرده و مى‏فرماید:” كیست كه در نزد او جز به فرمانش شفاعت كند” (مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ). این در واقع پاسخى است به ادعاى واهى بت پرستان كه مى‏گفتند ما اینها (بتها) را به خاطر آن مى‏پرستیم كه در پیشگاه خدا براى ما شفاعت كنند، همان گونه كه در آیه 3 سوره زمر آمده است: ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‏.

مشركان، خداوند را قبول داشتند «لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ» (لقمان، 25) ولى بت‏ها را شفیع مى‏دانستند: «وَ یَقُولُونَ هۆُلاءِ شُفَعاۆُنا» (یونس، 18)

آیة الكرسی، این پناهگاه موهوم را در هم مى‏كوبد و مى‏گوید: كیست كه بدون اجازه‏ ى او بتواند شفاعت كند؟ نه تنها هستى براى اوست، كارآیى هستى نیز با اذن اوست. با خیال و توهم شما، مخلوقى شفیع دیگرى نمى‏شود.

شفاعت در قیامت وجود دارد، ولى با حساب و كتاب و با اذن خداوند. اگر از كسى عملى سر مى‏زند، با اذن و اراده خداوند بوده و قیّوم بودن او خدشه بردار نیست تا بتوان در گوشه‏اى دور از خواست او كارى صورت داد.

ادامه »

15بلا برای سبک شمردن نماز

مقصود از سبک شمردن نماز، اهمیت ندادن به آن است. یكى از مصادیق سبک شمردن نماز این است كه شخص گاهى نماز را ترک مى‏كند و یا با نداشتن عذر شرعى، نماز را از اول وقت به تأخیر مى‏اندازد …. هم چنین با سرعت زیاد خواندن، ركوع و سجود را صحیح و درست انجام ندادن، قرائت و اذكار را بدون توجه و غلط خواندن، شرایط نماز (مثل طهارت، قبله شناختن، وقت و …) را رعایت نكردن، با بودن مسجد و جماعت نماز را فرادا خواندن و … همه اینها از مصادیق سبک شمردن نماز است.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: اولین عملی كه از انسان محاسبه می شود نماز اوست و اگر درست بود، به مابقی اعمال او نظر می شود و اگر نه به مابقی اعمال او نگاه نمی شود. و امام باقر(علیه السلام) فرمود: اولین چیزی كه(در روز قیامت) محاسبه می شود نماز است اگر پذیرفته شد مابقی اعمال را می پذیرند.(و گرنه پذیرفته نمی شود). (منتخب المیزان، همان، ص298 روایت 3591-3604)

پس سبک شمردن نماز یکی از عوامل محرومیت از شفاعت است و ما خوب می دانیم که اگر امید به شفاعت نداشته باشیم این اعمال خرده و ریز ما در مقابل سیل گناهان هیچ است.

ادامه »

دارویی ناچیز اما شفا بخش


قالَ اَميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام: كُلُوا ماسَقَطَ مِنَ الْخَوانِ فَاِنَّهُ شِفآءٌ مِنْ كُلِّ داءٍ بِاِذْنِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ لِمَنْ اَرادَ اَنْ يَستَشْفِىَ بِهِ.

اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: آنچه را كه از سفره افتاده برداريد و بخوريد، زيرا آن دواى هر درديست كه خدا بخواهد آنرا اليتام بخشد براى كسى كه به نيّت شفاء بخورد.

مجموعة الاخبار، باب 171، حديث 9، بنقل از نهج البلاغه



سوره هایی که گیاهان خوشبوی قرآنند

سوره‏ هایى كه با «حم» آغاز مى‏ شوند، گیاهان خوشبوى قرآنند….

در ابتدای 29 سوره از سوره های قرآن، یک یا چند حرف از حروف الفبا وجود دارد، که مجموعاً 78 حرف است که با حذف مکررات 14 حرف می شود؛ یعنی نصف حروف هجاء که 28 حرف است. این حروف را «حروف مقطعه»، یا «حروف نورانی» گویند.

درباره حروف مقطعه آراء و نظریات گوناگونی ارائه شده است.
رمزی برای مطالب سوره

حروف مقطعه رمز مطالب سوره مربوطه است . مثلاً در سوره هایی كه «حم» در ابتدای آن ها آمده است بحث «حیات و موت» در میان است یا « طسم» رمز « طیر و طیور» و «سلیمان و سبا» و «موسی» است و یا «الم» به معنای «الله» و «جبرئیل» و« محمّد» است.


«حم»

كلمه حم در اول هفت سوره از سور قرآن كریم واقع است و آن ها عبارتند از«غافر- فصلت شوری - زخرف - دخان - جاثیه - احقاف» و در اول سوره شوری كلمه «عسق» بر آن اضافه شده است.

وجه اشتراك این سوره ها شباهتی است كه به یكدیگر دارند و این شباهت مخصوص این چند سوره است و در دیگر سوره ها دیده نمی شود كه هر یك از این سوره ها با توصیف قرآن شروع شده و نیز از نظر طول به همدیگر نزدیك می باشند و نیز كلمات این سوره ها از نظر تنظیم بسیار شبیه یكدیگر می باشند .

مطالب سوره های «حم» به استثنای سوره شوری ، همه درباره ی «حیات و موت» است و حرف «ح» در همه آنها مختصر «حیات» و«میم» مختصر «موت یا ممات» است.
گفته اند خداوند با این لفظ به حلم و ملك قسم خورد: هر كه به خدا پناه برد و با اخلاص از قلب «لااله الاالله» بگوید خداوند او را عذاب نمی كند و این سخن « قرظی» است

ادامه »

سعادت در گرو اعمال است، نه ادّعا و شعار!!

بنى اسرائیل‏ گمان مى‏كردند كه باید همه‏ ى انبیا از نژاد آنان باشند و بخاطر قدیمى بودن دین آنان و كتاب تورات، خودشان را برتر میدانستند و لطف الهى را فقط مخصوص خودشان دانسته و با این گمان با مسلمانان محاجّه و گفتگو مى‏كردند اما صاحب اختیار همه‏ ى انسان‏ها، خداست. او به همه لطف دارد و مى‏تواند هر كس را از هر نژادى كه باشد، مورد عنایت خاصّ خود قرار دهد.

قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ وَ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ (بقره ـ 139)

(اى پیامبر! به اهل كتاب) بگو: آیا درباره‏ى خداوند با ما مجادله مى‏كنید، در حالى كه او پروردگار ما و شماست و اعمال ما براى ما و اعمال شما از آنِ شماست و ما براى او خالصانه عبادت مى‏كنیم.

از آنجا كه یهود و غیر آنها گاه با مسلمانان به محاجه و گفتگو برمى‏خاستند و مى‏گفتند: تمام پیامبران از میان جمعیت ما برخاسته، و دین ما قدیمى‏ترین ادیان و كتاب ما كهن ترین كتب آسمانى است، اگر محمد نیز پیامبر بود باید از میان ما مبعوث شده باشد!

گاه مى‏گفتند:” نژاد ما از نژاد عرب براى پذیرش ایمان و وحى آماده‏تر است، چرا كه آنها بت‏پرست بوده‏اند و ما نبودیم. و گاه خود را فرزندان خدا مى‏نامیدند و بهشت را در انحصار خودشان!

قرآن در آیه فوق خط بطلان به روى همه این پندارها كشیده‏ است.

این آیه، در واقع هشدار به اهل كتاب است كه از ادّعاهاى بى‏دلیل دست بردارند. آنها مى‏گفتند: ما به خدا نزدیكتر و یا فرزندان او و یا محبوبان او هستیم.

بنى اسرائیل‏ گمان مى‏كردند كه باید همه‏ ى انبیا از نژاد آنان باشند و به خاطر قدیمى بودن دین آنان و كتاب تورات، خودشان را برتر مى‏دانستند و لطف الهى را فقط مخصوص خودشان دانسته و با این گمان با مسلمانان محاجّه و گفتگو مى‏كردند.

ادامه »

بی نقص ترین سامانه آزمایشی دنیا!

آیا می شود به استناد آیه ی شریفه ی ” لاَ یُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا ” وقتی حالشو یا شرایطشو نداریم دست از فریضه ای بکشیم؟ مثلاً طرف مریضه و بیحاله و می خواد همش بخوابه، نمازش قضا بشه و بگه خدا گفته لاَ یُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا؟

چنین تفسیری می شود از این آیه داشت ؟ آیا منظور خدا از این آیه همین بوده؟

مراحلِ ایمانِ واقعی و خداپسندانه

1- ایمان به وجودِ خالق

2- ایمان به چهار صفتِ اصلیِ خداوند ( یگانگیِ او در خداوندی یا همان توحید - علم و دانش مطلق - قدرتِ مطلق - عدالتِ مطلق)

این آیه یکی از آیاتِ بسیار مهم قرآن کریم است که باعث می شود که انسانِ مومن ، به عدالتِ مطلقِ خداوند هرچه بیشتر ایمان بیاورد تا حدی که دلش کاملاً به آرامش می رسد که خدا هرگز به کسی ظلم نکرده و عدالتش مطلق هست.

یکی از عجایب و شگفتی هایِ قرآنِ عزیز ، ارتباطِ اطلاعاتِ موجود در آیه های آن است.

هر چه با مهارتِ بیشتری این اطلاعات را کنار هم بچینیم , تصویرِ حقیقتِ این دنیا بیشتر در ذهنِ ما مجسّم می شود. درست مثل قطعات یک پازلِ تصویری که هر چه قطعاتِ درست بیشتری در کنار هم قرار دهیم بیشتر پی می بریم که آن تصویر چیست.

در قرآن آیاتِ زیادی وجود دارد که حاکی از امتحان بودنِ زندگیِ دنیا می باشد. ما باید قوانین این امتحان را درک کنیم تا بتوانیم با بهترین معدل ممکن قبول شویم.

یکی از آیاتی که در موردِ نحوه ی امتحانِ دنیا به ما اطلاعات می دهد, همین آیه ی شریفه لاَ یُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا است ، مفهوم این آیه بسیار مهم هست.

مفهومش این است که کمیت برایِ خداوند اصلاً ارزش ندارد بلکه درصد و کیفیت ارزش دارد .

ادامه »

مخفیانه گناه می کردم و دوربین ضبط می کرد !

“دوربین مداربسته"‌ ! واژه ای که هم بسیار شنیده اید و هم بسیار دیده اید و کاربردهای آن آشنا هستید. امروزه کاربردها و فواید فراوان این دوربین ها برای کشورها و سازمان ها،ادارات امنیتی،پلیس راهنمایی و رانندگی و … بر کسی پوشیده نیست و حتّی به جرأت می توان ادعا کرد که در دنیای کنونی گریزی از استفاده از آنها وجود ندارد.

سۆال اینجاست آیا در هر محیط و اداره ای می توان از این ابزارها بهره برد؟ حتّی در محیط ها و اماکنی که متولّی فرهنگ سازی، تعلیم و تربیّت و پرورش افراد به عنوان یک شهروند مدنی می باشند؟

همان اماکنی که قرار است نسل آینده ی جوامع برای پذیرش مسئولیّت ها و حفظ دستاوردهای اخلاقی،علمی،فرهنگی،دینی و سیاسی خروجی آنها باشد؟ و آیا نمی توان ابزار یا راه حل دیگری را در اینگونه اماکن جایگزین این دوربین ها نمود؟!

در این جا نمی خواهیم به این سۆال ها پاسخ بدهیم و تنها یک تلنگری برای دوستان است که اگر تمایل دارند به دنبال پاسخ هایش بروند .

در اینجا به عنوان یک مسلمان یک اصل قرآنی را در قالب مقایسه ای، یادآور می شوم و آن همان احساس حضور در پیشگاه خداوند در مقایسه با احساس حضور در برابر دوربین های مداربسته است.

مقایسه ای میان احساس حضور در پیشگاه خداوند با احساس حضور در برابر دوربین های مداربسته از منظر قرآن

ادامه »

سۆالی سخت که هیچ کس جوابش را نمی داند!!

«یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِیمِ * الَّذِی خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ *فِی أَیِّ صُورَةٍ مَّا شَاء رَكَّبَكَ » ؛ (سوره انفطار آیات 6و 7و 8) ؛‌ ای انسان ، چه چیزی تو را به پروردگار کریمت مغرور کرده ؟ پروردگاری که تو را آفریده و ساخته وپرداخته و تناسب داده است و به هر صورتی که خواسته ترکیب کرده ؟

گاهی اوقات از ما سۆالاتی می شود که در جا خشکمان می زند و برای پاسخ دادن به آن تمام وجودمان در گیر می شود؟

مثلاً دوست داری در چه حالتی بمیری؟

دوست داری کی بمیری؟

سۆال می پرسند اگر زیباترین ، ثروتمندترین و با نفوذترین آدم کره زمین بودی چه احساسی داشتی ؟

این سۆال ها را خیلی هایمان بی جواب می گذاریم و از جواب دادن طفره می رویم اما گاهی اوقات پرسشگر کسی است که نمی توانیم از جواب دادن طفره برویم ، باید جواب بدهیم اگر شده برای هر سۆالی ساعت ها فکر کنیم اما پاسخ دادن حتمی است .

مثل وقتی که خداوند متعال از ما یک سۆال بپرسد باید جواب بدهیم . هیچ راه فراری نیست اگر اینجا سرمان را در برف کنیم و نشنیده بگیریم و جواب ندهیم ، در آخرت خفتمان می کنند و جواب را خواهند گرفت .

یکی از سۆالاتی که خداوند متعال صریحاً می پرسد و ما موظفیم که جواب بدهیم این است که : «ای انسان، چه چیزی تو را به پروردگار کریمت مغرور کرده ؟ »

جداً چه چیز اینقدر ما را مغرور کرده که از بندگی کردن خداوند عار داریم ؟ چه چیز ؟

عده ای ثروت دارند ، شهرت دارند ، زیبایی دارند و به آن ها مغرورند ؛ می فرماید در مقابل خداوند کریم و بخشنده که هر چه دارید از او است و اگر او اراده کند لحظه ای دیگر ندارید چه چیز مغرورتان کرده ؟

بسیاری از ما هم که از دار دنیا چیز خاصی نداریم ، نه ثروتی نه قدرتی نه جمالی و نه هیچ چیز دیگری که بگوییم دلیل غرور مان این است، این سۆال را پاسخ دهیم ما چرا اینقدر مغروریم؟ ما به چه چیز مغروریم ؟

بنده با این سۆال که مواجه شدم ساعت ها فکر کردم ولی دریغ از یک جواب قانع کننده ، من به این نتیجه رسیدم که از بس که در درک مقام ربوبی خداوند متعال جاهلم به هیچ مغرورم و الا کسی که مقام پروردگار عالم را بشناسد که مغرور نمی شود حتی اگر زیباترین باشد ، می فهمد که جمال او نقشی است که خداوند بر صورت او زده است .

اگر ثروتی داشته باشد می فهمد که گنجینه های عرش دست خداوند است و او در مقابل پرودگار گدایی بیش نیست .

نظر شما در این مورد چیست؟

انسان به چه چیز مغرور است؟

به سابقه درخشانش ؟ به بندگی بی چون و چرایش ؟ یا … شما بگویید!

منبع:بخش قرآن تبیان


برگی از نهج البلاغه / باریک تر از مو

پیوند: http://www.islamiclife.ir/cat/sunnah/1393/04/002567.php

سخن هم هرچه باشد؛ به هر حال اثر می‌گذارد، ولى اثر سخن نادرست حتما از بین می‌رود.

«اى مردم اگر از برادر دینی خود استوارى در راه دین و درستى راه خدا را دیدید؛ نباید سخن بیهوده دیگران در حق او را قبول کنید یا اینکه اصلاً به آن حرف گوش دهید.
بدانید تیرانداز گاهى تیر می‌اندازد و تیرش به خطا می‌رود، سخن هم هرچه باشد؛ به هر حال اثر می‌گذارد، ولى اثر سخن نادرست حتما از بین می‌رود و خداوند شنوا و شاهد است.

آگاه باشید بین حق و باطل تنها چهار انگشت فاصله است؛ باطل آن است که بگویى شنیدم و حق آن است که بگویى دیدم.»*

*خطبه ۱۴۱ نهج‌البلاغه




پرکاربردترین آیات قرآن در کلام رهبر معظم انقلاب(۲)/ تشریح مصادیق آیه‌ «شجره طیبه»

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای،
توضیح و تبیین آیات قرآن در کلام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، تنها منحصر در جلسات تفسیر ایشان نبوده است، بلکه دیدارهای گوناگون ایشان با اقشار مختلف مملو از توضیح و تبیین آیات قرآنی است. برخی از آیات در کلام ایشان تکرار بیشتری داشته است که در این یادداشت‌ها به معرفی آن‌ها می‌پردازیم. آن‌چه در این یادداشت می‌خوانید قسمت دوم از معرفی و توضیح «پرکاربردترین آیات در کلام رهبر انقلاب» است.

در یادداشت قبلی خواندیم که آیه‌‌ نصرت الهی بیشترین کاربرد را در کلام حضرت آیت‌‌الله خامنه‌ای داشته است. در این یادداشت به دومین آیه‌ی پرکاربرد در بیانات ایشان می‌پردازیم.

آیه‌ «شجره طیبه» پس از آیه‌ نصرت الهی بیشترین استفاده را در بیانات و پیام‌های منتشر شده از ایشان با ۴۴ بار، تکرار داشته است:
«أَلَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِی السَّماءِ» (آیه‌ی ۲۴ سوره‌ ابراهیم)

آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمه طیبه» (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه‌ای تشبیه کرده که ریشه‌ی آن (در زمین) ثابت، و شاخه‌ی آن در آسمان است!؟

در این آیه‌ی مبارکه خداوند متعال «کلمه طیبه» را به درختی پاکیزه تشبیه کرده است که ریشه‌ی آن ثابت و شاخه‌های آن در آسمان است. «جاهایی که خدای متعال در قرآن مَثَل می‌زند - «ان اللَّه لایستحیی أن یضرب مثلاً ما بعوضة فما فوقها» - جای دقّت بیشتری است؛ چون در این گونه موارد، قرآن حقیقتِ بزرگ و پایداری را با تکیه بر یک مثال محسوس، برای ما بیان می‌کند. ما اگر عقل داریم، باید بفهمیم. یکی از آن موارد، همین جاست. شما یک درخت معمولی را نگاه کنید که آن را در خاکی حاصلخیز نشاندید و به آن رسیدید و آفت را از او دفع کردید و دیگر نگرانی‌ای ندارید، «تؤتی اکلها کل حین باذن ربها». به هنگام فصل میوه، سبد را برمی‌دارید و می‌روید تا میوه بچینید. این، یک مثل است. کلمه‌ی طیّبه مثل همین درخت است.»۱

آن‌چه که در این آیه ممکن است مورد سؤال قرار بگیرد، این است که منظور از «کلمه طیبه» چیست؟

ادامه »