نتیجه تکبر

” عمر بن شیبه ” گوید : من در مکه بین صفا و مروه بودم که مردی را مشاهده کردم که سوار بر استری شده و اطراف وی را غلامانی گرفته اند و مردم را کنار می زنند تا او حرکت کند . پس از چندی که به بغداد رفتم روزی بر روی پلی حرکت می کردم چشمم به مردی افتاد که لباسهای کهنه پوشیده و پا برهنه است . خوب به او نگاه کردم و در چهره اش خیره شدم و به فکر فرو رفتم . آن مرد گفت : چرا به من نگاه می کنی ؟

گفتم : تو را شبیه مردی دیدم که او را در مکه مشاهده کردم و شروع کردم صفات او را ذکر کردم . گفت : من همان مرد هستم .

گفتم : چرا خداوند با تو این چنین کرد ؟ در جواب گفت : من در جایی که همه ی مردم در آن ( مکه ) تواضع می کنند تکبر کردم ، خداوند هم مرا در جایی ( جامعه ) که همه برای خود رفعت و شأنی دارند ذلیل کرد .

محجة البیضاء ، ج 6 ، ص 228

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.