می توانید روسری خود را بردارید!!!
دكتر مرتضي آقا تهراني تعريف مي كند كه: وقتي در «مؤسسه اسلامي نيويورك» مشغول فعاليت بودم روزي دختر جواني آمد كه مي خواست مسلمان شود؛ گفتم براي پذيرفتن اسلام، ابتدا بايد خوب تحقيق كنيد بعد اگر به اين نتيجه رسيديد كه دين اسلام دين حق است مي توانيد مسلمان شويد. او رفت و شروع به مطالعه كرد. در اين بين چندين بار ديگر به من مراجعه كرد و در نهايت با ناراحتي گفت:
«اگر مرا مسلمان نكيند من مي روم و در وسط سالن داد مي زنم و مي گويم: من مسلمانم!»
گفتم حالا كه در پذيرفتن اسلام مصمم شده ايد فردا كه روز ميلاد است بياييد تا در طي مراسمي تشرف شما انجام شود. روز بعد، در بين مراسم گفتم اين خانم مي خواهد امروز به دين مبين اسلام مشرف شود. يكي از حضار گفت: «لابد اين دختر عاشق يك پسر مسلمان شده و چون دين ما اجازه ازدواج او را نمي دهد مي خواهد به صورت صوري مسلمان شود.»
گفتم: «از صراحت لهجه شما متشكرم! ولي اين طور كه شما گفتيد نيست زيرا او در مورد حقانيت اسلام، مطالعه گسترده اي داشته است. به عنوان مثال در عقايد اسلامي چيزي به نام «بداء» هست كه مي دانم هيچ كدام از شما چيزي از آن نمي دانيد ولي اين دختر خانم مي داند،
به هر حال او در آن مراسم مشرف به اسلام شد. خانواده وي كه مسيحي بودند با ديدن حجاب او، شروع به آزار و اذيت او كردند. اين آزار و اذيت ها روز به روز بيشتر مي شد به حدي كه مجبور شدم با حضرت «آيه الله مظاهري» تماس گرفته و جريان را با ايشان در ميان گذارم.
ايشان فرمودند: «آيا احتمال خطر جاني وجود دارد؟»
گفتم: «بي خطر هم نيست.»
فرمودند: «پس شما به ايشان بگوييد مي تواند روسري خود را بردارد.»
ماجرا را به آن خانم ابلاغ كردم و گفتم: «مي توانيد روسري خود را برداريد.»
او پرسيد: «آيا اين حكم اوليه است يا حكم ثانويه است و به خاطر تقيه صادر شده است؟»
گفتم: «نه! حكم ثانويه است و به خاطر تقيه صادر شده است.»
گفت: «اگر روسري خود را بر ندارم و به خاطر حفظ حجابم كشته شوم آيا من شهيد محسوب مي شوم؟»
گفتم: «بله!»
گفت: «والله روسري خود را بر نمي دارم هر چند در راه حفظ حجابم جانم را از دست بدهم.»
البته بعد از اين ماجرا خانواده او نيز با مشاهده رفتار بسيار مؤدبانه دخترشان از اين خواسته صرف نظر كردند.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط صدرارحامی در 1390/07/19 ساعت 11:09:53 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |