خوش آمدید
مدرسه علمیه الزهرا المرضیه سلام الله علیها
اصول صمیمیت با فرزندم
چهارشنبه 93/05/22
در صورتی که پدر و مادر کمی حوصله به خرج دهند و صبوری کنند و با آرامش به حرفهای بچه هایشان گوش دهند مسلما خیلی از گره هایی که بایستی با دندان باز شود را با دست باز می کنند.مک
یکی از معضلات اصلی برای خانواده ها نحوه برخورد و ارتباط برقرار کردن با جوانان و نوجوانان خود می باشد.
اولین و مهمترین مساله این است که پدر و مادر فکر می کنند که برقرار کردن رابطه دوستی با فرزندان مشکل می باشد، در صورتی که اگر پدر و مادر کمی حوصله به خرج دهند و صبوری کنند و با آرامش به حرفهای بچه هایشان گوش دهند مسلما خیلی از گره هایی که بایستی با دندان باز شود را با دست باز می کنند. وقتی جوانان احساس امنیت کنند می توانند با پدر و مادر خود صحبت کنند بدون اینکه ترسی از طرد شدن، مورد ضرب و شتم قرار گرفتن، مورد تحقیر قرار گرفتن و مورد مقایسه قرار گرفتن داشته باشند. در این صورت آن جوان یا نوجوان، پدر و مادر خود را محرم اسرار دانسته و ارتباط خوبی بر قرارمی کند. البته این اولین و اساسی ترین قدم است.
یک مثال واضح این که خود ما چرا با یک دوست راحت صحبت می کنیم ولی با پدر و مادر یا حتی با خواهر و برادر نمی توانیم به راحتی صحبت کنیم؟ چون یک دوست فقط به حرفهای ما گوش می دهد و درنهایت برای این که ما را آرام کند، همدردی می کند و حتی یک راهکار هم جلوی پای ما می گذارد، چه درست و چه نا خواسته غلط. ولی پدر و مادرها به محض اینکه بچه صحبت می کند چون نگران هستند که به نوعی از دستش بدهند شروع به گفتن حرفهای تحریک آمیز می کنند، البته ناخواسته و نمی دانند که این حرف ها فاصله ها را بیشتر می کند و بچه برای اینکه جایگاه خود را درخانه از دست ندهد ومورد سرزنش قرار نگیرد، ترجیح می دهد با همان دوست راحت باشد ودردودل کند، به همین راحتی!
اما راهکارهایی کاربردی برای حل این مساله و دوستی عمیق با فرزندان:
ادامه »با سکوت چه چیز را ثابت می کنیم ؟!
دوشنبه 93/05/20
امر به معروف و نهی از منکر چیست ؟
امر یعنی دستور، معروف یعنی كار خیر، امر به معروف یعنی دستور به انجام كار خیر بدهید . یعنی تشویق به خوبیها كنید.
در مقابل منكر یعنی بد ، نهی از منكر یعنی باید جلوی بدیها را گرفت. هر مسلمان باید مردم را به خوبیها تشویق و جلوی فساد را بگیرد.
یكی از چیزهای بسیار خطرناک در جامعه ریخته شدن قبح گناه است .
خطر سكوت و بیتفاوتی در برابرگناه
یكی از عوامل عادی شدن گناه ، سكوت مردم است . اگر كسی یك خلافی کرد و مردم بیتفاوت نگاهش كردند ، این گناه عادی میشود.
لازم نیست هر گاه حرف كه میزنیم بلافاصله اثر کند . ممكن است حرف هم كه بزنیم، اثر نكند ، اما در مقابل گناه نباید عادی باشیم .
امر به معروف ، عبادتی بزرگ
خود امر به معروف یك عبادت بزرگ است كه تمام عبادتها نسبت به امر به معروف و نهی از منكر مثل یك قطره کنار دریا هستند .
معنای امر به معروف این نیست که كه تا گفتیم كه مثلاً این كارت غلط است ، بگوید چشم !
اگر یك معلم برود سر كلاس، ولو بچهها هم سر كلاس نباشند ، آموزش و پرورش حقوق معلم را میدهد . اینطور نیست كه چون بچهها نیامدهاند، حقوق به او ندهید.
تكرار نهی از منكر، زمینه تأثیرگذاری و ترك گناه
وقتی به یك چوب سفت ده تبر میزنیم ، تبر یازدهم را که بزنیم ، چوب می شکند . اما باید بدانیم که ده تا تبر هم بیاثر نبودند . اگر این دهتا تبر به چوب نمیخورد ، تبر یازدهم اثر نمیكرد .
شما بگو گوش نمیدهد ، دومی را هم گوش نمیدهد ، پنجمی را هم گوش نمیدهد ، 27 نفر اگر گفتند و گوش نداد، نفر28 بگوید ، گوش میدهد. پس این 27 نفر هم شریك هستند.
حرفهایی كه ما میزنیم، لازم نیست فوری اثر كند، اصلاً ممکن است زمینه ای شویم که حرف دیگری اثر کند .
یكی از عوامل عادی شدن گناه ، سكوت مردم است . اگر كسی یك خلافی کرد و مردم بیتفاوت نگاهش كردند ، این گناه عادی میشود
ادامه »اگر حالت خوب نیست کلیک کن!
شنبه 93/05/18
از هر ماجرا بهم ریخته ای؟ چند لحظه با من باش تا یک راه برای آرامش و شادی درونی تو نشانت بدهم.
تا حالا به این مطلب توجه کردی که کلمات گاهی اثرهای خارق العاده ای دارند. در عالم خیلی چیزها آثاری دارند که اگر به آنها توجه نکنی اصلاً به مۆثر بودنشان پی نمی بری و این باعث نمی شود که آثار کلمات کم بشود و این اثر از طرف کسی نیست مگر حضرت باری تعالی.
بعد از چند وقت که دیدمش خیلی ناراحت و کلافه بود. منم که نمی توانم از کنار ناراحتی دوستم بی تفاوت بگذرم بهش گفتم: چرا اینقدر بهم ریخته ای؟ می خواهی با هم صحبت کنیم شاید سبک بشوی. دستهایش را گرفتم و سعی می کردم با محبتی که نسبت به او داشتم از طریق گرمای دست هایم اول حس امنیت و آرامش را به او منتقل کنم و بعد حرف بزنم.
گفتم : چند سۆال ساده می پرسم جواب بده. یادآوری بعضی چیزهاست که حالت را عوض می کند و تو حتی فکرش را هم نمی کنی که این سۆال های ساده که جواب های ساده و روشن دارد بتواند اینقدر به تو آرامش بدهد.
جدی جواب بده واین را بدان که این چند سوال ساده حالت را تغییر می دهد.
گفتم: کی تو رو به این دنیا آورد؟ گفت :خدا
- کی تو رو از این دنیا می بره؟ گفت:خدا
- کی می تونه تو رو مریض کنه؟ گفت: خدا
- کی می تونه درمانت کنه؟ گفت: خدا
- کی می تونه هر چی بخوای بهت بده؟ گفت: خدا
- کی می تونه هر چی داری رو ازت بگیره؟ گفت: خدا
- می دونی حدیث قدسی چیه؟ گفت: بله سخن خدا با پیامبران
در یکی از این احادیث قدسی آمده که «من اول عاشق مخلوقاتم شدم و بعد خلقشان کردم». می دانی این یعنی چه؟
این یعنی که تو بخواهی یا نخواهی بنده خدایی هستی که خودش اول دوستت داشته بعد خلقت کرده؛ بعد هم می برد پیش خودش. از طرف دیگر ما در دنیایی زندگی می کنیم که یک سلطان دارد (سلطان یعنی مسلط به تمام دنیا). آن سلطان دوستت داشته، خلقت کرده، به تو همه چیز داده، برایت همه کار می کند و از مادر مهربانتر است. تازه مادرت را هم او به تو داده! از همه چیز آگاه است و یک لحظه هم از هیچ جای عالم غافل نیست و بدون اجازه او هیچ اتفاقی نمی افتد. او هر چیز ی که تو را به اوج استعدادت می رساند را پیش می آورد.
در قرآن آمده «فانسانیه الشیطان» فراموشی با واسطه شیطان به وجود می آید و آن چیزهایی که مایه آرامش من است، همان چیزهایی است که باور و اعتقاد من است
این از سمت خدا؛ ولی تو در مقابل می توانی چند مدل رفتار کنی که بسته به رفتارت حالت خوب و یا بد می شود.
اگر به او اعتماد کنی و مطمئن باشی که یک وکیل خبره و مهربان داری که خودش کارهایت را به بهترین نحو ممکن جور می کند حالت خوب می شود و در کمال رضایت برای همه مشکلات می توانی برنامه ریزی کنی و به زندگیت با انرژی و پر توان ادامه بدهی. در واقع خودت را در بین مشکلات تنها و بی کس نمی بینی بلکه پشت خودت حامی قدرتمندی می بینی.
در این حال ارتباط دائم خودت را اینطور ادامه می دهی که چون آن حامی مهربان را دوست داری طوری رفتار می کنی که ارتباطت بیشتر و فاصله ات کمتر بشود، پس اعمالی را انجام می دهم که او دوست دارد، که البته او کارهایی را دوست دارد که برای من لازم و مفید است.
در مقابل اگر به او فکر نکنی و دائم این را مد نظر قرار ندهی که دائماً کسی با توست و همه کارهای تو را می بیند و هر کاری با توانی که او می دهد قابل انجام است و… کم کم مشکلات تو را از انرژی تخلیه و توانت را کم می کند، افسرده می شوی و غم و تنهایی تو را احاطه می کند.
آرامش
به چشم هایش نگاه کردم، اضطراب درونش کم شده بود و گرمی خاصی ته وجودش دیدم. گفتم: یک نفس عمیق بکش و کمی مکث کن و نفست را محکم بده بیرون. با این کار سعی کردم انرژی منفی و حال بدش را تغییر بدهم.
این کار را کرد. لبخند کم رنگی روی لبش آمد. گفتم: در قرآن آمده «فانسانیه الشیطان» فراموشی با واسطه شیطان به وجود می آید و آن چیزهایی که مایه آرامش من است، همان چیزهایی است که باور و اعتقاد من است. شیطان اول دشمنی را با انسان می کند با فراموشی یاد خدا آرامش و نشاط را از انسان می گیرد و انسان زرنگ با ذکر و یاد خدا آرامش و شادی را به دل خودش بر می گرداند.
فکر کنم با بلند فکر کردن با هم کمی حالت بهتر شده باشد. با این تمرین کم کم قوی می شوی و انرژی مثبت کم کم در تو جاگیر می شود. یعنی وقتی افکارت این گونه شد که تو دائم با او هستی و دائم با او مناجات کنی، نشاط در دلت جاگیر می شود.
خب این هم یک راه دیگر که شادی را در درون ما می آورد و می تواند ماندگار کند. آن هم نگاه بندگی خداست. اگر خودت را بنده خدا بدانی و ببینی، خدا را هم کفیل و حامی خودت می بینی. آن هم وکیلی که قدرتمندترین عالم و مهربانترین است.
منبع: بخش خانواده تبیان