خوش آمدید
مدرسه علمیه الزهرا المرضیه سلام الله علیها
برای روزی زیاد و احترامت حتما بخوانش!
دوشنبه 93/04/23
ماه شریف و مبارک رمضان، ماه مخصوص و منسوب به خداوند تبارک و تعالی و اشرف “شهور"است از آن جهت که به افتتاحش، ابواب رحمت و رضوان گشاده می گردد، از این رو روز و شبش معطّر به عطر جان نواز راحت و سرشار از شمیم خوش پرهیزگاری، عبادت و تلاوت دعاء و نیایش است.شاید به همین جهت است که امام صادق علیه آلاف التحیة و الثناء فرموده اند: «انّه من لم یغفر له فی شهر رمضان لم یغفر له الی قابل الاّ ان یشهد عرفة.»
«کسی که رمضان بر او سپری شود و گناهان وی آمرزیده نشده باشد، امید به آمرزش نداشته باشد مگر آنکه فرصت یابد و روز عرفه را درک کند».
و باز بی سبب نیست که نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) در فرازی از خطبه شعبانیه ضمن تبیین فضائل ماه رمضان فرمود:
«در این ماه نفسهای شما تسبیح، خوابتان عبادت، اعمالتان مقبول و دعایتان مستجاب است، زیرا خداوند سبحان در ایام این ماه با رحمت خاصّه خویش به بندگان نظر دارد و ادعیه و استغفارات ایشان را قرین اجابت و آمرزش می نماید.»
بنابراین اوقات شریفه ماه مبارک رمضان بهترین فرصت ممکن برای قرائت ادعیه و انجام مناجات و عرض نیاز به درگاه یکتای بی نیاز می باشد. در این میان علاوه بر استفاضه از ادعیهء مشترکه و مختصهء ایام، لیالی و اسحار در این ماه، با عنایت به آنکه ماه رمضان در واقع “مشهد"امیر مومنان حضرت علی(علیه السلام) است، نیایش های ماثوره حضرتش نورانیت ویژه ای دارد خصوصا دعاء صباح آن گرامی که در میان ادعیهء امامیه، دعایی است مشهور و عالی مضمون که ضمن شرافت خاص روایی کلید ابواب علم و حکمت و آداب را بر خواننده زیباشناس هدیه می نماید و به همین جهت حضرتش آن را «مفتاح الفتوح النجاح و رموز کنوز الفلاح» نامیده و هر صبح بعد از نماز فجر و طلوع صبح صادق تا برآمدن آفتاب آن را قرائت می فرمود، اگرچه منافع سرشار آن دون زمان خاصی است. به همین جهت فوائد کلی مداومت بر تلاوت این دعاء، ضمن حدیثی چنین املاء گردیده است:
ادامه »جواب شش موضوع مبهم
شنبه 93/04/21
پیوند: http://tebyan.net/newindex.aspx?pid=101351
مرحوم قطب الدّین رواندى در كتاب خرایج خود آورده است :
روزى یك نفر از بلاد روم خدمت امام علىّ علیه السلام وارد شد و اظهار داشت : من یك نفر از رعیّت تو و از اهالى این شهر هستم .
حضرت فرمود: خیر، تو از رعیّت من و از اهالى این شهر نیستى ؛ بلكه تو از سوى پادشاه روم آمده اى و او چند سؤ ال براى معاویه فرستاده است و چون معاویه جواب آن ها را نمى دانست به من ارجاع شده است .
آن شخص اظهار داشت : بلى ، صحیح فرمودى ، معاویه مرا به طور محرمانه نزد شما فرستاد تا جواب مسائلم را از شما دریافت دارم ؛ و این موضوع را كسى غیر از ما نمى دانست .
پس از آن امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام فرمود: آنچه مى خواهى از این دو فرزندم سؤ ال كن كه جواب كافى دریافت خواهى داشت .
آن شخص گفت : از آن كسى كه موهاى سرش تا روى گوشهایش آمده - یعنى ؛ حسن مجتبى علیه السلام - سؤ ال مى كنم .
و چون آن شخص رومى نزد امام حسن مجتبى علیه السلام آمد، پیش از آن كه سخنى مطرح شود، حضرت به او فرمود: آمده اى تا سؤ ال كنى :
فاصله بین حقّ و باطل چیست ؟
و بین زمین و آسمان چه مقدار فاصله است ؟
و بین مشرق تا مغرب چه مقدار مسافت است ؟
و قوس و قزح - یعنى ؛ رنگین كمان - چیست ؟
و خنثى به چه كسى گفته مى شود؟
و آن ده چیزى كه یكى از دیگرى محكم تر و سخت تر مى باشند كدامند؟
مرد رومى با حالت تعجّب گفت : بلى ، سؤ ال هاى من همین ها مى باشد.
امام حسن مجتبى علیه السلام در این موقع به پاسخ سؤ ال ها پرداخت و فرمود: بین حقّ و باطل چهار انگشت است ، آنچه با چشم خود دیدى حقّ و آنچه شنیدى باطل است .
فاصله بین زمین و آسمان به اندازه دعاى مظلوم بر علیه ظالم است و نیز تا جائى كه چشم ببیند.
همچنین فاصله بین مشرق تا مغرب به مقدار سرعت گردش و حركت خورشید در یك روز خواهد بود.
و امّا قوس و قزح : قوس علامتى است از طرف خداوند رحمان براى در اءمان ماندن موجودات زمین از غرق شدن و دیگر حوادث مشابه آن ؛ و قزح نام شیطان است .
… از مرگ محكم تر، و نیرومندتر مشیّت و اراده الهى است كه مرگ را برطرف مى نماید - و در روز واپسین ، مردگان را زنده مى گرداند
و امّا خنثى به شخصى گفته مى شود كه معلوم نباشد مرد است یا زن ، كه اگر هیچ نشانه اى نداشته باشد، یا هر دو نشانه را موجود باشد به او گفته مى شود: ادرار كن ، پس اگر ادرارش به سمت جلو یا بالا بود مرد است و در غیر این صورت در حكم زن خواهد بود.
و امّا جواب آن ده چیز - به این شرح است - :
خداوند متعال سنگ را آفرید و به دنبالش آهن را به وجود آورد كه همانا آهن سنگ را قطعه قطعه مى كند.
و سپس آتش را آفرید كه آهن را گداخته و آب مى نماید.
و سخت تر از آتش آب است كه آتش را خاموش مى كند.
و از آب شدیدتر، ابر مى باشد كه آن را حمل و منتقل مى كند.
و از ابر نیرومندتر باد خواهد بود كه ابر را به این سو، آن سو مى برد.
و از باد قدرتمندتر آن نیروئى است كه باد را كنترل مى كند.
و از آن شدیدتر ملك الموت - عزرائیل - است كه جان همه چیز را مى گیرد؛ و مى میراند.
و از آن مهمّتر خود مرگ است كه جان عزرائیل را نیز مى رباید.
و از مرگ محكم تر، و نیرومندتر مشیّت و اراده الهى است كه مرگ را برطرف مى نماید - و در روز واپسین ، مردگان را زنده مى گرداند .
بحارالا نوار ج 43، ص 326، ح 5، الخرایج و الجرایح : ج 2، ص 572، ح 2.
منبع: چهل داستان و حدیث زندگانی امام حسن (علیه السلام) عبداللّه صالحى
نمونه هايى ازفضائل وسيره فردى امام حسن مجتبى(ع )
شنبه 93/04/21
ذكاوت امام حسن مجتبى (ع)
حضرت مجتبى صلوات الله عليه در سن هفت سالگى در مجلس حضرت رسول (ص) حاضر مىشد، آيات وحى را كه تازه نازل شده بود ياد مىگرفت و در خانه براى مادرش فاطمه (س) مىخواند، هر وقت اميرالمؤمنين (ع) داخل خانه مىشد مىديد كه فاطمه زهرا آيات را مىخواند. مىفرمود: چه كسى اينها را به تو ياد داد حال آنكه امروز نازل شده است ؟
حضرت فاطمه زهرا (س) جواب مىداد: فرزندت حسن، روزى اميرالمؤمنين (ع) در خانه مخفى شد كه ببيند حضرت مجتبى چطور آيات وحى را مىخواند، حسن (ع) داخل شد، آيات وحى را ياد گرفته بود، ولى تا خواست بخواند مضطرب شد و نتوانست، مادرش از اضطراب وى تعجب كرد، حضرت مجتبى جواب داد:
اى مادر بيانم كوتاه آمد، زبانم بند شد، ظاهراً يك مرد بزرگوارى مرا زير نظر دارد و به من گوش مىدهد. در اين هنگام اميرالمؤمنين (ع) از پس پرده خارج شد و فرزند عزيزش را بوسيد و مورد تفقد قرار داد: «قال يا اُمّاه قلّ بيانى و كَلّ لِسانى لعلّ سَيّداً يَرْعانى» 1 حضرت مجتبى صلوات الله عليه از اول آشنا به آيات وحى و داراى ذكاوت خاصى بود.
حلم
يك نفر از اهل شام وارد مدينه شد، حضرت مجتبى (ع) را ديد كه بر مركبى سوار است و چون تحت تأثير تلقينات شوم بنى اميه قرار گرفته بود، شروع به ناسزا گفتن كرد، او تند تند اسائه ادب مىكرد، امام(ع) هم چيزى نمىگفت. تا وقتى كه مرد شامى آرام شد.
حضرت مجتبى كه درد او را مىدانست بر او سلام كرد و خنديد و فرمود: يا شيخ گمان مىكنم غريب هستى، شايد امر بر تو مشتبه شده است اگر بخواهى گذشت كنيم از تو گذشت مىكنيم، اگر از ما چيزى بخواهى بتو مىدهيم، اگر راهنمائى بخواهى راهنمائيت مىكنيم، اگر از ما مركبى بخواهى براى تو مركب مىدهيم، اگر گرسنه باشى، سيرت مىگردانيم اگر عريان باشى لباست مىدهيم، اگر محتاج باشى بىنيازت مىكنيم، و اگر حاجتى داشته باشى آنرا بر مىآوريم و تا در مدينه هستى اگر در خانه ما ميهمان باشى براى تو بهتر خواهد بود، چون منزل ما وسيع و امكانات ما بسيار و موقعيت ما گسترده است .
مرد شامى از شنيدن اين سخنان به گريه افتاد، سپس گفت: گواهى مىدهم كه تو خليفه خدا در روى زمين هستى، خدا داناتر است كه رسالت خود را در كجا قرار بدهد، تو و پدرت مبغوضترين خلق در نزد من بوديد ولى فعلاً محبوبترين خلق خدا در نزد من هستيد:
«ثم قال أَشهدُ انّك خليفةُ اللّه فى ارَضه، اللّهُ اعلم حيث يجعل رسالته ،كنت أَنت و ابوك ابغضُ خلق اللّهِ الىّ و الان أَنت اَحبّ خلق اللّه الىّ».
سپس آن مرد وسائل خويش به خانه آن حضرت آورد و تا در مدينه بود ميهمان آن حضرت بود و بر محبت اهل بيت (ع) معتقد شد.2
نگارنده گويد: معاويه و پيروان او درباره اميرالمؤمنين صلوات الله عليه و اهل بيت او، چنان تهمتهائى بستند و چنان ناروائيها نسبت دادند كه عقل متحير است و توانست ناسزاگوئى به آن حضرت را رسميت بدهد، امام مجتبى (ع) احساس كرده كه اين آدم ذاتاً بدجنس نيست ولى تحت تأثير تبليغات سوء قرار گرفته است، لذا با حلم و بردبارى او را معالجه فرمود.