خوش آمدید
مدرسه علمیه الزهرا المرضیه سلام الله علیها
سلاخی انسانها به جرم اعتقاداتشان در کدام آئین آسمانی آمده است؟
پنجشنبه 93/04/05
پیوند: http://www.iqna.ir/fa/News/1421843
نظر جمعی از علمای اهل سنت در محکومیت داعش؛
گروه سیاسی: اسلام، دین مهربانیها، وحدت، اتحاد و همدلی است پس چگونه است برخی که ادعای مسلمان بودن را دارند، دست به کشتار همکیشان خود میزنند؟ آیا این مسئله درست است که مسلمانان را به دلیل اعتقاداتشان کشت و سلاخی کرد؟
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از فارس، اسلام به عنوان کاملترین دین آسمانی، آئین مهربانیها و مودتهاست چنانچه این مسئله را میتوان از آیات قرآن و روایات معصومین(ع) به خوبی استخراج کرد تا جایی که خداوند در قرآن کریم تأکید میکند چون پیامبر(ص) مهربان است، مردم به او جذب شدند و اگر غیر از این بود هیچگاه کسی به او ایمان نمیآورد. « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ…؛ پس به [برکت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پیرامون تو پراکنده مىشدند…» ( آیه 159 سوره آلعمران)
از سوی دیگر اسلام دینی است که پیوسته پیروان خود را به حفظ اتحاد و همبستگی میان آنان دعوت کرده است و خداوند نیز در آیه 103 سوره آل عمران تأکید میفرماید «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ …؛ و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید…».
اسلام، آئین مهربانی و وحدت است
از این موارد و آیات قرآن کریم چنین بر میآید که اسلام، دین مهربانیها، وحدت، اتحاد و همدلی است پس چگونه است برخی که ادعای مسلمان بودن را دارند، دست به کشتار همکیشان خود میزنند؟ مسلمانان که حتی سوای از اعتقادات آنان، در درجه نخست یک انسان و مخلوق خداوند هستند. در دینی که خداوند پیوسته به نیکوکاری حتی به حیوانات تأکید دارد، آیا این مسئله درست است که مسلمانان را به دلیل اعتقاداتشان کشت و سلاخی کرد؟
در کدام دین و مذهب آسمانی و الهی آمده است که باید انسانها را تنها به جرم اعتقاداتشان سلاخی کرد؟ در آیات قرآن نیز میخوانیم که خداوند به پیامبر(ص) خود میفرماید تو رسالت خود را انجام بده و کاری به کافران نداشته باش و خداوند به موقع با آنها حساب خواهد کرد. آیه 48 سوره شوری « فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلَاغُ …؛ پس اگر روى برتابند ما تو را بر آنان نگهبان نفرستادهایم بر عهده تو جز رسانیدن [پیام] نیست…» و آیه 40 سوره رعد « وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاَغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ …؛ و اگر پارهاى از آنچه را که به آنان وعده مىدهیم به تو بنمایانیم یا تو را بمیرانیم جز این نیست که بر تو رساندن [پیام] است و بر ما حساب [آنان]».
اما متأسفانه در شرایط امروزی مشاهده میکنیم که در نقاط مختلف دنیا افراد بیشماری تنها به دلیل مسلمان بودن کشته میشوند و در این اواخر نیز مشاهده میشود که مسلمانان شیعه و سنی عراق به دلیل اعتقادات آنان سلاخی میشوند؛ شیعیان به جرم شیعه بودن و اهل تسنن به دلیل همکاری نکردن با گروهکهای تروریستی سلاخی میشوند.
همه آنچه درباره وهابیت باید بدانید
چهارشنبه 93/04/04
وهابیت چیست؟ چه اهدافی را دنبال می کند؟ این جریان الحادی از کجا منشاء گرفته است؟ سیر تاریخی آن از گذشته تا امروز چگونه بوده است؟ چه جریانهایی از آن حمایت می کنند؟ آیا طبق ادعای سران وهابیت آنها به باورهای اسلامی تبلیغ شده پایبند هستند؟ پاسخ این سوالات و بسیاری دیگر از سوالات را در این کتاب می توانید پیدا کنید.
شناخت وهابیت(نقد و بررسی تفصیلی پیشینه عملکردها و باورها)/
به کوشش نجم الدین طبسی/
انتشارات دلیل ما، چاپ اول 1392940صفحه، 28000 تومان
در زمانی که فرقه های الحادی همانند وهایبت با حمایت برخی از کشورهای منطقه به حمایت از جریان های سلفی پرداخته و ایمان مردم مسلمان و به ویژه شیعیان را نشانه رفته اند، انتشار آثاری که در راستای شناخت چنین جریانهایی و همچنین رفع شبهاتی که این دسته از جریانها به دنبال آن هستند، از اهمیت بسیار زیاد و به مراتب بیشتری در قیاس با گذشته برخوردار است.
به خصوص اینکه در تغییر و تحولات اخیر منطقه شاهد این واقعیت بوده ایم که غیر سران برخی کشورهای به ظاهر اسلامی بیگانگان نیز به شکلی مستقیم و غیر مستقیم به وهابیون کمک کرده و به آنها پرو بال می دهند. در چنین زمانی که نام وهابیون و جریانهای سلفی بیش از هر زمان دیگر شنیده می شود، پرسش درباره چیستی این فرقه ها و اهداف شان بیش از هر زمان دیگری به ذهن می رسد.
کتاب «شناخت وهابیت» یکی از کاملترین مجموعهها در معرفی وهابیت و وهابیان است آنگونه که غیر از بیان مطالب در آشنایی تاریخی باورهای آنان، به نقد و بررسی آراء آنها نیز پرداخته است.
کتاب حاضر یکی از کاملترین مجموعه ها در معرفی وهابیت و وهابیان است آنگونه که غیر از بیان مطالب در آشنایی تاریخی باورهای آنان، به نقد و بررسی آراء آنها نیز پرداخته است در واقع این اثر از سه بخش نظیر «پیشینه و کنونه»، «افراطها و تفریطها» و «باورها» تنظیم شده است.
در مجموعه حاضر برای نقد آراء وهابیان، از منبع روایی و تاریخی اهل سنت استفاده شده تا بیان گردد آنها حتی براساس منابع اهل سنت نیز پایبند به اعتقادات اسلامی نیستند. اینان پایه گذار جریان نفاق و دشمنی با اسلام و مسلمانان بوده و از بدو تاسیس بنای تفرقه در اسلام، و ایجاد بستر مناسب برای حاکمیت کفار و مشرکین را در برنامه های خود داشته و دارند.
بخش اول در طی 5 فصل به پیشینه فکری و رفتاری و هابیت در قرون نخستین می پردازد و سپس شخصییت های فکری، مواضع سیاسی و فکری آنها، روش های تبلیغی آنها معرفی شده اند. همچنین تاریخ شروع تفکرات وهابی تا تشکیل حکومت سعودی و حمایت سیاسی نظامی از مواضع وهابیت در این فصل به تمامی نقل شده است .
در بخش دوم با افراط ها و تفریط های ساختگی آنان در احکام و سنت پیامبر(ص) آشنا می شویم و خواننده با نگاهی ریز بینانه به جزئیات شیوه های دشمنی آنان با دین و خاندان اهل بیت (ع) پی برده و با پردازش کنندگان این عقاید و شیوه عملکرد آنها در دشمنی با اهل بیت (ع) آشنا می شود.
فصل سوم از این بخش بحث مشبعی در خصوص غلو وهابیان در بزرگداشت شخصییت های معروف مکتب خلفا است، مبحث تکفیر مسلمین و متهم کردن مسلمانان به کفر و شرک از سوی سردمداران وهابیت، فتاوای مختلف مفتیان، و مبحث ترور و ایجاد وحشت از سوی وهابیان و ذکر جنایات آنان در طول تاریخ، دو فصل پایانی این بخش است .
آخرین بخش کتاب باورهای وهابیت در مورد خدا، پیامبر(ص)، و سنت های مختلف رسول خدا(ص) مثل توسل، تبرک، زیارت قبور، مراسم سوگواری، نذر، بنای بر قبور است که به طور مفصل با ذکر شواهد قرآنی و روایی، و با نقد و بررسی روایات ساختگی آنان، و بیان سیره پیامبران (ص) مورد کنکاش قرار گرفته است. در مجموعه حاضر برای نقد آراء وهابیان، از منبع روایی و تاریخی اهل سنت استفاده شده تا بیان گردد آنها حتی براساس منابع اهل سنت نیز پایبند به اعتقادات اسلامی نیستند. اینان پایه گذار جریان نفاق و دشمنی با اسلام و مسلمانان بوده و از بدو تاسیس بنای تفرقه در اسلام، و ایجاد بستر مناسب برای حاکمیت کفار و مشرکین را در برنامه های خود داشته و دارند.
داستان هايي از اخلاص مخلصين (قسمت اول)
چهارشنبه 93/04/04
يكي از مسائل با اهميت براي طلاب علوم ديني تحصيل اخلاص و پاك سازي و تصفيه ي نيت است. طلبه بايد فقط براي خداوند سبحان گام بردارد و هرگز هدفش رسيدن به مقاصد آلوده ي دنيوي نباشد و از ابتدا فكر مسند يابي، جاه طلبي، نام جويي، رسيدن به مرجعيت، امامت جمعه و جماعت، نمايندگي مجلس، كسب مقامي در جامعه، شهرت، جلب نظر مردم و احترام آنان را از سر خويش بيرون كند و الا نه تنها علمش به حال او سودي نخواهد داشت بلكه با اندوختن بيشتر اصطلاحات و علوم به جهنم نزديك تر مي شود و اسباب بدبختي خود - و در بيشتر اوقات - بدبختي مردم را فراهم مي كند. ضرر عالمان غير مخلص و ضربه هايي كه به پيكر دين فرود آورده اند كم نيست.
تحصيل اخلاص بسي دشوار است و به سادگي نمي توان به آن دست يافت و نيازمند مبارزه ي طولاني و مداوم با نفس، و استقامت است. درحديثي قدسي مي خوانيم كه خداوند متعال مي فرمايد:
الاِخلاصُ سِرٌ مِن اَسرارِي اِستَودَعتُهُ قَلبَ مَن اَحبَبتُ مِن عِباديِ؛ (1)
اخلاص يكي از اسرار من است كه در دل بندگان محبوب خويش به وديعت نهادم.
و اگر كسي به اين مرتبه دست يافت و به پالايش نيت خويش موفق شد، بزرگ ترين نعمت نصيبش گشته است. از امام صادق عليه السلام نقل شده است:
ما اَنعَمَ اللهُ (عَزَّوَجَلَّ) عَلي عبد اَجَلَّ مِن اَن لا يَكُونَ في قَلبِهِ مَعَ اللهِ (عَزَّوَجَلَّ) غيرُهُ؛ (2)
برترين نعمت خداوند به بنده اش اين است كه در قلبش چيزي جز « خدا» نباشد.
اميرالمومنين علي عليه السلام فرموده اند:
الدُنيا كُلُّها جَهلٌ اِلاّ مَواضِعُ العِلم و العِلمُ كُلُّهُ حُجَّه اَلاّ ما عُمِلَ بِهِ، وَ العَمَلٌ كُلُّه رِياءٌ اِلاّ ما كانَ مُخلَصاً وَ الاِخلاصُ عَلي خَطَر حتي يَنظُرَ العَبدُ بِما يُختَمُ لَهُ؛(3)
دنيا همه اش ناداني است مگر جايگاه هاي دانش، و دانش تمامش حجت و دليل خداوند عليه انسان است به جز آن مقدار كه بدان عمل شود، و عمل تمامش رياست، غير از آنچه خالصانه انجام شود، و اخلاص در معرض خطر است تا اين كه انسان ببيند عاقبتش چه مي شود.
به چند نمونه از اخلاص بزرگان اشاره مي شود:
1. روزي علامه بحرالعلوم رحمه الله را شاگردانش خندان و متبسم يافتند. سبب پرسيدند در پاسخ فرمود: پس از بيست و پنج سال مجاهدت، اكنون كه در خود نگريستم، ديدم ديگر اعمالم ريايي نيست و توانسته ام به قلع و قمع ريا موفق شوم. (4)
2. عارف و اصل كامل، مرحوم ميرزا جواد آقا ملكي مي نويسد:
از يكي از عالمان بزرگ نقل كرده اند كه او سي سال در صف اول نماز جماعت اقتدا مي كرد. پس از سي سال، روزي به عللي نتوانست خود را به صف اول برساند و در صف دوم ايستاد و از اين كه مردم او را در صف دوم ديدند گويا در خود خجالتي احساس كرد. از اين جا متوجه شد كه در اين مدت طولاني كه در پيشاپيش مردم و در رديف اول نماز مي خوانده از روي « ريا» بوده است. از اين تمام آن سي سال نماز را قضا كرد.
مرحوم ملكي مي افزايد: برادرم! بنگر به اين عالم مجاهد و در مقام و منزلتش دقت نماي كه چگونه نماز جماعتش در اين زمان دراز، آن هم در صف اول، فوت نگرديد و با اين وصف، متصدي امامت جماعت نشد. نيز بنگر به احتياط او، كه چگونه براي يك شبهه اين همه نماز را قضا كرد و از اين جا عظمت اخلاص و اهميتي را كه علماي سلف براي آن قائل بودند درياب!(5)
3. كساني كه نزد مرحوم آية الله بروجردي رحمه الله بودند نقل مي كنند كه آية الله پيش از وفاتشان خيلي ناراحت بود و مي گفت: عمر ما گذشت و ما رفتيم و نتوانستيم چيزي براي خود از پيش بفرستيم و عملي انجام دهيم. يك نفر
خيال كرد كه اين جا هم جاي تملق و چاپلوسي است و گفت: « آقا شما ديگر چرا؟! اين حرف ها را ما بيچاره ها بايد بزنيم، شما چرا؟ بحمدلله شما اين همه آثار خير از خود باقي گذاشته ايد، اين همه شاگرد تربيت كرده ايد، اين همه آثار كتبي به يادگار گذاشته ايد، مسجدي به اين عظمت ساخته ايد، مدرسه ها در كجا و كجا ساخته ايد و . . . » وقتي اين را گفت، آيه الله بروجردي اين حديث را فرمودند: « أخلِص العَمَلَ؛ فَاِنَّ النّاقِدَ بَصيرٌ بَصيرٌ» (6) عمل را بايد خالص انجام داد، نقاد آگاه آگاهي هست. تو خيال كردي اين اعمال كه در منطق مردم به اين شكل است، حتما در پيشگاه الهي هم همين طور است؟ (7)
بنابراين، تا پايان عمر بايد مواظب و مراقب بود تا شيطان انسان را به زير چتر خود نكشد و گوهر اخلاص را از كف آدمي نربايد.
پي نوشت ها :
1. منية المريد، ص 133.
2. بحار الانوار، ج70، ص 249.
3. همان، ج70، ص 242.
4. لب اللباب، ص55.
5. المراقبات، ص 141.
6. الاختصاص، ص341 و بحار الانوار، ج13، ص 432.
7. تعليم و تربيت در اسلام، ص 234. ( گردآوري شده ي چند گفتار استاد شهيد مطهري).
منبع مقاله :
مختاري، رضا، (1386)، گزيده سيماي فرزانگان، قم: بوستان کتاب، چاپ ششم