خوش آمدید

مدرسه علمیه الزهرا المرضیه سلام الله علیها

دیدار امام زمان (عج) و حکایتی شیرین

هر شخص مضطری در هر مكانی كه باشد به حضرت بقیه الله متوسل شود، خود حضرت تشریف می‌آورند.

اصل رؤیت و ملاقات با امام زمان در عصر غیبت امکان پذیر است. بسیاری از بزرگان که در عدالت آنان شکی نیست و می توان بر سخن آنان اعتماد کرد، جریان ملاقات یا دیدار خود با امام زمان (ع) را نقل کرده اند. حتی کتاب هایی درباره این دیدارها نگاشته اند و در آنها نام کسانی را که توفیق این زیارت را یافته اند ذکر کرده اند. این دیدارها هم در دوران غیبت صغرا و هم در عصر غیبت کبرا رخ داده است[۱].

در طول غیبت صغرا که حدود ۷۰ سال به طول انجامید، حضرت ولی عصر (عج) به وسیله نایبان خاص که خود تعیین کرده بودند، با مردم ارتباط داشتند. این نواب چهار گانه هر کدام یکی پس از دیگری، مدتی نیابت امام را عهده دار بودند. در طول این غیبت کوتاه مدت، هم این نایبان با امام ملاقات داشتند و هم گاه غیر این نواب نیز توفیق زیارت آن ماه تابان را می یافتند.

نائب خاص دوم، محمد بن عثمان عمری بود که بعد از پدر خود عثمان بن سعید به دستور امام عصر منصب نیابت را بر عهده گرفت و حدود ۴۰ سال این سفارت را دارا بود.

از خود محمد بن عثمان روایت شده است که در جواب پرسش عبد الله بن جعفر حمیری که از وی پرسیده بود: آیا امام زمان را ملاقات کرده ای؟ پاسخ داد: آخرین باری که حضرت را مشاهده کردم در بیت الله الحرام بود، در حالی که حضرت دعا می کرد و می گفت: “بار پروردگارا آن چه را به من وعده داده ای محقق ساز".[۲]

هم چنین محمد بن عثمان گفته است امام را در حالی دیدم که پرده کعبه را در مستجار گرفته و می گفت: “پروردگارا از دشمنانت انتقام بگیر".[۳]

از محمد بن عثمان نقل شده است که می گفت: سوگند به خدا که امام عصر (عج) هر سال در موسم حج حضور می یابند. او مردم را می بیند و آنها را می شناسد. مردم نیز او را می بینند، ولی نمی شناسند.[۴]

ادامه »

چرا دشمن دوست ‌دارد ما «بی‌حیا» باشیم؟

زدودن حیا و تخریب عفت و پاکدامنیِ مردم ایران، بخصوص نسل‌جوان، چه سودی به‌حال دشمن دارد؟ چرا دشمنان ما با صرف هزینه‌های هنگفت، درصدد نفوذ فرهنگی و جایگزینی فرهنگ کثیف غربی به جای فرهنگ ناب اسلامی هستند؟

از بیش از بیست سال گذشته تابحال، عبارت‌هایی نظیر «تهاجم فرهنگی»، «شبیخون فرهنگی» و «ناتوی فرهنگی» را به دفعات شنیده‌ایم. فارغ از اینکه مخاطبین اصلی این هشدارها، تا چه میزان برای خنثی‌کردنِ این تهاجم تمام‌عیار، تلاش کردند و تا چه اندازه موفق یا ناموفق بوده‌اند، اما این نکته بر همگان آشکار و معلوم است که آثار تهاجم فرهنگی دشمن، در جامعه‌ی ما به‌وضوح، قابل مشاهده است. اگرچه فرهنگ، شامل طیف بسیار وسیعی از مفاهیم و مصادیق می‌شود اما آن‌چه در این نوشتار به آن پرداخته می‌شود عبارت است از فرهنگ حیا، حجاب و عفاف.

سوال اصلی این نوشتار این است که زدودن حیا و تخریب عفت و پاکدامنیِ مردم ایران، بخصوص نسل‌جوان، چه سودی به‌حال دشمن دارد؟ چرا دشمنان ما با صرف هزینه‌های هنگفت، درصدد نفوذ فرهنگی و جایگزینی فرهنگ کثیف غربی به جای فرهنگ ناب اسلامی هستند؟ چرا نخست‌وزیر رژیم جعلی اسراییل، به‌صراحت می‌گوید: «باید از طریق برنامه‌های سکسیِ ماهواره‌ای به ایران حمله کنیم.»[1] چرا فلان شخصیت فرانسوی معتقد است برای نابودی مسلمانان، به‌جای بمب باید «دامن‌کوتاه» بر سر آنان ریخت؟[2]

این یک حقیقت غیرقابل‌انکار است که اگر شخص یا جمعی، به شهوت‌رانی و لذت‌پرستی مبتلا شدند دیگر نباید از آنان توقع انسانیت و عقلانیت داشت. چراکه شخص «شهوت‌مدار» و «هوس‌محور»، تمام توجه و تمرکزش بر فراهم‌آوردن زمینه برای کام‌جویی بیشتر و بهتر است و اصلاً «هوای‌نفس» را به‌عنوان معبود و خدای خود انتخاب می‌کند و در آستان «هوس» و «شهوت»، بندگی می‌نماید! این همان حقیقتی است که قرآن‌کریم با ظرافت خاصی به آن اشاره نموده است: «…أَفرایْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلههُ هَواه…» [جاثیه/23] یعنی «پس آیا دیدى كسى را كه هوس خویش را معبود خود قرار داده است.»

ایمان، اصلی‌ترین سرمایه‌ی مردم ایران و اصلی‌ترین سد و مانع بازگشت مجدد مستکبرین به این خاک پاک است. حال اگر خدای‌ناکرده، این نقطه‌قوت ما از بین‌ برود، دیگر به اتکای چه نیرویی خواهیم توانست بر سر ارزش‌های الهی و آرمان‌های مقدس خود بایستیم؟

افرادی که به این بیماری مهلک، مبتلا می‌شوند، قبله‌ی آمالشان می‌شود تبعیت از هوای‌نفس و چنین اشخاصی دیگر با مفاهیمی مثل «آزادگی»، «استقلال‌»، «نفی حرف‌زور»، «دفاع از ناموس و مذهب»، «مقابله با ظلم» و … کاملاً بیگانه می‌شوند و این همان نقطه‌ی مطلوبی است که استکبارجهانی بدنبال آن است. استکبار، بسیار دوست‌ می‌دارد که مردم دنیا بخصوص جوانان، سرگرم لذت‌های حیوانی و شهونرانی باشند و در سایه‌ی غفلت آنان، به چپاول دنیا بپردازد. اتفاقاً حاکمان غربی، برای ملت خودشان هم این نسخه را تجویز کرده و می‌کنند تا اینکه آنها مزاحمتی برای سیاست‌های ظالمانه‌ی آن دولت‌ها -در داخل و خارج- ایجاد نکنند.

به‌عنوان نمونه، دولت سوسیال دموکرات حاکم بر کشور سوئد با کم‌اهمیت‌کردن تمام باورهای اخلاقی و شیوع آزادی‌های جنسی، در واقع زمینه‌ای بوجود آورد تا مردم این کشور، مسایلی مثل «آزادی‌های سیاسی» و «حقوق اقتصادی» را مورد توجه کمتری قرار دهند! در سوئد، رابطه‌ی جنسی زودهنگام، تشویق می‌شود. خودارضایی از 13 سالگی، رسمی و مورد تایید است.

سقط‌جنین و انواع روش‌های پیشگیری از بارداری، به‌طور رسمی و قانونی، ترویج می‌شود. و تمام این‌ها برای این است که مردم در «شهوات» و «بی‌حیایی‌ها» غرق شوند و کاری‌به‌کار مسایل کلان سیاسی و اقتصادی نداشته باشند! البته چنین افسارگسیختگی گسترده، تبعات وحشتناکی هم برای این کشور داشته است که به عنوان نمونه می‌توان به دارابودن بالاترین نرخ طلاق و نامشروع‌بودن پنجاه درصد کودکان متولدشده، اشاره کرد.[3]

«سوئد» فقط یک نمونه بود و حال‌روز دیگر کشورهای غربی هم دست‌کمی از این کشور ندارد و وقتی این دولت‌های برآمده از تفکر سرمایه‌داری، حتی ملت خود را با تریاک سکس و پورنوگرافی، به خماری می‌کشانند، دیگر چه انتظاری می‌توان داشت تا به مردم دیگر کشورها رحم‌کنند! مخصوصاً کشوری مثل «ایران» که سالها نقش نوکری و خادمی برای آنها بازی کرده و انقلاب اسلامی در سال 57، این لقمه‌ی چرب را از آنان گرفته‌ و تصمیم به استقلال از قدرتهای مادی گرفته است.

سقط‌جنین و انواع روش‌های پیشگیری از بارداری، به‌طور رسمی و قانونی، ترویج می‌شود. و تمام این‌ها برای این است که مردم در «شهوات» و «بی‌حیایی‌ها» غرق شوند و کاری‌به‌کار مسایل کلان سیاسی و اقتصادی نداشته باشند! البته چنین افسارگسیختگی گسترده، تبعات وحشتناکی هم برای این کشور داشته است که به عنوان نمونه می‌توان به دارابودن بالاترین نرخ طلاق و نامشروع‌بودن پنجاه درصد کودکان متولدشده، اشاره کرد

با این توضیحات، بهتر می‌توان دریافت که فلسفه و هدف شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان چیست. به عنوان نمونه، یکی از همین شبکه‌ها، به بهانه‌ی برنامه‌ی آشپزی، بساط شراب‌خواری و رقص مختلط به‌راه می‌اندازد و در یکی از همین برنامه‌ها، بر روی دیوار، تمثال منسوب به امام‌علی(علیه‌السلام) بر روی دیوار، قابل مشاهده است! پیام چنین کاری کاملا مشخص است. می‌خواهند القا کنند که «محبت حضرت علی(علیه‌السلام)» هیچ منافاتی با شرابخواری و رقص ندارد و «یک‌شیعه» هم می‌تواند چنین باشد! خب معلوم است که اگر کسی فریب چنین صحنه‌سازی خطرناکی را بخورد کم‌کم اعتقاداتش سست و شکستن حریم‌های الهی، برایش آسان می‌گردد.

براساس یکی از احادیث پیامبراعظم(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، «حیا» و «ایمان» در کنار همدیگر و بمنزله‌ی دوسر یک ریسمان هستند؛ و اگر یکی از آن دو برود، دیگری هم می‌رود.[4]

ایمان، اصلی‌ترین سرمایه‌ی مردم ایران و اصلی‌ترین سد و مانع بازگشت مجدد مستکبرین به این خاک پاک است. حال اگر خدای‌ناکرده، این نقطه‌قوت ما از بین‌ برود، دیگر به اتکای چه نیرویی خواهیم توانست بر سر ارزش‌های الهی و آرمان‌های مقدس خود بایستیم؟

پی‌نوشت ها:

[1-] http://alef.ir/vdcjtoem.uqehxzsffu.html?69843

[2-] دامن کوتاه به جای بمب

[3-] «ویلیام گاردنر»، «جنگ علیه خانواده»، ص 42

[4-] «کلینی»، «اصول کافی»، ج3، ص 165

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

منبع : سایت رهروان ولایت


راحت بگو نمی دانم، فلسفه نباف!

کلمه‏ اى که گفتن آن براى برخى بسیار سنگین است و حاضرند در برابر سؤال دیگران هزاران رطب و یابس و راست و دروغ و آسمان و ریسمان ببافند، ولى یک کلمه نمى‏دانم نگویند، چرا که مى‏ترسند به موقعیت آنان لطمه وارد شود، در حالى که به اشتباه انداختن مردم و جواب هاى حساب نشده و ناپخته، بدتر و زیان‏بارتر است.

امام على علیه السلام فرمود:

«لایَسْتَحْیِیَنَّ أَحَدٌ إِذا سُئِلَ عَمَّا لایَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ: لاأَعْلَمُ » ؛ هرگاه از کسى سؤالى شد درباره چیزى که نمى‏داند، از گفتن نمى‏دانم خجالت نکشد. (و بگوید: نمى‏دانم). (غررالحکم ج6 ص277 )

کلید گنجینه دانش ها، سؤال است.

پرسیدن نیز، نشانه تواضع و دورى از تکبر و غرور است.

نه انسان داناى همه چیز است، و نه بى‏نیاز از پرسیدن، پس باید آنچه را نمى‏دانیم بپرسیم و اگر از چیزى که نمى‏دانیم بپرسند، با شجاعت و فروتنى، بگوییم: نمی ‏دانم.

یکى از شاگردان مفسر بزرگوار، مرحوم علامه طباطبایى درباره استادش مى‏گوید: ما از زبان ایشان، کلمه نمى‏دانم را زیاد می ‏شنیدیم…


آیا دروغ بافتن و نظر دادن درباره چیزى که در حوزه دانش و تخصص انسان نیست شرم‏ آورتر است، یا اعتراف به ندانستن؟! آن دروغ و فریب است، این صداقت و راستى.

آنکه از گفتن نمی‏دانم شرم دارد، گرفتار نوعى احساس کاذب و فریب دهنده و غرور است، غرورى که گاهى با مغز، انسان را برزمین می ‏کوبد!

امان از دست شیطان، که گاهى کار را بر خود انسان هم مشتبه مى‏کند!

وقتى همه چیز را نمی‏دانیم، چرا تلاش کنیم که خویشتن را داناى همه اسرار و صاحب‏ نظر و مطلع از هر چیز بشناسانیم؟

آیا این فریب خود و فریب مردم نیست؟

ادامه »
 
مداحی های محرم