آثار تربیتی عبادات چیست ؟
به قول شهید مطهری دو بال حرکت انسان ، اندیشه و احساس است و همیشه در وجود انسان قرار دارد . هرچند ما که اندیشه می گوییم ، هم علم را درنظر می گیریم و هم آگاهی را که حرکت بین آگاهی ها اسمش تفکر است و هم تصور در آگاهی ها که اسمش تخیل است و چیزهای دیگر مثل عقل که در این مقوله قرار دارد . احساس را هم همه ی علایق مان از عقاید دینی تا هوس ها و یا عواطفی که به انسان داریم در میدان گرایش ها قرار می دهیم . غیر از این دو بُعد ، بُعد دیگری هم بود که در وجود انسان قابل تصور است و آن رفتار انسان است . که نتیجه آن اندیشه و احساس است . وقتی میگوییم انسانی خودش را تربیت کند یا دیگری را تربیت کند یعنی از دستگیری اندیشه و عمل استفاده بکند برای اینکه قلب و گرایش ها را تغییر بدهد . معنای تربیت یعنی این که گفتیم . البته وقتی شما از اندیشه خوب استفاده می کنید یک تربیتی هم در خود اندیشه پدید می آید .
yle="font-size: 16pt; line-height: 115%; font-family: 'Times New Roman', serif;" lang="FA">اندیشه ورزی هم صورت می گیرد . مثل کسی که محقق است و از ذهنش زیاد استفاده میکند . و یک پرورش ذهنی هم برایش رخ می دهد . یا کسی که از عمل برای تاثیر گذاری بر گرایش ها استفاده می کند ، مهارت های عملی هم پیدا می کند . ولی اصل تربیت که میگویند : فلانی با شخصیت است و آدم خوبی است در قلب است . یعنی هیچ تمایل بدی در آن نیست . هیچ تمایل خوبی نیست که در دلش نباشد . وقتی می گوییم خودش را تربیت بکند یا کسی را تربیت بکند یا از آثار تربیتی صحبت می کنیم ، از آثار تربیتی در میدان گرایش ها حرف می زنیم . با خود گرایش ها مستقیم به سختی میشود کار کرد . مگر کسانی که قدرت بالایی داشته باشند . ما معمولا یا از طریق عمل بر گرایش های خودمان اثر می گذاریم یا از طریق اندیشه . با این مقدمه می خواهیم به بحث عبادت برسیم . در جامعه ما برای تغییر روحیات بیشتر از عمل استفاده می کنند یا اندیشه ؟ ما عملا برای تغییر خودمان از عمل استفاده می کنیم . البته بدون حساب و میخواهیم حسابی برای آن درست کنیم که آن عبادات است . به هرکس بگوییم می خواهیم کسی را تربیت کنیم می گوید : با او حرف بزنیم . اول بینش او را تغییر بدهیم . اول آگاهی هایش را تغییر بدهیم . بنظر من در مورد آگاهی بعنوان عامل تربیت افراط شده است . این صحیح نیست . در تربیت انسان بیشتر از عمل میتوان برای تاثیر گذاری بر گروه انسان استفاده کرد تا آگاهی . بخاطر همین شما باید از هفت سالگی برای تربیت شخصیت روحی فرزند ، او را وادار به نماز خواندن و کتاب خواندن بکنید . تردیدی نیست که ارزش علم ارزش بسیار بالایی است . تردیدی نیست که تا تربیت پشتوانه آگاهی و اندیشه نداشته باشد ، قوام پیدا نمیکند . چرا می گوید : اول او را وادار به نماز بکن ؟ چون عمل در روح انسان خیلی تاثیر دارد . مردم این را نمی دانند . عملا استفاده میکنند ولی خبر ندارند . بخاطر همین نمی دانند که وقتی یک گناه انجام میدهند چقدر در شخصیت آنها تاثیر می گذارد . بعد می گویند : چیزی بگویید که من خودم را تربیت کنم . چیزی که او را تربیت می کند عمل او است . من اگر بیست و چهار ساعت هم برای او حرف بزنم اثرش از عمل خود او کمتر است . دو صد آگاهی نیم کردار خودمان نیست . چیزی که بیشتر انسان را تربیت می کند عمل او است . یعنی ما چگونه عمل میکنیم ؟ همانگونه شخصیت درونی ما شکل می گیرد . همان شخصیت درونی که طول می کشد تا آنرا بدست بیاوریم . رویش های درونی ما با عمل ما شکل می گیرد . کمی آگاهی کافی است . امیر المومنین می فرمود : شما به عمل به آنچه می دانید محتاج تر هستید به دانستن آنچه که نمی دانید . اعمال ما خیلی تاثیر دارند . آیت اله بهجت میگفتند : آن چیز هایی را که می دانی عمل کن خدا آن چیزهایی را که نمی دانی به تو می رساند . برای اینکه به قلب انسان برسیم ما دو دستگیره داریم . مستقیم سراغ قلب رفتن کار دشواری است . از عمل می توانیم استفاده کنیم البته عملی که خودش فرزند گرایش های ماست . عملی که ممکن است فرزند یک گرایش ضعیفی باشد ، همین عمل کل قلب ما را متحول می کند . اثر مضاعفی می گذارد . چرا مردم در تربیت به عمل کردن اهمیت نمی دهند ؟ می گویند : عمل نتیجه ی قلب من است پس بیایید قلب مرا درست کنید . شما در قلب خودت قسمتهای طولانی دارید به آن اعتنا نمیکنی . آنها را به ظهور برسان . باید راهش را پیدا بکنید که چه اعمالی را میتوانم انجام بدهم . اگر انسان اعمال را لیست کند . می بیند لیست بلند بالایی از اعمال خوب است که می تواند آنرا انجام بدهد و مانعی ندارد . اینها را پُر انجام بدهند . اینها را با دقت و با اهتمام انجام بدهند . ما همیشه می گوییم : وزنه ی سیصد کیلویی را نمیتوانیم بلند کنیم . اگر نمی توانی این کار را انجام بدهی حداقل یک قاشق را بلند کن . این کار را هم نمی کنی . ما میخواهیم در مسائل تربیتی نفر اول باشیم و اِلا دیگر هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم . ما با اعمال مان می توانیم قلب خودمان را تحت تاثیر قرار بدهیم . بسیاری از گناهان است که مردم نیازی به آن ندارند . لذت زیادی هم نمی برند . آنها را انجام ندهند . اگر یک گناهی خیلی ما را اذیت کرد ، بقیه را انجام ندهیم . این اثر بد تربیتی دارد ولی می خواهم بگویم جلوی نفس انسان را بگیرم . خیلی از گناهان لذت ندارد . آنها را ترک کنید . در روایت داریم : شما در امور کوچک از خدا بترس . بگو این را بخاطر ترس از خدا کنار می گذارم . عبادت یعنی یک برنامه ی عملی برای اصلاح دل . اثر تربیتی عبادت به این است که موثرترین کار برای اینکه قلب را متحول بکنید ، عمل است و یکی از برنامه های عملی ویژه و خاص برای تربیت دل ، عبادت است . چرا عبادت اثر تربیتی بالا روی قلب ما دارد ؟ چرا نماز شما را از فحشا و منکر باز می دارد ؟ چون عبادت به درد دنیای ما نمی خورد . ما معمولا نمی توانیم آنرا غیر مخلصانه انجام بدهیم . عبادت در زندگی ما در آن وسط حال ما را می گیرد . به ما میگوید : تو متعلق به جای دیگری هستی . ما را از فضای عادی زندگی به فضای دیگری می برد . این فضای رفتاری بنام عبادت ، فضایی متفاوت است و می تواند اثر ویژای روی قلب ما بگذارد . منتهی وقتی این تاثیر است که ما این آگاهی را داشته باشیم که ما باید با عمل خودمان ، خودمان را تربیت کنیم . حالا چکار کنیم که اعمال مان زیاد بشود ؟ اول باید نگرش مان را تغییر بدهیم . آن نگرشی که متاسفانه فرهنگ غرب آن را به ما تحمیل کرده است . رسانه خیلی موثر است که این نگرش را تغییر بدهد و این باید در روح برنامه هایش باشد . گاهی اوقات می بینیم توجه به این تغییر نگرش نیست بلکه تصمیم به این نگرش هست . آن نگرش که باید تغییر بدهیم این است که بعضی ها می خواهند آدم خوبی بشوند و خوب شدن را به این میدانند که همانطوری که نشسته اند می گویند : کی میشود که من این قدرعاشق خدا بشوم که با عزت و عشق بلند بشوم و نماز بخوانم . به چنین کسی باید گفت : تنبل نرو سایه ، سایه خودش می آید . سایه خودش نمی آید . یعنی شما بلند شو و به سایه برو . چون سایه خودش نمی آید . نور خودش نمی آید . ممکن است سایه بیاید . من باید بروم و حرکت بکنم و تغییری در خودم ایجاد بکنم که بتوانم پیش فرض غلطی را که در ذهن وجود دارد و پشت سر بعضی از این سوالها است ، تغییر بدهم . علیه این پیش فرض نباید رفرم صورت بگیرد باید انقلاب صورت بگیرد و آن این است که اگر شما منتظر هستید یک زمانی عشق و علاقه ی خوبی برایتان پیش بیاید که همه ی این کارها را به سهولت بتوانید انجام بدهید ، این انتظار درستی نیست . کاری که سخت است انتخاب کن و بعد شروع به زجر کشیدن بکن . وقتی برای رسیدن به آن کار زجر کشیدی ، کم کم به آن کار خواهی رسید . عاشق شدن یکدفعه ای رخ نمی دهد . عاشقی راه میان بُر ندارد . ما باید بنا را بر این بگذاریم که باید در خودمان تغییر بدهیم . بیاییم قسمت های نورانی گرایش های اندک خودمان را نگاه کنیم و با انداختن چراغ توجه به گرایش های کوچک و خوب که همه ی ما آنرا داریم ، اعمالی را از آنها صادر کنیم ، اعمالی به اقتضای آن انجام بدهیم . کسی هر کاری را می گفتیم ، می گفت : نمی توانم انجام بدهم . گفتم می توانی یک پنج تومانی صدقه بیندازی ، این هم سخت است ؟ گفت : نه سخت نیست . گفتم : پس چرا انجام نمی دهی ؟ پس انسان غافلی هستی . برای خودت ارزش قائل نیستی وانسان بی اهتمامی هستی . این قدر او را توبیخ کردم که گفت : این را انجام میدهم . گفتم : هر روز انجام بده . امام صادق (ع) می فرماید : اصل ضلالت بی توجهی است . اصل هدایت توجه کردن است . با نگاه کردن به توانایی های خودمان دیگر احتیاج نیست که بگوییم چگونه می توانیم ؟ توجه کن ، کجا می توانی و بعد عمل را انجام بده .سخنراني حجت الاسلام و المسلمين پناهيان در برنامه سمت خدا
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط صدرارحامی در 1392/10/16 ساعت 11:26:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1392/10/19 @ 10:07:07 ق.ظ
جان نثاری [عضو]
ممنون از مطلب خوبتون خوشحال میشم نظر شما رو درباره این پست بدونم
http://h-fatemeh-tehran.womenhc.com/?p=78234&more=1&c=1&tb=1&pb=1
1392/10/17 @ 08:21:56 ب.ظ
جان نثاری [عضو]
موفق باشید، مطلب خوبی است