حکایت تأثیر گناه

فضیل بن عیاض بر یکی از شاکردان خود وارد شد که در حال احتضار بود. بر بالین او نشست و شروع به خواندن سوره ی یاسین کرد. شاگرد چشمانش را باز کرد و گفت : قرآن نخوان! فضیل ساکت شد، سپس شهادتین را به او تلقین کرد. شاگرد گفت : نمی گویم بلکه از آن بری هستم و جان به جان آفرین تسلیم کرد. فضیل پس از مدتی او را در خواب دید که به جهنم می برند. پرسید چرا خداوند معرفت را از تو گرفت ؟ تو که بهترین و عالمترین شاگردان من بودی ؟ در جواب گفت: به خاطر سه خصلتی که داشتم : 1- نمام و سخن چین بودم.2-حسود بودم و چشم دیدن خوشی و خوبی و برتری دیگران را نداشتم.3- به خاطر مرضی که داشتم هر سال به دستور دکتر شراب می خوردم.

برهان دانش،ص 210

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.