داستان توطئه گر نگون وقت

مردی در اصفهان با عصا به همسرش زد و اتفاقاً در اثر این ضربه از دنیا رفت . مرد که قصد کشتن همسر را نداشت و از طرفی از بستگان او هراسناک بود با شخصی مشورت کرد تا او را کمک فکری دهد تا از این گرفتاری نجات یابد . آن مرد به او پیشنهاد کرد جوان زیبایی را به منزل برده و در کنار آن زن به قتل برسان وقتی بستگان همسرت تو را مورد سؤال قرار دادند بگو این جوان با زوجه ی من مباشرت داشته است و هر دو را کشتم . مرد ساده لوح قبول کرد و جوانی را به منزل آورد و به قتل رساند . وقتی اقوام زن از حادثه ی قتل زوجه اش سؤال کردند آنچه را که از آن مرد در مشورت فرا گرفته بود بیان کرد و بستگان زن قانع شدند و بلکه او را تحسین کردند .مرد حیله گری که در مشورت طرح قتل آن جوان را داده بود ، نزد آن مرد رفت و پرسید آنچه گفتم عمل کردی ؟ پاسخ داد : آری . گفت : ببینم جوانی را که به قتل رسانده ای چه کسی بوده است ؟ همین که نظر کرد دید پسرش را به قتل رسانده است . از این حادثه پریشان شد و خاک بر سر می ریخت . اما کار از کار گذشته بود و فهمید چاهی که کنده است خود در آن افتاده است . ( 1)

چاه نکن بهر کسی                                    اول خودت دوم کسی

امام علی علیه السلام فرموده اند : بدترین انسانها کسی است که مصیبتها و هلاکتها را برای مردم انتخاب می کند . ( 2

 

1-منتخب التواریخ ، ص 507

2- غررالحکم

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.