داستان هايي از اخلاص مخلصين(قسمت دوم)

حاج امام قلي نخجواني، استاد معارف آقاسيدحسين قاضي پدر مرحوم حاج ميرزا علي آقا قاضي گويد: پس از آن كه به پيري رسيدم، ديدم با شيطان بالاي كوهي ايستاده ايم. من دست خود را بر محاسنم گذاشتم و به او گفتم: مرا سن كهولت فرا رسيده، اگر ممكن است از من درگذر. شيطان گفت: « اين طرف را نگاه كن». وقتي نظر كردم، دره اي بسيار عميق را ديدم كه از شدت خوف و هراس، عقل انسان مبهوت مي ماند. شيطان گفت: « در دل من رحم و مروت و مهر قرار نگرفته است. اگر چنگال من به تو بند گردد جاي تو در ته اين دره خواهد بود كه تماشا مي كني!» (8)
***
در ابتداي تحصيل ممكن است برخي خويش را از آلودگي به اهداف فاسد منزه بدانند و چنين پندارند كه انگيزه و غرضي غير از « خدا» ندارند؛ ولي بايد متوجه بود كه وقتي دست آدمي از همه جا كوتاه است، مي پندارد كه هدفي جز « رضاي خداوند متعال» ندارد و صد البته اين كافي نيست. بلكه بايد چنان باشد كه اگر روزي رياست و شهرت و مسند و مقام هم به او روي آورد خود را نبازد و شيفته ي آنها نشود و از اين امور اعتباري به عنوان وسيله اي براي دست يافتن به اهداف خدايي استفاده كند. ولي به اين سادگي نمي توان به چنين اطميناني دست يافت.
ريشه ي بيشتر اختلاف ها، گرفتاري ها و نابساماني هاي جامعه ي ما، عدم اخلاص و فاقد هدف الهي بودن است. معمولاً يك طرف اختلاف و كشمكش - و در بعضي موارد هر دو طرف- بي اخلاصند.
عالم نفس كشته، مرحوم آية الله ميلاني در نامه اي به مناسبت تبعيد امام خميني به تركيه خطاب به امام نوشته اند:
خوشا به سعادت آن سرزمين كه حضرت عالي در آن تشريف داريد! قلوب همه ي مردم با ايمان متوجه شماست، فانه تعالي « جَعَلَ أفئده من الناس تهوي اليك»(9) و همگي براي نصرت و تأييد شما، كه لسان ناطق همه ي مجامع روحاني و ديني هستيد و گفته ي شما كلام حق و حقيقت است، دعا مي نمايند . . . راه شما كه وارث انبياء عليهم السلام هستيد، همان راه است كه خدا براي پيغمبران اولوالعزم و ائمه هدي عليهم السلام معين فرموده . . . . (10)
گفتني است كه آية الله ميلاني به مدرسه ي حقاني قم و شهيد بهشتي و شهيد قدوسي- كه مسئول آن مدرسه بودند- عنايت خاصي داشت و از اين رو حاضر شده بود بودجه ي مدرسه را تأمين كند و دخالتي در برنامه ي آن نداشته باشد تا مسئولان بتوانند آزادانه طرح بريزند و اجرا كنند و حاضر بود كاري با كمك او صورت گيرد و از او نامي در ميان نباشد. (11)

style="color: #0000ff;">عالم روشن ضمير آية الله آقا قوچاني رحمه الله مي نويسد:
طلبه بايد درس را لله؛ يعني براي دست گيري و هدايت و ارشاد جُهّال بخواند، كه بندگان خدا را از ورطه ي جهالت و ضلالت برهاند، كه خدا چنين طلبه اي را دوست خواهد داشت. اگر به نيت ماليّه دنيا و رياست دنيا و غلبه ي بر امثال و اقران درس بخواند، تن به زحمت چيز فهمي ندهد و در صدد آن نباشد، بلكه به چهار كلمه لفاظي و صناعي كه جُهّال را به آن قانع توان كرد، قناعت كند. . . .
اين طور اشخاص، دين فروش و راهزنانند. بايد حتي الامكان دست آنها را كوتاه كرد و به اين طايفه نبايد چيز آموخت كه سلاح به دست دزد و دشمن دين دادن است. تعليم چنين اشخاص بدتر از بيع اسلحه است به كافر حربي؛ بلكه اجازه ي اجتهاد به اينها دادن -ولو مجتهد هم باشند- بدتر از محرمات شديده است. (12)

سخني از امام خميني درباره ي دنياطلبي
تعفن عالِم، عالَم را متعفن مي كند. در جهنم از تعفن عالِم، پناه مي برند به آتش و اين تعفن، تعفن توجه به دنياست. حوزه هاي علميه بيدار باشند. تقوا را، تقوا را نصب عين خود قرار دهيد. فضلا! طلاب علوم ديني! تقوا، تقوا، تنزيه نفس، مجاهده با نفس. (13)
بكوشيد اگر علقه ي ارتباط و محبتي به دنيا داريد قطع كنيد. اين دنيا با تمام زرق و برق ظاهريش ناچيزتر از آن است كه قابل محبت باشد، چه رسد كه انسان از همين مظاهر زندگي هم محروم باشد، شما از دنيا چه داريد كه به آن دل ببنديد؟ شماييد و اين مسجد و محراب و مدرسه و يا كنج خانه. آيا صحيح است كه بر سر مسجد و محراب با يكديگر رقابت و اختلاف نماييد و جامعه را فاسد كنيد؟!. . . .
شما اگر نيت خود را خالص كنيد، عمل خود را صالح نماييد، حب نفس و جاه را از دل بيرون كنيد، مقامات عالي و درجات رفيع براي شما و آماده است. مقامي كه براي بندگان صالح خدا در نظر گرفته شده، تمام دنيا و ما فيها با آن جلوه هاي ساختگي در مقابل آن به قدر پشيزي ارزش ندارد. بكوشيد به چنين مقامات عاليه برسيد و اگر توانستيد خود را ترقي دهيد تا آنجا كه به اين مقامات هم بي اعتنا باشيد و خدا را براي رسيدن به اين امور عبادت نكنيد؛ بلکه چون سزاوار عبادت و كبريايي است او را بخوانيد و در مقابل او سر به خاك بساييد. (14)
آن كسي كه براي دنيا دست و پا مي كند- هر چند در امر مباح باشد- اَمين الله نيست و نمي توان به او اطمينان كرد. تكاليفي كه براي فقهاي اسلام است بر ديگران نيست. فقهاي اسلام براي مقام فقاهتي كه دارند بايد بسياري از مباحات را ترك و از آنها اعراض كنند. (15)

علامه طباطبائي
يكي ازخصوصيات استاد علامه طباطبائي رحمه الله، اخلاص كامل و تام ايشان بود و جاودانگي آثار او و تربيت آن همه شاگرد، گواه صادقي بر اين مدعاست. يكي از شاگردان ايشان در اين باره مي نويسد:
وارستگي استاد از هر نوع تظاهر به علم و دانش از خصوصيات ايشان، و همواره محرك او در هر عمل، اخلاص و جلب رضاي خداي سبحان بود. ما كه با ايشان انس بيشتري داشتيم، يك بار هم به خاطر نداريم كه مطلبي را براي تظاهر به علم يادآور شده باشد، يا سخني را سؤال نكرده از پيش خود مطرح كرده باشد. اگر فردي با او يك سال به مسافرت مي رفت و از مراتب علمي او آگاهي قبلي نداشت، هرگز فكر نمي كرد كه اين مرد پايه گذار روش جديد در تفسير و طرح قواعد و مسائل نو در فلسفه و استادي مسلم در سير و سلوك است. (16)

آية الله سيد حسين كوه كمري(17)
آية الله سيدحسين كوه كمري مجتهدي مشهور بود و حوزه ي درسي معتبري داشت. هر روز در ساعت معين، به يكي از مسجدهاي نجف مي آمد و تدريس مي كرد.
روزي آن مرحوم از جايي بر مي گشت و نيم ساعت بيشتر به وقت درس باقي نمانده بود. فكر كرد در اين وقت كم اگر بخواهد به خانه برود به كاري نمي رسد، بهتر است به محل موعود برود و به انتظار شاگردان بنشيند. رفت و ديد هنوز كسي نيامده است، ولي در گوشه اي از مسجد، شيخ ژوليده اي با چناد شاگرد نشسته و تدريس مي كند. مرحوم سيد حسين سخنان او را گوش كرد. با كمال تعجب احساس كرد كه اين شيخ ژوليده بسيار محققانه بحث مي كند. راغب شد روز ديگر عمدا زودتر بيايد و به سخنان او گوش كند. آمد و گوش كرد و بر اعتقاد روز پيشش افزوده گشت. اين عمل چند روز تكرار شد. براي مرحوم سيد حسين رحمه الله يقين حاصل شد كه اين شيخ از خودش فاضلتر است و او از درس اين شيخ استفاده مي كند و اگر شاگردان خودش به جاي درس او به درس اين شخص حاضر شوند، بهره ي بيشتري خواهند برد. روزي ديگر كه شاگردان آمدند گفت: « رفقا امروز مي خواهم مطلب تازه اي به شما بگويم. اين شيخ كه در آن گوشه با چند شاگرد نشسته است براي تدريس از من شايسته تر است و خود من هم از او استفاده مي كنم. همه با هم مي رويم به درس او» وي از آن روز در حلقه ي شاگردان شيخ ژوليده كه چشمهايش اندكي تراخم داشت و آثار فقر از دو ديده مي شد در آمد. اين شيخ ژوليده پوش همان است كه بعدها به نام حاج شيخ مرتضي انصاري معروف شد. (18)

شيخ محمدجواد بلاغي
در كارهاي خود آنقدر متوجه خداي سبحان و خالص بودن عمل بود كه در شماري از كتابهايش مانند التوحيد و التثليث و الرحلة المدرسيه ( چاپ 1344 ق) نام خود را ننوشت و به عنوان نويسنده اي گمنام و ناشناس آنها را منتشر كرد و مي فرمود: « هدف من دفاع از اسلام و تشيع و حقيقت است و كتاب به نام من چاپ شود يا به نام ديگري فرقي ندارد». (19)
آري، اين است شعار مصلحاني كه به ارزشهاي والا ايمان دارند و اين است آن فضيلت و برتري كه بلاغي را در صف آزادگان و جاودانان در مي آورد و اين است نمونه اي از آنچه تفسير مادي حركات انسان را ابطال مي كند. (20)

پی نوشتها:
8. لب اللباب، ص 76.
9. اشاره است به آيه ي شريفه ي ( فَاجعَل أَفئده من الناس تهوي اليهم) ، ( ابراهيم، آيه 37). كه دعاي حضرت ابراهيم عليه السلام است.
10. بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني، ج1، ص 749.
11. يادنامه ي شهيد قدوسي، ص 189-190.
12. سياحت غرب، ص30-31، مقدمه. نيز رك: سياحت شرق، ص 210-213.
13. امام و روحانيت، ص 270-275.
14. جهاد اكبر( همراه ولايت فقيه)، ص 252-256، نقل به تلخيص.
15. ولايت فقيه، ص 175.
16. يادنامه ي علامه طباطبائي، ص 48.
17. شرح زندگي او در ريحانة الادب، ج5، ص105 آمده است.
18. عدل الهي، ص 347، با اندكي تلخيص و تغيير؛ و نيز رك: مكاسب، ج1، ص150، مقدمه، تصحيح كلانتر.
19. مشكوة، شماره ي 1، ص 126.
20. بيدار گران اقاليم قبله، 211-212. براي آگاهي گسترده از خصوصيات زندگي مرحوم بلاغي و خدماتي كه به عالم اسلام كرده است رك: بيدارگران اقاليم قبله، ص 179-213.

منبع مقاله :
مختاري، رضا، (1386)، گزيده سيماي فرزانگان، قم: بوستان کتاب، چاپ ششم


  • 5 stars
    نظر از: مدیریت استان مازندران
    1393/04/09 @ 10:55:47 ق.ظ

    مدیریت استان مازندران [عضو] 

    سلام دوست گرامی
    مطلب بسیار زیبا و غنی بود. ممنون
    دعا کنید پروردگار مهربان توفیق این رده اخلاص را به ما عنایت فرماید.

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.