
دلنوشته
شب يلداي ما با غم عجين است
گمانم اينكه فردا اربعين است
حضور زينب كبري ادب كن
حسينم واحسين را ذكر لب كن
(بابي انت و امي يا ابا عبدالله )
خواهر فاطمه قميان
از مدرسه علميه الزهراءالمرضيه اصفهان(س)
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط صدرارحامی در 1392/09/30 ساعت 09:12:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1392/10/06 @ 06:02:04 ب.ظ
رحیمی [عضو]
با سلام
بیابان هم که باشی حسین آبادات می کند.
درست مثل
“کربلا”
یازهرا سلام الله علیها
التماس دعا
1392/10/01 @ 08:30:02 ق.ظ
موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه [عضو]
سلام و عرض تسلیت بمناسبت فرا رسیدن اربعین حسینی
خدا قوت ، شعر بسیار عالی بود.
ای آن که لحظه لحظه کنار تو زیستم!
امشب، چهل شب است برایت گریستم
امشب چهل شب است که آب از گلوی من
پایین نرفته، بغض عطشناک کیستم؟
بنشان به تل زینبیه، طاقت مرا
من زینبم؛ نمیشود آخر نایستم
آن جاده را مگو به چه حالی گذشتم و
دل کندم از تو؛ آمدم ای هست و نیستم!
من، چادر سیاه غمم، دور تکیهات
جز ذکر یا حسین تو، تکرار چیستم؟
این اربعین هم از پی آن اربعین گذشت
چشمان صد حسینیهات را گریستم
اربعين لالهها