روز جهانی سالمند مبارک
بوسه مهر
موی سپید تو، کتاب پربهای تجربه هاست و سینه ات مالامال از آلام زندگی. تو از غصّه ها، قصّه های بسیار شنیده ای. تو گنج رنج های روزگاری و تقویم نانوشته عبرت ها. گفته های تو روشنی بخش راه زیستنمان و چشمان کم سوی تو، ستاره های شبستانِ زندگی ماست. دست های پینه بسته ات جغرافیای دردهای زمین است و چین های پیشانی ات تاریخ مرارت های روزگار.
پشت تو را انبوه تجربه ها خمیده است و پای تو از سنگینی عبرت ها می لغزد. تو معلّم خانواده و الگوی جامعه ای. ما بر قامت به رکوع رفته تو سجده احترام می گزاریم و بر دستان پینه بسته ات، بوسه مهر می زنیم و در کلاس آموزه های زندگی تو، زانوی ادب، بغل می گیریم و خود را وامدار مهر و محبت و صفای تو می دانیم.
سالمندان در فرهنگ اسلامی
در فرهنگ زندگی ساز اسلام،بر تکریم پیران تأکید بسیار شده است. وقتی دفتر سخنان امامان معصوم را ورق می زنیم در این باره اشارات گویای بسیار می یابیم. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «پیران خویش را تکریم و با خویشان خود، رفت وآمد کنید». و در جای دیگری فرموده اند: «از ما نیست کسی که به سالمندان احترام نگزارد و بر کودکان شفقت نورزد». پیامبر عظیم الشان اسلام نیز، باب دیگری از اخلاق اسلامی را به روی ما گشوده، می فرمایند: «احترام و تعظیم پیران امّت من، تکریم و تعظیم من است».
تعظیم خداوند
انسان، بر اساس نیازهای بی شمار خویش، گسترده ترین ارتباط ها را با افراد و اشیای گوناگون دارد؛ ارتباط با خداوند، با خویش، با پدر و مادر، با همسر و همسایه با استاد و شاگرد، با هم کیش و ناهم کیش، با دوست و دشمن، و حتی ارتباط با طبیعت. دین زندگی آموز اسلام، سازنده ترین نظام ارتباطات و بهترین آیین هم زیستی سالم را پیشنهاد کرده است. در این میان، برخورد با سالمندان از دیرپاترین و سرنوشت سازترین ارتباط هاست. در دین مقدّس اسلام، سالمندی، ارزش به شمار آمده و در برخورد با کهن سالان بر اصل تکریم و پاسداشت مقام ایشان، تاکید فراوان شده است. تا آن جا که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «تکریم پیران مسلمان تعظیم خداوند است».
مقام بلند سالمندان
در معارف اسلامی و آموزه های دینی، بر مقام بلند سال خوردگان تأکید بسیار شده و از اندیشه پربها و تدبیر پیرانه آنان به نیکی یاد شده است و آن را بر قدرتمندی جوانان برتری داده اند. حضرت علی علیه السلام در سخن زیبایی می فرمایند: «اندیشه پیر در نزد من از تلاش جوان خوش آیندتر است».
پاسداشت سالمندان در خانواده
در فرهنگ اسلامی، خانواده، کانون خوش بختی، آرامش، غم زدایی و تغذیه عاطفی انسان هاست. سالمندان، ستون های استوار خانواده ها هستند و پایدار ماندن و آفت زدایی از خانواده وابسته به پاس داشتن حقوق و حرمت آنان است. از این رو باید در کانون خانواده، با صمیمانه ترین دل جویی ها، اندوه های طاقت سوز آنان را زدود و بر زخم هایشان مرهمی از محبّت و نوازش نهاد، باید به آنان خدمت و محبّت کرد و در برابرشان دست اطاعت بر سینه نهاد و به تکریم، بر دست هایشان بوسه زد. باید حرمت آنان را متواضعانه پاس داشت و چونان مادری مهرورز، سبدسبد بر دامنشان گل افشاند تا گل لبخند مهمان همیشگی لب های مهربانشان باشد و در سایه سار آرامش بخش خانواده، تمام رنج ها و ناکامی های بیرونی خود را بدرود گویند.
احترام به سالمندان در قرآن
قرآن که کتاب هدایت انسان هاست، فرهنگ زیبایی زندگی را روبرویمان گسترانیده و افق های روشنی از اخلاق انسانی را پیش رویمان گشوده است. در آیه 23 سوره اسراء آمده است: «پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. هرگاه یکی از آن دو، یا هردوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کم ترین بی احترامی به آنها روا مدار و صدای خود را بر آنها بلند مکن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو».
اشک های تنهایی
موهای سفیدشان را که می بینی، دلت از غم پر می شود. می دانی که زمان خواهد گذشت و تو نیز روزی، سفیدی موها را تجربه می کنی و دست هایت چروک و سوی چشمانت به ضعف می گراید. پشت تو نیز روزی خمیده می شود. دست هایت می لرزد و زیبایی چشم گیرت زیر موج چروک های صورتت جمع می شود. تو هم روزی مادربزرگ و پدربزرگ می شوی. چشم به در می دوزی که شاید کسی بیاید و تمام لحظات تنهایی ات را پر کند. مادر بزرگ ها و پدربزرگ های تنها را دیده ای؟ دیده ای که چطور تنهایی شان را بین عکس های سال های قبل تقسیم می کنند؟ ساعت ها می نشینند و با تنها عکسی که از عزیزی به یادگار دارند حرف می زنند و ظرف احساسشان را آرام خالی می کنند. وقتی که حرف هایشان تمام می شود اندوهی بزرگ در دل هایشان لانه می کند و اشک آهسته بر روی صورتشان جاری می شود. بیایید نگذاریم پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، اشک تنهایی بریزند.
ناخدایان کشتی زندگی
یکی از دانشمندان غربی می گوید: پیری ما را از کار باز می دارد، امّا از کدام کار؟ از کاری که در خور نیروی جوانی است. آیا کاری نیست که از عهده عقل و فکر برآید و از نیروی جوانی و توان جسمانی بی نیاز باشد؟ این ادّعا که از پیرکاری برنمی آید چنان پوچ و باطل است که بگویند: به وجود ناخدا در کشتی نیازی نیست! زیرا وقتی ملوانان به هر طرف در تکاپو و شتابند و از دکل ها بالا و پایین می روند و دلیرانه با طوفان می جنگند، او آسوده و بی حرکت، سکان را به دست گرفته و بی کار نشسته! بلی، کار جوانان از ناخدا برنمی آید؛ اما وظیفه ی او بسی مهم تر و خطیرتر است. کارهای بزرگ زاییده ی زور و بازو و چستی و چالاکی نیست؛ بلکه مولود تجربه و پختگی و شخصیت و نفوذ کلام است و این مزایا و صفات را تنها در پیران باتجربه می توان جست
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط صدرارحامی در 1390/07/09 ساعت 09:38:09 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |