زیرکی

 

ماهی زیرک وصیادان



آبگیری کوچک در دشتی سرسبز بود . سه ماهی با خوبی و خوشی در آن زندگی می کردند . یکی از انها نادان بود ولی دو ماهی دیگر هوشیار و دور اندیش بودند .
روزی دوصیادازکنارآبگیر می گذشتند . آن ماهی های زیبا رادیدند باهم قرارگذاشتند که دام بیاورند و آنها را بگیرند ،ماهی ها از قول وقرار صیادان خبر دار شدند .یکی از آنها گفت:«باید راه فراری پیدا کنیم »دیگری که نادان بود گفت :«ما نمی توانیم صیادها قوی ترازماهستند »  .
ماهی زیرک که بارهاازخطرات جان سالم به دربرده بود ،از طرفی که وارد آبگیرمی شد خود را به داخل جوی انداخت واز آبگیربیرون رفت.صیاد هاسررسیدند.دوماهی در حال گردش بودند یکی ازآنها که زیرک ترازدیگری بود، خطر را احساس کرد.خودش را به مردن زدو روی آب آمد . صیاد به خیال اینکه ماهی مرده است آن را برداشت و داخل جوی انداخت اما ماهی سوم که هنوز در خواب غفلت بود سر گشته و متحیر به هر سو می رفت ،اما بالاخره گرفتاردام صیادان شد .

منبع:کلیله و دمنه

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.