بدترین و منفورترین صفت در نزد خدا تکبر و لجاجت و خصوع نکردن در برابر در مقابل حق است . ریشه ی تمام عواملی که اعمال خوب ما را از بین می برد همان خود محوری و خودرای بودن است . محبوب ترین حالت نزد خدا خضوع و شکستگی در مقابل حق و تسلیم خدا بودن است . روح تمام عواملی که باعث آمرزش گناهان و تکفیر می شود به خضوع در برابر حق برمی گردد . مثلا اگر کافری عمری را در شرک بوده و بعد مسلمان بشود این مسلمان شدن باعث می شود که گناهانش آمرزیده بشود زیرا تسلیم خدا شده است .
یکی دیگر از عوامل تکفیری شهادت در راه خداست . زیرا شهادت تسلیم عملی در مقابل خداست . توبه هم شکستن در برابر خداست و یکی از عوامل دیگر تکفیر است . عوامل دیگر تکفیر شفاعت ، اجتناب از گناهان کبیره و کهولت سن است . خداوند از باب تفضل بخشی از گناهان اشخاص پیر را می بخشد . عوامل تکفیر یا همه ی گناهان گذشته را پاک می کند مثل توبه یا بخشی از گناهان گذشته را پاک می کند . البته بخشش گناهان حق الناس به فرد صاحب حق برمی گردد . از عوامل دیگر آمرزش گناهان بلاها ، مصیبت ها و رنج هایی است که انسانها در دنیا تحمل می کنند . حتی اگر این بلاها در اثر عمل خود آنها باشد و منشا بلا مهم نیست . اگر کسی در این دنیا بلا و سختی بکشد خداوند از باب کرمش گناهان او را می بخشد . اما اینکه چه مقدار از گناهان پاک می شود را خدا می داند . انسان به تناسب رنج وبلایی که می کشد باعث پاک شدن برخی از گناهانش می شود . زیرا وقتی کسی دچار بلا و مصیبت میشود ، درخانه ی خدا می شکند و عجز او ظاهر می شود و باید به خدا التماس بکند و این تضرع در مقابل خدا باعث آمرزش گناهان می شود . کسی کارهای عبادی را انجام بدهد ممکن است که دچار عجب و غرور بشود . و از خدا طلبکار بشود و به خود و اعمالش تکیه بکند . امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه می فرماید : خدایا من برای اینکه از جهنم عبور بکنم نمی توانم به کشتی شکسته ی اعمال خودم تکیه بکنم و باید به رحمت تو تکیه بکنم . بلاها از طریق شکستن انسان را بالا می برد . بلاهایی که انسان در دنیا دچار آن می شود بخشی از آن بخاطر اعمال انسان است و بخشی از آن برای ترفیع است . پس وقتی ما در دنیا دچار بلا و رنج می شویم خدا گناهان ما را پاک می کند و اگر بلا خیلی سنگین باشد ممکن است که حساب ما با خدا صفر بشود . امیرالمومنین فرمود : اگر خدا کسی را در این دنیا عقاب بکند ، خدا کریم تر از آن است که او را یک باردیگر در آخرت عقاب بکند . سلمان بیمار بود و پیامبر به عیادت او رفته بود . پیامبر به سلمان فرمود : تو در این بیماری سه امتیاز داری : اولین امتیاز تو این است که تو مورد توجه خاص خدا هستی ، دومین امتیاز تو این است که در حال بیماری دعایت مستجاب می شود ( یکی از آداب عیادت این است که از بیمار بخواهید برای شما دعا بکند .درروایت دارمی که دعای بیمار ، دعای ملائکه است) و سومین امتیاز تو این است که این بیماری برای تو گناهی نمی گذارد و آنها را پاک می کند . یکی از فدائیان بنام عبدالله بن یحیی امیرالمومنین خدمت ایشان آمد و روی تختی نشست . او از تخت لیز خورد ، افتاد ، سرش به جایی خورد و شکست . او خودش از این اتفاق تعجب کرد . حضرت فرمود : خدا را شکر که خداوند شیعیان ما را در همین دنیا عقوبت می کند که در آخرت بی حساب بشوند . او گفت که من چه گناهی کردم که این بلا به سرم آمد ؟ حضرت فرمود : وقتی تو روی تخت نشستی بسم الله الرحمن الرحیم نگفتی . ( البته بسم الله نگفتن گناه نیست .این به مراتب درجات است . گناه انبیاء غیبت کردن و دروغ گفتن نیست . ترک اولی برای آنها گناه محسوب می شود . حاج شیخ حسن اصفهانی می فرمود : در تمام عمرم یک نماز صبح از من قضا شد که بلای سنگینی بر سر من آمد که از آن به بعد هر وقت که نماز شب من قضا می شود منتظر بلا هستم . خدا با این افراد جور دیگری برخورد می کند .) بندگان خدا و اهل بیت وقتی بلایی بر سرشان می آمد خدا را شکر می کردند . وقتی آیه 4 سوره ی نساء نازل شد : هر کسی که کار بدی بکند کیفر آنرا می بیند ، خدمت رسول خدا رسیدند و گفتند که با این آیه کار خیلی سخت شد . پیامبر فرمود : شما در همین دنیا مبتلا به سختی می شوید و خدا اینها را هم حساب می کند . خدا رنج های بندگانش را حساب می کند . پیامبر فرمود :اگر کسی سرددردی بگیرد کفاره یکسال گناهان او است . حتی ممکن است که این سردرد بخاطر کوتاهی خودمان باشد. پیامبر فرمود : وقتی خانمی از ایام عادتش خارج می شود همه ی گناهانش گذشته آمرزیده می شود . در ایام بارداری هم همین طور است . داریم که اگر کسی در ایام عادت از دنیا برود خدا او را شهیده حساب می کند . جبران خدا با این رنج قابل مقایسه نیست . غم و غصه هایی که شخص برای تامین زندگی می خورد ، کفاره ی گناهان انسان بحساب می آید . پیامبر فرمود : گناهانی است که با عبادت پاک نمی شود ،غم و غصه هایی که برای تامین معیشت زندگی است آنرا پاک می کند . ( البته در حدیک زندگی معمولی و در حد شان انسان ) در کتاب بحارالانوار داریم که فردی صورتش لک و پیس داشت .او خدمت رسول اکرم آمد و گفت که واجبات چیست ؟ نماز و روزه . او گفت که من فقط واجبات را انجام می دهم ، این چه قیافه ای است که خدا به من داده است . همان موقع جبرئیل نازل شد و گفت که خدا به تو سلام می رساند و در آخرت خدا می خواهد چهره جبرئیل را به تو بدهد . او خیلی خوشحال شد و گفت که من دیگر در راه خدا چیزی را کم نمی گذارم . اگر دید ما نسبت به بلاها این دید باشد ، حتما شکرگزاری می کنیم . در روایات به ما یاد داده اند که از خدا عافیت را بخواهیم اما اگر بلا آمد ، انسان باید آن بلا را هدیه ای بداند و جزع و فزع نکند و علاوه بر صبر ، شکر هم می کند . در آخر زیارت عاشورا داریم: اللهم لک الحمد حمد الشاکرین . امام سجاد (ع) در 35 صحیفه ی سجادیه می فرماید : خدایا شکر من را در بلا بیشتر قرار بده . وحشی بافقی از عاشقان امام زمان (عج) بود . او در آخرعمر سکته ای کرده بود و زمین گیر شده بود و دستهایش از کار افتاده بود . فردی به عیادت او رفت و گفت: حال تان چطور است ؟ ایشان فرمودند: از این بهتر نمی شود. از صبح تا بحال ناز دستهایم را می کِشند و می گویند که کار نکنید ،ما غذا در دهانت می گذاریم . آنها بلا را نمی خواستند ولی اگر بلا می آمد می دانستند که خدا آنرا جبران می کند . اگر کسی یک شب تب داشته باشد گناهان یکسال او پاک می شود . پس اگر مصیبت بیشتر باشد گناهان بیشتری پاک خواهد شد . یکی دیگر از عوامل تکفیر گناهان واجبات است . پس یکی از خاصیت واجبات صفر کردن گناهان ما است .
منبع:برنامه سمت خدا سخنراني حجت الاسلام و المسلمين عالي