متن و حاشیه زندگی صنفی طلبه

متن و حاشیه زندگی صنفی طلبه

دوران زندگی یک حوزوی، دو فراز مهم و دو صفحه دیگرگون دارد؛ دوره رشد و تحصیل؛ و دوره بازدهی و ثمربخشی.

در فراز اول، هویت اصلی شخص، هویت «تحصیل» است. طلبه در این دوره، به بالابردن ظرفیت علمی و دیگر توانمندی‏های خود می‏پردازد و قابلیت‏های خود را فعال می‏کند. عمده فعالیت‏هایش ناظر به «خود» اوست و به هدف اعتلای سطح کمال «خودش» صورت می‏گیرد. عنوان «طلبه» به معنای طالب و پژوهنده کمال، گویای وجهه غالب و رنگ اصلی هویت او در همین دوره است. «متنِ» برنامه طلبه به تحصیل و جمع‏آوری اختصاص دارد و «پیرامونِ» آن به ثمر بخشی، ارائه و بازدهی.

در فراز دوم، او بیشتر به «استفاده» از این توانمندی‏ها و ارائة خدمات، به «جامعه» می‏پردازد. شخصیت اصلی او بیشتر درخدمت رفع نیازهای دینی، معنوی و علمی جامعه قرار می‏گیرد و از او انتظار ثمردهی می‏رود.

نکتة بسیار مهم این که انتقال یک فرد از دوره اول به دوره دوم به صورت دفعی رخ نمی‏دهد. این دو دوره مرز ظریفِ خطی ندارند که گام‏نهادن به دوره دوم تنها در «یک‏ لحظه» رخ دهد. بلکه این انتقال به صورتی تدریجی، آرام آرام و طی زمانی طولانی صورت می‏گیرد. طلبه هر سال که پیش‏تر می‏رود، غلظت فعالیت‏های فرهنگی و خدمات اجتماعی در برنامه کاری او افزایش می‏یابد و از درجه حضور فعالیت‏های تحصیلی در برنامه او اندک اندک کاسته می‏شود.

به عنوان مثال، نمی‏توان روابط اجتماعی را در طول سال‌های تحصیل به ‏کلی قطع کرد و امید داشت که پس از فراغت از کارِ درازمدتِ تحصیل، کسب توانمندی‏های لازم در روابط اجتماعی از صفر آغاز شود. اهمیت یکی از ابعاد حیات انسان، بهانه موجهی برای خاموش کردن چراغ ابعاد دیگر نیست.

گرچه پرداختن به این فعالیت‏ها در حاشیه برنامه طلبه قرار دارد، اما به هیچ وجه متن کار او بدون حاشیه، مفید واقع نمی‏شود. این‏گونه فعالیت‏ها علاوه بر تأمین نیاز جامعه و ادای رسالت اسلامی و زنده نگاه‌داشتن روح حساسیت نسبت به نیازهای جامعه و تقویت بینش اجتماعی، به رشد و تکامل توانمندی‏های مورد نیاز طلبه هم می‏انجامد. به بیان دیگر این‏گونه فعالیت‏ها در مراحل نخست، نوعی تحصیل هم محسوب می‏شود. تحصیل توان سخن‏وری، نویسندگی، پژوهش، کلاس‏داری، مواجهه با جمع، مدیریت، طراحی فرهنگی، ارتباط اجتماعی، کار متشکل گروهی و… که هر یک به ‏مرورِ زمان و به برکت «تجربه و تمرین» در وجود شخص، شکل می‏گیرد.

تحصیل علوم حوزوی، درون‏مایه این توانمندی‏ها را تأمین می‏کند و این توانایی‏ها قالبی برای ارائه آن محتوا خواهد شد. به خوبی روشن است که محتوای بدون قالب همچون قالب بدون محتوا، مفید واقع نمی‏شود.

نکته دیگر اینکه برهم خوردن نسبت متن و حاشیه، خلاف مقتضای طلبگی و مغایر با وظیفه اصلی اوست. آن‏چه قطعی است اهمیت مضاعف متن نسبت به حاشیه است. یعنی حاشیه، از متن بیشتر نیست، مساوی آن هم نیست. بلکه از آن ـ به اندازه‏ای قابل توجه ـ کوچک‏تر است. با حفظ این اندازه کلی، تثبیت نهایی ابعاد متن و حاشیه بسته به سلیقه افراد، متفاوت است. اگر بخواهیم به زبان اعداد و ارقام سخن گوییم، نسبت متن و حاشیه تقریباً نسبت 4 به 1 است. یعنی اگر طلبه چهار پنجم وقت و نیروی خود را به تحصیل و یک پنجم آن را به فعالیت‏های فرهنگی و اجتماعی اختصاص دهد، اندام کلی برنامه او از تناسب خارج نشده است.

البته از آنجا که طلبه در سال‌های نخست، توانایی درخوری برای فعالیت‏های جانبی ندارد، طبعاً این نسبت‏ها تغییر می‏کند (مثلاً یک به دَه) . اما بر فرضِ آمادگی کامل طلبه، برای انواع خدمات فرهنگی و احساس موفقیت او در انجام فعالیت‏های اجتماعی، هویت تحصیلی طلبه در سالهای نخست، بیش از یک پنجم، به او اجازة حاشیه‏پردازی نمی‏دهد.

 


نوبسنده: حجت الاسلام و المسلمین محمد عالم زاده نوری

منبع: ماهنامه حاشیه - شماره7

  • 5 stars
    12059m
    نظر از: 12059m
    1392/07/01 @ 08:11:56 ق.ظ

    [عضو] 

    سلام علیکم
    واقعا مفید و کاربردی بود.خدای مهربان توفیق دهد که سربازی راستین برای مولایمان باشیم.

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.