هفت سین فاطمیه
رسیده عید و دلها شاد و خرم
همه در فکر دیدارند با هم
همه آماده اند سفره بچینند
به فکر سفره های هفت سینند
منم در سفره دارم هفت سین را
ولی توام شده با داغ زهرا
بود سین نخستین ، سیلی کین
به روی مادرم با دست سنگین
ببین بر سفره سین دومم را
که سویی نیست در چشمان زهرا
بگویم سین سوم تا بسوزی
که مادر سوخت بین کینه توزی
از این ماتم دل حیدر غمین است
که سین چهارمم سقط جنین است
به روی سفره سین پنجم اینست
سر سجاده اش زینب حزین است
شده سفره پر از اشک شبانه
ششم سین مانده سوت و کور خانه
چه گویم ای عزیز از سین آخر
بود آن سینه ی مجروح مادر
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط صدرارحامی در 1392/01/07 ساعت 12:20:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1392/01/07 @ 10:54:25 ب.ظ
alzahra-mo [عضو]
درخانــه علــی ،غــوغــا شــده بپــا
هرغنچــه زیرلــب ،گویــدخــداخــدا
یــارب بــده شــفا،
این مــادرمــرا،
رحمــی بـه مـا نمــا
این بیــت مرتضــاست ،یامـحـفــل دعــا
یـك گوشــه مــادرو ،یــك گوشــه بچــه ها
اوســوی آسمــان ،
طفــلان به صدزبــان ،
مــادر بمــان بمــان
زینــب كـه اشــك غــم ،گشتــه نصیــب او
گویــا اثــر نكــرد امــن یجیــب او
گویــد خــدا دگــر ،
مــادر رود اگــر ،
با او مــراببــر …
الحاقیات: