خوش آمدید
مدرسه علمیه الزهرا المرضیه سلام الله علیها
فقر از دیدگاه دکتر شریعتی
چهارشنبه 91/07/05
می خواهم بگویم:
فقر، همه جا سر می كشد.
فقر، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست.
فقر، چیزی را ” نداشتن ” است ولی آن چیز پول نیست ….. طلا و غذا نیست .
فقر، همان گرد و خاكی است كه بر كتاب های فروش نرفته ی یك كتاب فروشی می نشیند .
فقر، تیغه های برنده ماشین بازیافت است كه روزنامه های برگشتی را خرد می كند .
فقر، كتیبه ی سه هزار ساله ای است كه روی آن یادگاری نوشته اند .
فقر، پوست موزی است كه از پنجره ی یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود .
فقر، همه جا سر می كشد .
فقر ، شب را ” بی غذا ” سر كردن نیست.
فقر ، روز را ” بی اندیشه ” سر كردن است.
كاش او را درك میكردم....
چهارشنبه 91/07/05
زندگى امام هشتم علیهالسلام، كه قریب بیست سال از این دوره تعیین كننده و مهم را فرا گرفته، از جمله برجسته ترین بخشهاى آن است، كه بجاست درباره آن تامل و تحقیق لازم به كار رود.
رشد تشیع در ایران و گسترش آن در این مرز و بوم نتیجه مهاجرت و تلاشهای حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) و آباء و احفاد و اولادشان میباشد.
تاریخ ولادت بر اساس گفته اكثر مورخان و تقدم افرادی همچون كلینی (م 328) و مفید (م 413) شاید بتوان گفت كه در سال 148هـ بوده است.
حضرت امام صادق(علیه السلام) آرزوی دیدار علی بن موسی الرضا(علیه السلام) را میكردند. از جمله: «از حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) روایت شده كه میفرمود: شنیدم از پدرم جعفر بن محمد كه مكرر به من میفرمود كه، عالم آل محمد در صلب تو است و ای كاش من او را درك میكردم. پس بدرستی كه او همنام امیرالمۆمنین علی است.»
بنا به قول مشهور، حضرت در 11 ذی القعده سال 148 هـ در مدینه چشم به جهان گشودند و با نور وجود خود عالم هستی را روشنی بخشیدند.
قصه شتری كه به حرم امام رضا علیها پناه آورد
چهارشنبه 91/07/05
شاید چندین مرتبه از زبان ریش سفیدان اطرافتان، قصه شتری را شنیده باشید كه از دست سلاخان گریخت و به حرم امام هشتم علیه السلام پناه آورد و پای پنجره فولاد گریست.
حاج نصر الله حسین زاده صاحب همان شتر است كه اینك دربان كشیك پنجم آستان قدس رضوی میباشد. از آنجا كه ماجرای آن شتر پناهنده و چند و چون پس از آن به نظر ما جالب آمد، خاطرات ایشان را بیان میکنیم. حاج نصرالله اینطور آغاز میكند:
از قهرمانان و پیش كسوتان ورزشی كشتی هستم كه شغل اصلیام دامپروری است . 26 سال بیش دوازده شتر را كه از كشور افغانستان به ایران آورده بودند، برای كشتارگاه خریداری كرده همان روز با چند تن دیگر شروع كردیم به علامت گذاری روی شترها اما وقتی به آخرین آنها كه بسیار فربه و چاق هم بود رسیدیم، به دلیل نا آرامی او موفق به گذاشتن علامت نشدیم .
ادامه »