فقر از دیدگاه دکتر شریعتی

 


می خواهم بگویم:

فقر، همه جا سر می كشد.

فقر، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست.

فقر، چیزی را ” نداشتن ” است ولی آن چیز پول نیست ….. طلا و غذا نیست .

فقر، همان گرد و خاكی است كه بر كتاب های فروش نرفته ی یك كتاب فروشی می نشیند .

فقر، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ‌ كه روزنامه های برگشتی را خرد می كند .

فقر، كتیبه ی سه هزار ساله ای است كه روی آن یادگاری نوشته اند .

فقر، پوست موزی است كه از پنجره ی یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود .

فقر، همه جا سر می كشد .

فقر ، شب را ” بی غذا ” سر كردن نیست.

فقر ، روز را ” بی اندیشه ” سر كردن است.

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.