آيا حيوانات و جمادات در قيامت محشور مي شوند؟

بحث درباره قلمرو معاد، از بحث هاى مهم در زمينه معادشناسى به شمار مى رود، پرسش اين است که آيا معاد اختصاص به انسان و جن و ملائکه دارد ياعلاوه بر آن ها شامل موجودات ديگر مانند حيوان و گياه و جماد، آسمان و زمين و پديده هاى ديگر نيز مى شود؟


آيت الله سبحاني در نوشتاري با استناد به آياتى از قرآن وضعيت و سرنوشت جمادات، جانداران و حيوانات را در قيامت بررسي کرده است که در ادامه مي خوانيد.

قلمرو معاد در قرآن

از آن جا که در حشر انسان در قيامت اختلافى وجود ندارد و ديدگاه قرآن در اين باره روشن و مسلّم است، به ذکر شواهد قرآنى براى آن نيازى نيست. آنچه لازم است يادآورى شواهد قرآنى بر حشر موجودات ديگر است.

الف) حشر حيوانات

از جمله آياتى که دلالت بر حشرخصوص حيوان مى کند آيه زير است:

( وما من دابّة فى الأرض ولا طائر يطير بجناحيه إلاّ أُمم أمثالکم ما فرّطنا فى الکتاب من شىء ثمّ إلى ربّهم يحشرون ) .( [1])

«هيچ جنبنده اى در زمين و هيچ پرنده اى که با دو بال پرواز مى کند نيست مگر اين که آن ها امت هايى مانند شما انسان ها هستند و مادر کتاب هيچ چيز را فروگذار نکرديم، سپس تمام حيوانات [ همانند شما انسان ها ] در قيامت به سوى پررودگارشان محشور مى شوند».

«امت»، به هر گروهى که در امر واحدى مثل دين، زبان، آداب و رسوم زمان ومکان مشترکند گفته مى شود اعم از اين که اين امر جامع، تسخيرى يا اختيارى باشد.

حشر، در لغت جمع و گردآورى توأم با درهم شکستن و راندن است، و محشر، محل جمع کردن است.( [2]) روز حشر روز بعث و معاد است.( [3])

حشر در اصطلاح، برانگيختن مردگان از قبور و گردآورى آنان در روز قيامت براى حساب رسى است.( [4])

مفاد آيه شريفه آن است که حيوانات همانند انسان ها داراى امت مى باشند اما اين که همانندى در چيست، مفسران ديدگاه هاى متفاوتى ذکر کرده اند.( [5]) از جمله آن ها نيازمندى به خدا، تسبيح و ذکر پروردگار، زندگى اجتماعى و توالد و تناسل، تقدير رزق و عمر و اجل و سعادت و شقاوت آن ها، حشر در قيامت و پاداش و کيفر. ولى مى توان گفت از بارزترين موارد تشابه حيوانات به انسان ها همان حشر در قيامت است که در پايان آن هم آمده است و بسيارى از مفسران نيز بدان تصريح کرده اند، يعنى «حيوانات همانند انسان ها داراى امت هستند و همانند انسان ها در رستاخيز محشور مى شوند. از اين رو معناى ( إلى ربّهم يحشرون ) ، اين خواهد بود که حيوانات بعد از مرگشان به سوى خدا محشور مى شوند، همان گونه که بندگان خدا در قيامت به سوى پروردگارشان محشور مى گردند.( [6])

مؤيّد اين معنى، ضمير«هم» در «ربّهم» است که براى صاحبان عقل به کار مى رود و مرجع آن در آيه «اُمم» است که همان جانداران و حيوانات است، و از بيان همانندى حيوانات با انسان ها استفاده مى شود که حيوانات مانند انسان ها تا حدّى از شعور و آگاهى که مستلزم زندگى اجتماعى و تسبيح و ذکر و حشر به سوى خدا است برخوردارند، همان گونه که در داستان «سليمان و مورچگان» و «ملکه سبا و هدهد»( [7])آمده است، البته روشن است که لازمه حشر حيوانات و يا حسابرسى و پاداش و کيفر آنان اين نيست که حيوانات در شعور و آگاهى با انسان ها مساوى باشند و تمام مدارج کمال روحى و معنوى را که انسان ها مى توانند بپيمايند آن ها هم طى کنند، زيرا خود انسان ها هم در مراتب کمال روحى و معنوى و حساب و پاداش و کيفر با يکديگر مساوى نيستند. بلکه همان گونه که علاّمه طباطبايى (رحمه الله) مى نويسد: «اصل الملاک وهو الأمر الذى يدور عليه الرضا والسخط والاثابة والمؤاخذة موجودة فيهم» ( [8]) ملاک اصلى و آن چيزى که محور و اساس رضا خدا و ناخشنودى اش و ثواب و عقابش مى باشد در حيوانات يافت مى شود. از اين رو همان گونه که بيان شد، حشر به معناى «جمع کردن است قرينه «الى» در ( إلى ربّهم ) که بيان گر غايت و مقصد حرکت است، مقصود از حشر در اين آيه، حشر و معاد، حيوانات است.

به اين ترتيب حيوانات زمينى همچون بشر، بين خويش داراى انواعى هستند و مانند انسان به سوى خدا بازگشت مى کنند و در نزد وى حضور مى يابند.

آيه ديگرى که مى توان از آن حشر حيوانات را استنباط کرد آيه زير است:

( وإذا الوحوش حشرت ) ( [9]) ، آن گاه که حيوان هاى وحشى در قيامت گرد هم جمع مى شوند.

«وُحوش» جمع وحش به معناى حيواناتى است که با انسان ها اُنس و اُلفت نمى گيرند مانند درندگان.( [10])

«آلوسى» مى نويسد: وحوش در اين آيه تمام چهارپايان را دربرمى گيرد.( [11])

از آن جا که آيه فوق در سياق آياتى است که حوادث روز قيامت را توصيف مى کند همانند سؤال از دختران زنده به گور شده و گشودن نامه هاى اعمال و حوادث بعد از آن، اين آيه ظهور در حشر حيوانات وحشى در قيامت دارد اگر چه ديدگاه مفسران درباره حوادث بعد از حشر آن ها متفاوت است. برخى بر اين باورند که اگر حيوانات ستمى به يکديگر کرده باشند در قيامت مجازات مى شوند.( [12]) و به باور برخى ديگر بعد از حشر، آن ها را دوباره مى ميرانند و به خاک برمى گردانند( [13]) ولى در اصل حشر حيوانات، جمهور مفسران، هم عقيده اند. از اين رو آيه شريفه همانند آيه 38 سوره انعام، ظهور در اصل حشر حيوانات دارد اگر چه درباره پاداش و کيفر و حوادث بعد از آن به طور قطع نمى توان سخن گفت. زيرا خداى تعالى در قرآن از آن ها پرده بردارى نکرده است.( [14])

اشکال

ممکن است گفته شود چه فايده اى در حشر حيوانات هست در حالى که آن ها در دنيا مکلف نيستند تا اين که براى پاداش و کيفر در قيامت محشور شوند؟( [15])

پاسخ

اولاً: تکليف نداشتن حيوانات در دنيا ضررى در حشر آن ها و محاسبه و قصاص ندارد. به عبارت ديگر ملازمه اى بين تکليف و رستاخيز نيست، زيرا قصاص و پاداش و کيفر، توقف بر تکليف ندارد، همان گونه که شخص اگر در حالت خواب به ديگرى آسيب مالى يا جانى بزند محکوم به غرامت مى شود، زيرا حق ديگرى را پايمال و ضايع کرده است، اگر چه در حالت خواب و بى هوشى تکليف ندارد.( [16])ثانياً: همان گونه که علامه طباطبايى (رحمه الله) (1360ش) مى نويسد: خداوند اِنعام و انتقام را در آيات زيادى در وصف احسان و ظلم ذکر کرده است و اين دو وصف اجمالاً در ميان حيوانات نيز وجود دارد يعنى افرادى از حيوانات را مى بينيم که در عمل خود ستم مى کنند و افراد ديگرى را مشاهده مى کنيم که به ديگران احسان مى نمايند. از اين رو آن ها در قيامت محشور مى شوند اگر چه خداوند چگونگى پاداش و کيفر را بيان نکرده است.( [17])

ب) حشر جمادات

از جمله آياتى که دلالت بر حشر موجودات بدون روح دارد آيه زير است:

( ومن أضلّ ممّن يدعو من دون الله من لا يستجيب له إلى يوم القيامة وهم عن دعائهم غافلون* وإذا حشر النّاس کانوا لهم أعداء وکانوا بعبادتهم کافرين )( [18])

«چه کسى گمراه تر است از آن کسى که معبودى غير خدا را مى خواند، در حالى که آن ها تا قيامت هم، به او پاسخ نمى گويند و از خواندن آن ها بى خبر هستند و صداى آن ها را نمى شنوند و هنگامى که مردم محشور مى شوند، معبودهاى آنان دشمنانشان خواهند بود، به طورى که، عبادت آن ها را، انکار مى کنند».

با توجه به اين که ضمير «هم» در ( کانوا لهم ) و ( کانوا بعبادتهم ) به معبودهاى باطل برمى گردد و به لحاظ تعبير ( من لا يستجيب له ) آن ها تا قيامت هم به آنها پاسخ نمى گويند» آيه، دلالت روشنى دارد که معبودهاى آنان گياهان و جمادات بوده اند، از طرفى همين موجودات، در قيامت محشور مى شوند به دليل: ( إذا حشر النّاس کانوا لهم أعداء ) که معبودهاى دروغين در قيامت از بت پرستان اظهار بى زارى مى کنند.( [19])و در وصف خدايان کفار، فرموده است: ( أمواتٌ غير أحياء وما يشعرون أيّان يبعثون ) ( [20]) بت ها مرده اند و از حيات، بهره اى ندارند، و هيچ نمى دانند که چه زمانى مبعوث مى شوند.( [21]) و خطاب به بت پرستان مى فرمايد: ( إنّکم وما تعبدون من دون الله حصب جهنّم أنتم لها واردون ) ( [22]) ;«شما بت پرستان و آن بت هايى که مى پرستيد هيزم جهنم خواهيد شد و همگى در آن وارد مى شويد». همه اين امور نشان دهنده حشر برخى از جمادات در قيامت است.

ج) رستاخيز جانداران

از جمله آياتى که دلالت بر حشر انسان ها و حيوان هاى زمينى و هوايى مى کند آيه زير است:

( ومن آياته خلق السّموات والأرض وما بثّ فيهما من دابّة وهو على جمعهم إذا يشاء قدير ) ( [23]) :«از نشانه هاى خدا، آفرينش آسمان ها و زمين و آنچه از انواع جنبندگان از انسان و حيوان بين آنها پراکنده ساخته، مى باشد و او بر جمع آنها در روز قيامت، توانا است».

«دابّه»، از دبّ، يدبّ به معناى آهسته راه رفتن است و به هر جنبنده اى از انسان و حيوان و حشرات روى زمين که حرکت مى کند گفته مى شود( [24]) و اطلاق آن بر فرشتگان معهود نيست. ( [25])

از آنجايى که واژه «دابّه»، مطلق است و شامل تمام جانداران زمينى و هوايى مى شود و مقصود از واژه «جمع»، گرد آوردن وحشر موجودات در روز قيامت است و ضمير «هُم» در «جمعهم» به «دابّه» برمى گردد. از اين رو آيه همان گونه که جمهور مفسران بدان تصريح کرده اند ( [26]) ظهور در حشر تمام جانداران اعم از انسان وحيوان در روز قيامت دارد.

نتيجه نهايى

با بررسى آيات در اين زمينه اين نتايج به دست مى آيد:

1. انسان و ملائکه و جن و شياطين در قيامت هر يک حشر مخصوصى دارند و آيات و روايات و دلايل عقلى گواه اين مطلب است.

2. درباره حشر حيوانات در ميان متکلمان و حکماى اسلامى اختلاف نظر فراوان ديده مى شود.

3. درباره حشر جمادات برخى از آيات ظهور در حشر معبودهاى دروغين و بت ها در قيامت دارد که مى توان حشر برخى از جمادات را از آنها استفاده کرد.

برخى آيات نيز ظهور در حشر حيوانات دارد که با توجه به ديدگاه مشهور مفسران، حشر حيوانات از اين آيات استفاده مى شود اگر چه درباره کيفيت حشر آن ها به طور قطع نمى توان داورى کرد.

4. با توجه به آيات مورد بحث مى توان گفت، قلمرو معاد در قرآن علاوه بر انسان و جن و ملائکه شامل حيوانات و جانداران و برخى جمادات نيز مى شود اگر چه درباره چگونگى حشر آن ها به دليل عقلى و نقلى معتبرى نمى توان استناد کرد.

5. درباره آسمان و زمين واژه حشر استعمال نشده است و برخى از آيات( [27]) دلالت دارد که زمين و آسمانِ قيامت غير از زمين و آسمان دنيا است اگر چه برخى مفسران( [28]) رستاخيز آن ها را مقتضاى حکمت الهى ذکر کرده اند ولى همان گونه که از بسيارى از آيات قرآن استفاده مى شود همه پديده هاى عالم از جمله آسمان و زمين، هر کدام به نحوى براى بهره مندى و استفاده انسان از آن ها براى تأمين سعادت دنيا و آخرت آفريده شده اند به گونه اى که اگر براى آن ها معاد و رستاخيزى هم نباشد، مستلزم بيهوده بودن آفرينش آن ها نخواهد بود.

 

پي نوشتها:
[1] . انعام، آيه 38.

[2] . المصباح المنير، ج1، ص 166، مفردات الفاظ القرآن، ص 237.

[3] . لسان العرب، ج3، ص 190، معجم المقائيس اللغه، ج2، ص 66.

[4] . گوهر مراد، ص 655، کشاف اصطلاحات الفنون، ج3، ص 212، دايرة المعارف الشيعية العامة، ج8، ص 349، البحر المحيط، ج10، ص 415، مجمع البيان، ج10، ص 277، الکشاف، ج4، ص 701، روح المعانى، ج30، ص 51.

[5] . تفيسر الکبير، ج4، ص 524 و 252، مجمع البيان، ج4، ص 49.

[6] . التفسير الکبير، ج4، ص 528، البحر المحيط، ج4، ص 502، تفسير ابى السعود، ج3، ص 131، الکشاف، ج2، ص 21، التبيان، ج4، ص 129، تفسير المراغى، ج7، ص 119، کشف الاسرار، ج3، ص 344، الجواهر فى تفسير القرآن الکريم، ج4، ص 29، الميزان، ج7، ص 72.

[7] . نمل، آيه 18 و 24.

[8] . الميزان، ج7، ص 82.

[9] . تکوير(81): 5.

[10] . التفسير الکبير، ج11، ص 64.

[11] . روح المعانى، ج30، ص 51.

[12] . روح المعانى، ج30، ص 51; التفسير الکبير، ج11، ص 64 ; الکشاف، ج4، ص 707; الميزان، ج20، ص 213.

[13] . التفسير الکبير، ج11، ص 64; الکشاف، ج4، ص 707; الميزان، ج20، ص 213; مجمع البيان، ج10، ص 277; اضواء على متشابهات القرآن، ج1، ص 220 و ج2، ص 310.

[14] . برخى نيز بر اين عقيده اند که آيه ناظر به شدّت حوادث هولناک در آستانه قيامت است که حيوان هاى وحشى که عادتاً از يکديگر فرارى هستند از شدت ترس در کنار يکديگر جمع مى شوند تا از شدت ترس خود بکاهند از اين رو آيه دلالتى بر حشر حيوانات ندارد.(الجواهر فى تفسير القرآن، ج25، ص 81) آلوسى هم بر اين باور است که حيوانات تکليف ندارند و غير از جن و انس موجودات ديگر حشرى ندارند. (روح المعانى، ج30، ص 52) قول ديگر هم مى گويد وحوش همان انسان هايى هستند که با انجام پى در پى گناه صورت باطنى آن ها به شکل حيوان هاى وحشى درآمده و در قيامت با اين ملکات و صورت حيوانى مبعوث مى شوند.(اضواء، على متشابهات القرآن، ج2، ص 301) هيچ کدام از اين اقوال پذيرفتنى نيست. اما اول: سياق آيات همان گونه که ذکر شد و به قرينه آيه 38 انعام، آيه درباره حشر حيوانات است و روايات نيز مؤيد آن است. قول دوم و سوم هم خلاف ظاهر آيه و ديدگاه مشهور مفسران است.

[15] . روح المعانى، ج30، ص 52.

[16] . اضواء على متشابهات القرآن، ج2، ص 301.

[17] . الميزان، ج7، ص 76.

[18] . احقاف(46): 56.

[19] . طبرسى (رحمه الله) در ذيل آيه مى نويسد: انّ هذه الأوثان الّتى عبدوها ينطقها الله حتى يجحدوا أن يکونوا دعوا إلى عبادتها ويکفروا بعبادة الکفار ويجحدوا ذلک.(مجمع البيان، ج9، ص 139).

[20] . نحل(16): 21.

[21] . درباره مرجع ضمير در « يبعثون » دو قول هست; برخى همانند علامه طباطبايى و زمخشرى بر اين باورند که ضمير به بت پرستان برمى گردد، يعنى بت ها نمى دانند که بت پرستان چه زمانى مبعوث مى شوند و قيامت چه وقت اتفاق مى افتد(الکشاف، ج3، ص 600; الميزان، ج12، ص 222) ولى از آن جا که از بت ها نفى علم شده است و نفى علم از بت ها حتى نسبت به حال خود، داراى تأکيد بيشتر در عدم لياقت آنها براى بندگى است، ارجاع ضمير به بت ها مناسب تر و با سياق هماهنگ است و نياز به تقدير هم ندارد يعنى بت ها از حال خود نمى توانند خبر دهند که چه زمانى مبعوث مى شوند تا چه رسد که بخواهند پاداش و کيفر و زمان بعث را براى بت پرستان بيان کنند و اين قول موافق بعضى مفسران نيز مى باشد.(مجمع البيان، ج6، ص 147; روح المعانى، ج14، ص 120; تفسير القرآن العظيم، ج2، ص 586 و البحر المحيط، ج6، ص 517).

[22] . انبياء(21): 98.

[23] . شورى(42): 29.

[24] . مفردات الفاظ القرآن، ص 306.

[25] . برخى مفسران مثل ابن کثير، بيضاوى و قرطبى (به نقل از مجاهد) نوشته اند دابّه شامل ملائکه و جن و انسان و تمام حيوانات زمينى و هوايى مى شود. تفسير القرآن العظيم، ج4، ص 125; تفسير البيضاوى، ج2; الجامع لأحکام القرآن، ج16، ص 29 و البحر المحيط، ج9، ص 338.

[26] . التفسير الکبير، ج4، ص 528; مجمع البيان، ج4، ص 49; تفسير الطبرى، ج7، ص 178; الدرالمنثور، ج3، ص 268، همه در ذيل آيه: ( ثم إلى ربّهم يحشرون ) .

[27] . ابراهيم(14): 48 و زمر(39): 67.

[28] . الميزان، ج17، ص 196 و ج16، ص 158.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.