چی شد طلبه شدم؟

دلنوشته زیبای خانم بهاره بهنام نیا ازمدرسه علمیه الزهرا سلام الله علیها 

یکی از برندگان مسابقه چی شد طلبه شدم؟

همه چطور طلبه مي شوند؟اين چند سال كه در حوزه ام ،ديده ام بچه ها يا اصا لتا در خانواده ي روحانيونند و به تبع آن حداقل از حوزه تحصيلات را آغاز مي كنند،و يا خانواده به سبب اعتقادات مذهبي،تحصيلات دانشگاهي را در محيط مختلط مذكرومونث،براي فرزندانش جايز نمي داندواو را روانه ي حوزه مي كند…
من نه از خانواده ي روحانيون بودم نه از خانواده هاي مخالف دانشگاه…خانواده ي ما يك خانواده ي مدرن ،با تمام ويژگي هاي مدرنيته از روابط ازاد و عدم قيد و بند به حجاب و…بود و بيشتر متخلق به اخلاق بودند تا متشرع و از شرع تنها يك نمازخواندن يك در ميان ان هم به سفارش مادرم ،همراهمان بود ودر تمام دوران تحصيل دغدغه ي شرع و حجاب و …نداشتم


.سال اخر كارشناسي حسابذاري بودم و از پايان دوران دانشجويي هراس داشتم، توقعم اين بود كه نتيجه بزرگي در پايان اين دوران بيابم و تحولي در زندگي ام ايجاد شود،چيزي بيش از يك مدرك ليسانس …در همان روزهاي آخر به جلسه اي كه براي يادبود ايت الله بهاا لديني برگزار شده بود دعوت شدم ،جلسه فضاي معنوي غريبي داشت و سخنرانان در طول جلسه مدام تا كيد بر توسل به ائمه اطهار(ع) داشتند ،آنجا بود كه در تازه اي به رويم گشوده شد و به حي وناظر بودن اماما نم ايمان آوردم.من كه تشنه ي پيشوا و رهبر بودم تا راه تازه اي پيش پايم بگذارد ،استاد خود را يافته بودم.
بعدها به اين جمله ي هانري كربن شرق شناس معروف بر خوردم كه"شيعه تنها مذهب پويا و زنده است كه داراي امام و رهبر زنده براي پيروان خويش است “و درك نفس همين امر، مرا در اعتقاد تازه اي به شيعه بودنم استوار تر ساخت…نمي دانم چه طور اعتقاداتم جامه ي عمل پوشيدند ،مستحبات شيرين تر از واجبات شدند و زندگي ام رنگ مذهبي به خود گرفت و حجاب گذاشتم ، به اين حركت، سيل انتقادات بيروني آغاز شد،از خانواده و فاميل و دوستان،گرچه مني كه از درون مرا به اين امر تشويق مي كرد را نمي شناختم و تنها از او فرمان مي گرفتم، اما آنقدر قدرتمند بود كه در مقابل همه ي مخا لفان ايستادم.
.چندي بعد در همان مسير در ميان بچه هاي مخلص كلاس حفظ قرآني قرار گرفتم كه بسيار سليم النفس و ودر قيد ابراز ادب خاصي به پيشگاه اهل بيت (ع) بودند و ويژگي هاي اخلاقي خاص و جاذبه ي آنان ، مرا به سمت بيشتر شبيه آنها بودن كشاندو حجاب پر افتخار چادر را به سرم كرد.از ميان همان دوستان، طلابي بودند كه مرا با حوزه هاي تهران آشنا كردند و بهانه ي ورود من به حوزه شدند من كه تشنه ي پويايي و تحصيل در مسير تازه ام بودم ،مشتاقانه براي ورود به حوزه اقدام كردم ،تا اين فصل نو برايم چه به ارمغان مي آورد؟
از او كه مرا تا به اينجا دعوت كرد و برايم پله ، پله زمينه ي آمدنم را فراهم نمود،ميخواهم، زين پس نبز چشم بر هم زدني مرا به حال خود وا نگذارد…آمين.

بهاره بهنام نيا
طلبه ي سال چهارم حوزه علميه ي الزهرا(س)(كوي نصر)

 

  • جان نثاری
    نظر از: جان نثاری
    1391/08/23 @ 10:35:59 ق.ظ

    جان نثاری [عضو] 

    لطفا مطالب مربوط به این موضوع را به ایمیل مدرسه ارسال نمایید تا در بانک اطلاعاتی و من به حوزه آمدم جمع آوری شود
    ممنون

  • مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد
    نظر از: مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد
    1391/08/21 @ 08:55:40 ق.ظ

    مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد [عضو] 

    خانم بهاره،برایتان آرزوی توفیق روز افزون و پیشرفت می نماییم.
    موئد باشید.

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.