برخورد امام خميني(ره)با مدّعيان دروغين ارتباط با امام زمان(عج)
چند نفر، ادّعاي عرفان داشتند و اذعان ميکردند که با امام زمان(عج) ارتباط دارند. برخي از مسئولان مملکتي، پس از شنيدن اين ادّعاها، معتقد بودند بايد اين قضيه روشن شود تا چنانچه ادّعاي اين افراد، کذب و دروغ بود، موضوع افشا شود تا کسي به انحراف و اشتباه نيفتد. سرانجام با وساطت دو تن از مسئولان نظام، اين چند نفر اجازة ملاقات با حضرت امام(ره) پيدا کردند. حضرت امام(ره) در همان لحظات اوّل، به رياکاري آنان پي بردند و با اشرافي که داشتند جهت روشن شدن موضوع، سه سؤال را مطرح کردند.
ايشان فرمودند:
«اگر شما با امام زمان(ع) ارتباط داريد، پاسخ اين سؤالات را از آن حضرت بگيريد و براي من بياوريد.
اوّلاً، از حضرت سؤال کنيد عکسي که من در منزل دارم و مورد علاقة من نيز هست، منسوب به چه کسي ميباشد؟
ثانياً، از حضرت بپرسيد که رابطة حادث با قديم ـ که يک مسئلة فلسفي است ـ چيست؟
ثالثاً، اينکه من چيزي را گم کردهام و مدّتهاست دنبال آن ميگردم. از آن حضرت بپرسيد که گمشدة من کجاست؟!»
آن چند نفر که ادّعاي ارتباط با امام زمان(ع) را داشتند، پس از مدّتي از پاسخگويي به سؤالات حضرت امام(ره) اظهار ناتواني کردند و بدين ترتيب معلوم شد آنان افراد صالحي نبوده و ادّعاهاي آنان دروغ بوده است.
در توضيح بايد گفت:
عکس مورد علاقة حضرت امام(ره) که در اتاق ايشان قرار داشت، منسوب و منتسب به پيامبر اکرم(ص) بود. اين عکس بعد از رحلت حضرت امام(ره) بسيار شهرت پيدا کرد و فراوان تکثير شد.
گمشدة ايشان نيز همان کتاب اشعار و غزلهاي حضرت امام بود. در مقدمة ديوان حضرت امام دربارة اين موضوع چنين آمده است:
«حضرت امام(ره) در دوران جواني غزليّات فراواني سروده و آنها را در دفتري گردآوري کرده بودند متأسفانه اين دفتر در جريان سفرهاي پياپي ايشان، مفقود گرديد. دفتر ديگري از ايشان نيز که برخي از اشعار آن به خطّ ايشان و برخي ديگر به قلم همسر گراميشان مکتوب شده، در جريان تغيير مکرّر محلّ سکونتشان گم شد؛ همچنين برخي از دستنوشتههاي ايشان در پي هجوم مأموران ساواک به منزل و کتابخانة شخصيشان از دست رفت. خلاصة مطلب آنکه ديوان فعلي امام عمدتاً پس از پيروزي انقلاب به اضافة اشعار پراکندهاي که در دست بعضي از ارادتمندان آن حضرت بود، سامان داده شده است.
پينوشتها:
پا به پاي آفتاب، ج 1، صص 254ـ255 (مصاحبه با علياکبر آشتياني).
ديوان امام(ره)، صص 31ـ32.
منبع: ماهنامه موعود شماره 96
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط صدرارحامی در 1390/12/11 ساعت 09:32:46 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |