تغييرات وضو پس از رحلت پيامبر(صلی الله علیه و آله)
خليفه سوم در سالهاي مياني دوران خلافت خود، نسبت به چگونگي وضوي پيامبر(ص) گرفتار ترديد شد؛ سپس او وضوي حضرت رسول(ص) را به شکلي که اکنون ميان اهل سنت مرسوم است، اعلام کرد.
همزمان با آغاز ايام حج بيتالله الحرام و حضور عاشقانه و عارفانه حاجيان در سرزمين وحي، خوب است نگاهي دوباره به سنت حضرت رسول صلي الله عليه و آله در خصوص مسئله اذان، وضو و نماز داشته باشيم.
اين نوشتار به مسئله کيفيت وضوي پيامبر(ص) و بدعتي که متأسفانه پس از رحلت ايشان به و جود آمد اشاره دارد.
برداشت اول/ سنت
يکي از اصحاب پيامبر (ص)، آبي خواست و وضو گرفت؛ پس گفت: «رسول خدا (ص) را ديدم که وضو گرفت؛ آن چنان که من وضو گرفتم. سپس او مضمضه کرد و استنشاق نمود و صورت و دستها را شست و بر سر و پشتپا، مسح کشيد».
مسلمانان، وضوي پيامبر (ص) را مبين اين آيه وضو ميدانند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَيْدِيَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَينِ؛ اي مومنان! هرگاه قصد نماز کرديد، صورتهايتان و نيز دستها را تا آرنج بشوييد و سرها و پايتان را تا برآمدگي آن دو، مسح کنيد».
اين آيهشامل «شستن» صورت و دو دست و همچنين «مسح» سر و دو پا است.
برداشت دوم/ بدعت
وضوي همه مسلمانان، تا خلافت عثمان، صورت واحدي داشته، مانند وضوي کنوني شيعي بوده است. اين مسئله، با آيه وضو نيز همخواني دارد. علت تغيير وضو، اين بود که خليفه سوم در سالهاي مياني دوران خلافت خود، نسبت به چگونگي وضوي پيامبر (ص)، گرفتار ترديد شد؛ سپس او وضوي پيامبر (ص) را به شکلي که اکنون در ميان اهل سنت مرسوم است، اعلام کرد؛
«شستن دستها از سر انگشتان تا آرنج» و اصرار بر «شستن پا و نه مسح آن». اين بدعت، مخالفت بسياري از اصحاب پيامبر (ص) را دنبال داشت؛ اما حکومت اموي، بنا بر اغراض سياسي، در نقاط مختلف اسلامي، شيوه وي را تبليغ کرد و فضايي به وجود آورد که برخي از اصحاب، جرئت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتيجه، اين گونه وضو گرفتن، رواج يافت.
برداشت سوم/ درنگ
درباره چگونگي تفسير آيه وضو و نوع وضوي پيامبر (ص) در «شستن دستها» و «مسح سر و دو پا» چند نکته زير تقديم ميشود:
1. درباره «شستن دستها از آرنج» چند نکته قابل ذکر است:
الف) برخي مفسران قرآن، واژه «الي: به» در آيه وضو را به «مع: با» تفسير کردهاند.
«وهبة الزحبلي» دانشمند و فقيه سنيمذهب ميگويد: «نزد تمامي دانشمندان و عالمان - از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت - داخل کردن دو آرنج در شستن، واجب است؛ زيرا حرف «الي» که براي انتهاي غايب است، در اين جا به معناي «مع» است؛ مانند دو آيه شريفه «وَيَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِکُمْ؛ نيرويي بر نيروي شما بيفزايد» و «وَلاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِکُمْ؛ اموال آنان را همراه با اموال خود مخوريد» که در اين دو نيز «الي» به معناي «مع: با» است.
ب) در نگاه قرآن، حد دست که بايد در وضو شسته شود «مرفق» يعني آرنج است و کلمه «الي» در آيه فوق، تنها براي بيان حد شستن است و نه کيفيت شستن که بعضي توهم کرده، چنين پنداشتهاند که آيه ميگويد: بايد دستها را از سر انگشتان به طرف آرنج بشوييد. اين درست به آن ميماند که انسان، به کارگري سفارش کند که ديوار اتاق را از کف تا يک متر، رنگ کند. بديهي است منظور اين نيست که ديوار از پايين به بالا رنگ شود؛ بلکه منظور اين است که اين مقدار بايد رنگ شود؛ نه بيشتر و نه کمتر. بنابراين، در آيه، فقط مقداري از دست که بايد شسته شود، ذکر شده، اما کيفيت آن، در سنت پيامبر (ص) که به وسيله اهل بيت (ع) به ما رسيده، آمده است و آن، شستن از آرنج به طرف سر انگشتان است.
ج) وقتي زراره از کيفيت وضوي پيامبر(ص) از امام باقر (ع) پرسيد، حضرت تشت آبي درخواست کرد و پس از شستن صورت، مشتي آب از آن بر دست راست خود ريخت و آن را از آرنج تا سر انگشتان شست و هيچگاه آب را به طرف آرنج برنگرداند.
د) دارقطني، يکي از دانشمندان حديث اهل سنت، از جابر نقل کرده که وقتي پيامبر (ص) وضو ميگرفت، آب را بر دو آرنج ميريخت.
2. در آيه وضو، خداوند، امر به مسح سر و پاها کرده است؛ در حالي که اهل تسنن، پاها را ميشويند؛
در اين باره به نکات زير اشاره ميشود:
الف) ابن عباس ميگويد: «قرآن درباره پاها، به مسح کردن دستور داده است؛ ولي مردم جز شستن، به چيزي تن ندادند».
همچنين ميگفت: وضو عبارت است از دو شستن و دو مسح کردن يا «دو شسته شده و دو مسح شده».
ب) ابن حزم، دانشمند نامي سني مذهب، چنين نقل ميکند: جمع زيادي از اصحاب و تابعين، در وضو، پا را مسح ميکردند؛ شخصيتهايي مانند عليبن ابيطالب (ع)، ابن عباس حسن بصري، انسبن مالک، عکرمة، شعبي و … .
د) زماني که به انسبن مالک که مدتي خادم رسول خدا (ص) بود خبر دادند که حجاج به شستن پا توصيه ميکند، واکنش نشان داد و ضمن اشاره به واجب بودن مسح پا، اين سخن را بر زبان جاري ساخت: «صدقالله و کذب الحجاج».
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط صدرارحامی در 1391/08/15 ساعت 12:30:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |