قتلی با کارد سخن چینی!!

 

در ترمینولوژی حقوق، در تعریف قتل آمده است: لطمه به حیات دیگری وارد ساختن، خواه به واسطه عمل مادی و فیزیکی باشد، خواه بواسطه ترک فعل. که باتوجه به مراتب فوق میتوان قتل را به سلب حیات از انسان زنده دیگری یا ایجاد وضعیتی در شخص که منجر به مرگ مغزی میشود، تعریف نمود.(مسعودی،ص20)

سخن چینی


آنچه در تعریف قتل نقش اساسی دارد حیات و سلب حیات از فرد است بدین معنا که فردی با گرفتن حق حیات از دیگری او را به قتل می رساند. از این رو، بر اساس این تعریف حقوقی از قتل، قاتل، فردی است که حیات مادی فرد و یا به عبارت دیگر حیات جسمانی او را از وی گرفته باشد. اما آیا حیات صرفا در جسمانیت انسان خلاصه می شود؟ انسان گاه با ارتکاب عملی موجبات قتل چندین و چند نفر را فراهم می سازد که در این قتل ها شاید مقتول همچنان به حیات جسمانی خویش ادامه می دهد.


سخن چین قاتل سه نفر است

محمد بن ابى عمیر در یک حدیث مرفوع نقل مى‏كند كه امام صادق(علیه السلام) فرمود: سخن چین قاتل سه نفر است: قاتل خود و قاتل كسى كه سخن چینى او را كرده و كسى كه نزد او سخن چینى كرده است. (الخصال/ترجمه جعفرى/ج‏1/167)

در روایات فراوان پرهیز از سخنان بیهوده سفارش شده است از آن جمله سخن چینی و نمامی است چرا که سخن چینی  جز دشمنی و عداوت ثمر دیگری ندارد.

آورده اند که مردی بنده ای را فروخت به خریدار گفت: این بنده هیچ عیبی ندارد جز سخن چینی. خریدار گفت: راضی شدم. پس آن را خرید و برد. چند روزی که از این گذشت روزی آن غلام به زن آقای خود گفت: من یافته ام که آقای من تو را دوست ندارد و می خواهد زنی دیگر بگیرد. زن گفت: چاره چیست؟ گفت: قدری از موی زیر زنخ ( چانه ) او را به من ده تا به آن افسونی خوانم و او را مسخر تو گردانم .

زن گفت: چگونه موی زیر زنخ او را به دست آورم؟ گفت چون بخوابد تیغی بردار و چند موی از آن بتراش و به من رسان. بعد از آن به نزد آقا رفت و گفت: زن تو با مرد بیگانه طرح دوستی افکنده و اراده کشتن تو دارد . چنانچه خواهی صدق من بر تو روشن شود خود را به خواب وانمای و ملاحظه کن. مرد به خانه رفته چنین کرد. زن را دید با تیغ بر بالین او آمد. یقین به صدق غلام کرده بی محابا از جا برخاست و زن را به قتل رسانید. در ساعت غلام خود را به خویشان زن رسانیده اشان را از قتل زن اخبار نمود ایشان آمده شوهر را کشتند و شمشیرها در میان قبیله زن و شوهر کشیده شد و جمعی کثیر به قتل رسیدند.( معراج السعادة/نراقی/450)

موسی(علیه السلام) گفت: “بارخدایا! او را به ما بشناسان تا از میان خویش بیرون افکنیم.” باز وحی آمد که: “ای موسی! من،دشمن سخن چینی هستم.آن گاه، خود سخن چینی کنم و عیب کسی را به تو بگویم؟!” موسی(علیه السلام) گفت: ” پس تکلیف چیست؟"وحی آمد: “همه باید توبه کنند.” چون همه از سخن چینی توبه کردند،خداوند، باران فرستاد

در داستانی که ذکر شد نمامی غلام موجب قتل نفس و دشمنی میان قبایل گردید اما سخن چنینی گاه بدون خون و خون ریزی نیز موجب قتل می گردد ولی نه از نوع حیاتی و دنیوی آن بلکه قتلی از رنگ کشتن انسانیت و عاقبت به خیری.

مرحوم نراقی در این زمینه می فرماید: سخن چین بدترین مردمان و خبیث ترین ایشان است زیرا صاحب این صفت منفک نمی شود از دروغ، غیبت، مکر، خیانت، کینه، حسد، نفاق، افساد میان بندگان خدا و خدعه. و همه اینها باعث هلاک ابدی و شقاوت سرمدی است.(همان) و بدترین انواع سخن چینى سعایت است یعنى نمّامى كردن نزد كسى كه از او بیم ضررى و اذیّت و كشتن باشد مانند سلاطین و حكّام و رۆساء.(نزهة النواظر/ترجمه معدن الجواهر/130) و چه حیاتی مهمتر از حیات اخروی؟

شومی سخن چینی

در قوم بنی اسرائیل، قحطی افتاد. مردم چاره ای ندیدند جز آن که به خدا روی آورند و از او باران بخواهند. چند بار نماز خواندند و از خدا باران خواستند اما هیچ ابری در آسمان پدیدار نشد و حضرت موسی(علیه السلام) علت را از خداوند جویا شد. وحی آمد که: “ای موسی! در میان شما، سخن چینی است که دعای شما را باطل می کند و تا او در میان شماست، دعای تان را اجابت نخواهم کرد.”

موسی(علیه السلام) گفت: “بارخدایا! او را به ما بشناسان تا از میان خویش بیرون افکنیم.” باز وحی آمد که: “ای موسی! من، دشمن سخن چینی هستم. آن گاه، خود سخن چینی کنم و عیب کسی را به تو بگویم؟!” موسی(علیه السلام) گفت: ” پس تکلیف چیست؟” وحی آمد: “همه باید توبه کنند.” چون همه از سخن چینی توبه کردند، خداوند، باران فرستاد.(کیمیای سعادت/جلد2)

محمد بن ابى عمیر در یک حدیث مرفوع نقل مى‏كند كه امام صادق (علیه السلام) فرمود: سخن چین قاتل سه نفر است: قاتل خود و قاتل كسى كه سخن چینى او را كرده و كسى كه نزد او سخن چینى كرده است.

و منقولست كه مردى به حضرت سجّاد علیه السّلام عرض كرد كه فلانى در باره شما چنین و چنان گفت! فرمود: بخدا قسم حفظ نكردى حق برادر خود را، زیرا او تو را امین می دانست و (سخنانى در باره من پیش تو گفت لیكن) تو خیانت به او نمودى، و هم حرمت مرا نگاه نداشتى زیرا به من گفتى چیزى را كه فائده و حاجتى بشنیدن آن نداشتم مگر نمیدانى كسانى كه سخن‏چینى و نمامى می كنند سگهاى جهنم خواهند بود، و بگو به آن شخص كه مرگ، همه ما را در خواهد یافت و قبر، همگى را بخود خواهد گرفت و قیامت وعده‏گاه ما است و حاكم بین مردم خداوند است.(إرشاد القلوب/ترجمه مسترحمى/ج‏2/83)

خداوند نهى فرموده از سخن گفتن مگر در سه چیز، امر به صدقه دادن، و أمر به معروف كردن، و اصلاح بین مردم نمودن با این وجود چگونه است که برخی کمر به سعایت و سخن چینی بسته و زندگی خود و دیگری را با سخنان بیهوده خویش به چالش می کشند و آتشی به پا می کنند که دودش در نهایت به چشم خودشان نیز خواهد رفت!!!

میان دو كس جنگ چون آتش است‏

سخن‏ چین‏ بدبخت هیزم كش است‏

كنند این و آن خوش دگر باره دل‏

وى اندر میان كور بخت و خجل‏

میان دو تن آتش افروختن‏

نه عقلست خود را در او سوختن‏

 

منابع:

1. معراج السعادة/ملا احمد نراقی

2. کیمیای سعادت/امام محمد غزالی

3. إرشاد القلوب / ترجمه مسترحمى/ج‏2

4. نزهة النواظر / ترجمه معدن الجواهر

5. الخصال / ترجمه جعفرى/ج‏1

6. انجمن مشاوره حقوقی رایگان یاسا

منبع:بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

  • 3 stars
    نظر از: باران
    1392/11/19 @ 10:21:03 ق.ظ

    باران [عضو] 

    سلام دوستان گرامی
    مطلب بسیارمفید و زیبایی بود.خداوند مهربان به همه ما توفیق ترک این عادات بد را عنایت فرماید.

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.