ماهيت و چيستي رسانه

تعيين نوع و سطح ارتباط ميان دين و رسانه تا حدي به تلقّي ما از چيستي رسانه بستگي دارد. مجموع ديدگاه‏هاي ارائه شده در خصوص ماهيت و چيستي رسانه را مي‏توان در سه نظريه نسبتا شناخته شده خلاصه نمود:

نظريه ابزاري يا ابزارانگاري: تلقّي ابزاري از فناوري به طور عام، ميراثي ارسطويي است. از اين منظر، فناوري نه هدف، بلكه وسيله‏اي در خدمت اهداف انسان است و نسبت به وجود آدمي و ماهيت جامعه امري عارضي و ارزش آن تابع اهداف غير فناورانه است. فناوري في‏نفسه خنثا و فاقد معناست. ارزش توليدات فني تابع ميزان خدمتي است كه به مقاصد و اهداف انسان مي‏كند. محصولات و مصنوعات فني با توجه به كاربردي كه در زندگي انسان دارند، مقبوليت و مشروعيت مي‏يابند. به بيان ديگر، از ديد نظريه ابزاري، تكنولوژي ظرفي است كه بدون هيچ‏گونه تعيّني، مظروف خويش را منعكس سازد. از ديد ارسطو، دين، به عنوان جهان نمادين ارزش‏هاي غايي، بيش از هر چيز ديگري براي هدايت فناوري پيچيده در جهت نيل به اهداف مطلوب ضروري است.1 بيشتر انديشمندان، تلقّي‏ابزاري از تكنولوژي به ويژه تكنولوژي نوين را از نوعي سطحي‏نگري و عدم توجه به آثار و پيامدهاي اجتناب‏ناپذير تكنولوژي ناشي مي‏دانند. اين تلقّي در چند دهه اخير به ويژه در خصوص برخي اقلام تكنولوژيك در كشور غلبه محسوس يافته و حساسيت عموم در جذب و پذيرش تكنولوژي‏هاي وارداتي را تقريبا به صفر رسانده است. اهل نظر نيز اينك، كمتر از مقدمات، مقارنات و ملحقات فرهنگي و اجتماعي تكنولوژي سخن مي‏گويند. بر طبق اين نظر، رسانه به عنوان يك ظرف قابليت تام و تمامي براي انعكاس پيام دين در هر سطح ممكن را دارد.

نظريه ذات‏گرايانه: نظريه هستي‏شناسانه يا ذات‏گرايانه تكنولوژي، نظريه منسوب به هايدگر فيلسوف معاصر آلماني است. هايدگر ضمن نقد جدّي نظريه ابزارانگاري، به طرح نظريه خويش و تأكيد بر ماهيت هستي‏شناختي تكنولوژي پرداخته است. از نظر وي، فناوري نخستين عطيه فرهنگ معاصر و قلمرو اصلي مواجهه خردمندانه با هستي انسان بوده است. رابطه فناوري با انسان نه رابطه‏اي بيروني كه با ساختار وجودي او عجين شده است. ويژگي فناوري تنها از طريق توافق و انطباق آن با نوع بشر قابل درك است. مباني نوآوري‏هاي فني، ريشه در زندگي انسان دارد و معناي فناوري از طري اثري كه بر انسانيت ما مي‏گذارد و نيز ويژگي‏هايي كه از چنين پايه و پيشينه‏اي كسب مي‏كند، قابل فهم است. فناوري و انسان همانند معجوني خوراكي درهم آميخته و با هم تركيب شده‏اند. فناوري صرفا كاربرد علم نيست، شيوه هنرمندانه ساخت اجتماعي نيز هست. فن به آشكار ساختن يا تجلّي بخشيدن امر ممكن مي‏پردازد و متعلق به نيروي زايش و قوّه آفرينش است. هنر و فن، امري شاعرانه است.2

از اين‏رو، فناوري به مثابه واقعيتي عيني به بخش انفكاك‏ناپذيري از دنياي واقعي ما تبديل شده است. فناوري از اين ديد، شكل و صورت خاصي از مجموعه امكاناتي است كه زمينه ايجاد فنون امروزي را فراهم آورده است. فناوري تجلّي داده‏ها و دستاوردهاي تمدني بشر است و تحت تأثير پيشرفت علمي و تجاري، عقلانيت و عرفي شدن به ظهور رسيده است. فناوري از اين منظر، منبعي آماده براي كشف طبيعت تلقّي مي‏شود. فرايند فن و پيشرفت در عرصه فناوري به شكلي بي‏رحمانه و مهيب، طبيعت و هستي انسان را تحت سيطره خود قرار داده است. هايدگر اين فرض كه آزادي و اختيار آدمي از تأثير جبر فناوري بركنار و مصون است، را مردود مي‏شمارد. از نظر وي، انقلاب تكنولوژيك، ما را به پذيرش و عمل كردن بر اساس «تفكر حسابگرانه» به عنوان تنها نوع تفكر، مسحور و مقهور كرده و در نتيجه انسانيت اصيل و اصالت انساني ما زايل شده است. به اعتقاد هايدگر، از آنجا كه قرار گرفتن وجود انسان در محيط و شرايط فناورانه با آزادي وي تعارض عميق دارد، هيچ حوزه‏اي نمي‏توان يافت كه در آن خلّاقيت اخلاقي ما بتواند بدون تعارض شكوفا شود. حداكثر كاري كه از عهده ما برمي‏آيد، مبارزه و مجاهدت پيگير و مستمر است، بدون آنكه تضميني براي موفقيت وجود داشته باشد. البته امكان موفقيت جزيي و ناپايدار وجود دارد.3

بر طبق اين نظريه، از آنجا كه ماهيت فناوري و از جمله رسانه‏ ها با تسخير طبيعت و فرهنگ، به جهان‏بيني انسان شكل مي‏دهد و اين تسخير و اقتدار به دليل ماهيت مستقل، با هيچ واقعيت ديگري قابل جهت‏دهي و جهت‏يابي نيست، تلاش براي ديني ساختن رسانه، بي‏فايده يا بي‏معنا خواهد بود. به بيان ديگر، فناوري به دليل ماهيت متصلب و جهت‏يافته‏اش، رابطه مشخصي با دين ندارد و دين نيز نمي‏تواند در پرتو ارتباط، آن را همسو با خود جهت دهد. از اين‏رو، بر طبق اين نظريه ما نه «رسانه ديني» كه «دين رسانه‏اي» خواهيم داشت. جمله كليدي مك لوهان «رسانه همان پيام است» بيان گويا و خلاصه‏اي از نظريه فوق است كه به نقش تعيّن‏بخش رسانه به پيام اشاره دارد.

نظريه اقتضا يا اقتضاگرايانه: بر طبق اين نظريه، رسانه نيز همانند هر مصنوع تكنولوژيك ديگر، اقتضائات، ظرفيت‏ها، امكانات و محدوديت‏هاي خاصي دارد كه مي‏توان با بررسي و شناخت دقيق آنها و مديريت و مهندسي متناسب از حداكثر قابليت رسانه در انتقال پيام دين بهره‏گيري نمود. ترديدي نيست كه بخشي از اين اقتضا، از ويژگي‏هاي طبيعي و محدوديت‏هاي ذاتي رسانه ناشي شده و قاعدتا تغييرناپذير و تعيّن‏بخش خواهد بود و بخشي نيز، محصول درجه رشد و سطح تكامل رسانه و به بياني ظرفيت‏هاي شناخته شده آن است كه به دليل ماهيت پويا و امكان خلق و كشف قابليت‏هاي جديد همواره امكان تغيير و توسعه آن وجود دارد. علاوه اينكه، قابليت‏ها و اقتضائات موجود رسانه به تبع اوضاع و شرايط متغير فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي، مذهبي و… جامعه استفاده‏كننده، همواره امكان قبض و بسط داشته و همه جوامع به يك اندازه از ظرفيت شناخته شده و بالفعل نيز استفاده نمي‏كنند. لازم به ذكر است كه تصرف در اقتضائات يك رسانه، دادن محتواي جديد، به كارگيري آن در عرصه مختلف و… مستلزم شناخت توأمان قابليت‏ها و ظرفيت‏هاي تكنولوژيكي و ساختاري رسانه و ماهيت پيام منتخب براي انعكاس در رسانه است. «براساس اين ديدگاه، مهم‏ترين قابليت‏ها و محدوديت‏هاي رسانه در مورد اثرگذاري بر فرهنگ عمومي را مي‏توان در پارامترهاي ذيل مورد توجه قرار داد: تمركز و فراگيري، جذابيت و سرگرم‏كنندگي، استفاده از مجاز و تمثيل، چرخه تكرار، پيام‏هاي پنهان و غيرمستقيم، مديريت نظام‏مند پيام‏ها، منفعل‏سازي مخاطبان، اعتبار، برجسته‏سازي يا كوچك‏نمايي.5 اين نظريه در مقايسه با دو نظريه مزبور از واقع‏نمايي و مقبوليت بيشتري برخوردار بود و در تحليل رابطه ميان دين و رسانه‏نيزمبناي‏مناسب‏وتأييدشده‏اي به نظر مي‏رسد.

پی نوشت:

1ـ كليفورد جى كريستيانز، «فناورى و نظريه سه‏وجهى رسانه»، در: بازانديشى درباره رسانه، دين و فرهنگ، 1385، ص 92.
2ـ همان، ص 94ـ95.
3ـ همان، ص 98ـ103.
4ـ محمّد سليمى، فرهنگ، رسانه و فرايند سكولاريزاسيون، در: مجموعه مقالات همايش سراسرى رسانه تلويزيون و سكولاريسم، 1386، ص 249.
5ـ مجيد محمّدى، دين و ارتباطات، 1382، ص 205ـ228.

منبع:

http://marifat.nashriyat.ir/node/571

  • نظر از: الزهرا (س) نصر
    1391/01/23 @ 11:26:06 ق.ظ

    الزهرا (س) نصر [عضو] 

    ممنون از زحمتتون

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.