خانواده سکولاری که فمینیست آن را بنا نهاده

در خانواده سکولاری که فمینیست آن را بنا نهاده است، زن و مرد مسئول هم نبوده و رها شده اند.  در حقیقت مردان و زنان دو موجود متفاوت انسانی هستند که بر سر نقش های صددرصد مشابه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی رقابت می کنند. در خانواده سکولار، زن تنهاست، مرد خودخواه است، مرد خود را مسئول در برابر حقوق، حریم، حرمت و راحتی زن خود نمی داند. لذا زن، خود باید به دنبال مزایا و قدرت و منافع خود باشد، نه فقط در برابر جامعه و نه فقط در برابر سایر مردان، حتی در برابر شوهرش نیز باید از خود دفاع کند زیرا رابطه، رابطه دو استثمارگر است نه رابطه ی عاشق و معشوق.

وندی شلیت در این باره می گوید: پس از این که دیوان عالی قضایی در سال 1979 تشخیص داد که نباید جنسیت در پرداخت نفقه نقشی داشته باشد، حمایت مالی از زنان ، بعد از طلاق غیر قانونی شد. از آن زمان ، بر اساس گزارش وال استریت ژونال در سال 1997، تعداد زنان محکوم به پرداخت نفقه به شوهرانشان به سرعت بالا رفت.

آرمان فمینیست و آنچه که امروز زنان در جوامع غربی بدان روی آورده اند

آرمان فمینیست می گوید «هیچ زنی نباید اجازه داشته باشد در خانه بماند و فرزندان خود را بزرگ کند. جامعه باید به طور کلی تغییر کند، زنان نباید مختار باشند که در خانه بمانند وگرنه بسیاری از آنان این کار را انجام می دهند.»

دقیقا امروز بسیاری زنان در جوامع غربی به این نتیجه رسیده اند که شغل تمام وقت داشتن، مهم ترین مسئله زندگی آنان نیست. به طور مثال برخی زنان از مشاغل مهم خود دست کشیده و خود را به طور کامل وقف خانواده شان نموده اند.

در فرهنگ غرب، زن یعنی: مد، مصرف و آرایش

آزادی زن در فرهنگ منحط غربی، این است که زن را در معرض دید مرد قرار دهد و این نوع نگاه به زن یکی از نشانه های مردسالاری درغرب است که زن را برای مرد می خواهد؛ لذا می گوید زن آرایش کند، تا مرد التذاذ ببرد. در حقیقت زن در فرهنگ منحط غربی یعنی مد، مصرف و آرایش در انظار عموم و این در واقع بزرگترین اهانت به شخصیت و کرامت زن است.

مصرف بالای داروهای ضد افسردگی توسط زنان در امریکا چه دلیلی دارد؟

در امریکا بر اثر تبلیغاتی که فمینیست ها می کنند، بسیاری از رفتارها و خصوصیات طبیعی زنان، مانند احساساتی بودن آنان، ناهنجاری تلقی می شود و بدین ترتیب زنان برای غلبه بر طبیعت و فطرت ذاتی خود به دنبال مصرف داروهای ضد افسردگی هستند، چرا که طبق نظر اندیشمندان امریکایی، فرهنگ بر گرفته از افکار فمینیستی در امریکا دشمن زنانگی است و احساساتی بودن زنان را به معنای داشتن نوعی بیماری روانی می داند. این جنبش از شخصیت زن یک تابلوی غیر حقیقی و برخلاف فطرت به نام"زن جسور” ساخته است که این زن می تواند قاضی شود، در ارتش ثبت نام کند، به مدارج بالای شغلی دست یابد؛ اما نمی تواند یک زن بر اساس فطرتش باشد. زیرا فرهنگ مصرفی غرب، اصل را بر اشتغال زن در بیرون از خانه گذاشته است و ایفای وظیفه مادری را امری حاشیه ای و جنبی قلمداد می کند.

آمار بالای خودکشی نوجوانان؛ ارمغان تبلیغات ضد زنانگی فمینیست

در جوامع غربی، والدین گمان می کنند فرزندانشان آنقدر آگاه و مستقل هستند که نیازی به پدر و مادر ندارند، اما فرزندان جوامعی که مادرانشان با تفکرات ضد تحکیم خانواده یعنی فمینیسم بزرگ شده اند اینگونه اعتراف می کنند؛ آنگاه که مادران ما به دنبال آزادی و رهایی بودند ما در آرزوی حضور والدین در زندگی خودمان بودیم. ارمغان تبلیغات ضد زنانگی فمینیست برای کودکان و نوجوانان غربی، محرومیت از احساس ناب مادر و فرزندی در تمام دوران کودکی و نوجوانی بوده که نتیجه آن آمار بالای خودکشی نوجوانان در این جوامع است. زیرا طبق نظر محققان غربی؛ بسیاری از خردسالانی که زمان زیادی را تحت مراقبت افرادی غیر از والدین خود هستند، دچار آسیب های عاطفی و فکری می شوند.

بنابراین بی دلیل نیست که دین مبین اسلام یکی از وظایف مهم زن را عبارت از تربیت صحیح و با عاطفه فرزندان می داند تا یک انسان سالم از لحاظ روحی؛ بدون عقده، گرفتاری و احساس ذلت پرورش پیدا کند.

حاصل تلاش فمینیسم

خانم “کارولین گراگلیا” یکی از زنان حقوقدان در کشور امریکا است که علی‌رغم طی مدارج علمی و اجتماعی بالا، شغل خانه‌داری را برای خود انتخاب کرده و معتقد است: «حاصل تلاش فمینیسم چیزی نیست جز ازدواج های فروپاشیده، مادران تحقیر شده و مهجور مانده و زنان جوانی که نقش جایزه را برای مردان دارند، نیست.»

همچنین سبالوس (رئیس سابق سازمان ملی نمایندگان زنان در نیویورک) نیز در این خصوص می گوید:

” در جامعه ما، زنان مجبور می شوند هر روز برای کسب تایید مردان، رقابت کنند و در استانداردهای مضحک زیبایی ، اسیر شوند. ما در آن زمان یک سطل زباله آزادی درست کردیم و هرچیزی را که فکر می کردیم محدود کننده زنان است، در آن انداختیم. من مجلات پلی بوی پسرم را دور انداختم و فریاد زدم: زنان! از فکرتان استفاده کنید ، نه از اندامتان! ”

در حقیقت ، نهضت دفاع از زنان در غرب، یک حرکت دستپاچه، بی منطق، مبتنی بر جهالت، بدون تکیه بر فطرت و طینت زن و مرد بود و در نهایت به ضرر همه تمام شد و بیشتر به ضرر زنان. پس چرا بر چیزی اصرار می ورزیم که شکست و ناکارایی خود را به اثبات رسانده است؟