خوش آمدید
مدرسه علمیه الزهرا المرضیه سلام الله علیها
وظیفه روحانیت در حفظ نظام
شنبه 92/04/29
پیوند: http://www.tebyan.net
وظیفه روحانیت در حفظ نظام
شکی نیست که یکی از بزرگترین و برجسته ترین انقلاب هایی که در قرن اخیر رخ داد و آثار بسیار بزرگ و برجسته ای از خود بجای گذاشت، انقلاب اسلامی ایران بود. در یک برهه تاریخی از زمان این رویداد بزرگ، جهان را به لرزه درآورد و اذهان عمومی و مخصوصا دلهای مومنین و مسلمانان جهان را به خود متوجه ساخت.
مهمترین نقطه برتری و برجسته ترین تفاوت این انقلاب با انقلابهای دیگر، رویکرد مذهبی و دینی آن بود. آنهم رویکردی بر مبنای دین اسلام و با رهبریت یک مرجع بزرگ دینی.
ادامه »مهم ترین نقش زن در خانواده از دیدگاه قرآن
شنبه 92/04/29
پیوند: http://www.tebyan.net
مهم ترین نقش زن در خانواده از دیدگاه قرآن
قرآن کریم عمل زشت افشاى اسرار رسول خدا را تا آن جا ناپسند دانست که در پایان همین سوره با اشاره به داستان خیانت همسران نوح و لوط به این بندگان شایسته الهى، رفتار ناپسند همسران پیامبر را با خیانت آن زنان مقایسه کرد و با تعریض به آنان فهماند که ارتباط با رسول خدا مانع عذاب خدا نخواهد شد.
«ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحتَ عَبدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحینَ فَخانَتاهُما فَلَم یُغنِیا عَنهُما مِنَ اللّهِ شَیئاً وَ قِیلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخِلینَ» (تحریم/ 10)
حفظ آرامش در خانواده
ایجاد سکون و آرامش همسران در کنار یکدیگر، یکى از اهداف مهم ازدواج برشمرده شده است. وجود صفا، یک رنگى و صمیمیت در خانواده، علامت توفیق ازدواج در رسیدن به اصلیترین هدف بوده و نشانه آن است که زن و مرد هر دو به وظایف خود در برابر همسر، عمل میکنند.
در این میان، با توجه به وجود عواطف بسیار قوى در زنان، نقش آنان در تأمین بهداشت روانى خانواده چشم گیرتر است. زن میتواند روحیه خسته و ناامید همسرش را در برابر مشکلات تغییر دهد و یا دست کم، سنگ صبور ناراحتیها و آلام او باشد.1 هم چنان که میتواند در تضعیف روحیه همسرش نقش مؤثرى داشته باشد و حداقل او را از خود رنجانده و آزرده خاطر ساخته و موجبات تزلزل نظام خانواده را فراهم کند.
ادامه »نیایش های شهید چمران/ ويژه شبهاي قدر
شنبه 92/04/29
نیایش های شهید چمران
شهید چمران در بخشی از نیایشهای این کتاب به ماه رمضان و شبهای قدر میرسد و مینویسد: «چه فرخنده شبی بود شب قدر من. شب معراج من به آسمانها.
از طغیان عشق شنیده بودم و قدرت معجزه آسای عشق را میدانستم، اما چیزی که در آن شب مهم بود، این بود که وجود من، روح شده بود و روح من آتشفشان کرده بود. می خواست، همچون نور از زمین خاکی جدا شود و به کهکشان پرواز کند… آن گاه آتش عشق به کمک آمده بود و جسم خاکیام را سوزانده بود و از من فقط دود مانده بود و این دود همراه با روح من به آسمانها اوج می گرفت…