مهم ترین نقش زن در خانواده از دیدگاه قرآن
پیوند: http://www.tebyan.net
مهم ترین نقش زن در خانواده از دیدگاه قرآن
قرآن کریم عمل زشت افشاى اسرار رسول خدا را تا آن جا ناپسند دانست که در پایان همین سوره با اشاره به داستان خیانت همسران نوح و لوط به این بندگان شایسته الهى، رفتار ناپسند همسران پیامبر را با خیانت آن زنان مقایسه کرد و با تعریض به آنان فهماند که ارتباط با رسول خدا مانع عذاب خدا نخواهد شد.
«ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحتَ عَبدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحینَ فَخانَتاهُما فَلَم یُغنِیا عَنهُما مِنَ اللّهِ شَیئاً وَ قِیلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخِلینَ» (تحریم/ 10)
حفظ آرامش در خانواده
ایجاد سکون و آرامش همسران در کنار یکدیگر، یکى از اهداف مهم ازدواج برشمرده شده است. وجود صفا، یک رنگى و صمیمیت در خانواده، علامت توفیق ازدواج در رسیدن به اصلیترین هدف بوده و نشانه آن است که زن و مرد هر دو به وظایف خود در برابر همسر، عمل میکنند.
در این میان، با توجه به وجود عواطف بسیار قوى در زنان، نقش آنان در تأمین بهداشت روانى خانواده چشم گیرتر است. زن میتواند روحیه خسته و ناامید همسرش را در برابر مشکلات تغییر دهد و یا دست کم، سنگ صبور ناراحتیها و آلام او باشد.1 هم چنان که میتواند در تضعیف روحیه همسرش نقش مؤثرى داشته باشد و حداقل او را از خود رنجانده و آزرده خاطر ساخته و موجبات تزلزل نظام خانواده را فراهم کند.
هنگامى که پارسایى و خلوص ایوب پیامبر (علیهالسلام) بر شیطان، گران آمد، از خداوند درخواست کرد که به او اجازه دهد ایوب را بیازماید. خداوند اجازه داد و از سه سو باران بلا بر سر ایوب بارید. نخست مال، سپس خانواده و در آخر، تنش در معرض بلا افتاد. ابلیس هم چنان در ادامه آزار دادن ایوب، این بار به کمک عفریتهاى تحت فرمانش، کوشید تعداد بسیار کم وفاداران به ایوب را نیز وسوسه کند تا دست از پشتیبانى او بردارند.
همسر ایوب نیز که در همه این صحنهها همراه و پشتیبان او بود، در برابر این وسوسه شیطان که گفت: «اگر خدا ایوب را دوست میداشت، او را به این مصایب مبتلا نمیساخت»، نتوانست مقاومت کند و به جاى دلدارى دادن به همسر، القائات ابلیس را به او منتقل کرد. ایوب که از این سخنان ملال آور و پذیرش وسوسههاى شیطان، بیش از آن بلاها ناراحت شده بود، قسم یاد کرد که اگر خداوند او را شفا داد، همسرش را با ضرباتى تأدیب نماید.2
خداوند متعال ایوب را شفا داد و او را به وفا به عهدى که با خدا بسته بود فرا خواند، ولى به پاس حمایتهاى بى دریغ این زن فداکار از همسرش، دستور داد تا ایوب به جاى ضربات متعدد تازیانه، دستهاى چوب ترکه در دست بگیرد و تنها یک بار به همسرش بزند.3
در واقع، قرآن کریم با تأیید این عهد، ناخشنودى خود را از ترک پشتیبانى مقطعى آن زن از همسرش (که تحت تأثیر القائات شیطانى بود) اعلام کرد و با تخفیف بسیار زیادى که براى مجازات او قائل شد، رضایت خود را از پشتیبانى او از همسرش در مراحل مختلف ابراز نمود.
نمونه دیگرى از آزردن همسر و برخورد قرآن با این شیوه رفتارى را در اولین آیه سوره تحریم مشاهده میکنیم:
«یا أیّها النَّبیُ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکَ تَبتَغِى مَرضاتِ أَزواجِکَ… »
اى پیامبر! چرا در طلب خشنودى (بعضى از) همسرانت چیزى را که خداوند بر تو حلال گردانده است، تحریم میکنى؟
جمله «آیا خشنودى همسرانت را میخواهى»، بر این اشاره دارد که آن چه آن حضرت برخود حرام کرده، عملى حلال بوده 4 و بعضى از همسرانش از آن عمل ناراضى بودند و آن قدر آن حضرت را در مضیقه قرار دادند و اذیت کردند تا ناگزیر شد سوگند بخورد که دیگر آن عمل را انجام ندهد.5 خداوند ضمن دلسوزى براى پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) که چرا حلالى را بر خود حرام کرده است و آن در حقیقت در اثر عتاب و سرزنش زنانى بوده که آن بزرگوار را آزردهاند، پیامبر را به شکستن این سوگند فرا میخواند و اعلام میدارد که حسدورزى نکوهیده گروهى از زنان، نباید مانع برخوردارى آن حضرت از حلال الهى گردد: «قَد فَرَضَ اللّهُ لَکُم تَحِلَّةَ أَیمانِکُم». (تحریم/2)
به راستى که خداوند شکستن سوگندهایتان را (با دادن کفاره) بر شما روا داشته است.
نکته جالب توجه در داستان قَسَم ایوب (علیهالسلام) و سوگند رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) آن است که در مورد ایوب، خداوند به دلیل آن که همسرش تحت تأثیر وسوسه شیطان واقع شد، سوگند او را تأیید نمود، ولى همسرش را مستحق تخفیف مجازات دانست و در داستان رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) که آن حضرت براى خشنودى برخى از همسرانش و رهایى از آزار آنان چیزى را بر خود حرام کرده بود، آن جناب را به شکستن قسم و پیروى نکردن از خواسته نفسانى آنان فرا خوانده است.
از مقایسه این دو حکم مختلف، مبنى بر عمل به عهد در داستان ایوب و شکستن آن در داستان پیامبر، مشخص میشود که مهمترین اصل در محیط خانواده، احترام به همسر و پرهیز از ارتکاب اعمالى است که آزردگى خاطر و ناراحتى او را به دنبال دارد. از این رو، ایوب باید به سوگندى که درباره مجازات سخن همسرش خورده وفا نموده و حتى آن را به شکلى بسیار خفیف به مرحله اجرا درآورد، ولى پیامبر، لازم نیست به سوگندى که در پى آزار و اذیت زنانش یاد کرده، وفادار بماند و امر مباحى را بر خود حرام گرداند.
هم چنان که در آغاز این بحث گفته شد، زن با جلب اعتماد همسرش میتواند محرم اسرار او گردد و در این صورت، حتى اگر نتواند در حل مشکلات او را یارى کند، میتواند سنگ صبور همسرش باشد و با شنیدن درد دل او و پوشیده داشتن رازهایش، مرهمى بر غم او نهد. همان گونه که اگر رازدار اسرار شوهرش نباشد، ضمن تشدید دلسردى و افسردگى وى، تزلزل نظام خانواده را نیز موجب میشود.
آن جا که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) رازى را با یکى از همسرانش در میان نهاد و او آن راز را براى یکى دیگر از زنان افشا کرد، خداوند متعال، ضمن برخورد شدید با آنان، خاطر نشان ساخت که اگر به این توطئه ادامه دهند و با فاش کردن اسرار آن بزرگوار در پى ضربه زدن به شخصیت او برآیند، آن حضرت آنان را طلاق میدهد و همسرانى اختیار خواهد کرد که غم خوار و رازدار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) باشند.
قرآن کریم عمل زشت افشاى اسرار رسول خدا را تا آن جا ناپسند دانست که در پایان همین سوره با اشاره به داستان خیانت 6 همسران نوح و لوط به این بندگان شایسته الهى، رفتار ناپسند همسران پیامبر را با خیانت آن زنان مقایسه کرد و با تعریض به آنان فهماند که ارتباط با رسول خدا مانع عذاب خدا نخواهد شد.
«ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحتَ عَبدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحینَ فَخانَتاهُما فَلَم یُغنِیا عَنهُما مِنَ اللّهِ شَیئاً وَ قِیلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخِلینَ» (تحریم/ 10)
خداوند درباره کافران مثلى میزند و آن همسر نوح است و همسر لوط که در حباله دو بنده از بندگان شایسته ما بودند، سپس به ایشان خیانت کردند و آن دو (پیامبر) در برابر امر (و عذاب) الهى چیزى را از آنان باز نداشتند و [به آن دو زن] گفته شود: همراه سایر وارد شوندگان وارد جهنم شوید.
پی نوشتها:
1ـ وسایل الشیعه، ج 20، ص 32.
2ـ تفسیر فى ظلال، ج 5، ص 3021.
3ـ سوره ص/ 44.
4ـ در این که آن عمل چه بوده، اقوال مختلفی مطرح است و از آن جمله این که آن حضرت یکی از همسرانش (ماریه) را بر خود حرام کرد یا خوردن عسل را بر خود ممنوع نمود و یا از پذیرش زنی به نام «ام شریک» که خود را به رسول خدا بخشیده بود، خودداری می کرد.
5ـ تفسیر المیزان، ج 19، ص 522.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط صدرارحامی در 1392/04/29 ساعت 10:46:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1392/04/29 @ 05:58:37 ب.ظ
خضری [عضو]
سلام ممنون از اینکه بهمون سر زدید انشاالله در پناه خدا و قرآن موفق و موید باشید
بازم بهمون سر بزنید خوشحال میشیم
راستی تو این شبای نورانی رمضان دعا یادتون نره التماس دعا