حساب شفاعت از پارتى بازى جداست
شفاعت یك عامل تربیت است نه یك وسیله پارتىبازى و فرار از زیر بار مسئولیت. از اینجا روشن مىشود كه شفاعت تغییرى در اراده پروردگار نسبت به گناهكار نمىدهد، بلكه این گناهكار است كه با ارتباط معنوى با شفاعت كننده نوعى تكامل و پرورش مىیابد و به سرحدى مىرسد كه شایسته عفو خدا مىگردد.
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَۆُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (بقره ـ 255)
در دو مقاله قبل قسمت «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» را بررسی کردیم. در این نوشتار به ادامه بحث می پردازیم:
در ادامه ششمین توصیف را مطرح کرده و مىفرماید:” كیست كه در نزد او جز به فرمانش شفاعت كند” (مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ). این در واقع پاسخى است به ادعاى واهى بت پرستان كه مىگفتند ما اینها (بتها) را به خاطر آن مىپرستیم كه در پیشگاه خدا براى ما شفاعت كنند، همان گونه كه در آیه 3 سوره زمر آمده است: ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى.
مشركان، خداوند را قبول داشتند «لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ» (لقمان، 25) ولى بتها را شفیع مىدانستند: «وَ یَقُولُونَ هۆُلاءِ شُفَعاۆُنا» (یونس، 18)
آیة الكرسی، این پناهگاه موهوم را در هم مىكوبد و مىگوید: كیست كه بدون اجازه ى او بتواند شفاعت كند؟ نه تنها هستى براى اوست، كارآیى هستى نیز با اذن اوست. با خیال و توهم شما، مخلوقى شفیع دیگرى نمىشود.
شفاعت در قیامت وجود دارد، ولى با حساب و كتاب و با اذن خداوند. اگر از كسى عملى سر مىزند، با اذن و اراده خداوند بوده و قیّوم بودن او خدشه بردار نیست تا بتوان در گوشهاى دور از خواست او كارى صورت داد.
در واقع با یك استفهام انكارى مىگوید هیچ كس بدون فرمان خدا نمىتواند در پیشگاه او شفاعت كند و این جمله نیز تأكیدى است بر قیومیت خداوند و مالكیت مطلقه او نسبت به تمامى موجودات عالم، یعنى اگر مىبینید كسانى در پیشگاه خدا شفاعت مىكنند (مانند انبیاء و اولیاء) دلیل بر آن نیست كه آنها مالك چیزى هستند و استقلال در اثر دارند، بلكه این مقام شفاعت را نیز خدا به آنها بخشیده، بنابراین شفاعت آنان، چون به فرمان خدا است دلیل دیگرى بر قیومیت و مالكیت او محسوب مىشود.
شفاعت كننده، قدرت مستقلى در برابر قدرت خداوند نیست، بلكه پرتوى از اوست و مقام شفاعت مخصوص كسانى است كه او بخواهد. لذا نباید بت پرستان با شعار «هۆُلاءِ شُفَعاۆُنا» خیال كنند كه بهرهمند از شفاعت خواهند شد
شفاعت چیست؟
شفاعت آن است كه یك موجود قوى به موجود ضعیف یارى برساند. البته معمولاً این كلمه (شفاعت) در مورد شفاعت از گناهكاران به كار مىرود، اما مفهوم شفاعت به معنى وسیعتر تمام عوامل و انگیزهها و اسباب عالم هستى را شامل مىشود.
مثلًا در نظام آفرینش، نور، آب، هوا و زمین، دانهى گیاه را یارى مىكنند تا به مرحله درخت برسد. در نظام كیفر و پاداش نیز، اولیاى خدا گنهكارى را یارى مىرسانند تا نجات یابد. (امام صادق علیه السلام فرمودند: «نحن الشافعون» ما هستیم آنهایى كه اذن شفاعت دارند. تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 258) ولى هرگز این امدادها نشانهى ضعف خداوند و یا تأثیرپذیرى او نیست. زیرا خود اوست كه مقام شفاعت و اجازه آن را به اولیاى خود مىدهد و اوست كه نظام آفرینش را به نوعى آفریده كه وقتى دانه در مسیر رستن قرار گرفت، با نور و هوا و خاك رشد مىكند.
به هر حال عوامل مادّى و كمكهایى كه انسان از مخلوقات مىگیرد، در پرتو اذن اوست و در چهار چوب قوانینى است كه او حاكم كرده است. به همین دلیل افرادى از شفاعت شدن محرومند «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ» (مدّثر، 48) چنان كه نور، حرارت، آب و خاك، دانهاى را رشد مىدهند كه قابلیّت رشد داشته باشد.
حساب شفاعت از حساب پارتىبازى و توصیههاى بىدلیل دنیوى در جوامع فاسد، جدا است.
شفاعت، براى جلوگیرى از یأس و ناامیدى و ایجاد پیوند مردم با اولیاى خداست. شفاعت، پاداشى است كه خداوند به اولیاى خود مىدهد و بهرهگیرى از آن در روز قیامت، تجسّمى از بهرهگیرى انسان، از نورِ علم و هدایت انبیاء و اولیاء در دنیاست.
عوامل مادّى و كمكهایى كه انسان از مخلوقات مىگیرد، در پرتو اذن اوست و در چهار چوب قوانینى است كه او حاكم كرده است
شفاعت كننده، قدرت مستقلى در برابر قدرت خداوند نیست، بلكه پرتوى از اوست و مقام شفاعت مخصوص كسانى است كه او بخواهد. لذا نباید بت پرستان با شعار «هۆُلاءِ شُفَعاۆُنا» (یونس، 18) خیال كنند كه بهرهمند از شفاعت خواهند شد.
یادآورى این نكته لازم است كه “شفاعت” نیازمند به یك نوع ارتباط معنوى میان شفاعت كننده و شفاعت شونده است و به این ترتیب كسى كه امید شفاعت را دارد، موظف است در این جهان ارتباط معنوى با شخصى كه انتظار دارد از او شفاعت كند برقرار سازد و این ارتباط در حقیقت یك نوع وسیله تربیت براى شفاعت شونده خواهد بود كه او را به افكار و اعمال و مكتب شخص” شفاعت كننده” نزدیك مىكند و در نتیجه شایسته شفاعت مىشود.
به این ترتیب شفاعت یك عامل تربیت است نه یك وسیله پارتىبازى و فرار از زیر بار مسئولیت و از اینجا روشن مىشود كه شفاعت تغییرى در اراده پروردگار نسبت به گناهكار نمىدهد، بلكه این گناهكار است كه با ارتباط معنوى با شفاعت كننده، نوعى تكامل و پرورش مىیابد و به سرحدى مىرسد كه شایسته عفو خدا مىگردد.
پیام قسمت بحث شده از آیة الکرسی در این مقاله:
1ـ نه تنها هستى از اوست، كارایى هستى نیز از اوست. «مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ»
2ـ با خیال و توهّم شما، چیزى شفیع و واسطه نمىشود. «مَنْ ذَا الَّذِی»
3ـ احدى از او مهربانتر نیست. علاقه و مهربانى هر شفیعى از اوست. «إِلَّا بِإِذْنِهِ»
منابع:
تفسیر نور ج 1
تفسیر نمونه ج 2
تفسیر نور الثقلین، ج 1
منبع :بخش قرآن تبیان
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط صدرارحامی در 1393/06/18 ساعت 02:50:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1393/06/18 @ 09:47:09 ب.ظ
رحیمی [عضو]
سلام
رهبرم هستی ام فدایت باد
از دعاهای مردم ایران
دکترت گفت بهتری آقا
کوری چشم دشمنان حسود
تاهمیشه تو رهبری آقا
نذر کرده ام برای بهبودت
اشک های محرم و صفرم
سایه ات مستدام آقا جان
ای فدای تو پدر و مادرم
سلامتی تو ای مولا
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم