شبهه ي اول (قسمت دوم)
شبهه !!
شبهه ي اول:
چگونه آن حضرت در سن پنج سالگي به امامت رسيدند؟
(قسمت دوم)
اگر كسي از ميان مسلمين اين تئوري را به محض آن استبعاد و دور اِنگاري عقلي به نقد گيرد، در پاسخ او مي توان به فراواني آيات و احاديث دالّ بر وجود مبارك حضرت اشاره كرد، چه قرآن و حديث براي مسلمانان حجت است و اگر دلالت اين دو بر امري كامل و تمام باشد نمي توان با يك دورشماري وهمي از دست از آن شُست.
اما اگر كسي در خارج از حوزه مسلمين به اين مطلب اشكالي وارد كند، مي توان سخن كساني را كه در همان سنين به زيارت ايشان نائل شدند را دليل بر صحّت تئوري مهدويت دانست. جمع كثيري از مردمان به تواتر نقل كرده اند كه در زمان خردسالي حضرت، شرف زيارت ايشان را پيدا كرده اند. اين سخن از آن رو حجت است، كه عرف عقلا بر اعتماد بر سخن مردم قرار گرفته است.
براي مثال اگر جمع كثيري از مردم از وجود آبشاري بلند در فلان نقطه ي كره زمين خبر دهند اين سخن از جانب عقلا مورد پذيرش قرار مي گيرد.علاوه بر اين مي دانيم كه وقوع اين امر، يگانه مورد از موارد خرق عادت نبوده است. قرآن كريم از نبوت حضرت عيسي(ع) و به تبع آن سخن گفتن ايشان در گهواره، سخن مي گويد. آيا مي توان اين واقعه را كه طبق نصّ صريح قرآن است به صرف يك دور شماريِ عقلي، غير واقعي دانست و آن را درشمار امور حقيقي به حساب نياورد؟
از طرفي اهميت مسأله مهدويت به گونه اي است كه در شمار عجيب ترين موارد جاري در تماميِ مسير آفرينش است؛ و از اين رو امور خارق عادت آن نيز تابع اهميت و عظمت اصل آن مسأله است. در نتيجه نمي توان دوراِنگاري عقل را در اين موارد، به عنوان امري عقلي و يا دليل عقل انگاشت؛ چرا كه ادراك عقل تنها در حوزه مواردي است كه با آن برخورد دارد و در غير اين موارد نمي توان عقل را حجت دانست.
(منبع: كتاب آب حيات، جهت اطلاعات بيشتر به اين كتاب مراجعه كنيد)
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط صدرارحامی در 1390/12/21 ساعت 11:25:31 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |