فکرمان در مورد کسب روزی اشتباه است!!
ما نه کار را درست فهمیده ایم، نه روزی را. کار، یک سرافرازی است؛ سرافرازی راجع به ولایت، همچنین سرافرازی راجع به خلق. سرافرازی نسبت به خلق یعنی این که انسان در زندگی و معیشتش محتاج خلق نباشد، و برای دیگران خیر و برکتی هم داشته باشد.
این که بسیاری از ما در امر سخاوت مشکل داریم، به این دلیل است که فکرمان در مسأله کسب و کار و شغل و روزی اشتباه است؛ یعنی ما نه کار را درست فهمیده ایم، نه روزی را.
کار، یک سرافرازی است؛ سرافرازی راجع به ولایت، همچنین سرافرازی راجع به خلق. سرافرازی نسبت به خلق یعنی این که انسان در زندگی و معیشتش محتاج خلق نباشد، و برای دیگران خیر و برکتی هم داشته باشد.
پس دنبال کارتان باشید. شرایط کسب و کار را هم خوب رعایت کنید، تنبلی نکنید و منتظر امداد غیبی نباشید. هر روز به موقع بروید و بیایید، خوش اخلاق باشید، با انصاف باشید، حساب و کتابتان خیلی مرتب و دقیق باشد، خیلی از روی حساب قرض بدهید، اگر قرض می دهید مطمئن شوید که می توانید آن را پس بگیرید، خیلی هم از روی حساب قرض بگیرید، زمانی قرض بگیرید که مطمئن هستید می توانید آن را پس بدهید.
به طور کلی در زندگی و کسب خود عقل معاش داشته باشید. حواستان باشد در کاسبی گول مردم یا کاسب های دیگر را نخورید. خیلی ها گرگ هستند؛ هم گرگ مال، هم گرگ دین. روی حساب خرج کنید. روی حساب هزینه کنید. تا می توانید وام بانکی نگیرید، مگر وقتی که پای آبروی شما در میان است، وقتی ضرورتی وجود دارد ، در آن صورت هم باید طوری باشد که بتوانید آن را پس بدهید، هر روز هم صدقه بدهید که می فرماید صدقه هفتاد نوع بلا را دفع می کند.
an style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">کار و شغل مثال یک چشمه است که خود و دیگران از آن چشمه سیراب می شوید. اگر کم کاری کنید از تمام کسانی که از آن چشمه می نوشند کم گذاشته اید. به همین دلیل است که می فرماید: «الکاسب حبیب الله»؛ کاسبی که رحمتش شامل حال مردم شود، حبیب خداست. از طرفی روایت داریم که بعضی در کاسبی از سگ های یهود نیز بدترند. آنها کسانی هستند که در کاسبی شان مدام با خدا مخالفت می کنند. مدام دنبال این هستند که از مردم جدا کنند و به خودشان اضافه نمایند، کسانی که هیچ دست دهنده ندارند.
تنبلی نکنید
مهم آن است که انسان کارش را جدّی بگیرد و در آن تنبلی نکند، مثل ناموسش از آن پاسداری کند، ولی از طرفی همه کار و رزق و روزی اش را به خواست و قدرت خدا واگذار کند. در این صورت روایت داریم که خدا هم می گوید او مثل فرزند من است و من «باید» تأمینش کنم.
همه ما مردم می خواهیم از زحمت خودمان کسب روزی کنیم؛ اما روزی رساندن فقط با خداست. خدا حواله می فرستد، مشتری روانه می کند و به درآمد ما برکت می دهد.
ما از همان میزان روزی تعیین شده در پیش خدا - نه بیشتر و نه کم تر - می توانیم بهره مند شویم؛ چون روزی انسان کاملاً معلوم است. روزی ما همان است که مصرف می کنیم. آنچه انبار می کنیم روزی ما نیست، سهم زن و فرزند دیگران است و سرانجام نیز به همان صاحبان اصلی اش می رسد. فقط ما زحمتش را کشیده ایم و آن را انبار کرده ایم. اگر مفهوم این سخن را بفهمیم حرف تمام است: «روزی با دارایی فرق می کند.»
پس ما باید به وظیفه خودمان عمل کنیم، خوب هم عمل کنیم؛ یعنی کارمان را کامل و بی عیب و نقص انجام دهیم. اما روزی را از خدا ببینیم، نه از زحمت خودمان. آن وقت خیلی راحت می توانیم به آنچه خدا در مورد سخاوت و انفاق از ما خواسته عمل کنیم. شغل ما هر چه که باشد، وظیفه ما خوب کار کردن است، «نتیجه» اش هر چه می خواهد باشد. چون مهم در این عالم، عمل کردن به امر خدا و اهل بیت علیهم السلام است.
همت مقدمه روزی است
مسأله روزی نکته های زیادی دارد. یکی از نکاتش این است که همانطور که خواست و اراده ی ما مقدمه ی هدایت است، همّت ما نیز مقدمه روزی ماست؛ یعنی ممکن است چیزی جزء روزی ما باشد ولی خدا آن را به همت ما مربوط کرده باشد.
حال اگر ما همت نکنیم، آن روزی هم به ما نمی رسد. پس تلاش و همت عامل روزی است اما باز هم حرف همان است؛ روزی را خدا می دهد، و از آن روزی مقدر، ما نمی توانیم بیشتر یا کمتر مصرف کنیم.
نکته ی دیگر این است که در روزی رساندن، خدا به گرانی اجناس کاری ندارد. به کسی گفتم نگاه نکن چیزها خیلی گران است، خدا هم خیلی پولدار است! مگر ما با شخص بی پول و ناتوان طرف هستیم؟
به بهلول گفتند نان گران شده، خنده ای کرد و گفت «این که به من مربوط نیست، این به خدا مربوط است که از امروز کارش زیادتر شد؛ چون باید مثلاً به جای یک درهم، دو درهم به من برساند تا من نان بخورم». پس روزی به گرانی ارتباط ندارد. آنچه باید به تو برسد می رسد.
«روزی» هم آن نیست که «به دست می آوری»، آن است که «استفاده می کنی.»
نکته ی دیگر این است که «خدا روزی را به همه می دهد، ولی ما حق نداریم در سخاوتمان همه را شریک کنیم.» تمام کارهای خدا حکمت دارد. ما نباید زیاد چون و چرا کنیم؛ چون سر در نمی آوریم. ما محدودیم و او نامحدود؛ اما خودشان چیزهایی را به ما گفته اند.
گفته اند؛ خدا به بعضی ها زیاد می دهد، چون از آنها آن قدر بدش می آید که نمی خواهد احساس کمبود کنند و سرشان را بلند کنند و یک «خدایا» بگویند. (آل عمران،178: وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِینٌ(178)) به بعضی ها هم نمی دهد تا مدام خدا خدا کنند. خدا از دعا و ناله آنها خوشش می آید. (انعام، 42: فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ(42))
این دنیا محل گذران است، اصل آخرت است. در قیامت آن کس که ظالم است باید بسوزد، اما دیگری از نعمت های جاودان بهشتی بهره مند می شود. خدا به ما می گوید کسی که آب در قلمدان یک ظالم بریزد در ظلم او شریک است. برای بشر هر نوع ظالم پروری ناصحیح است. ما تا دوستان امیرالمۆمنین علیه السلام هستند نمی توانیم حق آنها را به دشمنان علی علیه السلام بدهیم.
نکته ی آخر این که گفته اند چند چیز روزی را زیاد می کند؛ مثل محبت به پدر و مادر، محبت به مۆمن و دادن صدقه. چیزهایی را که گفته اند، اگر دقت کنیم در همه ی آنها سخاوت جریان دارد؛ یعنی وقتی با دست و زبان و نگاه و همه اعضا و جوارح و مال و ثروت در راه خوشحال کردن دوستان اهل بیت باشی و نیّتت هم کسب لبخند حضرت زهرا علیهاالسلام باشد، آن وقت خدا روزی ات را زیاد می کند؛ چون تو رزّاق شده ای، چون تو بخشنده و کریم شده ای. روزی تو را زیاد نکند روزی چه کسی را زیاد کند؟ اما باز هم بدانید که روزی با دارایی فرق می کند، مومن حتی اگر در ظاهر دارایی اش زیاد نباشد، روزی اش خیلی زیاد است؛ چون مومن در مسیر محمد و آل محمد علیهم السلام است. همانند ایشان کرامت و سخاوت از او جاری است.
منبع: کتاب سخاوت/حاج حسین خوش لهجه
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط صدرارحامی در 1393/02/03 ساعت 09:20:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |