نظریه تا عمل سبک زندگی؛ از دین تا دکوراسیون
پیوند: http://www.iqna.ir/fa/News/1417572
موضوع سبک زندگی به صورت عملی در ادیان الهی مطرح بود اما به صورت نظری در دیدگاههای اندیشمندان غربی جنبه آکادمیک پیدا کرد. اما همچنان دین یک بازیگر اصلی در عرصه سبک زندگی محسوب میشد، تا اینکه انحراف پیدا کرده به مباحثی همچون نوع راهرفتن، پوشش و … محدود شد.
آغاز یک اندیشه؛ اندیشهای که اگر چه از قرنها قبل به صورت دستور، توصیه، قصه، داستان، روایت، و …. به صورت عملی مطرح بود، اما نگاه علمی و ترسیم الگو برای آن از روانشناس، روانکاو و روان تحلیلگر اتریشی به نام آلفرد آدلر، در سال 1922 آغاز شد. یعنی در حقیقت برای اولین بار واژه مربوط به این اندیشه به عنوان واژهای علمی ـ روانشناسی (و نه دینی) 90 سال پیش مطرح و بعدها توسط شاگردان و مفسران دیدگاههای آدلر رشد و توسعه پیدا کرد.
سبک زندگی؛ واژهای بود که از فکر اندیشمندان نشئت گرفت و تا زبان، ادعا، سیاستگذاری و حتی مبارزهطلبی سیاستمداران پیش رفت به حدی که بوش پسر(رئیس جمهوری پیشین آمریکا) مدعی تلاش برای غالب کردن سبک زندگی آمریکایی در تمام جهان بود و به دلیل غفلت مسئولان فرهنگی ما مقام معظم رهبری با رصد این مسئله و با مطرح کردن سؤالهای بیشماری در خصوص سبک زندگی و مصداق بخشی واضح به مقولههای آن همگان را متوجه جریانی کرد که مسئولان فرهنگی اصلاً به فکر آن نبودند.
بیشک سازنده رفتار ما، باورهای ما است
اما تا زمانی که ریشههای این فکر و نظریههای آن در غرب را به درستی ندانیم نمیتوان نگاه درستی به آن داشت. آدلر نظریهپردازی بود که عنوان سبک زندگی را مطرح کرد. از نکات جالبی که میتوان در خصوص دیدگاه ادلر مطرح کرد این است که مهمترین حقیقت زندگی از دیدگاه آدلر، توجه به ارزشها است، آدلر معتقد است که هر کس ارزشهایی دارد و بیشک سازنده رفتار ما، باورهای ما است، نظری که به راحتی میتوان گفت در دیدگاه سبک زندگی اسلامی نیز مورد تأیید است؛ توجه به غایت و هدف نیز دومین ویژگی زندگی از دیدگاه ادلر است.
فرد اول باید به چیستی خود برسد و بعد به فهم چیستی دیگران
فهم زندگی نخستین کارکرد زندگی از دیدگاه آدلر است که شامل فهم جایگاه خود و فهم جایگاه دیگران میشود و پس از این دو فهم است که تعاملات انسان با دیگران شکل میگیرد. تعبیر آدلر در این خصوص این است که فرد اول باید به چیستی خود برسد و بعد به فهم چیستی دیگران، تا بتواند به تنظیم روابط خود با خود و دیگران با خود برسد.
توجه به معنویت از بحثهای مورد توجه آدلر در خصوص سبک زندگی است. آدلر بُعد معنوی را به عنوان سرشاخههای اتخاذ سبک زندگی مطرح میکند که شامل سه نگاه: نوع نگاه انسان به خدا، نوع نگاه به دین و نوع نگاه به هستی و جهان است. وی تشریح میکند که در نوع نگاه به خدا دو نوع نگاه وجود دارد: خدای بخشنده و خدای انتقامگر و شخص هر نگاهی را در این خصوص داشته باشد در همه رفتارهایش اثر دارد.
آیا دین آمده است که به انسانها فقط احساس گناه بدهد؟
«نگاه به دین» و ذکر این سؤالها که آیا دین آمده است که به انسانها فقط احساس گناه بدهد، آیا دین آمده است فقط انباری از تکالیف به انسانها بدهد، و آیا دین آمده است فقط حالت ترس را در فرد ایجاد کند؟ و «نوع نگاه به هستی و جهان» و اینکه این نگاه بدبینانه یا خوشبینانه باشد مقولههای مطرح در نظریه سبک زندگی آدلر هستند و وی معتقد است که هر کدام از این دیدگاهها در اتخاذ نوع و نحوه سبک زیستن فرد در جهان موثر است.
اما موضوع سبک زندگی در غرب محدود به دیدگاه روانشناسانه باقی نماند بلکه وارد حوزه دیگری از علم یعنی جامعهشناسی شد. نخستین دیدگاه در حوزه سبک زندگی از دیدگاه جامعهشناختی را «وبلن» مطرح کرده است. از دیدگاه وبلن، انسان برای ادامه زندگی و نیز برای توسعه حیات نیازمند زندگی اجتماعی است؛ انسانها پس از اینکه متولد میشوند باید عضو جامعه شوند و راه تداوم حیات و حضور در جامعه داشتن زندگی اجتماعی است و حضور در جامعه انسان را با آداب و سنن مواجه میکند و همین اداب و سنن اجتماعی است که به زندگی فرد سبک میدهد.
اسلام: یک فرد میتواند در مقابل سنتهای جامعه بایستد
دیدگاه اصالت بخش وبلن به فرد، نظریهای مخالف با دیدگاه اسلام است که در آن اصالت را هم به فرد و هم به جامعه میدهد و معتقد است یک فرد میتواند در مقابل سنتهای جامعه بایستد.
هویت یعنی سبک زندگی که به تعداد گروهها در جامعه متبلور میشود
«وبر» دیگر جامعهشناس نظریهپرداز در خصوص سبک زندگی است. از دیدگاه او جامعه یعنی سه نهاد: طبقه اجتماعی، منزلت اجتماعی و حزب اجتماعی و در اثر تعامل این سه مجموعه است که موقعیت و فرصت زندگی فراهم میشود و در قالب گروههای اجتماعی معنی پیدا میکند. براساس دیدگاههای وبر سبک زندگی معین برای همه گروهها صدق نمیکند بلکه هر گروهی سبک زندگی خود را دارد؛ مهندس، پزشک، روحانی و … هر گروه هویت خاص خود را دارد و هویت یعنی سبک زندگی که به تعداد گروهها در جامعه متبلور میشود. هر فرد سبک زندگی حاکم بر گروه خویش را خواهد داشت و همین گروه است که منزلت اجتماعی او را مشخص میکند و بر همین اساس سبکهای زندگی متعدد در جامعه متبلور است و اگر کسی بخواهد خود را عضو این گروهها بداند باید سبک زندگی آن گروه را بپذیرد.
وبر: دین(مسیحیت کاتولیک) مهمترین نقش را در به وجود آمدن علم در جهان معاصر دارد
وبر معتقد است دین(مسیحیت کاتولیک) مهمترین نقش را در به وجود آمدن علم در جهان معاصر دارد یعنی رابطه مستقیمی بین علم و دین متصور است. وی کار و تلاش را یکی از مفاهیم دینی میداند که اگر به هویت جمعی تبدیل شود و تمامی مردم اهل کار و تلاش جمعی شوند کار مقولهای اجتماعی خواهد شد و کار اجتماعی یعنی کار اقتصادی و کار اقتصادی یعنی کار تولیدی که نتیجه آن کار کردن همه در یک جامعه دیندار است.(البته منظور وبر جامعه مسیحیت کاتولیک است). وبر تصریح میکند اگر کار و تلاش که از مفاهیم کلیدی دین است در جامعه هویت جمعی بگیرد آن جامعه به کار اقتصادی و در نتیجه به تولید سرمایه سوق مییابد و انباشت سرمایه یعنی تشکیل مراکزی برای حفظ سرمایه و در نتیجه بانکداری.
«بوردیو» نیز یکی از جامعهشناسان مطرح در نظریه پردازی سبک زندگیست. از دیدگاه وی سبک زندگی بیشترین ظرفیت را جهت بیان تمام هویت فرد دارد و هویت یک فرد مساوی است با سبک حیات و زیستن فرد. سبک زندگی تمام فعالیتهای نظاممند یک فرد را تشکیل میدهد و تک تکرفتار وی نیست. این رفتارها از سلایق نشئت گرفته است که از طریق رفتار فرد بروز میکند و هویت فرد است که وجه تمایز وی را از دیگران مشخص میکند.
نظریه پردازی در خصوص سبک زندگی از سوی بسیاری از اندیشمندان غربی ادامه یافت، اما آنچه مسلم است این است که تمام بررسیهای جامعهشناختی و روانشناختی در غرب نشان میدهد که دین یکی از بازیگران اصلی در حوزه سبک زندگی و از آن مهمتر سبک دهی به زندگی است و اینگونه نیست که دین نسب به مقوله سبک زندگی خنثی و بیتفاوت باشد و حتی در فرهنگ غربی دین به عنوان یکی از ابزارهای اصلی، علتهای شاخص، بارز و مهم و یکی از بازیگران صحنه اصلی سبک زندگی و سبک دهی به زندگی به حساب میآید، مخصوصاً این مسئله در بحث ماکس وبر و شاگردانش کاملاً مطرح شده است.
تمام کسانی که معتقدند سبک زندگی (چه فردی و چه اجتماعی، چه مادی و چه معنوی) از مقوله دین متأثر است، معتقدند که دین حاوی یک سلسله آگاهیها و تجربههایی است که در قالب جهان بینی و ایدئولوژی شکل گرفته و مطرح میشود، این آگاهیها میتوانند در بینشهای افراد خود را نشان دهند و از آن طریق در زندگی فردی و اجتماعی شکل بارز و ظاهری به خود بگیرند. دین از طریق انتقال آگاهیها، بینشها و طرز تلقیها به انسانهای دیندار و دینمند میتواند به هویت فردی و اجتماعی آنها سبکدهی کرده، سازنده سبک زندگی فردی و اجتماعی باشد.
دین از طریق مدیریت احساسات میتواند درون و بیرون رفتار انسان را جهتدهی کند
دومین محوری که این افراد(افراد معتقد به تأثیر دین در سبک زندگی) به آن معتقد هستند این است که: دین به انسان احساسهایی میدهد چنان که دین از انسان احساسهایی را میگیرد و از طریق مدیریت احساسات میتواند درون و بیرون رفتار انسان را جهتدهی کند.
اما نهایت این نظریه پردازیها و تأثیر عملی آنها در زندگی افراد از دین، ارزشها، باورها، اجتماع و … به رسانه ها، نحلهها و فرقهها رسید.
و دستهایی که به جای باز بودن برای دعا، بستهاند!
رسانهها سردمداران ارائه الگوهای سبک زندگی شدند و سبک زندگی از نوع نگاه به زندگی متأثر از دین تبدیل شد به توجه به ظواهری مانند نحوه راه رفتن، حرف زدن، پوشیدن، خوردن، و … و جای دین را نحلهها و فرقهها گرفتند. همان نحلههایی که برای آرامش بخشی تاریکی و محدود کردن خود به نور شمع را توصیه میکنند. نگاهی که در بسیاری از فیلمهای ما نیز نشان داده میشود. اتاقی تارک، با شمعهای زیادی که به دورت چیده شده و عودی که روشن است و دستهایی که به جای باز بودن برای دعا، بستهاند.
همه سبکهای نوین زندگی سعی دارند ما را از طبیعت جدا و به سمت زندگی مصنوعی ببرند
زندگی سبکهایی پیدا کرد مجلل، لوکس، شیک، با کلاس، مارکپوش، رژیمگیر، لاغر، سِت، رنگ سال پوش، فست فود خور، علاقهمند به غذای بیرون، هالیوودی، مخلوطی از سنت و مدرنیته، علاقهمند به سفرهای گروهی، مدعی روشنفکری در عین پوشیدن لباسهای سنتی و زیورآلاتی با نمادهای …. و خلاصه ویژگیهایی متعدد که در جمعبندی بخشی از این ویژگیها میتوان گفت: همه سبکهای نوین زندگی سعی دارند ما را از طبیعت جدا و به سمت زندگی مصنوعی ببرند، از آخرت بریده در دنیا و مسائل این جهانی محصور کنند، تنوع طلبی بی حد و حصری ایجاد کنند که به ارضا نشدن انسان بینجامد ومظاهر دنیوی مانند غذا، شغل و ژست های اندامی و … را برجسته اما روح و روحانیت را به افول بکشانند.
و در این میان است که مباحث مرتبط با سبک زندگی از علوم جامعه شناختی و روانشناختی وارد علوم روانشناسی اجتماعی، انسانشناسی، جمعیتشناسی و در نهایت بازاریابی میشود و کاربرد کنونی این مقوله بیشتر در حوزه بازاریابی در جهان نمود پیدا میکند.
بازاریابی یعنی سبکدهی به زندگی
و حالا؛ بازاریابی یعنی سبکدهی به زندگی؛ بازاریابی به دو صورت انجام میگیرد: در یک صورت بازاریابی یعنی تشخیص سلیقهها، سبکها، رفتارها و … جهت تولید محصول هماهنگ با سلایق ما که بر این اساس مثلاً کارخانهای در کشور ژاپن با شناسایی سلایق و نیازهای جامعه ایرانی محصولی متناسب با این نیاز و سلیقه را تولید و به بازارهای ایران وارد میکند، ولی در نوع دوم، بازاریابی یعنی تولید محصولاتی فراتر از سلایق موجود در یک جامعه با هدف جهتدهی به آن سلایق، که در این روش محصولاتی فراتر از نیاز، تولید و به جامعه هدف تزریق میشود تا سبک زندگی آنها را تغییر داده و به آن جهت دهند.
در حقیقت دو نوع بازاریابی داریم؛ بازاریابی بر اساس سبک زندگی و بازاریابی برای سبکدهی به زندگی که اکنون مورد دوم بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و این نوع بازاریابی یعنی ایجاد احساس نیاز به یک کالا در جامعه.
سیری که طی شد، از اوج به افول بود. آغازی با اندیشههای ارزشمند دینی که نتیجه آن اکنون توجه به مدگرایی شده است به محوی که دکوراسیون به ویژه دکوراسیون منزل یکی از غالبترین مباحث مطرح شده در تمام سایتهای سبک زندگی است. یعنی مهم نیست فکر تو از کجا ریشه گرفته مهم است که تابلوی اتاق تو با مبل و پردهات هماهنگی دارد یا خیر.
لباست از چه مارکی است؟ این مهم است
لباست از چه مارکی است و چگونه آن را با سایر لباسها و کیف و کفشت هماهنگ کردهای. این روند در غرب طی شد اما در ایران چه، فکر میکنید مطرح شدن موضوعی با عنوان سبک زندگی برای اولین بار در ایران توسط مقام معظم رهبری و توجه رسانهها و اندیشمندان معاصر در پی سخنرانی معظمله چه روندی را طی خواهد کرد. آیا از اوج داشتههای غنی اسلامی برای درست، زیبا، آسمانی و انسانی زیستن به «فنگ شویی» خواهیم رسید؟
منبع:http://www.iqna.ir/fa/News/1417572
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط صدرارحامی در 1393/03/26 ساعت 08:40:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1393/03/26 @ 11:07:23 ق.ظ
ساده [بازدید کننده]
باسلام و احترام
مطلبی که جمع آوری کردید قابل تامل و استفاده بود
و درتایید مطلب شما متاسفانه ما مسلمانان با این غنای فرهنگی و دینی که داریم و دین ما در تمامی مسایل زندگی حرف برای گفتن دارد حتی در مورد وارد شدن به اطاق خوابیدن بیدار شدن لباس پوشیدن….
اما ما همیشه متاثر از زندگی غربی ها و خودکم بین و منفعل هستیم
مذهبی های ما هم متاسفانه آدمهای کم سلیقه هستند و ظاهر دینی را در ریش بلند و لباس گشادو ظاهری ژولیده .ووو
خوب این قیافه معلومه که طرفدار پیدا نمیکنه ..تا جایی که دختر و پسرهایما مانکنهای آنچنانی و فیتنس و عطرهای آنچنانی و مدلهای جذاب را میبینند هیچ موقع تن به حرفهای ما نمیدهند
پس باید نگاه کنیم ببینیم دینمان در این زمینه چه راهکارهایی به ما داده
و امامانمان چه ظاهری را برای ما ترسیم کرده اند به آن عمل کنیم
1393/03/26 @ 10:34:19 ق.ظ
ساده [بازدید کننده]
با سلام واحترام
در معرفی وبلاگ مدرسه:
بحمد الله و یاری فاطمه زهرا سلام الله علیها از سال 1382 تا کنون در مکان فعلی به صورت دائم مستقر گردیده است.
تنها کافی نیست
حتما کلمه حضرت را قبلش بیاورید
با تشکر