موضوعات: "اخبار" یا "فرهنگی" یا "مدرسه" یا "سیاسی"

مجلس شورای اسلامی

آیا خداوند هر چیزی را که وجود دارد، آفریده است؟

 

روزی یک استاد دانشگاه تصمیم گرفت تا دانشجویانش را به مبارزه بطلبد. او پرسید: `آیا خداوند هر چیزی را که وجود دارد، آفریده است؟`

دانشجویی شجاعانه پاسخ داد: “بله.” استاد پرسید: “هر چیزی را؟"پاسخ دانشجو این بود: “بله هر چیزی را."استاد گفت: “در این حالت، خداوند شر را آفریده است. درست است؟ زیرا شر وجود دارد.”

برای این سوال، دانشجو پاسخی نداشت و ساکت ماند. استاد از این فرصت حظ برده بود که توانسته بود یکبار دیگر ثابت کند که ایمان و اعتقاد فقط یک افسانه است.

ناگهان، یک دانشجوی دیگر دستش را بلند کرد و گفت: “استاد، ممکن است که از شما یک سوال بپرسم؟"استاد پاسخ داد: “البته."دانشجو پرسید: “آیا سرما وجود دارد؟

“استاد پاسخ داد: “البته، آیا شما هرگز احساس سرما نکرده اید؟

“دانشجو پاسخ داد:"البته آقا، اما سرما وجود ندارد. طبق مطالعات علم فیزیک، سرما عدم تمام و کمال گرماست و شئی را تنها در صورتی میتوان مطالعه کرد که انرژی داشته باشد و انرژی را انتقال دهد و این گرمای یک شئی است که انرژی آن را انتقال می دهد. بدون گرما، اشیاء بی حرکت هستند، قابلیت واکنش ندارند. پس سرما وجود ندارد. ما لفظ سرما را ساخته ایم تا فقدان گرما را توضیح دهیم.”

دانشجو ادامه داد: “و تاریکی؟"استاد پاسخ داد: “تاریکی وجود دارد.”

دانشجو گفت:"شما باز هم در اشتباه هستید، آقا. تاریکی فقدان کامل نور است. شما می توانید نور و روشنایی را مطالعه کنید، اما تاریکی را نمی توانید مطالعه کنید. منشور نیکولز تنوع رنگهای مختلف را نشان می دهد که در آن طبق طول امواج نور، نور می تواند تجزیه شود. تاریکی لفظی است که ما ایجاد کرده ایم تا فقدان کامل نور را توضیح دهیم.”

و سرانجام دانشجو پرسید:- “و شر، آقا، آیا شر وجود دارد؟ خداوند شر را نیافریده است. شر فقدان خدا در قلب افراد است، شر فقدان عشق، انسانیت و ایمان است. عشق و ایمان مانند گرما و نور هستند. آنها وجود دارند. فقدان آنها منجر به شر می شود.”

و حالا نوبت استاد بود که ساکت بماند. نام این دانشجو آلبرت انیشتین بود….

چگونگی استجابت دعا:

از بسیجی ها بدتان می آید ؟

خطاب به آنها که خوب می دانند که هستند! می گویند :
اگر شاه هم ۳۲ سال فرصت داشت حتما کشور را همین میزان و بلکه بیشتر !! آباد می کرد!
قاعدتا معنای کلمه ی آبادی هم دچار ادراکات پلورالیستیک شده طوری که معنای معکوس هم می توان از آن بدست آورد. مثلا اگر همه ی روستا ها را خراب کنی و در عوض در پایتخت ، آمار حلبی آبادها را “آباد” کنی این معنای آبادی است.
یا مثلا اگر عفت و حیا را ریشه کن کنی و منطق اعتلای روح و فکر و جان زن مسلمان را بکشی و او را مشغول خودنمایی و فریبندگی و بی حیایی کنی “آبادش” کرده ای.


می دانی چرا از بسیجی ها بدتان می آید ؟ برایت می گویم .


شاهی که تو به او عشق ورزیده بودی ، حتی به فکر آباد کردن حلبی آبادهایی که کمتر از بیست کیلومتر از کاخ خودش فاصله داشتندد هم نبود. وای بحال روستاها.

اما امام که آمد ، یک موی کوخ نشین را با تمام وجود کاخ نشین ها قابل مقایسه نمی دانست. او بود که حلبی آبادها را جمع کرد و میزان خدمات انقلاب اسلامی در ۱۵ ماه اول به اندازه ی دو سوم آبادی روستاها در کل دوره ی پهلوی ها بود. حالا کجا شاه می توانست پس از سی سال که جمعیت ایران لا اقل بیش از دو برابر جمعیت روز اول انقلاب شده ، کار را به جایی برساند که روستای بالای ۲۰ خانوار که برق و تلفن نداشته باشد نداشته باشیم و سطح سواد در کشور ما به بالای ۹۰ درصد برسد در حالیکه این نسبت تا قبل از انقلاب “عکس” بود؟!

می دانی چرا از بسیجی ها بدتان می آید ؟

چون بسیجی ها همان پاربرهنه هایی بودند که صداقت امام و یاوران صادقش را باور کردند و هنگامی که “دیوانه ای” آمد و در جنگ تحمیلی سنگی انداخت ، ماموریت تنبیه او را بر دوش گرفته جبهه ها را پر کردند. کدام گردان از بچه پولدارها و مرفهین تشکیل شد ؟ در حالیکه لشکرها مملو از پابرهنه های اسلامخواه عاشق ولایت بود.
بله . کاسب و کارگر و بنا و گچکار بودند که به میدان دویدند و یکیشان حاجی برونسی بود که بنایی بود که فرمانده ی لشکر شد.

بله . بیخود نیست که دم از آراء نخبگانی می زنید و می گویید ” یعنی رای من که بنـــــــــــــز سوار می شوم با او که الاغ هم سوار نمی شود یکی است؟! ” برای همین است که میزان نخبه بودن شماها را صفرهای شماره حسابها معلوم می کند و نه حتی مدارج علمی. و برای همین است که تخمه هم نیستید وای بحال نخبه !
نخبه کسی است که زخمهای کشورش را زمان درد ، مرهم بزند ، نه اینکه به محض اینکه تقی به توقی خورد چمدانها را بسته و با اولین پرواز فرست کلاس ، کنار سواحل بی شرف پرور ینگه ی دنیا !!
بسیجی ، اگر درد کشورش جنگ نظامی بود ، به فرمان امامش وسط میدان بود و اگر فرمانده بود به نیروهایش می گفت “بیایید” نه اینکه “بروید”.
بسیجی اگر درد کشورش اقتصاد بود در خط اول سدسازی و پل سازی بود و در این راه به حدی پیش رفت که دیگر حضرات از قرارگاه سازندگی اش می ترسند و حتی حوصله ی حضور در مناقصه ای را ندارند که قرارگاه سازندگی متشکل از بسیجی ها آنجا باشند.
بسیجی ، اگر نیاز کشورش محرومیت زدایی بود ، اردوهای جهادی را پر می کرد و می کند و درخط اول محرومیت زدایی از چهره ی مستضعفین بود.

اما شما چی ؟؟؟؟؟؟؟

منبع : وبلاگ پاسداران

مباحثه با ابوحنیفه

نقل شده كه دو نفر از شيعيان در گذرگاهي از بغداد به مجلس بزرگي رسيدند.
پرسيدند اين مجلس متعلّق به  كيست؟
گفتند مجلس درس امام اعظم ابوحنيفه است .

راوي حكايت مي گويد رفيق من كه اسمش فضل بن حسن بود و مردي متعصّب در مذهب شيعه و در عين حال آدمي بحّاث و با اطلاع از مباني مذهب بود ، گفت من مي روم و با اين مرد مباحثه مي كنم و تا او را ملزم و مجاب نكنم از
اين مكان نمي روم.
گفتم اين عالم بزرگي است و از عهدۀ بحث با او بر نمي آيي . گفت من معتقد به مذهب حقم و حق مغلوب نمي شوم . وارد مجلس شديم و نشستيم و در يك فرصت مناسب، فضل از جا برخاست و گفت
ايها العالم من برادري دارم كه رافضي است ( يعني شيعه است) و من هر چه مي خواهم به او بفهمانم كه ابوبكر بعد از پيامبر اكرم ، افضل امّت و خليفۀ به حق بوده قبول نمي كند و مي گويد علي بن ابيطالب ، افضل و خليفۀ به حق
است . شما يك دليل قاطعي به من ياد بدهيد كه به او بفهمانم و او را به راه راست بياورم .

ابوحنيفه گفت به برادرت بگو بهترين و روشن ترين دليل اين است كه پيامبر اكرم همواره در ميدان هاي جنگ ، آن دو بزرگوار ! ( ابوبكر و عمر) را كنار خود مي نشاند و علي را مقابل نيزه و شمشير دشمن مي فرستاد و اين نشان مي
دهد كه آن دو نفر ، محبوب پيامبر بوده اند و چون آن حضرت مي خواسته كه آنها بعد از خودش جانشين باشند آنها را حفظ مي كرد و چون علي را دوست نمي داشت طردش مي كرد و به ميدان مي فرستاد تا كشته شود و اين بهترين دليل بر
افضليت ابوبكر و عمر است !
فضل گفت بله من اين را به برادرم مي گويم ولي او از قرآن به من جواب مي دهد كه خداوند فرموده است: « خداوند ، مجاهدين را بر قاعدين و نشستگان برتري داده و اجري بزرگ براي آنان آماده است» و به حكم اين آيه ، علي چون
مجاهد بوده افضل از ابوبكر وعمراست كه قاعد بوده اند .

ابوحنيفه گفت به او بگو از اين بهتر مي خواهي كه ابوبكر و عمر قبرشان كنار قبر پيامبر و چسبيده به قبر آن حضرت است در حالي كه قبر علي از قبر پيامبر دور افتاده و در عراق است .
فضل گفت بله اين را هم به برادرم مي گويم امّا او مي گويد آن ها غاصبانه در كنار پيامبر اكرم دفن شده اند براي اين كه خداوند فرموده است « اي مؤمنان بدون اذن و اجازۀ پيامبر ، داخل خانه اش نشويد…»  و مي دانيم كه
رسول اكرم در خانۀ خودش دفن شده و آن دو نفر بدون اذن در خانۀ آن حضرت دفن شده اند و محل دفن ايشان غصبي است .

ابوحنيفه كه از اين گفتگو سخت ناراحت شده بود تأمّلي كرد و سپس با لحني تند گفت به اين برادر خبيثت بگو آنها غاصبانه در خانة پيامبر دفن نشده اند بلكه عايشه و حفصه كه دختران آن دو بزرگوار و همسران پيامبر بودند و
ازپيامبر مهريه طلبكار بودند، پدرانشان را در مهرية خودشان دفن كردند .
فضل گفت بله من اين مطلب را هم به برادرم گفته ام ولي او باز آيه اي براي من مي خواند و مي گويد پيامبر صلي الله عليه و آله به همسرانش بدهكار نبوده براي اينكه خداوند فرموده است « اي پيامبر ما همسران تو را كه
مهرشان را پرداخته اي براي تو حلال كرديم» طبق اين آيه ، پيامبر اكرم مهريۀ زن هايش را داده بود و وقتي كه از دنيا رفت به زن هايش بدهكار نبوده است .


ابوحنيفه اندكي تأمّل كرد و گفت به اين برادرت بگو درست است كه همسران پيامبر، مهريّه طلبكار نبوده اند اما سهم الارث كه از ماتَرَك پيامبر داشته اند و ماتَرَك  (يعني آنچه پيامبر اكرم بعد از مرگش از خود باقي گذاشته ) نيز همين

خانه اش بوده و شرعاً سهمي هم از آن خانه به همسرانش مي رسد و چون عايشه و حفصه وارث پيامبر بوده اند پدرانشان را در سهم الارث خودشان دفن كرده اند و بنابراين غصبي در كار نبوده است .
فضل گفت بله من اين را هم به برادرم گفته ام ولي او مي گويد شما آقايان سنّي ها مگرنمي گوييد كه پيامبر ارث نمي گذارد و خودتان حديث نقل مي كنيد كه پيامبر اكرم فرموده است « ما پيامبران اصلاً ارث نمي گذاريم و هر چه
از ما باقي مانده صدقه است» پس طبق گفتة خودتان عايشه و حفصه سهم الارث نداشته‌اند . به همان دليلي كه شما حضرت فاطمه را از فدك محروم كرديد و گفتيد پيامبر ارث نمي گذارد آن دو همسر نيز نبايد ارث ببرند . آيا دختر
از پدر ارث نمي برد اما همسر از شوهر ارث مي برد ؟! حالا بر فرض بپذيريم كه آنها سهم الارث داشته اند ، مگر نه اين است كه ميّت اگر فرزند داشته باشد ، سهم الارث زوجه اش يك هشتم ماتَرَك مي شود ، در اين جا تمام ماتَرَك

پيامبر اكرم يك حجره (اتاق) بوده كه وقتي آن تقسيم بر هشت شود يك قسمت از آن هشت قسمت تقسيم مي شود ميان همسران پيامبر اكرم كه نُه نفر بوده اند و در نتيجه سهم هر يك از عايشه و حفصه به قدر يك وجب هم نمي شود،

پس چگونه آن دو هيكل بزرگ در يك وجب زمين جاشده اند ؟!
سخن كه به اينجا رسيد ابوحنيفه حسابي از كوره در رفت و با لحني خشم آلود فرياد كشيد اين مرد را بيرون كنيد اين خودش رافضي است و اصلاً برادر هم ندارد….

اصلح از ديدگاه مقام معظم رهبري (2)

قسمت دوم

ـ استفاده از نيروهاي مادي و معنوي در مبارزات : يک مسئول بايد سعي کند در مبارزات خود از تمام نيروها از مادي و معنوي بهره گيري کرده تا بتواند بر دشمن فائق آيد.
ـ دوري از ترس و ترديد در مبارزات : يک مسئول بايد سعي کند در مبارزات خود ترديد نکرده ترس را از خود دور نمايد.
ـ پناه گاه نيروهاي خود در سختي ها : يک مسئول بايد سعي کند در سختي هايي که پيش مي آيد پناه گاهي براي نيروهاي خود باشد تا به اين وسيله آنها نيز مقاوم گشته و به وظايف خود به خوبي عمل نمايند.
ـ الگو بودن در کارها : مسئول بايد در تمام کارها براي نيروها و زيردستان خود به عنوان يک الگو مطرح باشد.
ـ شاداب بودن : مسئول بايد در تعملات و برخوردهاي اجتماعي خود شاداب بوده و از خمودگي دوري گزيند.
ـ وجود محبت و اعتقاد در بين مردم : مسئول بايد به گونه اي عمل نمايد که مردم دوست دار او بوده و به او اعتقاد داشته باشند تا هميشه از پشتوانه ي مردمي برخوردار باشد.
ـ اداي حق زيردستان : يک مسئول بايد سعي کند حقوق زير دستان خود را ادا کرده و اين کار را بر خود وظيفه شرعي و الهي بداند.
ـ جهت دار عمل کردن : يک مسئول بايد سعي کند به تمام اعمال و رفتار و گفتار خود جهت الهي بدهد و بايد قيامش قيام الله باشد.
ـ محور وحدت بودن : يک مسئول بايد سعي کند از هر گونه گرايش به جناح يا گروه خاصي دور بوده و محور وحدت ديگران قرار گيرد.
ـ برنامه ريزي در انجام امور : يک مسئول بايد سعي کند در انجام امور خود برنامه ريزي داشته و از هر گونه هرج و مرج جلوگيري نمايد، تا بتواند به اهداف تعيين شده دست يابد.
ـ حراست از انحراف برنامه ها : يک مسئول بايد سعي کند بر برنامه هاي انجام شده براي دستيابي به اهداف تعيين شده نظارت و کنترل داشته باشد تا به موقع از هر گونه انحرافي جلوگيري نمايد.
ـ روحيه ي سازندگي : يک مسئول بايد سعي کند روحيه ي سازندگي را در خود هر چه بيشتر پرورش داده تا هر روز پيشرفت کرده و موفقيت هاي بيشتري کسب نمايد.
ـ تداوم در انجام برنامه ها : مسئول بايد در انجام برنامه هايش تداوم داشته باشد زيرا کار مقطعي اگر چه با ارزش باشد کارايي نخواهد داشت.
ـ داشتن علم و دانش و تخصص : يک مسئول بايد سعي کند نسبت به مسئوليتي که به او محول مي شود، علم و آگاهي لازم را داشته باشد. تا کارها را به صورت تخصصي به انجام رساند.
ـ روحيه ي خدمتگذاري : مسئول بايد داراي روحيه خدمتگذاري بوده و خود را وقف مردم کند و اين بايد شعار هميشه ي مسئولين باشد.

اصلح از ديدگاه مقام معظم رهبري (1)

قسمت اول


مقام معظم رهبري با الگوبرداري از رهبري حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ويژگي هاي اصلح را اين چنين بيان مي فرمايند :
ـ ارزش گرا در رفتار و گفتار : يک مسئول بايد سعي کند در رفتار و گفتار خود ارزش ها را ملاک عمل قرار دهد.
ـ رعايت پيمان در همه حال با تمام افراد : وفاداري به پيمان ها باعث جلب اعتماد مردم و عمل به دستور شرع مقدس است.
ـ تدبير در اداره ي امور : يک مسئول بايد سعي کند در امور خود تدبير نمايد تا با سامان دادن به امور به اهداف تعيين شده دست يابد.
ـ سرعت در عمل : يک مسئول بايد سعي کند تا در عمل خود سرعت داشته تا ازفرصت ها استفاده ي لازم را ببرد.
ـ درست عمل کردن : يک مسئول بايد سعي کند مسئوليت محوله ي خود را به درستي انجام داده و خود را از هر گونه ضعف و کاستي نگه دارد.
ـ اثرگذاري با عمل : يک مسئول بايد سعي کند به گونه اي عمل کند که ديگران از او تاثير بپذيرند و به حرف اکتفا نکند.
ـ صداقت در عمل و گفتار با خودي ها : مسئول بايد به افراد خودي از روي صداقت و صراحت برخورد نمايد.
ـ حضور فيزيکي در امور : يک مسئول بايد خود عملاً در جريان امور قرار بگيرد و از نزديک با مسائل آشنا باشد.
ـ سياست با دشمنان : يک مسئول بايد با افراد غير خودي و دشمنان با سياست رفتار کرده و از حماقت دوري کند.
ـ مدارا با افراد در موارد لازم : يک مسئول بايد سعي کند در مواردي که لازم مي آيد با افراد مدارا نمايد زيرا در غير اين صورت نمي تواند مشارکت داشته و کارها را به سامان برساند.
ـ محکم کردن ارتباط با خداوند متعال : مسئول بايد در عين قاطعيت در عمل، بر خداوند متعال توکل و تضرع داشته باشد.




قضیه آب و برق مجانی !!!

دولت موقت مهندس بازرگان برای بار اول لایحه‌ی آب و برق مجانی را تصویب کرد و وعده‌ی آنرا هم به مردم داد و امام خمینی چند روز بعد، این وعده‌ی دولت موقت را تصحیح و تکمیل کردند.

سی و سه سال است که دشمنان امام و انقلاب، با وارونه سازی یک خبر و تحریف ماجرا، مدعی هستند که امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به مردم ایران قول داده است که آب و برق مجانی می شود. دروغگویان حتی مدعی هستند که امام بزرگوار ما، در بدو ورود به وطن یعنی در دوازدهم بهمن سال ۵۷ این وعده را به مردم داده است!

اما رجوع به اصل سخنان امام در بهشت زهرا نشان می دهد که اصلا و ابدا چنین وعده ای در سخنرانی امام خمینی وجود ندارد و در حقیقت این مساله مربوط است به سخنرانی ایشان در ۱۲ اسفند سال ۵۷ و در مدرسه فیضیه.

البته برای دشمنان امام فرقی نمی کند که این سخنرانی مربوط به ۱۲ بهمن باشد یا ۱۲ اسفند. آنها با استناد به این سخنرانی و عدم تحقق چنین وعده ای، می خواهند اینگونه وانمود بکنند که امام خمینی و یا انقلاب، مردم را فریب داده اند و یا با چنین وعده هایی انقلاب را پیش برده ا ند و یا اینکه این قبیل وعده ها فاقد پشتوانه علمی و کارشناسی و به دور از واقعیت بوده است! متاسفانه در نوشته های ضدانقلاب انواع و اقسام توهین و اهانت و فحاشی را علیه امام می بینیم.

در مقابل، دوستان امام و انقلاب و حتی برخی مسئولان رسمی کشور هم گاهی ضمن تایید این مساله، به زعم خود سعی کرده اند با توجیهات مختلف از امام و انقلاب دفاع کنند! گویا اینها هم باور کرده اند که امام چنین وعده ای را به مردم داده است! مثلا آقای علیرضا محجوب نماینده مجلس گفته است:«حضرت امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کردند آب و برق برای مردم رایگان است، اما پس از آن کارشناسان اعلام کردند که اجرای این موضوع تنها برای افراد کف جامعه امکانپذیر است.»

این اظهارات موافق و مخالف در حالی صورت می گیرد که مراجعه به اسناد انقلاب و آرشیو مطبوعات آن روز، نشان می دهد که شخص دیگری غیر از امام برای اولین بار این وعده را به مردم داده است! در حقیقت مطلب امروز من هم افشای این دروغ سی ساله و بیان یک واقعیت پنهان است.

ابتدا به عبارت امام توجه کنید: «علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را میخواهیم مرفه کنیم. شما به معنویات احتیاج دارید، معنویات ما را اینها بردند. دلخوش نباشید که تنها مسکن میسازیم ، آب و برق را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم اتوبوس را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم دلخوش به این مقدار نباشید معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم. شما را به مقام انسانیت می رسانیم. اینها شما را منحط کردند؛ این قدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است.»

همان طوری که اشاره شد این سخنرانی مربوط است به روز شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۵۷. از این عبارات مشخص می شود که حتما شخصی غیر از امام این دلخوشی مادی را برای مردم به وجود آورده است! با مرور اخبار روزهای قبل از سخنرانی امام، این شخص نامعلوم و این حقیقت پنهان مشخص می شود.

کیهان ۸ اسفند ۱۳۵۷ / سخنگوی دولت: «برای کم در آمدها؛ آب و برق مجانی می شود!» سخنگوی دولت کسی نیست جز آقای عباس امیرانتظام! به عبارت دیگر لایحه ی آب و برق مجانی را اولین بار دولت موقت مهندس بازرگان تصویب کرد و وعده ی آنرا هم به مردم داد و امام خمینی چند روز بعد، این وعده ی دولت موقت را تصحیح و تکمیل کردند!


در حقیقت امام به خاطر این که مبادا این قبیل وعده های دولتی، انقلاب اسلامی را به انقلابی صرفا مادی و با اهدافی مادی تبدیل کند، مصوبه دولت موقت را اینچنین تصحیح می کند که دلخوش به این نباشید که آب و برق مجانی می شود! امام بزرگوار ما توضیح می دهد که انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه وظیفه دارد به فکر رفاه مادی مردم باشد، دنبال رفاه و سعادت معنوی آدمها هم هست. چرا که انقلاب اسلامی بیشتر از آنکه مادی باشد، انقلابی معنوی برای گستتن بندهای اسارت و بردگی ناشی از استبداد و استعمار و استحمار بود.

پس در سخنان امام خمینی وعده ای وجود ندارد. ایشان با توجه به احتمال تغییر ذائقه مردم و تحریف معنا و مفهوم و آرمان انقلاب، هدف اصلی انقلاب را برای مردم و شاید هم برای دولت موقت تبیین کردند.

فراموش نکنیم که دولت مهندس بازرگان و اعضای کابینه و شخص آن مرحوم، خودشان را آدم هایی متخصص و روشنفکر می دانستند که توانایی حل مشکلات مردم را دارند. آنها گاهی به صراحت و گاهی هم با ایما و اشاره، روحانیون و رهبران انقلاب را به سنتی بودن و بی سواد بودن متهم می کردند!

به هرحال خوب یا بد، جدای از اینکه موافق این وعده باشیم یا مخالف آن و اصلا هر تفسیری که برای وعده آب و برق مجانی داشته باشیم، این دولت بازرگان بود که اولین بار این لایحه را تصویب کرد و خبر این وعده ی تاریخی را هم شخص آقای امیرانتظام یعنی سخنگوی دولت موقت و معاون نخست وزیر وقت در اختیار مطبوعات قرار داد!

پس اگر به زعم ضدانقلاب، وعده ی دروغی داده شده و یا وعده ای غیرکارشناسی به مردم داده شده، چرا کسی از بازرگان و دولت موقت اسم نمی برد؟! عدم اشاره ضدانقلاب و حتی دوستان انقلاب در سی سال گذشته به این حقیقت مهم و پنهان، جالب و عجیب است. اگر عبارت «آب و برق مجانی» را در اینترنت جستجو کنید، صدها و شاید هزاران سایت و وبلاگ و کلیپ و فیلم اهانت آمیز علیه امام خمینی پیدا می کنید که همه آنها بدون کمترین اشاره ای به این مصوبه دولت بازرگان، فقط و فقط به امام خمینی اهانت می کنند! اما کسی نمی گوید که سخنان امام، در حقیقت اشاره به وعده دولت بازرگان بوده است!

امروز که به مدد آرشیو کیهان، مشخص شده است اولین بار این وعده را دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان به مردم داده و خبر آن را هم شخص عباس امیرانتظام در اختیار مطبوعات قرار داده، آیا دروغگویان و هتاکان، به این حقیقت اعتراف می کنند؟ البته احتمالا، حالا که همه چیز ثابت شده، باز هم باید منتظر سوالات و شبهات جدید باشیم! ماجرای گاو بنی اسرائیل را که یادتان هست؟!

نکته اینجاست که امام در روزهای قبل از مصاحبه بازرگان (دهم و پانزدهم اسفند) انتقادات تندی را به سیاست گام به گام دولت در رفع مفاسد دستگاه های دولتی و وزارتخانه ها و باقی ماندن برخی مظاهر رژیم گذشته مطرح کرده بود که این مساله موجب ناراحتی و گلایه مهندس بازرگان می شود. اما وی سعی کرد بدون ارائه پاسخی قانع کننده به انتقادات اصلی و اساسی امام و با اشاره به مسائلی چون آب و برق مجانی که مصوبه دولت خودش نیز بود، انتقادهای امام را احساسی و غیرتخصصی معرفی کند!

به هرحال آب و برق مجانی، چه با سفارش امام بوده و چه نبوده، مصوبه دولت موقت در تاریخ ۸ اسفند ۵۷ بوده است آنهم با قید فعلا و برای اقشار کم درآمد، نه برای همیشه و همه مردم. نکته مهمتر اینکه علی رغم چاپ اصل سخنان دوازدهم بهمن امام در مطبوعات آن روز، هنوز هم عده ای اصرار دارند که امام در بدو ورود به ایران، وعده ی آب و برق مجانی را داده است!

فتاوای مهم آیت‌الله مكارم شیرازی درباره انتخابات



عدم اعتماد به شخص خاص در انتخابات
س: اگر تا زمان انتخابات هیچ شخص خاصی را برای رای به او پیدا نكنیم تكلیف چیست؟ آیا با رای سفید تكلیف از ما ساقط می گردد؟

ج: در فرض سوال، رای سفید بدهید.

مشاركت زنان در پست های سیاسی
س: لطفا نظرتان را راجع به مشاركت سیاسی زنان در كسب قدرت یعنی گرفتن پست‌های وزارت و ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی ایران از نظر شرعی بیان كنید.

ج: قانون اساسی ما كه به امضای گروهی از مجتهدین رسیده و امام راحل نیز آن را امضا نموده منعی از آنها نكرده مگر در موارد بسیار محدود.

بیان نكات منفی كاندیداتورها در جمع
س: انتقاد از كاندیداتورها و بیان نكات منفي آنها در جمع یا بین دونفر چه حكمي دارد؟

ج: در صورتي كه در مقام مشورت براي رأي دادن به آنها باشد اشكال ندارد، ولي باید صفات آنها را بیان كرد نه توهین و مذمّت و تحقیر و یا خداي نكرده تهمت به آنها زده شود.

وظيفه مردم در انتخابات



امت اسلامي در انتخابات وظيفه حساسي دارند. لذاست که در اين امر بايد سعي کنند فردي را که مي خواهند انتخاب کنند، فقط براي رضاي خدا و مصلحت امت اسلامي باشد و در انتخاب آنها هيچ گونه انگيزه اي غير از انتخاب اصلح که تنها راه حاکميت صالحان است نداشته باشند.
بر همين اساس در انتخابي که صورت مي گيرد

بايد افرادي را که مي خواهند انتخاب کنند، کاملاً شناخته شده باشند و آنها را در ديانت و صداقت امتحان کرده باشند و ميزان کارآئي آنها را براي کاري که انتخاب مي کنند، دانسته باشند.

انگيزه افراد براي شرکت در انتخابات
1 ـ تعصبات نژادي، محلي، قومي و قبيله اي
2 ـ روابط دوستي و گروهي و حزبي
3 ـ هواهاي نفساني و دنيا طلبي
4 ـ مصلحت انديشي

و آنچه بايد انگيزه يک فرد مسلمان در انتخاب افراد باشد همان مصلحت انديشي و انتخاب اصلح است و هنگامي که به پاي صندوق هاي راي مي روند بايد خدا را در نظر داشته باشند و فقط براي رضاي خدا و مصلحت اسلام کشور اسلامي شايسته ترين افراد را انتخاب کنند و اگر غير از اين باشد يعني انتخابي را که انجام مي دهند بر اساس هواي نفس و تعصبات و گرايشات حزبي و گروهي باشد در پيش گاه خدا و رسول او مسئول بوده و خائن محسوب مي شوند.

حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموده اند :
« هر کس خود را بر قومي مقدم بدارد ( پيشوايي آنها را بر عهده بگيرد ) در حالي که بداند در بين آن ملت فاضل تر ( و شايسته تر ) از او ( براي آن کار ) وجود دارد، آن شخص به خدا و رسول و جميع مسلمانان خيانت کرده است ».

مقاله برتر

سلام خوشبختانه یکی از اساتید این حوزه دارای مقام سوم در فراخوان مقاله علی علیه السلام معجزه غدیر در مدرسه علیمه نفیسه اصفهان را بدست آوردند بدین وسیله هم از طرف مدیر و هم طلاب این مدرسه از ایشان تقدیر می شه امیدوارم مشوق خوبی برای فعالیت بقیه طلاب در عرصه پژوهش بشه ….

بررسی دو نگرش متفاوت بر حدیث غدیر


فاطمه طائبي اصفهاني

چکیده:

عثمان خمیس در کتاب نگرشی نو به تاریخ صدر اسلام در مورد حدیث غدیر چنین می گوید:
خالد بن الولید برای جنگ به یمن رفته بود، وی برای تقسیم غنایم شخصی را از پیامبر طلب کرد.
پیامبر (ص) علی را فرستادند تا غنایم را تقسیم نماید. حضرت علی کنیزی را برای خود قرار داد و با او همبستر شد. بریده می گوید از این کار علی (ع) خشمگین بودم. گزارش کار او را برای پیامبر عرضه نمودم و پیامبر فرمود: هر کس من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست.
پس علت حدیث غدیر شکایت بریده و همراهانش نزد پیامبر بوده است لذا پیامبر حرفی نزد تا به مدینه بازگشت چرا كه بریده و همراهانش اهل مدینه بودند.
این شهبه عثمان خمیس را در دو جنبه اصلی:
1) نظرات اهل سنت درباره الهي بودن فرمان ابلاغ ولايت حضرت علي(ع)
2) تواتر حدیث غدیر، بیان خواهد شد.

کلید واژه:

حدیث غدیر، بریده بن حصیب، وهابیت، سند، دلالت

سلمان رشدی اجازه حضور در هند را نیافت

به دلیل اعتراض گسترده دانشجویان و مردم سلمان رشدی اجازه حضور در هند را نیافت



راسخون : سلمان رشدی به دلیل اعتراض گسترده دانشجویان و مردم هند نتوانست وارد این کشور شود.

به گزارش راسخون به نقل از فارس در دهلی نو، جشنواره ادبی که در هند قرار بود با حضور ‘’سلمان رشدی'’ نویسنده مشرک ‘’آیات شیطانی'’ افتتاح شود، با اعتراض گسترده مردم و احزاب مختلف دینی این کشور رو به رو شد.

نشریه ‘’تایمز آف ایندیا'’ در این باره نوشت: سلمان رشدی نویسنده کتاب ‘’ آیات شیطانی'’ که قرار بود برای بحث
و گفتگو درباره این کتاب به شهر ‘’جیپور'’ سفر کند به دلیل اعتراض گسترده دانشجویان و مردم این شهر نتوانست وارد کشور هند شود.

همچنین این نشریه در ادامه افزود: به دلیل اعتراض گسترده دانشجویان، پلیس امنیت به سلمان رشدی نیز اجازه نداد تا برای شرکت در این مذاکره وارد هند شود.

سلمان رشدی در مصاحبه خود با خبرگزاری تایمز آف ایندیا گفت: این اعتراض نسبت به ورود وی از سوی دانشجویان و احزاب مذهبی هند به معنای پایان زندگی نویسندگی وی در آسیا می‌باشد.

همچنین دانشجویان و احزاب دینی هند سلمان رشدی را فردی غیر عادی توصیف کردند و در ادامه افزودند: کتاب آیات شیطانی در هند هیچ جایی ندارد و تمام مردم هند خواستار عدم حضور وی در این کشور می‌باشند.

ساخت سجاده قبله یاب با الياف فيبر نوري

سجاده ۱۴۲۶ نام طرحی است که سونر اوزنک  Soner Ozenc  برای طراحی خود برگزیده که عبارتست از یک جانمازی که در ساخت آن از  پیشرفته ترین تکنولوژی ها استفاده شده است.

در حقیقت تفکر اصلی در طراحی این جانماز تمرکز بر جهت یابی صحیح قبله بوده و در مرحله دوم ایجاد یک محیط روحانی برای فرد نمازگزار است.

این جانمازی با استفاده از فیبر نوری ِمینی ال ای دی و یک نوع تکنولوژی پیشرفته نورپردازی Electro Luminescent که اساس کار آن بر ایجاد درخشندگی در بافت می باشد تهیه شده است.



Electro Luminescent با استفاده از تکنولوژی چاپ فسفری  می تواند این درخشندگی را تولید کند.

صفحات: 1· 2

راه ندادن پادشاه سعودي به علت عدم زيارت حضرت معصومه عليها السلام



ملك سعودبن عبدالعزيز، پادشاه سعودي به ايران آمد و خواستار ملاقات با آيت الله بروجردي رهبر شيعيان جهان شد. اما به هيچ ‌وجه آقاي بروجردي نپذيرفت.

بالاخره يك عده‌اي به ايشان گفتند كه شما در بحث تقريب مذاهب اسلامي در حال فعاليت هستيد و حج در دستان آل‌سعود است. چه اشكالي دارد، حالا او بيايد و با شما ملاقات كند؟!

ايشان در نهايت درد دل خود را گفته بود: «پادشاه سعودي اگر به قم بيايد، به ديدن من مي‌آيد، اما به زيارت حضرت فاطمه معصومه(س) نمي‌رود. اين هتك فاطمه معصومه(س) است. نمي‌شود من مرجع شيعه در قم باشم، اما او به واسطه من، امامزاده واجب التعظيمي مثل حضرت معصومه(س) را هتك كند. يك پادشاه قم بيايد، حرم نرود، اين هتك‌حرم اهل‌بيت است.»

اين صلابت آقاي بروجردي را در اين قسمت ببينيد. البته بعدا اين مسئله را به گونه‌اي ديگر جبران كردند. ايشان هداياي پادشاه سعودي به جز قرآن و پرده كعبه را نپذيرفتند و بقيه را بازگرداندند و گفتند كه من از سلاطين هديه قبول نمي‌كنم. (آقاي بروجردي در مقابل) يك حديثي هم از امام صادق(ع) به او هديه دادند كه متضمن خيلي از احكام حج بود و خبر اين هديه هم در روزنامه‌هاي سعودي منتشر شد و سر و صدايي كرد.

اولین زائر کربلا

عطیه بن سعد بن جناده عونی نقل می کند که :

او به همراه جابربن عبدالله انصاری این صحابه نابینا به جهت زیارت قبر حضرت حسین (ع) حرکت کرد . مدتی گذشت و به کربلا رسیدند ، جابر کنار فرات غسل کرد و خود را معطر ساخت و به کمک عطیه خود را به قبر امام حسین (ع) رسانید و دست بر آن نهاد و از شدت اندوه از هوش رفت . عطیه آبی آورد و بر سر و رویش ریخت تا به هوش آمد . آنگاه نالید یا حسین ! ، یا حسین !  ، آیا دوست پاسخ دوست خود را نمی دهد ؟ ….

چگونه جوابم دهی حال آنکه رگ های گردنت بریده و بین سر و بدنت جدایی افتاده . شهادت می دهم که تو فرزند خیرالنبیین و پسر سید المومنین و فرزند هم پیمان تقوا و سبیل هدی و خامس اصحاب کسا و پسر سید اوصیا و فرزند فاطمه سرور زنان جهانی .

و چگونه چنین نباشی حال آنکه پرورش داده تو را سید المرسلین و در کنار متقین پرورش یافته ای و از پستان ایمان شیر نوشیده ای و بوسیله اسلام از شیر گرفته شده ای ، تو پاک و مطهر بودی در زندگی و مرگ .

به یقین دل های مومنین ناخوش و پریشان است در فراق تو در حالیکه بی تردید تو در حالی نیکو هستی پس سلام خدا و خوشنودی او بر تو باد .

آنگاه ادامه داد به خدایی که محمد (ص) را به پیامبری برگزید سوگند که ما نیز با شما همراه و شریک بودیم در آنچه شما داخل گشتید .

عطیه می گوید من پرسیدم چگونه ما هم با ایشان شرکت کرده بودیم در حالیکه ما نه در سرزمینی پای نهادیم و نه از کوهی بالا رفتیم و نه شمشیری زدیم حال آنکه اینان بین سرها و بدن هایشان جدایی افتاده و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه گشته اند ؟

جابر پاسخ داد ای عطیه از حبیب خود رسول خدا (ص) شنیدم هر کس گروهی را دوست بدارد با آنان محشور می شود و هر کس عمل قومی را تایید کند در آن عمل شریک می گردد ، پس سوگند به خدایی که محمد را برانگیخت نیت من و یارانم بر همان چیزی بود که بر حسین (ع) و یارانش گذشت .

بعد از آن جابر از من خواست او را به سمت خانه های کوفه ببرم و در بین راه به من گفت من گمان می کنم دیگر بعد از این سفر تو را نبینم پس اجازه بده تو را سفارشی نمایم و آن اینکه دشمنان آل محمد (ص) را مادام که بر این دشمنی باقی اند ، دشمن دار اگر چه به ظاهر اهل روزه گرفتن و نماز خواندن باشند و با دوستداران آل محمد (ص) مدارا کن اگر چه یک پای ایشان در بسیاری از گناهان بلغزد و پای دیگرشان در دوستی آنان ثابت قدم باشد زیرا یقینا دوستان ایشان به بهشت روانه می گردد و دشمنانشان به دوزخ .

معرفی مقاله

حوزه الزهرا المرضیه (سلام الله علیها) اصفهان یه فصلنامه داره :

برای این فصل یکی از مقاله های طلاب برترش را چاپ کرده و با این کار روحیه پژوهشی را در طلاب تقویت می کنه حالا چکیده مقاله دوستمون را براتون می گذارم

تفاوت های بنیادین میان زن و مرد
الهام امامی

چکیده                                                                                               
زن از نظر ساخت بدنی وروانی از دیدگاه علم از مرد متفاوت است به لحاظ مغز،قلب،حواس پنج گانه بین دو جنس تفاوت های انکارناپذیری وجود دارد و نیز تمایزات روانی زن و مرد از نظر علم روانشناسی و در فرهنگ های مختلف به اثبات رسیده است وخطاست که این تفاوت ها را فقط زاییده ی محیط بدانیم هر چند شیوه های تربیتی در این تفاوت ها شایان توجه است ولی به گونه ای نیست که بتواند تفاوت های بیولوژی بین دو جنس را پوشش دهد و بر این اساس که جنس زن  از جنس مرد لطیف تر است واز سوی دیگر صفاتی چون خشونت و پر خاشگری ویژه ی مردان است با شواهد تحقیقاتی همراه می باشد.پس در این مقاله سعی بر این است تا تمایزات جسمانی و روانی بین دو جنس ذکر شود وپیداست که شناخت این تفاوت ها باعث پیشرفت و تکامل هر یک از زن و مرد می شود زیرا نقصان در یک ویژگی وصفت نشانه ی تحقیر نیست بلکه مایه ی قوام هر چه بیشتر زندگی می گردد.                       

کلید واژه ها:زن،مرد،تفاوت های روانی،تفاوت های جسمانی                                              


سیدحسن نصرالله: حركت امام خمینی نشات گرفته از قیام امام حسین(ع) بود

 

سیدحسن نصرالله: حركت امام خمینی نشات گرفته از قیام امام حسین(ع) بود
سید’حسن نصرالله’ دبیركل حزب الله لبنان طی سخنانی به مناسبت ماه محرم، انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) را نشات گرفته از حركت امام حسین(ع)‌ دانست و گفت: امام خمینی(ره) فرمودند كه ما هر چه داریم از عاشورای امام حسین(ع) ‌داریم.
ایرنا:دبیركل حزب الله لبنان در ادامه سخنان خود در شب های ماه محرم درباره سیره و روش حضرت امام حسین(ع)، حوادث كربلا و عبرت های عاشورا در جمع شیفتگان حسینی كه این بار در مزار شهید سید عباس موسوی دبیركل سابق حزب الله جمع شده بودند به مقایسه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) با حركت امام حسین(ع)‌ پرداخت و گفت: ایران قبل از انقلاب اسلامی مستعمره آمریكا بود و 60هزار مستشار آمریكایی در ایران حضور داشتند.

ادامه »

زندگی نامه حضرت علی اکبر (ع)

حضرت علي اكبر (ع) فرزند ابي عبدالله الحسين(ع) بنا به روايتي در يازدهم شعبان،سال43 قمري در مدينه منوره ديده به جهان گشود. پدر گرامي اش امام حسين بن علي بن ابي طالب (ع) و مادر محترمه اش ليلي بنت ابي مرّه بن عروه بن مسعود ثقفي است.او از طايفه خوش نام و شريف بني هاشم بود . و به بزرگاني چون پيامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امير مؤمنان علي بن ابي طالب(ع) و امام حسين (ع) نسبت دارد.
ابوالفرج اصفهاني از مغيره روايت كرد: روزي معاويه بن ابي سفيان به اطرافيان و هم نشينان خود گفت: به نظر شما سزاوارترين و شايسته ترين فرد امت به امر خلافت كيست؟ اطرافيان گفتند: جز تو كسي را سزاوارتر به امر خلافت نمي شناسيم! معاويه گفت: اين چنين نيست.
بلكه سزاوارترين فرد براي خلافت، علي بن الحسين(ع)است كه جدّش رسول خدا(ص) مي باشد و در وي شجاعت و دليري بني هاشم، سخاوت بني اميه و فخر و فخامت ثفيف تبلور يافته  است.


نقل است روزي علي اكبر(ع) به نزد والي مدينه رفته  و از طرف پدر بزرگوارشان پيغامي را خطاب به او ميبرد، در آخر والي مدينه از علي اكبرسئوال كرد نام تو چيست؟ فرمود: علي سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علي آن شخص عصباني شد، و چند بار گفت: علي، علي، علي، « ما يُريدُ اَبُوك؟ » پدرت چه مي خواهد، همه اش نام فرزندان را علي مي گذارد، اين پيغام را علي اكبر(ع) نزد اباعبدالله الحسين (ع) برد، ايشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به  من عنايت كند نام همه ي آنها را علي مي گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نمايد نام همه ي آنها را نيز فاطمه مي گذارم.
درباره شخصيت علي اكبر(ع) گفته شد، كه وي جواني خوش چهره، زيبا، خوش زبان و دلير بود و از جهت سيرت و خلق و خوي و صباحت رخسار، شبيه ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگي را از جدش علي ابن ابي طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. در روايتي به نقل از شيخ جعفر شوشتري در كتاب خصائص الحسينيه آمده است: اباعبدالله الحسين هنگامي كه علي اكبر را به ميدان مي فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:« يا قوم، هولاءِ  قد برز عليهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله……. اي قوم، شما شاهد باشيد، پسري را به ميدان مي فرستم، كه شبيه ترين مردم از نظر خلق و خوي و منطق به رسول الله (ص) است بدانيد هر زمان ما دلمان براي رسول الله(ص) تنگ مي شد نگاه به وجه اين پسر مي كرديم.
بنا به نقل ابوالفرج اصفهاني، آن حضرت درعصر خلافت عثمان بن عفان (سومين خليفه راشدين) ديده به جهان گشود.اين قول مبتني بر اين است كه وي به هنگام شهادت بيست و پنج ساله بود. در برخي روايات هم سن ايشان را 28 ساله ذكر كرده اند، وي در مكتب جدش امام علي بن ابي طالب (ع) و در دامن مهرانگيز  پدرش امام حسين(ع) در مدينه و كوفه تربيت و رشد و كمال يافت.
امام حسين (ع) در تربيت وي و آموزش  قرآن ومعارف اسلامي و اطلاعات سياسي و اجتماعي به آن جناب تلاش بليغي به عمل آورد و از وي يك انسان كامل و نمونه ساخت و شگفتي همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگيخت.


به هر روي علي اكبر(ع) در ماجراي عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در كنار پدرش امام حسين(ع)بود و با دشمنانش به سختي مبارزه مي كرد. شيخ جعفر شوشتري در خصائص نقل مي كند: هنگامي كه اباعبد الله الحسين عليه السلام در كاروان خود حركت به سمت كربلا مي كرد، حالتي به حضرت(ع) دست داد بنام نوميه و در آن حالت مكاشفه اي براي حضرت(ع) رخ داد، از آن حالت كه خارج شد استرجاع كرد: و فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون » علي اكبر(ع) در كنار پدر بود، و مي دانست امام بيهوده كلامي را به زبان نمي راند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودي؟:

حضرت بلادرنگ فرمود: الان ديدم اين كاروان مي رود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست،

علي اكبر(ع) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نيستيم؟

حضرت فرمود: آري ما بر حق هستيم.

علي اكبر (ع) عرضه داشت: پس از مرگ باكي نداريم،

گفتني است، با اين كه حضرت علي اكبر(ع) به سه طايفه معروف عرب پيوند و خويشاوندي داشته است، با اين حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهيان يزيد، هيچ اشاره اي به انتسابش به بني اميه و ثفيف نكرد، بلكه هاشمي بدون و انتساب به اهل بيت(ع) را افتخار خويش دانست و در رجزي چنين سرود:

أنا عَلي بن الحسين بن عَلي نحن  بيت الله آولي يا لنبيّ

أضربكَم با لسّيف حتّي يَنثني ضَربَ غُلامٍ هاشميّ عَلَويّ

وَ لا يَزالُ الْيَومَ اَحْمي عَن أبي تَاللهِ لا يَحكُمُ فينا ابنُ الدّعي

وي نخستين شهيد بني هاشم در روز عاشورا بود و در زيارت شهداي معروفه نيز آمده است:السَّلامُ عليكَ يا اوّل قتيل مِن نَسل خَيْر سليل. علي اكبر(ع) درنبرد روز عاشورا دويست تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاكت رسانيد و سرانجاممرّه بن منقذ عبدي بر فرق مباركش ضربتي زد و او را به شدت زخمي نمود. آن گاه ساير دشمنان، جرأت و جسارت پيدا كرده  و به آن حضرت هجوم آوردند و وي را آماج تيغ شمشير و نوك نيزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانيدند.
امام حسين(ع) در شهادتش بسيار اندوهناك و متأثر گرديد و در فراقش فراوان گريست و هنگامي كه سر خونين اش را در بغل گرفت، فرمود:ولدي علي عَلَي الدّنيا بعدك العفا (فرزندم علي ،ديگر بعد از تو اف بر اين دنيا
در مورد سنّ شريف وي به هنگام شهادت، اختلاف است. برخي مي گويند هجده ساله، برخي مي گويند نوزده ساله  و عده اي هم مي گويند بيست و پنج ساله بود.اما از اين كه وي از امام زين العابدين(ع)، فرزند ديگر امام حسين(ع) بزرگتر يا كوچك تر بود، اتفاقي ميان مورخان و سيره نگاران نيست. روايتي از امام زين العابدين(ع) نقل شده كه دلالت دارد بر اين كه وي از جهت سن كوچك تر از علي اكبر(ع) بود. آن حضرت فرمود: كان لي اخ يقال له عليّ اكبر منّي قتله الناس …
مقبره حضرت علي اكبر عليه السلام  در كربلاي معلي پايين پاي اباعبدالله الحسين عليه السلام است و در سلام زيارت عاشورا منظور از وعلي علي ابن الحسين ، آقا علي اكبر عليه السلام مي باشد.

سلام

ادعای بشر دوستی با ۴۰۰ کلاهک هسته‌ای!

چگونه اسرائیل هسته‌ای متولد شد؟

اسرائیل و آمریکا که خود تهدید عمده‌ای برای تمام دنیا بعد از جنگ جهانی دوم تا کنون بوده‌اند و بار‌ها و بار‌ها قوانین بین المللی را زیر پا گذاشته‌اند و به خاک کشورهای دیگر تجاوز کرده‌اند، اصرار دارند که به ایران که تاکنون به هیچ کشوری حمله نکرده ولی به آن حمله شده (آنهم به دستور آمریکا برای دستیابی به منابع غنی نفتی)، حمله کنند با این توجیه که ایران خطری جدی برای صلح در دنیاست… آمریکا تنها کشوری است که به طور عمد از بمبهای هسته‌ای علیه غیرنظامیان استفاده کرده است و جالب اینجاست که هنوز بعد از گذشت ۶۶ سال همچنان از عملکرد خود دفاع می‌کند و در کتابهای درسی خود نیز سعی می‌کند بر درستی این نسل کشی صحه بگذارد.

سرویس بین الملل فردا؛ لاله رشیدی: آمریکا و اسرائیل دو زوج جدا نشدنی هستند که حیاتشان به یکدیگر وابسته است. این دو کشور در پیمانی نانوشته تلاش دارند تا همه ملت‌های مستقل را یا به نابودی بکشانند و یا آن‌ها را زیر بلیت خود درآورند. از این رو است که پروژه‌های جنگ افروزانه‌شان را در هماهنگی کامل و با بمباران رسانه‌ای عظیم به پیش می‌برند. مقاله پیش رو در «گلوبال ریسرچ» منتشر شده و نگارنده تلاش دارد نشان دهد چگونه آمریکا با تجهیز اسرائیل به سلاح‌های هسته‌ای اهداف شوم خود را در خاورمیانه پی می‌گیرد.

ادامه »

افتخار بزرگ ...

جشن میلاد امام رضا علیه السلام

مدرسه علمیه الزهرا المرضیه سلام الله علیها

11 ذیقعده یه بزرگی به دنیا اومد و حالا ما افتخار داشتیم

که براش تولد بگیریم و افتخار بزرگتر اینکه که خادماشو دعوت کنیم …

 

 

 

هفته دفاع مقدس در مدرسه علمیه الزهرا المرضیه(سلام الله علیها)

هفته دفاع مقدس در مدرسه

علمیه الزهرا المرضیه(سلام الله علیها)

تقابل غرب با اسلام3

 

عناوين و برنامه هاى اصلاحات آمريكايى:



دشمن در اين مرحله از تقابل با جمهورى اسلامى ايران با بهره گيرى از عنوان ((اصلاحات )) و ((اصلاح طلبى )) چند هدف مشخص را تعقيب مى كند :


1 - تضعيف ايمان و اعتقادات دينى مردم و حذف دين و رهبرى دينى از حكومت ،
2 - زمينه سازى براى ايجاد يك حكومت و نظام لائيك طرفدار غرب در ايران ،
3 - اعاده سلطه و در نهايت استعمار و استثمار ملّت ايران .


هنگاميكه آمريكا از اصلاحات در ايران سخن مى گويد و براى آن دل مى سوزاند و گريبان چاك مى دهد! منظورش رسيدن به اين اهداف است .


حال ببينيم مصاديق اصلاحات آمريكايى چيست ؟ آمريكائيها از اصلاحات چه چيزى را اراده مى كنند؟
اگر آنچه را كه آمريكايى ها، اروپائيها ، حكومتهاى وابسته به غرب (هم چون اسرائيل ، تركيه و كشورهاى مرتجع منطقه ) جريانهاى ضد انقلاب خارج نشين ، دگر انديشان ، روشنفكران وابسته ، فرصت طلبها و تجديدنظر طلبهاى داخلى در طول اين مدت درباره اصلاحات در ايران گفته اند استخراج و ملاحظه كنيم ، بخوبى مى توان به نيّات آنان و تضادّ اين اصلاحات با امنيّت ملّى پى برد.


از مجموع اظهار نظرهايى كه در طول يك دوره زمانى دو ساله صورت گرفته است حداقل 16 عنوان استخراج شده است ؛ كه مى توان آنها را عناوين و سرفصل برنامه هاى اصلاحات آمريكايى دانست و به شرحى كه خواهيم گفت تمام آنها در مقابل اصلاحات واقعى و در تقابل و تعارض با امنيّت ملّى كشور ما قرار دارند.
اين عناوين عبارتند از :


O حذف دين از عرصه حيات سياسى و اجتماعى كشور
O آزادى و اباحه گرى
O ختم انقلاب و پايان دوران انقلابيگرى
O بركنارى روحانيّت از مصادر امور و حذف نهاد روحانيّت شيعه
O تحديد و حذف ولايت فقيه و رهبرى جامعه
O تغيير قانون اساسى و برخى قوانين موضوعه كشور
O حذف نهادهاى پاسدار حاكميت دينى
O توقف اجراى احكام اسلامى
O الحاق به فرهنگ جهانى (فرهنگ غربى )
O احياى ملى گرايى و بازگشت به سنتهاى ماقبل اسلام
O برقرارى رابطه با آمريكا و همراهى با روند صلح خاورميانه
O ورود سرمايه داران و ش -ركتهاى خارجى و ب -ازكردن درهاى اقتصاد به روى غرب
O اصلاح و رفرم در دين (پروتستانتيزم )
O عمده كردن جريانهاى قومى و اقليّت هاى موجود در كشور
O تغيير نگاه و نگرش نسبت به غرب
O پياده كردن الگوهاى غربى


1 - حذف دين از عرصه حيات سياسى و اجتماعى كشور


يكى از برنامه هاى اصلى اصلاحات از نظر غربى ها و وابستگان آنها، حذف دين از عرصه حيات سياسى و اجتماعى كشور است و به صراحت بيان مى كنند كه دين كارآمدى و صلاحيت لازم را براى اداره امور اجتماع نداشته و حق دخالت در حكومت و سياست را ندارد!


اساسا حركت غرب در جريان رنسانس مبتنى بر اين اصل بود، رنسانس براى جدا سازى و حذف دين از سياست بوقوع پيوست و بعدها دين را از عرصه اجتماع هم خارج كرد و آنچنان كه قرون وسطى دوران باصطلاح حاكميت دين بر مقدرات جامعه بود، دوران بعد از آن كه بدان عصر جديد يا مدرنيته و مدرنيسم مى گويند ، دوران بركنارى دين از عرصه سياست يا سكولاريسم بود كه به لائيسيزم يا لائيسيته كه به معنى نفى گرايشات و سلوك و رفتار دينى است ، منجر شد.


آمريكائيها و هم چنين ضد انقلاب خارج نشين و روشنفكران و عناصر تجديدنظرطلب داخلى نيز با الهام از غرب همين معنى را لكن به زبانهاى مختلف و با ظواهرى آراسته تر بيان مى كنند. آنچه كه در نظريه قبض و بسط تئوريك شريعت بيان مى شود، موضوع نسبى بودن دين ، نظريه صراطهاى مستقيم و قرائتهاى مختلف از دين ، كه طى آن برداشت و تفسير واحد و صحيح از دين نفى مى شود و همه فهم ها و برداشت ها هرچقدر سخيف و سطحى از شريعت ، درست و قابل قبول و قابل احترام جلوه مى كند!

دين را از يك عنصر فعّال اجتماعى و يك پديده مؤ ثّر در صحنه سياست و اجتماع به يك امر شخصى محض ، در حد يك احساس و عاطفه شخصى تبديل مى كند و كاركرد دين را در ايمان محدود كرده و حداكثر ناظر به رابطه شخصى بين فرد و خداى خود مى داند و اينكه دين جامعه را اداره كند ، حكومت تشكيل دهد و براى حكومت تعيين تكليف كند را كاملا رد مى كند.


اوج ضديّت با دين و تقابل با حضور و ظهور اجتماعى دين همان چيزى است كه در قرن نوزدهم اروپا از ماركس نقل شد كه گفته است ((دين افيون توده هاست ))! و رسواتر از آن ، سخن سوپر ماركسيست هاى وطنى است كه بعد از ملاحظه نقش بى بديل دين در برانگيختن توده ها و راه اندازى يك انقلاب عظيم اجتماعى در ايران و بيش از بيست سال اداره پرقدرت يك حكومت با آنهمه مشكلات و دشمنى ها بگويند : ((دين نه فقط افيون توده ها بلكه افيون حكومتها هم هست ))! يعنى دين نه در حكومت و سياست و نه هيچ موضوعى از امور اجتماعى نبايد دخالت كند و حضور داشته باشد. چيزى كه افيون و ترياك است ، صلاحيت باقى ماندن و حق حيات ندارد !؟


حال اگر ما بخواهيم به همين يك توصيه آقايان عمل كنيم ! و دين را از سياست تفكيك و از جامعه حذف كنيم ! اساسا چيزى به عنوان جمهورى اسلامى باقى خواهد ماند كه بخواهيم در باب امنيّت ملّى آن بحث كنيم ؟!
از آنجا كه نظام جمهورى اسلامى بر دو پايه استوار است ؛ يكى راءى و اراده مردم مسلمان و ديگرى شريعت اسلامى ، جمهورى اسلامى با حذف هر يك از اين دو، ديگر معنى نخواهد داشت .

اگر عنصر دين را از حكومت حذف كنيد به يك جمهورى مطلق و لائيك همچون جمهوريهاى غربى و يا نظامهاى بى هويتى كه از غرب تقليد مى كنند خواهيد رسيد كه اين ربطى به ((جمهورى اسلامى نه يك كلمه زياد نه يك كلمه كم )) ندارد و اگر عنصر جمهورى را حذف كنيد به نظامى كه فاقد پايگاه و مقبوليت مردمى است خواهيد رسيد كه ديكتاتورى و استبداد بر آن حاكم خواهد شد.

نظير آنچه كه در تاريخ گذشته ايران وجود داشته است ؛ و لذا اگر دين از حكومتى كه برخاسته از خواست و اراده مردم مسلمان است حذف شود و يا حتى وجود و حضورش كمرنگ شود ، اين به معنى نفى امنيّت ملّى است . مگر نه اينكه تعريف امنيّت ملّى اين بود كه ملّت از تاءمين هدفها، منافع و ارزشهاى حياتى خود مطمئن باشد و هر چيزى كه جامعه را از هدفها و منافع ملّى و ارزشهاى اصوليش باز بدارد تهديد امنيّت ملّى است ؟ چه هدفى مهمتر از حاكميت دين خدا و پاسدارى از نظام دينى و چه ارزشى استوارتر از دين و دين خواهى براى نظام و مردم ما وجود دارد؟


2 - آزادى و اباحه گرى


يكى ديگر از محورهايى كه آمريكاييها و غربيها در مورد اصلاحات در ايران مطرح مى كنند، موضوع فقدان آزادى در ايران و ضرورت وجود آن است ، لكن آزادى كه آنها مى گويند با تلقى و تفسير خودشان كه به معنى اباحه گرى و آزادى ليبراليستى است نه به معنى آزادگى و نرفتن به زير بار ظلم و تسليم ناپذيرى در مقابل قدرتها و حاكميت هاى غيرالهى .

در شرائطى كه اساسا قيام ملّت ما مبتنى بر آزادى خواهى بود و يكى از شعارهاى محورى انقلاب اسلامى ، آزادى از قيد نظامهاى طاغوتى و روابط ظالمانه بوده است و در طول تمام دوران پس از انقلاب نيز از آن به قيمت تحمل سختى ها و مرارتهاى زياد پاسدارى كرده ايم ، نظام ما را به مخالفت با آزادى متّهم مى كنند.


تهییه کنننده:م-زمانی(برگرفته ازسایت اندیشه)

تقابل غرب با اسلام2

 

3- استراتژى جنگ تمام عيار


مهمترين استراتژى دشمن در دهه اول انقلاب براى بر اندازى ، تحميل يك جنگ تمام عيار نظامى عليه جمهورى اسلامى است كه رژيم بعثى عراق داوطلب اجراى اين ماءموريت گرديد و آمريكا و همه قدرتهاى وابسته و پيوسته منطقه اى و فرامنطقه اى او در اين استراتژى درگير شدند و به پشتيبانى عراق آمدند كه اين نيز با لطف الهى و حضور فداكارانه مردم و رزمندگان اسلام ناكام ماند و ملت ايران از اين آزمون سخت نيز پيروزمند و سرافراز بيرون آمد.
نكته اى كه بايد بدان اشاره كرد آنست كه اين استراتژيها هر چند در شروع داراى ترتيب هستند و از پى هم و با ناكامى هريك ، بكار گرفته شده اند ولى در تداوم خود، با هم همراه مى شوند. دشمن در ابتدا استراتژى قيام مسلحانه را در دستور كار خود قرار مى دهد پس از ناكامى آن ، استراتژى كودتا را در پيش ‍ مى گيرد و وقتى هر دو از اثر افتاد استراتژى جنگ در دستور كار آنها قرار گرفت .
يكى از عناصر اصلى كودتاى نوژه در اعترافات و نيز مصاحبه تلويزيونى خود با صراحت اظهار داشت كه آمريكاييها ما را متقاعد كردند كه در تعيين تقدم كودتا و جنگ ، اوّل كودتا انجام شود چرا كه وضعيت از دو حالت خارج نبود، يا كودتا به نتيجه مى رسيد كه در اين صورت به هدفشان مى رسيدند! و يا شكست مى خورد كه در اين صورت نيز از آنجا كه اين حركت قرار بود از درون ارتش ‍ انجام شود ، ارتش مقبوليّت خود را در جامعه از دست مى داد و تضعيف مى گرديد، در نتيجه توان مقاومت در مقابل هجوم ارتش قوى و آماده عراق را نداشت و لذا انجام كودتا مى توانست هم هدف و هم وسيله باشد و لذا به اين نتيجه رسيدند كه اوّل كودتا كنند و سپس جنگ !
با شروع جنگ استراتژى هاى سابق دشمن متوقف نشد و همچنان تداوم يافت لكن استراتژى جنگ تحميلى ، نقش اصلى و محورى بخود گرفت .
نكته ديگرى كه ذكر آن ضروريست آنكه آمريكا هم زمان با اقدام براى براندازى ، فشار اقتصادى ، سياسى و روانى خود را كه از ابتداى پيروزى انقلاب تحت عنوان سياست مهار(24) آغاز كرده بود حفظ كرد لاكن بمنظور براندازى نظام و تغيير حاكميت در ايران ، به استراتژيهاى ياد شده توسّل جست . سه استراتژى پيش گفته تا پايان دهه اوّل توسط دشمن طراحى و اجرا گرديدند.
4 - استراتژى تشديد مهار و تغيير از درون


سياست مهار سابق و اِعمال استراتژيهاى چندگانه براى بزانو درآوردن جمهورى اسلامى و براندازى نظام انقلابى موجود در ايران در طول دهه اول انقلاب ، كمترين تاءثيرى در حركت ملّت ايران براى پيمودن مسيرى كه انتخاب كرده بود برجاى نگذارد. بعد از حمله عراق به كويت و جنگ دوم خليج فارس كه طى آن معادلات قدرت در منطقه بكلى دگرگون گرديد و ايران بعنوان طرف پيروز جنگ تحميلى و قدرت مسلط منطقه خليج فارس نمودار گرديد، آمريكا با درس گيرى از تجربيات گذشته و شكست استراتژيهاى سابق ، سياست جديدى را تحت عنوان ((سياست مهار دوگانه ))(25) با شعار تشديد مهار و كنترل ايران و تسلط بر حوادث منطقه در دستور كار خود قرار داد. اين طرح كه در پايان دوران رياست جمهورى جرج بوش توسط استراتژيست هاى صهيونيست آمريكائى از جمله مارتين ايندايك معاون صهيونيست وزير خارجه وقت آمريكا تهيه شده بود با روى كار آمدن كلينتون ، بعنوان استراتژى ملّى دولت آمريكا در برخورد با ايران ، به اجرا در آمد. استراتژى مهار دوگانه چند هدف اساسى را تعقيب مى كرد كه عبارت بودند از:
- محاصره سياسى - نظامى ايران و ايجاد نوعى ديوار آهنين در اطراف آن .
- اخلال در مناسبات سياسى ايران با ساير كشورها بويژه همسايگان و كشورهاى اروپائى .
- تشديد محاصره و تحريم اقتصادى ايران .
- تضعيف و تخريب بنيادهاى فكرى ، فرهنگى و اخلاقى ملّت ايران .
- ايجاد فاصله بين مردم و حكومت و نشان دادن ناكارآمدى حكومت دينى !
و اين مشابه اهداف همان سياستى است كه آمريكا در طول چندين سال و با صرف هزينه هاى گزاف در شوروى اعمال نمود و در نهايت به فروپاشى آن كشور انجاميد. استراتژى تشديد مهار و تغيير از درون كه در طول دهه دوم انقلاب عليه ايران اعمال گرديد، برخلاف استراتژيهاى سابق كه عمدتا بر مؤ لفه هاى خارجى تكيه داشته و از اقدام نظامى ، قهرآميز و سخت سود مى جست ، اولا از ماهيتى غيرنظامى و نرم برخوردار است ثانيا بر مؤ لفه هاى داخلى تكيه دارد و فشار و اقدام خارجى را در حمايت و پشتيبانى از عوامل داخلى قرار مى دهد.
از آنجا كه ابعاد و تاءثير اقدامات آمريكا در تشديد محاصره سياسى و تحريم اقتصادى ايران در جريان سياست مهار دوگانه تا اندازه زيادى روشن است ، در اينجا به وجوه ديگر اين استراتژى كه ناظر به جنبه هاى داخلى و سياست استحاله و تغيير از درون مى باشد مى پردازيم .
اين بحث را با نگاهى به اجلاس هامبورگ پى مى گيريم . در تابستان سال 1374 در هامبورگ آلمان جلسه اى تشكيل مى شود كه ((اجلاس همبستگى )) يا ((كميته همبستگى )) نام گرفت . در آن جلسه كه سركردگان تمام جريانهاى ضد انقلاب ايرانى (بجز منافقين كه همواره در خواب و خيال قيام مسلحانه بوده اند!) تحت اشراف آمريكاييها جمع مى شوند، جمع بندى تحقيقات و مطالعاتِ سرويسهاى اطّلاعاتى و امنيتى آمريكا طى چند محور به عنوان دلايل پيروزى و بقاء جمهورى اسلامى و شكست اقدامات گذشته آنان مطرح و استراتژى جديد براى مقابله با جمهورى اسلامى ايران بدانان اعلام مى شود. در اين اجلاس عامل پيروزى جمهورى اسلامى ايران را در حوادث گذشته ، وجود ايمان و اعتقادات مذهبى در مردم ، رهبرى دينى (ولايت فقيه ) و پيوند بين مردم و حكومت در ايران دانستند و گفته شد تا اين عوامل موجود باشند نمى توان نظام جمهورى اسلامى را در ايران از پاى در آورد. هم چنين گردانندگان اجلاس دو دليل عمده را براى شكست هاى سابق ذكر مى كنند.
دليل اوّل آنكه آنها در اقداماتشان براى براندازى ، نه تنها هماهنگ و منسجم عمل نكرده اند بلكه گاه در تعارض باهم قرار داشته اند و اين يكى از دلائل شكست آنان بوده است .
دليل دوم كه بسيار مهمتر بوده است اينكه استراتژيهاى گذشته آنان اساسا اشتباه بوده و هيچكدام به نتيجه نرسيده اند، لذا بايد استراتژى ديگرى را اتّخاذ كنند. استراتژى كه در مناطقى از دنيا پياده شده و به نتيجه رسيده بود. در آنجا به تجربه آمريكا در برخورد با دولت انقلابى نيكاراگوئه و همچنين شوروى سابق اشاره كردند كه هر دو مورد نيز به براندازى و فرو پاشى آنها منجر شده بود و خلاصه اين استراتژى آن بود كه بجاى نشستن در خارج و برخورد مستقيم و قهرآميز با نظام جمهورى اسلامى و دشمنى علنى با آن ، مى بايست نيروهاى خود را بداخل كشور و بدرون حاكميت نفوذ بدهند و با در اختيار گرفتن ابزار و رسانه هاى فرهنگى به اتكاء ضعف ها و نارسائيهاى موجود در كشور بتدريج و باحوصله ، اعتقادات دينى و گرايشات انقلاب مردم را تضعيف كنند بين مردم و حكومت فاصله ايجاد كنند و مردم را نسبت به كارآمدى رهبرى و نظام دينى دچار ترديد كنند و در طى زمان با استفاده از افكار عمومى و به كمك عوامل خود در درون نظام ، حكومت دينى را تغيير داده و بخيال خود يك حكومت لائيك طرفدار غرب در ايران بوجود آورند! خود آنها به اين حركت نام ((استراتژى بزرگ ))! يا ((استراتژى تغيير از درون )) اطلاق كردند.
اين استراتژى الهام يافته از همان شيوه اى است كه آمريكاييها در شوروى بكار گرفتند و منجر به فروپاشى آن گرديد و مقام معظم رهبرى بخوبى ابعاد آنرا گشودند و بيان فرمودند كه چگونه آمريكائيها فرهنگ مردم شوروى را عوض ‍ كرده و فرهنگ ليبرال - سرمايه دارى غربى را جايگزين آن كردند، چگونه با مقامات و كارگزاران اصلى حكومت در شوروى تماس برقرار كرده و آنها را مزدور كرده و از آنها حمايت نمودند، فردى مثل گورباچف را كاملا آماده كردند، گورباچف كه مقدارى تعلل كرد يلتسين را مطرح كردند و او را به صحنه آوردند و آن شد كه شد!
در اجلاس ياد شده ،براى تحقّق استراتژى ياد شده ، چند برنامه عمده مطرح شد:
اوّل آنكه اساسا بايد روى امكانات داخل كشور بويژه امكانات درون نظام ، حساب باز بكنند و به عنوان يك مورد موفّق از كاركرد گروهك ((نهضت آزادى )) نام بردند، گفتند نهضت آزادى كارى بسيار سخت و پر مخاطره ولى ثمربخش را در بستر سازى انجام داده است ، رفتار نهضت آزادى يك الگوى موفق بوده است . يعنى بجاى اينكه به خارج فرار كنند و از راه دور مبارزه كنند! بايد بداخل برگردند و در متن حادثه باشند!
دوم آنكه بجاى اينكه فقط انتقاد و تخريب بكنند و نسبت به همه عناصر نظام پرخاش نمايند،بايد بسراغ عوامل درون نظام بروند آنها را جذب و با خود همراه كنند و از امكانات و پشتيبانيهاى آنها بهره بگيرند. در خصوص امكان جذب عناصر درون نظام بعنوان يك مورد موفّق ! از قضيه آقاى ((شيخ حسينعلى منتظرى )) ياد كردند كه حتى در اين سطح مى شود از درون نظام سربازگيرى كرد! از نظر آنان مورد وى نشان دهنده اين بود كه در ايران هم مى توان يك گورباچف يافت ! كسى كه در كنار امام ((ره )) و با ايشان بود و يكى از عناصر اصلى انقلاب محسوب مى شد، قابليت آنرا داشت كه در مقابل امام بايستد. اين لفظ گورباچف را در آن موقع در مورد شيخ منتظرى بكار بردند. بنابراين بازگشت به داخل و كار روى مردم و اقدام فرهنگى براى تغيير اعتقادات و فرهنگ آنان و نفوذ در دستگاهها و اركان تصميم گيرى و جذب عناصر درون نظام ، از جمله برنامه هاى استراتژى جديد دشمن براى براندازى و فروپاشى عنوان گرديد.
در اين اجلاس فهرستى از اقدامات سلبى و اقدامات ايجابى در چارچوب برنامه هاى ياد شده مطرح شد كه از جمله اقدامات سلبى يكى متهم كردن نظام به ديكتاتورى و نبود آزادى در ايران بود كه از نيمه دوم سال 1374 دقيقا تمامى نشريات ضد انقلاب خارج نشين ، رسانه هاى غربى و جريانها و افراد مختلف ضد انقلاب در خارج و داخل ، اين محور را در دستور كار تبليغاتى خود قرار مى دهند. محور دوم از اقدامات سلبى مقابله با اصل ولايت فقيه و نا كارآمد نشان دادن نظام ولايت فقيه براى اداره كشور بود كه دقيقا برخوردها با ولايت فقيه از اين سال اوج مى گيرد. و بعنوان اقدامات ايجابى ، تحقّق شعار ((دمكراسى )) تشكيل ((جامعه مدنى )) در دستور كار آنها قرار گرفت .
استراتژى جديد در آن تاريخ به تمام جريانهاى ضد انقلاب ايرانى ابلاغ گرديد و اقدامات عملى از آن پس آغاز شد. عناصر ضد انقلاب و فرارى يكى پس از ديگرى تحت عناوين مختلف وارد كشور شدند و با جريانهاى دگرانديش داخل كشور و برخى عناصر درون نظام متصل شدند و به نفوذ بويژه در بخشهاى فرهنگى و رسانه اى پرداخته و مجوزهاى زيادى براى انتشار نشريه ، ابتدا تحت عناوين عمومى و سپس با جهت گيرى هاى مستقيم فرهنگى و سياسى بدست آوردند. براى مثال براى نشريات خود تحت عناوين ((صنعت حمل و نقل )) ، ((مواد غذايى ))، ((بهداشت ))، ((طبيعت )) و… امتياز گرفتند، و سپس بعدها مباحث سياسى و فرهنگى متناسب با خطمشى ياد شده را در آنها مطرح كردند. عناصر منزوى مطبوعاتى و رسانه اى امثال بهنود، مهرانگيز كار و … كه كم شمار هم نبودند لكن از ترس بگوشه اى خزيده و سكوت اختيار كرده بودند را فعّال كرده و با واگذارى پول و امكانات بكارشان گرفتند. درهمين سالها بود كه در كنگره آمريكا پشتيبانى از اپوزيسيون و جريان فرهنگى در داخل كشور ايران به بحث گذاشته شد و براى جريان براندازى فرهنگى در آن موقع بيست ميليون دلار تصويب كردند. سازمان سيا و سازمانهاى جاسوسى و بنگاههاى عظيم رسانه اى غرب از اين حركت حمايت كردند. اسناد زيادى وجود دارد كه نشان مى دهد آمريكايى ها به اقدام فرهنگى و تغيير فرهنگ جامعه ايران بمنظور رسيدن بهدف هاى خود چه ميزان اميد بسته بودند يكى از سياست مداران آمريكايى اظهار داشت : ((اگر طرح مهار دوجانبه نتواند ايران را دچار مشكل بكند، برنامه هاى تلويزيونى MTV و امثال آن مى تواند ساختار ذهنى و فكرى مردم ايران را متحوّل سازد و زمينه را براى بازگشت آمريكا فراهم كند!))(26)
و اين همان بود كه توسط مقام معظم رهبرى در همان سالها بعنوان تهاجم و شبيخون فرهنگى ناميده شد و همه مردم ايران و مسئولان ، به خصوص ‍ مسؤ لان فرهنگى را به رويارويى با اين هجوم و جنگ جديد فرا خواندند.
اين استراتژى تا دوم خرداد سال 1376 ادامه داشت و روز به روز دامنه اقدامات دشمن وسيعتر مى شد و مع الاسف كارگزاران حكومتى و به خصوص دستگاههاى مسئول فرهنگى كشور برغم هشدارهاى مكرر مقام معظم رهبرى ، گرفتار ذهنيات خود بوده و ابعاد اين توطئه خطرناك را درك نكردند و بعضا خود زمينه ساز و آلت دست آن شدند.


5 - استراتژى اصلاحات و فروپاشى


اعلام نتايج انتخابات دوره هفتم رياست جمهورى و حضور سى ميليونى و بى سابقه مردم كه انتخابات را به يك حماسه عظيم مردمى در پاى بندى به نظام جمهورى اسلامى و حمايت از اركان آن بدل نمود استراتژى دشمن را عقيم گذارد و نشان داد كه برغم تلاشهاى همه جانبه دشمن براى بحران سازى ، ايجاد فاصله بين مردم و حاكميت و كاهش مقبوليت و پايگاه مردمى نظام جمهورى اسلامى ، قاطبه ملّت ايران با وجود گلايه ها و انتقاداتى كه ممكن است نسبت به كاركرد برخى دستگاههاى حكومتى داشته باشند آينده و سعادت خود را در چارچوب نظام جمهورى اسلامى و در گرو پاى بندى به اركان آن مى دانند. و اين در شرائطى بود كه دشمن با اطمينان از عدم حضور گسترده مردم (كه بالاترين پيش بينى آنها حضور حداكثر 13 ميليون نفر پاى صندوقهاى راى بود) قصد داشت از نتايج اين انتخابات بعنوان يك دليل قطعى مبنى بر فقدان مقبوليت و بالمآل مشروعيت نظام جمهورى اسلامى استفاده كرده و با افزايش فشارهاى خارجى در ابعاد سياسى ، اقتصادى و حتى نظامى (كه در همان اثنا مقامات آمريكائى به بهانه انفجار در پايگاه الخُبُر عربستان و اتهام دخالت ايران در آن ماجرا، ايران را به حمله نظامى تهديد كرده بودند!) بر سر ايران ريخته و كار نظام را يكسره كنند!
حماسه دوّم خرداد كه بى ترديد حاصل تدبير حكيمانه و اراده الهى مقام معظم رهبرى و برنامه ريزى و هدايت مستقيم ايشان در برانگيختن كليه احزاب ، گروهها، جريانات و اشخاص مؤ ثر در افكار عمومى و دعوت مردم بحضور گسترده در انتخابات بود بهمراه مجموعه اقدامات ديگرى كه براى كنترل اقتصاد كشور و كاهش آثار زيانبار ناشى از تحريمهاى اقتصادى و فشارهاى سياسى آمريكا كه آن نيز با حساسيت ها و هدايت هاى مستمر مقام معظم رهبرى در زمان دولت قبل انجام گرفت ، نقطه پايان استراتژى تشديد مهار دشمن بود. در آن هنگام دشمن دريافت با و جود رهبرى قدرتمند و اكثريت قريب به اتفاق مردمى كه به چارچوب نظام دينى در كشور پاى بندند نمى توان در كوتاه مدت به تغيير حاكميت در ايران دل بست و آن ميزان از اقدامات براى رسيدن به اين هدف كافى نبوده است .

ادامه »

جای پای خیانت

 

هدف شوم آمریکا در ‌قحطی سومالی




گفته می شود، گروهی به نام “الشباب” كلید شورش داخلی در سومالی را زدند، اما سوال اینجاست که چرا دولت مركزی نمی‌تواند، این گروه كوچك شورشی را منهدم كند و آرامش را به مردمی بازگرداند كه عمده اقتصادشان از كشاورزی می‌گذرد و از لحاظ شاخص‌های رفاهی، سواد و بهداشت بدترین وضعیت در میان كشورهای جهان قرار دارند.

پایگاه اینترنتی وورلد سوسیالیست با اشاره به وضعیت سیاسی سومالی، به بررسی پشت پرده بروز قحطی در این کشور پرداخته است.
این پایگاه بر مبنای مستنداتی که بر آن دست یافته می‌نویسد، امریكا نقشی اساسی در ایجاد این بحران در سومالی دارد تا به این بهانه و به بهانه درگیر شدن با گروه شبه نظامی و کوچک الشباب، بار دیگر به سومالی لشکرکشی کند.
موقعیت استراتژیک سومالی در شاخ افریقا و تسلط بر مسیر ترانزیت جهانی انرژی، اصلی‌ترین عامل علاقمندی امریكا برای لشکرکشی به سومالی به بهانه مقابله با گروهی کوچک به نام الشباب است، به همین دلیل امریكا به قحطی موجود در سومالی دامن می‌زند و مهمترین مانع رسیدن کمک‌های بشردوستانه را گروه الشباب معرفی می‌کند.
از دیگر نگرانی‌های آمریکا در سومالی و شاخ افریقا جدای از جنبش الشباب، باید از دزدی‌های دریایی صورت گرفته توسط دزدان دریایی سومالی از کشتی‌های تجاری و نفتی یاد کرد که مشکلات بسیاری را برای کشتی‌های منطقه و دیگر کشورهای جهان که از تنگه هرمز به نقاط دیگر جهان در حرکت بودند، بوجود آورد.
ورود نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با این دزدان و حضور در آب‌های آزاد نزدیک به سومالی دیگر نگرانی‌های امریكا در منطقه شاخ افریقا بود.
به همین دلیل بسیاری از صاحبنظران امور بین الملل بر این باورند، دولت اوباما درحال تدارک برای دخالت نظامی در سومالی به بهانه نگرانی از اوضاع انسانی این کشور و قربانیان ناشی از قحطی است.
رسانه‌های امریكایی از هم اکنون با به‌راه انداختن تبلیغات سیاسی و محکوم کردن گروه اسلامی الشباب، آنها را عامل وخیم‌تر شدن بحران سومالی معرفی می‌کنند.
درست چند ماهی از آغاز بمباران لیبی به بهانه حمایت از غیرنظامیان این کشور نمی‌گذرد که امریكا خود را برای دخالت در یکی دیگر از کشورهای افریقایی به بهانه نجات کودکان سومالیایی از قحطی و گرسنگی آماده می‌کند، درحالی‌که جامعه جهانی هیچ‌گاه نمی‌تواند این ادعای آمریکا را باور کند.
در سال 2009 امریكا برنامه جهانی غذا را واداشت،برنامه‌های تأمین غذا در سومالی را متوقف کند که رهاورد آن مبتلا شدن بسیاری از کودکان سومالی به سوء تغذیه بود.امریكا برنامه جهانی غذا را به همکاری با گروه‌های تروریستی سومالی متهم کرده‌بود
شورای روابط خارجی امریكا در گزارشی با هدف توجیه دخالت آمریکا در سومالی اعلام کرد كه گروه الشباب حدود 10 هزار نیرو دارد، درحالی‌که واقعیت امر این است که این گروه فراتر از چند صد نفر نیروی وفادار در اختیار ندارد و برپایه گزارش مرکز مبارزه با تروریسم بین الملل، ‌این گروه هیچ‌گونه ارتباطی با سازمان القاعده ندارد.

 

با این حال، مقامات امریكایی این سازمان را علت قحطی و گرسنگی در سومالی معرفی می‌کنند و “هیلاری کلینتون"، وزیر امور خارجه امریكا اعلام کرد كه اقدامات تروریستی بی‌رحمانه توسط گروه الشباب علیه مردم سومالی موجب بدتر شدن اوضاع در این کشور افریقایی شده است.
درحالی‌که آن‌که مانع رسیدن کمک‌های غذایی و بشردوستانه به مناطقی که مورد حمایت امریكا نیست، ‌می‌شود، کاخ سفید است، به این ترتیب باید گفت، کمک‌های بشردوستانه تنها به چند کیلومتر مربع از خاک سومالی محدود می‌شود.
“دونالد استنبرگ"، نماینده امریكا در امور کمک‌های بشردوستانه خود به این نکته اذعان می‌کند و می‌گوید: کاخ سفید تلاش می‌کند زندگی انسان‌ها را در سومالی نجات دهد و این کمک‌ها را به مناطقی ارسال ‌کند که تحت کنترل گروه الشباب نیست، با این‌که می‌دانیم 60 درصد قحطی زدگان سومالی در مناطقی زندگی می‌کنند که در تصرف گروه الشباب است.
هیچ کس نمی‌تواند در مورد نیت واشنگتن در استفاده از غذا و قحطی به عنوان سلاحی جنگی علیه غیرنظامیان ابراز شک و تردید کند. حدود سه میلیون و 500 هزار سومالی در معرض خشکسالی و قحطی قرار دارند و دو میلیون و 800 هزار نفر آنها درجنوب سومالی زندگی می‌کنند، اما آمریکا کمک‌ها را فقط به مناطق تحت نفوذ خود ارسال می‌کند.
تمام سازمان‌ها و آژانس‌هایی که تلاش می‌کنند، مناطق قحطی‌زده گسترده‌تری را تحت پوشش کمک‌های خود قرار دهند، از این بیم دارند، مبادا متهم به همکاری با سازمان‌های تروریستی شده و تحت تعقیب قرار گیرند.
در سال 2009 امریكا برنامه جهانی غذا را واداشت، برنامه‌های تأمین غذا در سومالی را متوقف کند که رهاورد آن مبتلا شدن بسیاری از کودکان سومالی به سوء تغذیه بود. امریكا برنامه جهانی غذا را به همکاری با گروه‌های تروریستی سومالی متهم کرده بود.
مناطقی که سازمان ملل متحد رسما از آنها تحت عنوان مناطق قحطی‌زده یاد کرده، چون تحت کنترل گروه الشباب بوده‌اند، از دو سال گذشته تاکنون از هیچ کمک‌ غذایی بهره نبرده‌اند.
“یووری موسِوِنی"، رئیس جمهور اوگاندا و از متحدان امریكا خواستار ایجاد منطقه ممنوعه پرواز در جنوب سومالی برای کمک به قحطی‌زدگان این کشور شد و در این‌باره گفت که پیشنهادش موجب ریشه‌کنی گروه الشباب در جنوب سومالی خواهد شد، درحالی‌که گروه الشباب نه هواپیمایی در اختیار دارد و نه موشک‌های زمین به هوا. اکثر جنگجویان این گروه را نوجوانان مسلمان سومالی تشکیل می‌دهند و در واقع باید گفت، هدف از پیشنهاد رئیس جمهور فراهم کردن زمینه حمله آمریکا به سومالی است.
ژنرال “کارتر اف هام “، فرمانده نیروهای امریكایی در افریقا نیز در همین راستا اعلام کرد، پنتاگون از ایجاد منطقه ممنوعه پرواز بر فراز جنوب سومالی به درخواست کشورهای منطقه استقبال می‌کند. او از اتحادیه افریقا می‌خواهد این طرح را به اجرا درآورد، همان‌طورکه اتحادیه عرب درباره لیبی این طرح را اجرا کرد و افزود: در واقع این عملیات نظامی امریكا با پرچم کشورهای دیگر است.
نیروهای اتحادیه افریقا موسوم به “آمیسام” که از حمایت امریكا برخوردار هستند، نیز عملیات زمینی گسترده‌ای علیه شبه نظامیان الشباب انجام داده و  درگیری‌های شدید گزارش شده از موگادیشو پایتخت سومالی و شهر الواک در منطقه گیدو در جنوب سومالی رهاورد این استراتژی است.
درست چند ماهی از آغاز بمباران لیبی به بهانه حمایت از غیرنظامیان این کشور نمی‌گذرد که امریكا خود را برای دخالت در یکی دیگر از کشورهای افریقایی به بهانه نجات کودکان سومالیایی از قحطی و گرسنگی آماده می‌کند، درحالی‌که جامعه جهانی هیچ‌گاه نمی‌تواند این ادعای آمریکا را باور کند
البته امریكا خود به تنهایی توان حمله به سومالی را نیز دارد. در ماه ژوئن امسال هواپیماهای بدون سرنشین امریكا به جنوب سومالی حمله کردند. پیش‌تر نیز نیروهای ویژه امریكا برای دستگیری و یا کشتن مظنونان در مناطقی از سومالی مستقر شده بودند.
این نیروها می‌توانند از پایگاه جدید سیا و از طریق ناوهای آمریکا که در سواحل سومالی پهلو گرفته‌اند و یا از پایگاه نظامی در نزدیکی جیبوتی حملاتی انجام بدهند.
گروه الشباب که امریكا مدعی است با گروه القاعده رابطه دارد، تهدید نظامی بزرگی برای امریكا محسوب می‌شود و این نکته‌ای است که “پیتر کینگ” رئیس کمیته امنیت مجلس نمایندگان امریكا نیز به آن اشاره می‌کند و گروه الشباب را تهدیدی رو به رشد برای امریكا دانسته و ادعا می‌کند، این گروه درحال سرباز گیری از افرد سومالی- امریكایی برای انجام عملیات‌های تروریستی است.
اما “کارن گرینبرگ"، مدیر اجرایی مرکز قانون و امنیت دانشکده حقوق نیویورک ادعاهای کینگ را به چالش کشیده و اعلام می‌کند، تنها یک تبعه سومالی- امریكایی به اتهام اقدامات تروریستی تاکنون بازداشت شده که او نیز هیچ‌ ارتباطی با گروه الشباب ندارد.
این اولین واکنش آمریکا در کمک به قحطی‌زدگان سومالی نیست، فقط کافی است واکنش واشنگتن در کمک به قحطی‌زدگان سومالی در روزهای پایانی ریاست جمهوری جورج بوش پدر در پنجم دسامبر 1992 را به یاد بیاوریم که با اعزام 30 هزار نظامی امریكایی به سومالی برای کمک‌ به کودکان گرسنه این کشور همراه بود. در آن زمان نه گروه الشبابی در سومالی وجود داشت و نه جنوب سومالی در دست ایشان بود. در آن زمان خدایان جنگ بودند که پس از سرنگونی رژیم زیاد باره ظهور کرده و تهدیدی برای کاروان‌های ارسال کمک به سومالی بشمار می‌آمدند.
از سال 1977 امریكا از رژیم دیکتاتور نظامی باره علیه رژیم اتیوپی که مورد حمایت شوروی سابق بود، حمایت کرد و در سال 1991 وقتی واشنگتن از حمایت رژیم باره دست کشید، رژیم او سقوط کرد. از آن پس هیچ دولت با ثباتی در سومالی برسر کار نیامد.
“بیل کلینتون"، رئیس جمهور سابق امریكا نیز به اشغال نظامی سومالی ادامه داد. او در سال 1994 و پس از آنکه یک بالگرد امریكایی در موگادیشو سرنگون شد و جسد سرنشینان آن در تلویزیون به نمایش درآمد، مجبور شد نیروهای امریكایی را از سومالی خارج کند. از آن پس امریكا تلاش کرد، شکست‌هایش را در این کشور و در افریقا وارونه و در جهت پیروزی جلوه دهد.
سومالی در محل تقاطع تجارت جهانی از طریق دریا و هوا قرار دارد. حدود 90 درصد پروازهای تجاری جهان از فراز خاک این کشور انجام می‌شود، حتی نفت صادراتی کشورهای خلیج فارس و شمال افریقا نیز از طریق خطوط دریایی سومالی صورت می‌گیرد. استیلا و حاکمیت بر سومالی یکی از اهداف کلیدی امریكا است، بویژه اینکه این کشور تلاش می‌کند برتری خود در مقابل رقبایش از جمله چین حفظ کند.
بعد از شکست در سال 1994 واشنگتن آموخته که باید تاکتیک‌های مختلفی را در این کشور افریقایی بکار بگیرد. در دسامبر سال 1996 امریكا از حمله اتیوپی به سومالی حمایت کرد. هنگامی که نیروهای اتیوپی از سومای خارج شدند، نیروهای آمیسام جایگزین آنها شدند. نیروهای اوگاندا و بروندی که اکثر نیروهای آمیسام راتشکیل می‌دهند، توسط نظامیان امریكایی آموزش دیده‌اند و به آخرین تجهیزات نظامی روز مجهز شده‌اند. بعد از جنگ‌های بالکان،‌ آسیای مرکزی و‌ جنگ خلیج فارس به نظر می‌رسد، این بار نوبت افریقا باشد.

تهییه کننده: م-زمانی (برگرفته ازسایت باشگاه اندیشه)


17 شهریور

 

درسهای 17 شهریور برای بهارعربی




می گویند تاریخ بهترین معلم برای سیاستمداران و رهبران است. وقایع تاریخ در جوامع مختلف تکرار می شوند و اگر سیاستمدار و رهبری با چشمان باز و دقیق به تاریخ مراجعه کند می تواند بهترین درس ها را از تاریخ بگیرد.
هفده شهریور
در این روزها که منطقه خاورمیانه و جهان عرب مواجه با پدیده بهار عربی است و هریک از رهبران آن کشورها که منشی دیکتاتور مابانه داشته است باید به این سوال جواب دهد که چگونه می توان این موج سنگین مخالفت را کنترل کرد. برخی مانند عربستان سیاست تطمیع و سرکوب را دنبال می کنند، برخی مانند مراکش قبل از آغاز جدی موج تظاهرات ها قانون اساسی را تغییر می دهند و اصلاحاتی هر چند کمرنگ انجام می دهند و برخی دیگر مانند اردن نخست وزیر را به موقع برکنار کرده و افکار عمومی را متوجه او می کنند. اما برخی دیگر با اتخاذ سیاست های سردرگم  و بعضا سرکوب مسیر دیگری را بگزیدند. سیاست مشت آهنین و سرکوب و رویارویی ارتش با مردم عملا در لیبی ، بحرین و حتی سوریه رخ داد. تجربه تاریخی نشان می دهد اتخاذ این سیاست اگرچه ظاهرا مسکن می باشد اما نهایتا یک گام اساسی برای پایان کار حکومت هاست. اگر قذافی و یا امیر بحرین به سرنوشت محمد رضا پهلوی می نگریستند متوجه می شدند که  حتی اتخاذ سیاست سرکوب خشن نیز برای بقا کارساز نیست و بیشتر مردم را تحریک می کند. امروز سالگرد قیام 17 شهریور است. قیام 17 شهریور در واقع نقطه عطفی در تاریخ انقلاب ماست و مرور این نقطه برای درک تحولات منطقه لازم به نظر می رسد.



شرایط سیاسی و اجتماعی پیش از 17 شهریور:

شاه در ابتدا خواست با قربانی کردن مهره ای مثل هویدا که سیزده سال نخست وزیر او بود نارضایتی های عمومی را به او منتسب کرده و خود را کنار بکشد. جمشید آموزگار با همین نگاه بر سر کار آمد که او به دنبال مبارزه با فساد و ایجاد فضای باز سیاسی است. این مساله با نحوه برخورد حسنی مبارک با انقلاب مصر شباهت تام و تمام دارد که برکناری های نخست وزیران برای پنهان شدن رییس بزرگ یک راهبرد بود. اما واقعیت اینجاست که در این مرحله این تغییرات دیرهنگام راه به جایی نخواد برد.آموزگار در مهار بحران ناکارا نشان داد و حادثه سینما رکس طومارش را در هم پیچید.

تنها چندروز پس از واقعهء آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در 28 مرداد 1357 دولت جمشید آموزگار که با شعار دولت فضای باز سیاسی روی کار آمده‌بود، مجبور به استعفا گردید و در روز 4 شهریور، محمدرضا پهلوی از جعفر شریف امامی که فرزند روحانی و رئیس مجلس سنا بود و به برخی مخالفت‌ها با دولت هویدا مشهور بود، دستور داد تا دولتی با شعار آشتی ملی تشکیل دهد

نکته اصلی که در این جا قابل توجه است عدم درک دیکتاتورها از شرایط واقعی جامعه است. این قدر متملقان و چابلوسان در این سالها این افراد را احاطه می کنند که باور مخالفت  مردم با آنها در ذهنشان رنگ می بازد. شاه به دلیل آگاه نبودن به عمق نارضایتی مردم بر این نارضایتی ها دامن زد و حرکت مردم را به استهزا گرفت به طوری که در مصاحبه مطبوعاتی روز 23 اردیبهشت 1357 در مورد اوضاع بحرانی ایران گفت: «این شورش ها را دو گروه تجزیه طلبان و سیاسیون قدیمی رهبری می کنند تظاهرات ضدمیهنی چند روز اخیر کار کسانی است که به سلامتی پیشه‌وری شراب می خورند و با کسانی که می خواهند ایران را به ایرانستان تبدیل کنند و افراد این شورش ها به عقاید بچه گانه، احمقانه، عجیب و غیرقابل درک مربوط می شوند.»
13 شهریور

این گونه سخن گفتن از بالا را می توان در مواضع  روزهای آخر سرهنگ قذافی و حسنی مبارک دید که به علت انقطاع کامل از مردم و بی خبری از عمق نارضایتی مردم از دیکتاتوری مخالفان را به بیگانگان و تجزیه طلبان و تروریست ها منتسب می کردند.

اما این سخنان بر آتش خشم مردم دمید؛ یکی از تجلی‌های اصلی این خشم در نماز عید فطر به امامت شهید مفتح در روز 13 شهریور 1357 و تظاهرات گسترده پس از آن در تهران و سایر شهرها رخ نمود. سپهبد ناصر مقدم پس از تظاهرات روز عید فطر به دیدار شاه رفت و با اشاره به راهپیمایی‌های مردم و ابراز نگرانی از تبعات سوئی که می‌توانست برای ارکان حاکمیت به بار آورد، و با استناد به نظر کارشناسان ساواک و اداره دوم ارتش دستور شاه را برای برقراری حکومت نظامی در تهران و برخی شهرها به دست آورد و دولت شریف امامی سرانجام در شامگاه روز 16 شهریور 1357 در تهران و 11 شهر دیگر اعلام حکومت نظامی کرد. با این اقدام فاجعه جمعه خونین 17 شهریور 1357 در میدان ژاله (شهدا) تهران رقم خورد و به نقطه عطفی در گسترش مخالفتهای عمومی با حکومت پهلوی تبدیل شد. حادثه 17 شهریور نشان داد سیاست مشت آهنین و سرکوب مردم از کارایی برخوردار نبوده و در شرایط انقلابی، مردم را بیشتر نسبت به آرمان های انقلاب علاقه مند می سازد.

در پی شتاب  جنبش انقلابی مردم در سال 56 و افزایش آن در سال 57 شاه برای حفظ قدرت مجبور به استفاده از ارتش شد.

نتیجه گیری

این روز و این واقعه در میان وقایع سال آخر حکومت پهلوی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود. در حقیقت با این کشتار، راه مخالفین و مبارزین برای همیشه از حکومت جدا شد و امکان هرگونه آشتی میان حاکمیت و مردم سلب گردید. از سوی دیگر حمایت‌های بعدی آمریکا از شاه، سیاست دوگانهء آمریکا در قبال ایران را که با تبلیغات سیاسی فشار آمریکا بر شاه برای گسترش فضای باز سیاسی به کلّی منافات داشت، نشان داد. این درس مهمی از تاریخ است. اتخاذ سیاست سرکوب و مشت آهنین آخرین علقه ها میان نخبگان حاکم و مردم ناراضی را قطع می کند و به رادیکال تر شدن فضای انقلاب کمک می کند. اگر قذافی به تجربه 17 شهریور با دقت توجه می کرد هیچ گاه سیاست خشونت علیه شهروندان را دنبال نمی کرد. مداخله  نظامیان بحرین و عربستان نیز عملا به شدت یافتن مخالفت ها کمک می کند و چاره ساز نیست. به نظر می رسد اگرچه حکومت های دیکتاتور گمان می کنند سرکوب نظامی آخرین گزینه و موثرترین گزینه است اما در عمل سرکوب نظامی اولین نشانه پیروزی یک انقلاب است.

منبع: سایت تبیان

چرا سپاه با پژاک می جنگد؟

 

همه چیز درباره عملیات سپاه علیه گروهک تروریستی پژاک



این روزها اخباری از درگیری نظامی میان سپاه و گروهکی به نام پژاک در کردستان و آذربایجان غربی به گوش می رسد. سپاه پاسداران عملیات نظامی سنگینی علیه این گروه انجام داده و تلفات زیادی را به این گروهک وارد ساخته است. اما شاید این سوال برای شما به وجود بیاید که اصولا گروهک پژاک چیست و اهداف آن کدام است. رهبران آن چه کسانی هستند و توسط چه جریانها و دولتهایی حمایت می شوند و چرا وارد فاز مسلحانه علیه نظام شده است؟ نهایتا این سوال مطرح می شود که درگیری نظامی فعلی بر سر چیست و چشم انداز آینده آن کدام است. ما در این مطلب به اختصار تلاش می کنیم به این سوالات پاسخ دهیم.
پژاک مخفف چه کلماتی است؟
پژاک یا pjak (مخفف: Partiya Jiyana Azad a Kurdistanê : پارتیا ژیانا ئازادا کوردیستانی: حزب حیات آزاد کردستان) از گروهک های تازه تاسیس با ایدئولوژی چپ گرایانه مارکسیست لنینیستی و جدایی طلبانه می باشد.
قلمرو عملیات خرابکارانه این گروهک کجاست؟
فعالیت این حزب بیشتر در مرز بین ایران و ترکیه و منطقه قلعه‌رش در استان آذربایجان غربی و کوهستان قندیل در کردستان عراق می‌باشد
آیا پژاک همان پ ک ک است؟
به نطر می رسد پژاک شاخه ایرانی حزب پ ک ک ترکیه می باشد. خود پ ک ک حزبی است که در تاریخ کردهای ترکیه ریشه دارد. تشکیل پ ک ک به دهه هشتاد میلادی باز می گردد. در دهه 80 و هنگامی که مناطق کردنشین ترکیه از التهابات کردستان عراق و عملیات انفال صدام حسین به هیجان آمد و مطالبات جدایی خواهانه کردهای ترکیه برپایه این تحولات گذاشته شد.در این سال ها پایه گروهی به نام «پ.ک.ک» یا حزب کارگران کردستان به رهبری فردی به نام «عبدالله اوجالان» گذاشته شد که داعیه استقلال و آزادی کردستان ترکیه را داشت.
«سیمور هرش»، روزنامه‌نگار برجسته آمریکایی نیز در مجله نیویورکر در مقاله‌ای بر رابطه بین پژاک و رژیم صهیونیستی تأکید کرد و از پرداخت مبالغ هنگفتی کمک به این گروه تروریستی به منظور مقابله با ایران خبر داد
این گروه وارد فاز نبرد مسلحانه با ارتش ترکیه شد و هدایت بسیاری از بمبگذاری ها و عملیات تروریستی را در ترکیه بر عهده گرفت. ارتش و سازمان های اطلاعاتی ترکیه هم سیاست مشت آهنین علیه این گروه را به اجرا گذاشتند. پ ک ک از سوی بسیاری به عنوان گروهی تروریست شناخته می شد.با وقوع حادثه یازدهم سپتامبر، موجب تغییر نگاه اساسی  در نگرش امنیتی کشورهای گوناگون به ویژه در غرب شد. در این فضای جدید، بسیاری از فعالیت‌های گروه‌هایی همچون «پ.ک.ک»، مضر شناخته شد و این در حالی بود که تا پیش از این، غرب برای مقابله با برخی از کشورها همچون ایران، از چنین گروه‌هایی بیشترین بهره را برد.
پ ک ک  برای مقابله با چنین بر چسبی ، عملا دست به یک اقدام تاکتیکی زد و نیروهای خود را به چند بخش تقسیم کرد؛ بخشی از این نیروها در خاک ترکیه باقی ماندند و گروه دیگری با نام جدیدی، فعالیت خود را در منطقه کردستان ایران، از سر گرفتند. این شاخه جدید از «پ.ک.ک» یا پژاک یا «حزب حیات آزاد کردستان» نامیده شد و هدف خود را آزادی اقوام کردستان ایران نامید.
اگرچه رهبری پ ک ک عبدالله اوجالان هم اکنون در زندان ترکیه است و دوران حبس ابد را می گذارند اما گروهک پژاک با الهام از اندیشه های او این گروهک را تاسیس و اداره می کنند. گروهك پژاك در 4 آوریل 2003 روز تولد عبدالله اوجلان رهبر گروهک پ.ك.ك تاسیس شد


چه کسانی از پژاک حمایت می کنند؟
رژیم صهیونیستی از همان آغاز تشکیل خود، به منطقه کردنشین عراق به عنوان محلی برای فعالیت همه‌جانبه علیه امنیت کشورهای پیرامون آن یعنی ایران، سوریه و ترکیه نگاه ویژه داشت. از همین رو، به محض سقوط صدام و ایجاد دولت  خودمختار اقلیم کردستان، فعالیت اطلاعاتی و امنیتی خود را به شدت گسترش داد.
«سیمور هرش»، روزنامه‌نگار برجسته آمریکایی نیز در مجله نیویورکر در مقاله‌ای بر رابطه بین پژاک و رژیم صهیونیستی تأکید کرد و از پرداخت مبالغ هنگفتی کمک به این گروه تروریستی به منظور مقابله با ایران خبر داد.
نکته جالب توجه این است که اگرچه  نام  این گروه در لیست سیاه گروه‌های تروریستی غرب قرار دارد اما رئیس این گروهک به نام عبدالرحمان حاجی احمدی که هم‌اکنون در کلن آلمان زندگی می‌کند، روابط گسترده‌ای با دستگاه اطلاعات خارجی آلمان دارد و در سفر به آمریکا، خود را هم‌پیمان آمریکا در مبارزه با نظام جمهوری اسلامی معرفی می‌کند!!
هم چنین ارلیش روزنامه نگار آمریكایی نیز در بازدید از پایگاه های پژاك در كوهستان قندیل و پس از انجام گفتگو  با سركرده های این گروهک صراحتا اعلام می كند: فعالیتهای  نظامی پژاك در راستای استراتژی آمریكا در منطقه است.
هم چنین پایگاه  اطلاع رسانی آمریكایی «نیوزمكس» در آگوست 2007 مصاحبه ای با رحمان حاج احمدی انجام می دهد. حاج احمدی كه به واشنگتن سفر كرده بود در این مصاحبه می گوید: امیدوارم در دیدار با مقامات ارشد دولت آمریكا درباره وضعیت جاری در ایران و كمك واشنگتن به پژاك گفت وگو و رایزنی كنم. وی در این مصاحبه ادامه می دهد: با كمك آمریكا اقوام كرد را در شورشی كه می تواند به كل ایران گسترش یابد هدایت می كنیم. در سال 2004 و درست یك سال پس از اشغال نظامی عراق توسط آمریكا، روزنامه واشنگتن پست و خبرگزاری آمریكایی رویترز گزارش هایی منتشر كردند كه بر طبق آن نیروهای سازمان تازه تاسیس پژاك را در حالی كه سلاح های آمریكایی در دست داشتند، در اطراف پایگاه نظامی ایالات متحده در سلیمانیه عراق رویت كردند.
به نطر می رسد پژاک شاخه ایرانی حزب پ ک ک ترکیه می باشد
چرا سپاه پاسداران در این سطح وارد عملیات شده است؟
در چند سال اخیر پژاک فاز عملیات مسلحانه و تروریستی خود را توسعه داده است. با فعالیت رو به گسترش پژاک و انجام یک سری بمب‌گذاری پراکنده در مناطق کردنشین ایران، سپاه نیز نسبت به این مسأله واکنش نشان داد.
ایران نخست کوشید با تلاشهای دیپلماتیک، از توسعه فعالیت‌های تروریستی پژاک جلوگیری کند، ، اما دولت اقلیم کردستان عملا نسبت به درخواست‌های ایران برای جلوگیری از فعالیت پژاک بی‌تفاوت ماند و دولت مرکزی عراق نیز توانایی اعمال قانون و نظارت بر نواحی مرزی ایران را نداشت. از همین رو، ایران اقدامات نظامی را علیه فعالیت‌های تروریستی پژاک آغاز کرد.
هم اکنون وضعیت عملیات سپاه علیه پژاک چگونه است؟
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حمله به مواضع گروه پژاک در خاک کردستان عراق در 25 تیرماه سال 1390 ضربه‌های سختی به این گروه وارد نمود. طبق اعلان رسمی سپاه پاسداران طی عملیات‌های اخیر سپاه بیش از 50 نفر از اعضای گروه پژاک کشته و تعداد 100 نفر از اعضای این گروه زخمی و عده‌ای نیز به اسارت درآمده‌اند.
در ابتدای هفته گذشته نیز عملیات سپاه علیه این گروهک وارد فاز نهایی شد و مقر اصلی آنان مورد تهاجم قرار گرفت که با تلفات شدید پژاک روبرو شد و هم اکنون این گروهک جدایی طلب و تروریست از موضع ضعف تقاضای آتش بس داده است.


منبع:سایت تبیان

تقابل غرب بااسلام1

 

استراتژى هاى آمريكا براى براندازى نظام جمهورى اسلامى

 

حقيقت آنست كه غرب به سركردگى آمريكا در طول سالهاى پس از انقلاب ، همواره در تقابل با انقلاب اسلامى ايران قرار داشته و مدام با آن دشمنى كرده است زيرا :
اوّلا ظهور انقلاب اسلامى در ايران سلطه سياسى غرب را بر اين كشور متوقف كرده است .
ثانيا دست اندازى آمريكا به ثروت ايران را مانع گشته است .
ثالثا يك الگوى عملى و ممتاز براى ايجاد جامعه مستقل و آرمانى بر اساس ‍ آموزه هاى دينى فراروى ملت هاى ديگر قرار داده است كه اين الگو در گذشته سابقه نداشته است .
رابعا شعارهاى استقلال طلبانه ، آزادى خواهانه و رهايى بخشى كه از انقلاب اسلامى صادر شده و مى شود براى منافع منطقه اى و جهانى غرب تهديدانگيز بوده است .
و مخالفتهاى ايران اسلامى با تمايلات و فزونخواهى هاى غرب و آمريكا در زمينه هاى مختلف ، به خصوص امنيت و موجوديت اسرائيل و مسائلى كه نقطه اصلى چالش غرب با دنيا محسوب مى شود از ديگر عوامل دشمنى غرب با انقلاب اسلامى ايران مى باشد.
غرب در معارضه و تهاجم خود به انقلاب اسلامى در ايران تاكنون چند استراتژى عمده را بكار برده است كه بطور مختصر هريك را شرح مى دهيم :
1 - استراتژى قيام و جنگ مسلحانه داخلى
اين استراتژى به معنى تلاش براى دگرگونى نظام و تغيير حاكميت از طريق اقدامات مسلحانه و خشونت آميز، ايجاد موج تروريسم و بحران امنيتى و تجزيه كشور به اتكاء گروهها و جريانات داخلى است . تشكيل گروهكهاى مختلف ، پشتيبانى گسترده غرب از جريانهاى معارض جمهورى اسلامى در داخل و از اپوزيسيون ايرانى در خارج از كشور، در اوايل انقلاب در راستاى همين استراتژى بود كه هر چند آثار ناگوارى برجاى گذاشت هم چون ؛ شهادت رئيس جمهور و نخست وزير، حادثه هفتم تير كه به شهادت جمع زيادى از مسئولان و مديران كشور منجر شد، جنگ داخلى گسترده اى كه توسط منافقين و ساير گروهكها براه افتاد، حركتهاى قومى و تجزيه طلبانه كه در برخى از مناطق و نواحى مرزى ايران بوجود آمد. لكن اين استراتژى به دليل نفوذ گسترده و عميق مردمى رهبر انقلاب و پايگاه قوى توده اى انقلاب اسلامى ، رسوخ دين و اعتقادات دينى در باور و فرهنگ مردم و گرايشات و تمايلات شديد انقلابى ، كارساز واقع نگرديد و به شكست انجاميد.


2 - استراتژى حمله مستقيم و كودتا
اين دومين استراتژى غرب ، عليه جمهورى اسلامى ايران بود. بعد از آنكه آمريكائيها از راه اندازى يك حركت مسلحانه و مؤ ثر در ايران ماءيوس شدند و با تحريك قوميت ها نيز كارى از پيش نبردند هدف خود را براى براندازى نظام اسلامى در ايران ، از طريق توسل به حمله مستقيم و انجام كودتاى نظامى تعقيب كردند. طرح حمله مستقيم آنها كه به بهانه آزادسازى گروگانهاى جاسوس آمريكائى و به كمك مزدوران داخلى آنها طراحى شده بود در صحراى طبس با لطف الهى ناكام ماند و دو‍ طرح عمده كودتاى آمريكائى نيز باعنايت خداوند، شناسائى و توسط نيروهاى سپاه و سركوب گرديد و بدين ترتيب اين استراتژى نه تنها توفيقى نيافت بلكه در مرحله جنينى خود ساقط شد!

ادامه دارد…

تمدن اسلامی2

 

عوامل رشد و گسترش تمدن اسلامی:

 

 

ارمغان جاودانه اسلام برای بشریت فرهنگ و تمدن عظیم و انسانی جامعی بود که بشریت را برای همیشه وامدار خود نمود. این تمدن در دوره‌ای ظهور نمود که جهان در تاریکی فرو رفته و مردم در گمراهی بودند.
مهم‌ترین و اولین ویژگی تمدن اسلامی اصالت و غنای فرهنگ اسلام است. در این تمدن قرآن کریم مرکز ادبیات مدون عرب و نقطه اساسی علم و علم‌آموزی شد. در مرتبه پس از قرآن، سخنان و تعالیم پیامبر که از آن به سنت تعبیر می‌شود و در مرحله بعد تعالیم ائمه و بزرگان دین قرار دارد. با استفاده از این ویژگی بود که مسلمانان توانستند در همان قرن نخست هجری و پیش از انتقال علوم دیگران، خود صاحب فرهنگی اصیل، وسیع و عمیق گردند.
از ویژگی‌های دیگر این تمدن که باعث تمایز آن شده، عقل‌محوری و ارزش نهادن به معنویت است. تمدن اسلامی در حقیقت همان تمدن عقل می‌باشد نه هوا و هوس، زیرا محور اساسی این تمدن تعالی انسان است که قوام او عقل او می‌باشد. آیات فراوانی در قرآن مجید انسان را به تفکر و اندیشه دعوت می‌نماید. این آیات عقل انسان را ترغیب می‌کند که در آیات الهی بیندیشد تا به شناخت واقعی و درست دست یابد.
ویژگی دیگر تمدن اسلامی توجه به علم و دانش و توجه ویژه به دانشمندان است. اسلام از همان ابتدا به حمایت از علم و دانش برخاست و تحصیل علم را برای هر فرد لازم شمرد و علما را به آموزش شاگردان و توسعه و گسترش فرهنگ و دانش تشویق و ترغیب کرد.
از امتیازات خاص تمدن اسلامی به عنوان یک ویژگی خاص زبان واحد علمی و دینی آن است که میلیون‌ها مسلمان همه به یک زبان عبادت می‌نمایند و زبان علمی آنها عربی بود که خود عامل مهمی در پیشرفت تمدن اسلامی به شمار می رود.
از ویژگی‌های دیگر تمدن اسلامی عدم تمرکز علمی است. با وجود اینکه برخی دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمی در شهرهای بزرگ قرار داشت ولی در کنار آن در بسیاری از شهرهای کوچک و حتی روستاها، مخصوصاً در ایران، مدارس علوم اسلامی تاسیس شد که در آن رشته‌های گوناگون علوم تدریس می‌شد و چه بسا که به یمن حضور یک یا چند تن از بزرگان اساتید و شخصیت‌های برجسته علمی، یک شهر دورافتاده یا یک روستا، کانون جاذبه علمی نیرومندی می‌شد که جویندگان علم و محققان و دانشمندان رده‌های عالی را به سوی خود جذب می‌کرد و حوزه‌های معروف و بزرگی چون بلخ، بخارا، نیشابور، مشهد، ری، قم و نجف بدان محتاج بودند.
در کنار این ویژگی‌ها، ویژگی‌های دیگری نیز مانند مساوات و برابری انسان‌ها و ارزش نهادن به انسان، شناخت دیگران و دیگرپذیری، سازگاری و دگرگونی را نیز می‌توان نام برد. باید یادآوری نمود که این تمدن، تمدن قوم و ملت خاصی نیست و این امر نیز در جای خود ویژگی مهمی به شمار می‌رود.ادامه دارد…

یا اهل البیت النبوة


یوم الهدم ؟!!!



تا به حال نام يوم الهدم را شنيده ايد ؟ يوم الهدم يعني روز ويران کردن …
در هشتم شوال سال 1344 هجري قمري پس از اشغال مکه ، وهابيان به سرکردگي عبدالعزيزبن سعود روي به مدينه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر ، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورين عثماني را بيرون کردند و به تخريب قبور ائمه بقيع و ديگر قبور هم چنين قبر ابراهيم فرزند پيامبر اکرم – صلي الله عليه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنين مادر حضرت اباالفضل العباس – عليه السلام – و قبر عبدالله پدر پيامبر و اسماعيل فرزند امام صادق – عليه السلام –  و بسياري قبور ديگرپرداختند . ضريح فولادي ائمه بقيع را که در اصفهان ساخته شده بود و روي قبور حضرات معصومين امام مجتبي ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق – عليهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده ، بردند . اما اين اولين حمله آنان به مدينه نبود . آنان در سال 1221 هجري نيز يک بار ديگر به مدينه هجوم برده ، پس از يک سال و نيم محاصره توانسته بودند آن شهر را تصرف کنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشياي گرانبهاي حرم پيامبر – صلي الله عليه و آله و سلم – و تخريب و غارت قبرستان بقيع نمودند .

طبق نقل تاريخي آن ها در اين حمله چهار صندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس و ياقوت گرانبها و حدود يکصد قبضه شمشير با غلاف هاي مطلا به طلاي خالص و تزيين شده به الماس و ياقوت و … به يغما بردند . و اين نيز نخستين حمله آنان به مقدسات اسلامي نبود . صلاح الدين مختار نويسنده و مورخ وهابي در کتاب “تاريخ امملکه العربيه السعوديه کما عرفت” بخشي از افتخارات وهابيت در حمله به کربلاي معلي را چينن شرح مي دهد : در سال 1216 اميرسعود در رأس نيروهاي بسياري از مردم نجد و حبوب و حجاز و تهامه و نواحي ديگر به قصد عراق حرکت نمود و در ماه ذي القعده به شهر کربلا رسيد و آن را محاصره کرد . سپاه مذکور باروي شهر را خراب کردند و به زور وارد شهر شدند . بيشترمردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل رسانيدند و نزديک ظهر با اموال و غنائم فراوان از شهر خارج شدند ، سپس در محلي به نام ابيض گرد آمدند . خمس اموالرا خود سعود برداشت و بقيه را به هر پياده يک سهم و به هر سوار دو سهم قسمت کرد. چون به نظر آنها جنگ با کفار بود

ادامه »

بیانات مقام معظم رهبری

 

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس‌جمهوری و اعضای هیئت دولت




رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر روز یکشنبه 6/6/1390 در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت با قدردانی صمیمانه از حضور پرشور ملت در راهپیمایی روز جهانی قدس، پایبندی دولت به اصول و ارزشها و شعارهای جذابی همچون عدالتخواهی، استكبار ستیزی و خدمت رسانی صادقانه را ضروری و اثرگذار خواندند و تأكید كردند: جهاد اقتصادی نیازی حیاتی و زمینه ساز پیشرفت و شكوفایی اقتصادی كشور است.
حضرت آیت الله خامنه ای با قدردانی از خدمات دولت، بر پایبندی به شعارها و جهت گیریهای اعلام شده تأكید كردند و افزودند: علت اقبال مردم در انتخابات سال 84 و 88 به رئیس جمهور همین شعارهای جذاب و ضروری بود چرا كه مردم به ارزشها و آرمانها پایبند و دلبسته اند.
ایشان، عدالتخواهی، استكبارستیزی، ساده زیستی، مقابله با منش اشرافیگری، «مقابله با ویژه خواری و سوءاستفاده از ارتباطات اقتصادی و غیراقتصادی» و خدمت رسانی صادقانه را از جمله شعارهای جذاب دولت خواندند و افزودند: اصول و ارزشهایی كه امام خمینی می فرمود و باعث محبوبیت ایشان در قلب ملتها شد از اساسی ترین شعارهای دولت است كه باید كاملاًٌ به آن پایبند بود.
رهبر انقلاب اسلامی، كار برای خدا را رمز برخورداری از توفیق الهی و ایجاد جذابیت در دلهای مردم برشمردند و تأكید كردند: اگر به هر علت تقید به شعارهای دولت سست شود توفیقات الهی نیز كم خواهد شد بنابراین با همان شور و نشاط و تلاش به خدمت صادقانه و بدون توقع ادامه دهید.
ایشان گزارشهایی را كه وزراء و معاونان رئیس جمهور در این دیدار بیان كردند، گزارشهایی خوب، مستند، منطقی و متكی به آمار بویژه آمار مقایسه ای خواندند و افزودند: این گزارشها را باید به مجموعه نخبگان و زبدگان كشور نیز ارائه داد و اقدامات انجام گرفته را برای آنان تشریح كرد.
رهبر انقلاب اسلامی یكی از اشكالات دولت را حضور كم رنگ در میان نخبگان دانشگاهی و حوزوی دانستند و تأكید كردند: باید رئیس جمهور و وزراء اقدامات دولت در بخشهای مختلف بویژه در خصوص مسائل اقتصادی را كه از مسائل اصلی كشور مورد چالش موافقان و مخالفان دولت است، در جمع نخبگان مطرح كنند تا با استفاده از دیدگاهها و همچنین نظرات انتقادی آنان، هم افزایی بوجود آید.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأكید بر اینكه باید از انتقادها و اشكالات مجامع نخبگان استقبال كرد، افزودند: نباید به دلیل نحوه بیان برخی از مسائل، از دیدگاههای سازنده و مفید اكثریت نخبگان محروم شد.
بیان نقاط ضعف به موازات نقاط قوت از دیگر توصیه های رهبر انقلاب به رئیس جمهور و هیأت وزیران بود.
ایشان بیان نقاط ضعف را باعث اثرگذاری بیشتر در دلهای مردم دانستند و افزودند: همراه با تشریح كارها و بیان نقاط قوت، به صراحت به مردم بگویید كه این كارها را نتوانستیم انجام دهیم و مطمئن باشید مردم، كسی را برای كاری كه تلاش كرده اما نتوانسته انجام دهد، مؤاخذه نمی كنند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ضرورت برخورد صحیح در قبال انتقادهایی كه از دولت در رسانه ها یا مراكز قانونی مطرح می شود افزودند: تنها جهت گیری صحیح در قبال انتقادات رویكرد توجیه كننده و تبیین كننده است و رویكرد مخاصمه و حمله متقابل به نتیجه ای نمی رسد.
ایشان در این زمینه به دولتمردان توصیه كردند با رویكرد تبیینی در جلسات عمومی و با مردم صحبت كنید، به سؤالات و ابهامات پاسخ دهید تا این مسائل در رسانه ها نیز پخش و مسائل روشن شود كه در این صورت غرض ورزی غرض ورزان به جایی نمی رسد.
رهبر انقلاب، توجه دولت به اولویتها را مهم خواندند و افزودند: باید با كار كارشناسی و دقیق، اولویتها را مشخص و براساس آن حركت و تلاش كرد.
ایشان دادن وعده به مردم را باعث افزایش توقعات خواندند و افزودند: تحقق وعده های داده شده دولت به مردم، امری مطلوب و ضروری است و باعث استحكام ایمان و اعتقاد مردم می شود و برعكس اگر این وعده ها محقق نشود در ذهن مردم، مشكل ایجاد می كند.
رهبر انقلاب مقایسه میان عملكرد دولت با دولتهای قبلی را كاری خوب برشمردند اما افزودند: خیلی مهم است كه مقایسه ای نیز میان وعده های دولت و كارهای انجام شده صورت پذیرد.
حضرت آیت الله خامنه ای سخنانشان در جمع اعضای دولت دهم را با تشریح ضرورت جهاد اقتصادی از 3 منظر ادامه دادند. 1- از منظر رونق اقتصادی و حل مشكلات معیشتی مردم 2- از زاویه ضرورت رسیدن به اهداف چشم انداز و 3- از منظر مقابله با اهداف خصمانه نظام سلطه بر ضد ملت ایران.
ایشان جهاد اقتصادی را یك نیاز قطعی و نه صرفاً یك اولویت دانستند و در تشریح بیشتر این نكات افزودند: معیشت مردم برای نظام اسلامی بسیار مهم است و تنها یك اقتصاد خوب، سالم و قوی می تواند كشور را به این هدف برساند و اقتصاد خوب و توانا نیز نیاز به مجاهدت اقتصادی دارد.
رهبر انقلاب انگیزه دوم برای جهاد اقتصادی را ضرورت حیاتی رسیدن به اهداف چشم انداز برشمردند و افزودند: در این سند بسیار مهم، تبدیل ایران به قدرت اول اقتصادی منطقه پیش بینی شده است و اگر این هدف محقق نشود و در این عرصه از رقبا عقب بمانیم ضربات اساسی خواهیم خورد بنابراین چاره دیگری جز جهاد اقتصادی نداریم.
حضرت آیت الله خامنه ای مقابله با دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب را سومین انگیزه نظام، مسئولان و ملت برای جهاد اقتصادی خواندند و افزودند: سلطه گران همه امكانات خود را برای زدن ضربات اساسی به اقتصاد ایران به كار گرفته اند اما هوشمندی، زیركی و تدبیر مسئولان و ایستادگی ملت، آنها را ناكام خواهد گذاشت.
رهبر انقلاب خاطرنشان كردند: دشمنان در اوایل امسال از تحریم های فلج كننده و هوشمند سخن می گفتند اما تحریم ها نه تنها فلج كننده نشد بلكه به بركت هوشمندی نظام و مردم در موارد متعدد به تحرك و خودكفایی و كارهای بزرگ در كشور منجر گشت.
حضرت آیت الله خامنه ای، شكست را سرنوشت قطعی امریكا و جبهه استكبار در تحریم ایران خواندند و تأكید كردند: با توجه به واقعیات جهانی، امكان ادامه طولانی مدت این تحریم ها وجود ندارد و باید با جهاد اقتصادی، «توكل و اعتماد به خدا» و حركت هدفمند و هوشمندانه آنها را خنثی كرد.
رهبر انقلاب اسلامی، طرح تحول اقتصادی را یكی از مصادیق جهاد اقتصادی برشمردند و تأكید كردند: به لطف خداوند اجرای قانون هدفمند سازی یارانه ها بعنوان یكی از محورهای طرح تحول اقتصادی آغاز شده ولی لازم است بقیه محورهای دیگر این طرح در دو سال باقیمانده دولت، به جریان بیفتد.
حضرت آیت الله خامنه ای در خصوص اجرای قانون هدفمند سازی یارانه ها، به ضرورت تقویت بخش تولید اشاره كردند و افزودند: مصوبه قانونی برای كمك به واحدهای تولیدی هنوز تحقق پیدا نكرده و باید با اجرای این مصوبه، در كوتاه مدت منابع به واحدهای تولیدی نیازمند تزریق شود.
رهبر انقلاب اسلامی با اظهار نگرانی از واردات برخی كالاها و محصولات خاطر نشان كردند: باید در سیاستهای واردات بازنگری جدی شود و از واردات بویژه محصولات زراعی و باغی و واردات كالاهایی كه در آن مزیت تولید داریم، پرهیز شود.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه توصیه های خود به مجموعه دولت، لزوم توجه بسیار جدی به موضوع فرهنگ را متذكر شدند و خاطر نشان كردند: در موضوع فرهنگ اعم از كتاب، كارهای هنری و مؤسسات هنری باید بدون رودربایستی و با قاطعیت، جهت گیریهای انقلابی و اسلامی لحاظ شود.
ایشان با اشاره به محدود بودن منابع و لزوم تعیین اولویتها در موضوعات فرهنگی، دولت را به پرهیز از حاشیه سازی توصیه كردند.
رهبر انقلاب با اشاره به نیاز فراوان كشور به كار و تلاش و روحیه كاری و خطر پذیری دولت، خاطر نشان كردند: در چنین شرایطی شایسته نیست كه دولت خود را درگیر حاشیه ها كند كه البته برخی اوقات، دولت با كم توجهی زمینه ساز این حاشیه ها می شود و برخی اوقات هم حاشیه هایی است كه دیگران بوجود می آورند.
ایشان نكاتی هم درباره علاقه به ایران مطرح كردند.
رهبر انقلاب اسلامی در این زمینه خاطر نشان كردند: اگر قرار است مسئله علاقه به ایران مطرح شود، یكی از مهمترین راهها، تحكیم و گسترش زبان و ادبیات فارسی است.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: در مورد علاقه به ایران، بجای تأكید بر ایران قبل از اسلام، بر ایران بعد از اسلام تأكید شود زیرا افتخارات ایران بعد از اسلام در هیچ دوره ای از تاریخ ایران وجود نداشته است. ایشان تأكید كردند: رشد پیشرفتهای علمی، هنری، فرهنگی و حتی نظامی در ایران بعد از اسلام بویژه در دوران دیلمی، سلجوقیان و صفویه بهیچ وجه قابل مقایسه با ایران قبل از اسلام نیست.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر می خواهید از ایران و ایرانی گری حمایت كنید، ایران بعد از اسلام، مستندتر و آشكارتر است.
ارتباط میان سه قوه و همكاری قوا نكته دیگری بود كه رهبر انقلاب اسلامی در دیدار هیأت دولت به آن اشاره كردند. حضرت آیت الله خامنه ای خطاب به دولت تأكید كردند: در مسائل مربوط به قوا، در مواردی كه كوتاه آمدن امكان پذیر است، كوتاه بیایید، در مواردی كه با تبیین قابل حل است، تبیین كنید و در مواردی هم كه با ارتباطات دوستانه حل می شود، از این روش استفاده كنید..


فارسی 1 چه می گوید؟

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

mily: "Tahoma","sans-serif";">Farsi1) در مرداد 1388 موج جدیدی از تهاجم فرهنگی ایران را فرا گرفت که به راحتی می توانست افراد خانواده را از کا روزمره باز داشته و یا حتی مرد خانه را به بهانه ی تماشای سریال “ویکتوریا” زودتر به خانه بکشاند.

با کنار گذاشتن صاحب این شبکه و دیدگاه هایش و هدفش از راه اندازی این شبکه ، آنچه حائز اهمیت است محتوای سریالهای این شبکه می باشد.

آنچه که آشکارا در تمامی فیلمهای این شبکه مشهود می باشد ، روابط نامشروع و بی بند و باری و خشونت است و در تمامی فیلمهایی که تا کنون پخش شده (و پس از این پخش خواهد شد) بر رابطه زن و مرد متاهل با زن و مرد دیگری ، اشکال وارد نیست و این مسئله جزیی از عرف جامعه آنها محسوب می شود.

اساس (Base) سریالهای این شبکه که عمده ی آنها کره ای ، کلمبیایی و آمریکایی هستند، بر بی دینی، روابط آزاد جنسی، خیانت، شرابخواری و سقط جنین استوار است.

این شبکه عملأ با هدف نابود سازی بنیان خانواده راه اندازی شده و در این راستا از هیچ ابزاری فروگذار نمی کند.

هرچند بیان می شود که فیلم ها سانسور شده است و به پشتوانه ی همین حرف ،اعضای خانواده درکنار هم و در هر سنی بیننده ی آن هستند اما جدا از نحوه ی پوشش ، مضمون حرف ها و نوع حرکات و نشان دادن ارتباط تا مرحله ای خاص ، باعث می شود ،مخاطبین و بخصوص کودکان و نوجوانان گرفتار خیال پردازی ذهنی جنسی شوند که آثار بسیار مخربی دارد.

 


 

در چنین حالتی فرد عملأ با نامحرم ارتباط ندارداما انرژی وی پیش از هیجان تخلیه شده و دُز بالاتری از هیجان شکل می گیرد و بتدریج انرژی تخلیه و هیجان افزایش می یابد تا در نهایت غیر قابل کنترل شده و طغیان می کند.

و در اینجاست که عشق جای خود را به خیانت، بنیان خانواده جای خود را به روابط آزاد جنسی و دین مداری جای خود را به بی دینی و بی بند و باری می دهد.

اکنون به دو سریال اخیر فارسی 1 می پردازیم:

الف- در جستجوی پدر

سریالی کلمبیایی است که اوج روابط نامشروع را به نمایش گذاشته است، اما چنان مخاطب را سرگرم یافتن پاسخی به این سوال که پدر من کیست؟ کرده که از مخاطرات آن غافل مانده اند. تمامی خانواده های این فیلم از روابط نامشروع بوجود آمده اند و این خود بزرگترین پارادوکس داستان است.

خانواده! ، روابط آزاد جنسی! اگر خانواده اند، روابط نامشروع چرا؟! و اگر روابط آزاد جنسی دارند پس تشکیل خانواده چرا؟!

نکته همین جاست زیرا این فیلم به بیننده القا می کند که اصلأ نگران روابط آزاد جنسی نباشد و لزومی ندارد خود را در قید و بند خانواده محصور کند. در ضمن اگر در این میان به بارداری برخوردید دو راه حل پیش روی شماست، اول: سقط جنین و دوم: تشکیل خانواده(صوری) و باز روابط آزاد و باز … .

جالبترین بخش این سریال آن است که احدی از ارتباط جنسی با دیگری اِبایی ندارد و پیامی را به مخاطب القا می کنند مانند این که حتما باید پیش از ازدواج رابطه جنسی را تجربه کرده باشید در غیر این صورت با مشکلی اساسی مواجه خواهید شد. پیام هایی در تضاد با فرهنگ دینی و ایرانی ما.

در جایی از فیلم دختری پانزده ساله که توسط دوست پسرش مورد تجاوز قرار گرفته، که با مادرش زندگی می کند و آرزو دارد پدرش زنده بود و از وی حمایت می کرد، ناگهان مادر واقعی اش پیدا شده و فاش می کند که مردی که مرده پدر واقعی او نبوده و وی حاصل رابطه نامشروع با مرد دیگری است و از سوی دیگر حکایت زندگی صاحب کافه ای را حکایت می کند که در گذشته ثروتمند بوده و زن و سه فرزند داشته و در دوران جوانی با دختری هجده ساله رابطه برقرار کرده و زمانی که این جریان فاش می شود از سوی خانواده اش طرد شده و به مشروبات الکلی رو می برد و سپس با زنی که یک پسر دارد رابطه برقرار می کند و …

در واقع این فیلم سراسر فحشا و خیانت است که پیکانهایی شده و به کانون خانواده های ایرانی اصابت می کنند تا آن را مُثلِه کنند.

ب - سفری دیگر

این فیلم که در واقع “فرصتی دیگر” نام دارد، محصول آمریکا می باشد. البته بهتر بود اسم آن را “یک مرد و هزار زن” می گذاشتند، زیرا در پس خیانتهایی که در این فیلم زنها به مردهایشان می کنند ، همگی با یک مرد (نقش اول داستان، سالوادور”Salvador“) ارتباط و رابطه ی جنسی دارند.

از دختر 21 ساله تا پیر زنی 68 ساله، همگی مجذوب این مرد هستند و ایجاد رابطه جنسی با وی را نوعی بُرد می دانند تا جایی که یکی از این زنها که با همدستی یک مرد همسر مُسن و ثروتمند خود را به قتل رسانده و با هم ازدواج کرده بودند اینک قصد دارد به خاطر “سالوادور” همسر دومش را نیز به قتل برساند.

در این فیلم به روح و آخرت اعتقادی ندارند و رویت بدن عریان زن برای پسران نوجوان نوعی آگاهی و آشنایی و مفید محسوب می شود و پدر روحانی داستان به کتاب آسمانی اعتقادی ندارد و از طریق قتل با داروهای تدریجی به راحتی می توان از شر همسر اول خلاص شده و به سراغ مرد دیگری رفت.

مشاهده می کنید که باز هم خیانت و روابط نامشروع ، سر تا سر این سریال را نیز در بر گرفته است.

نتیجه:

اینها فقط دو نمونه از سریالهای این شبکه است در حالی که فیلمهای دیگری مانند: “ویکتوریا” ، “خواهر دوست داشتنی من” ، “همسایه ها” ، “همسر من بی نظیر است” و … که از این شبکه پخش شده اند، همگی در روابط آزاد جنسی و ریشه کن کردن بنیان خانواده و سقط جنین خشونت مشترکند و افکار بینندگان همچون کیسه بوکسی مورد هجوم مشتهای پیامهای منفی پی در پی این فیلمها قرار گرفته است.

در سالهای اخیر، این شگرد رژیم صهیونیستی بوده که در برابر مسلمانان و به خصوص ایران اسلامی قبل از شروع جنگ نظامی و یا در عدم توانایی اجرای جنگ سخت (Hard War)، از طریق جنگ نرم (Soft War) که عمده فعالیت آن در رسانه و تحریف در امور فرهنگی و اعتقادی است، اقدام می کند و این جریان از ریختن هزاران بمب بر سر مردم، مهلکتر است.

به فرموده مقام معظم رهبری: “اینگونه شبکه ها و برنامه هایشان ریشه ی خانواده های ایرانی را هدف گرفته اند” و بهترین راه مقابله با این شبکه ها ، تغییر نگرش های برنامه سازی رسانه ملی است، باید شبکه های متنوع فیلم و سریال راه اندازی شده و آرشیو و محتوای برنامه های صدا و سیما غنی سازی شوند تا بینندگان ایرانی اوقات فراغت خود را با شبکه های داخلی سپری کرده و پاسخ مناسبی نسبت به نیازهای خود دریافت کنند و این روند صورت پذیر نیست جز با همت و برنامه ریزی دقیق مسئولین زیربط.

 

 

 

دستور عربستان برای تغییر پرچم بحرین؟!!!

 

به گزارش خبرگزاری مقاومت اسلامی، عربستان به کشتار، هتک حرمت مقدسات و سرکوب قیام مردمی بحرین بسنده نکرده است ودر اقدامی جدید، به حکومت آل خلیفه دستور داده است تا پرچم بحرین را که اینک به نمادی مردمی تبدیل شده ، تغییر دهد!

بعد از میدان لؤلؤ بحرین که پس از تبدیل شدن به نماد مقاومت و قیام مردم بحرین از سوی حکومت آل خلیفه تخریب شد، حکومت آل سعود پیشنهاد تغییر پرچم را به حکومت آل خلیفه داده است.

مقامات سعودی در این دستور خود به مقامات بحرینی تاکید کرده اند که نمایندگان و هیئت‏های اعزامی عربستان در دیدارهایی که در نقاط مختلف جهان دارند، با اعتراض افرادی مواجه می‏شوند که پرچم بحرین را حمل می‏کنند و به سیاستهای عربستان در سرکوب مردم بی دفاع بحرین اعتراض می‏کنند.

گفته می‏شود که این پیشنهاد به مجلس بحرین که اینک از نمایندگان شیعه خالی شده، ابلاغ شده است تا در این مورد تصمیم ‏گیری کند.

از سوی دیگر “قاسم الهاشمی” فعال بحرینی مقیم لندن و عضو ائتلاف جهانی حمایت از ملت بحرین با اشاره به دخالت‏های آشکار عربستان در امور بحرین اظهار داشت: نیروهای سعودی وارد بحرین شده اند تا برای همیشه در این کشور باقی بمانند و این به معنای واقعی کلمه اشغال محسوب می‏شود.

شهر امیر المومنین(علیه السلام)

فضائل ماه رجب

هفتمین ماه از سال هجری قمری رجب نام دارد که نباید فضیلت آن را به بوته فراموشی سپرد زیرا در میان ماههای دوازده ‏گانه تنها و بدون ائتلاف با ماههای دیگر از حرمت و قداست ‏برخوردار می ‏باشد، در واقع چهار ماه در قرآن کریم با تعبیر «حرم‏» یعنی برخوردار از حرمت ‏یاد شده است که یکی از آنها فرد است که رجب نام دارد و در آن قتال و کشتار حرام می ‏باشد.

رسول اکرم (ص) فرموده ‏اند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلت‏ به پایه آن نمی ‏رسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسی در ماه رجب حتی یک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهی از او دور می‏گردد .»

ا

ادامه »

حجاب راز پیروزی

1 3