موضوعات: "خواندنیها" یا "روان شناسی" یا "دل نوشته" یا "مطالب طنز" یا "معرفی کتاب" یا "معرفی سایت" یا "مهدویت"

به وبلاگ الزهرا المرضيه (س) اصفهان خوش آمديد

یک داستان کوتاه

قدرت انديشه
پيرمردي تنها در يکی از روستاهای آمريکا زندگي مي کرد . او مي خواست مزرعه سيب زميني اش را شخم بزند اما اين کار خيلي سختي بود. تنها پسرش بود که مي توانست به او کمک کند که او هم در زندان بود .
پيرمرد نامه اي براي پسرش نوشت و وضعيت را براي او توضيح داد :
“پسرعزيزم من حال خوشي ندارم چون امسال نخواهم توانست سيب زميني بکارم . من نمي خواهم اين مزرعه را از دست بدهم،  چون مادرت هميشه زمان کاشت محصول را دوست داشت.   من براي کار مزرعه خيلي پير شده ام. اگر تو اينجا بودي تمام مشکلات من حل مي شد . من مي دانم که اگر تو اينجا
بودي مزرعه را براي من شخم مي زدي.
دوستدار تو پدر".

طولی نکشيد که پيرمرد اين تلگراف را دريافت کرد: “پدر، به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن، من آنجا اسلحه پنهان کرده ام".

ساعت 4 صبح فردا 12 مأمور اف.بي.آی و افسران پليس محلي در مزرعه پدر حاضر شدند و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اينکه اسلحه اي پيدا کنند . پيرمرد بهت زده نامه ديگري به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقي افتاده و مي خواهد چه کند؟

پسرش پاسخ داد : “پدر! برو و سيب زميني هايت را بکار، اين بهترين کاري بود که مي توانستم از زندان برايت انجام بدهم".

نکته:
در دنيا هيچ بن بستي نيست. يا راهي‌ خواهيم يافت و يا راهي‌ خواهيم ساخت.

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت.
فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: ” می آید، من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد و سر انجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.
فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:
با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت:
لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این توفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست.
سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت:
ماری در راه لانه ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آنگاه تو از کمین مار پر گشودی. گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.
خدا گفت:  و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام بر خاستی.  اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

یک هفته تا شهادت امام رضا علیه السلام

حیات اجتماعی امام رضا علیه السلام

حيات اجتماعى امام رضا عليه السّلام

دوران حيات و امامت امام هشتم اوج گيرى گرايش مردم به اهل بيت و دوران گسترش پايگاههاى مردمى اين خاندان است.
چنان كه مى دانيم امام از پايگاه مردمى شايسته اى برخوردار بود و در همان شهر كه مأمون با زور حكومت مى كرد او مورد قبول و مراد همه مردم بود و بر دلها حكم مى راند… نشانه ها و شواهد تاريخى ثابت مى كند كه (در اين دوران) پايگاه مردمى مكتب على عليه السّلام از جهت علمى و اجتماعى تا حدّى بسيار رشد كرده و گسترش يافته بود. در آن مرحله بود كه امام عليه السّلام مسئوليت رهبرى را به عهده گرفت.
گرچه كه در دوران امامت امام رضا عليه السّلام دو مرحله فعاليّت در سالهاى خلافت هارون و سالهاى خلافت مأمون را مى توان از يكديگر جدا كرد و براى هر يك از اين دو مرحله ويژگيهايى متمايز از ديگرى يافت، اما اگر به ويژگى عمومى اين دوران بنگريم، خواهيم ديد هنگامى كه نوبت به امام هشتم عليه السّلام مى رسد… دوران، دوران گسترش و رواج و وضع خوب ائمه است و شيعه در همه جا گسترده اند و امكانات بسيار زياد است كه منتهى مى شود به مسأله ولايتعهدى . البته در دوران هارون، امام هشتم در نهايت تقيّه زندگى مى كردند. يعنى كوشش و تلاش را داشتند، حركت را داشتند، تماس را داشتند، منتهى با پوشش كامل… مثلاً دعبل خزاعى كه درباره امام هشتم در دوران ولايتعهدى آن طور حرف مى زند دفعتاً از زير سنگ بيرون نيامده بود. جامعه اى كه دعبل خزاعى مى پرورد يا ابراهيم بن عبّاس را كه جزو مدّاحان على بن موسى الرضاست، يا ديگران و ديگران را، اين جامعه بايستى در فرهنگ ارادت به خاندان پيغمبر سابقه داشته باشد. چنين نيست كه دفعتاً و بدون سابقه قبلى در مدينه و در خراسان و در رى و در مناطق گوناگون ولايتعهدى على بن موسى الرضا عليه السّلام را جشن بگيرند. اما قبلاً چنين سابقه اى نداشته باشد. آنچه در دوران على بن موسى الرضا عليه السّلام يعنى ولايتعهدى پيش آمد نشان دهنده اين است كه وضع علاقه مردم و جوشش محبّتهاى آنان نسبت به اهل بيت در دوران امام رضا عليه السّلام خيلى بالا بوده است. به هر حال بعد هم كه اختلاف امين و مأمون پيش آمد و جنگ و جدال بين خراسان و بغداد، پنج سال طول كشيد همه اينها موجب شد كه على بن موسى الرضا عليه السّلام بتوانند كار وسيعى بكنند كه اوج آن به مسأله ولايتعهدى منتهى شد.
حقيقت آن است كه در اين دوران، بدى اوضاع ميان امين و مأمون به امام كمك كرد تا بار سنگين رسالت خويش را بر دوش كشد، بر تلاشهاى خود بيفزايد، و فعاليتهاى خود را دوچندان كند، چه در اين زمان زمينه آن فراهم گشت كه شيعيان با او تماس گيرند و از رهنمودهاى او بهره جويند، و همين امر در كنار برخوردار بودن امام از ويژگيهاى منحصر به فرد و رفتار آرمانى كه در پيش گرفته بود سرانجام به تحكيم پايگاه و گسترش نفوذ امام در سرزمينهاى مختلف حكومت اسلامى انجاميد. او خود يك بار زمانى كه درباره ولايتعهدى سخن مى گويد، به مأمون چنين اظهار مى دارد: اين مسأله كه بدان وارد شده ام هيچ چيز بر آن نعمتى كه داشته ام نيفزوده است. من پيش از اين در مدينه بودم و از همان جا نامه ها و فرمانهايم در شرق و غرب اجرا مى شد و گاه نيز بر الاغ خود مى نشستم و از كوچه هاى مدينه مى گذشتم، در حالى كه در اين شهر عزيزتر از من كسى نبود. در اين جا بسنده است سخن ابن مونسـدشمن امامـرا بياوريم كه به مأمون مى گويد: اى اميرمؤمنان، اين كه اكنون در كنار توست بتى است كه به جاى خدا پرستش مى شود.
در چنين شرايطى و پس از آن كه حضرت رضا عليه السّلام بعد از پدر مسئوليت رهبرى و امامت را به عهده گرفت در جهان اسلام به سير و گشت پرداخت و نخستين مسافرت را از مدينه به بصره آغاز فرمود، تا بتواند به طور مستقيم با پايگاههاى مردمى خود ديدار كند و درباره همه كارها به گفتگو بپردازد. عادت او چنين بود كه پيش از آن كه به منطقه اى حركت كند، نماينده اى به آن ديار گسيل مى داشت تا مردم را از ورود خويش آگاه كند تا وقتى وارد شهر مى شود مردم آماده استقبال و ديدار او باشند. سپس با گروههاى بسيار بزرگ مردم اجتماع برپا مى كرد و درباره امامت و رهبرى خود با آنان گفتگو مى فرمود. آنگاه از آنان مى خواست تا از او پرسش كنند تا پاسخ آنان را در زمينه هاى گوناگون معارف اسلامى بدهد. سپس مى خواست كه با دانشمندان علم كلام و اهل بحث و سخنگويان، همچنين با دانشمندان غيرمسلمان ملاقات كند تا در همه باب مناقشه به عمل آورند و با او به بحث و مناظره پردازند.
پدران حضرت رضا عليه السّلام به همه اين فعاليتهاى آشكار مبادرت نمى كردند. آنان شخصاً به مسافرت نمى رفتند تا بتوانند مستقيم و آشكار با پايگاههاى مردمى خود تماس حاصل كنند. اما در دوران امام رضا عليه السّلام اين مسأله امرى طبيعى بود، چرا كه پايگاههاى مردمى بسيار شده و نفوذ مكتب امام على عليه السّلام از نظر روحى و فكرى و اجتماعى در دل مسلمانان كه با امام آگاهانه هميارى مى كردند افزايش يافته بود…
پس از آن كه امام مسئوليت امامت را به عهده گرفت همه توانايى خود را در آن دوره، در توسعه دادن پايگاههاى مردمى خود صرف كرد اما رشد و گسترش آن پايگاهها و همدلى آنان با كار امام به اين معنى نبود كه او زمام كارها را به دست گرفته باشد. با وجود همه آن پيشرفتها و افزايش پايگاههاى مردمى ، امام بخوبى مى دانست و اوضاع و احوال اجتماعى نشان مى داد كه جنبش امام عليه السّلام در حدّى نيست كه حكومت را در دست گيرد، زيرا با پايگاههاى گسترده اى كه حضرت داشت، گرچه از او حمايت و پشتيبانى مى كردند، امّا نظير اين پايگاهها به اين درد نمى خورد كه پايه حكومت امام عليه السّلام گردد. چه، پيوند آن با امام پيوند فكرى پيچيده و عمومى بود و از قهرمانى عاطفى نشانى داشت. اين همان احساسهاى آتشين بود كه روزگارى پايه و اساسى بود كه بنى عبّاس بر آن تكيه كردند و براى رسيدن به حكومت بر امواج آن عواطف سوار شدند. اما طبيعت آن پايگاهها و مانندهاى آن به درد آن نمى خورد كه راه را براى حكومت او و در دست گرفتن قدرت سياسيش هموار سازد.
از اين روى مى بيينم كه بيشتر قيامهايى كه مسلمانان و پيروان با اخلاص، با نظريه امام على عليه السّلام برپا كردند، در تناقضها و اختلافهاى داخلى نابود مى شد و يا غالباً انشعاب مى كردند و از يكديگر جدا مى شدند و احياناً با يكديگر در جنگ و ستيز بودند. علت اين امر بسى ساده بود. با اين توضيح كه همه پايگاهها از نظريه امامان آگاه نبودند و اوضاع اجتماعى و موضوعى را درك نمى كردند. بلكه قيامهايشان غالباً عاطفى و آتشين بود، نه آگاهانه و نضج يافته. پس طبيعتاً عواطف و احساسها نمى توانست بناى حقيقى اسلام قرار گيرد؛ چه، بناى حقيقى براساس آگاهى كامل از هدف استوار است.
امام رضا عليه السّلام در اين مرحله خود را آماده آن مى كرد تا مهار حكومت را به دست گيرد، اما با شكلى كه او خود مطرح كرده بود و خود مى خواست نه در شكلى كه مأمون اراده مى كرد و در آن شكل ولايتعهدى را به او عرضه داشت و او آن را ردّ كرد و نخواست.
اين تصويرى است از دوران امام كه مى تواند در تفسير دو رخداد مهمّ يعنى مسأله ولايتعهدى و نيز مسأله پيشنهاد خلافت به امام از سوى مأمون ما را راهگشا باشد. به تعبيرى ديگر، مى توان گفت تنشهاى موجود در آن زمان هنوز باقيمانده هايى از طوفانى بود كه از چند دهه قبل عليه حكومت اموى و از سوى دو خاندان مهمّ علوى و عبّاسى برپا شده بود. در ميان چنين طوفانى بود كه قدرت طلبان خاندان عبّاسى بر اسبهاى لجام گسيخته خود مى نشستند و هرگونه كه مى خواستند به سوى هدف خودـو با اين ديدگاه كه هدف وسيله را توجيه مى كندـمى راندند و گاه هم در اين هياهو و در غياب ديده هاى مردم خنجرى هم از پشت به خاندان علوى مى زدند و پس از آن ميوه اى را كه در دست مجروح اين خاندان بود، به زور و به چنگال نيزه نيرنگ درمى ربودند.
خاندان عبّاسى از سويى از نام آل محمّد سوءاستفاده مى كرد، چندان كه گاه به خاطر نزديكى طرز كار يا تبليغاتشان با آل على ، در مناطق دور از حجاز اين گونه وانمود مى كردند كه همان خط آل على هستند. حتّى لباس سياه بر تن مى كردند و مى گفتند: اين پوشش سياه لباس ماتم شهيدان كربلا و زيد و يحيى است، و عدّه اى حتّى از سرانشان، خيال مى كردند كه دارند براى آل على كار مى كنند.
از سويى ديگر نيز همين خلفاى خاندان عبّاسى از همان روزهاى نخست سلطه خود كاملاً ميزان نفوذ علويان را مى دانستند و از آن بيم داشتند. سختگيريهايى كه از همان دوران آغازين حكومت عبّاسى عليه بنى الحسن به عمل آمد، گواهى بر اين ترس و وحشت عبّاسيان از اهل بيت و علاقه مردم به آنان است. گواهى ديگر آن كه آورده اند: منصور هنگامى كه به جنگ با محمّد بن عبدالله و برادرش ابراهيمـاز علويانـمشغول بود شبها را نمى خوابيد، حتى در همين زمان دو كنيز براى او آوردند كه آنها را ردّ كرد و گفت: امروز روز زنان نيست و مرا با آنان كارى نه، تا آن زمان كه بدانم سر ابراهيم از آنِ من و يا سرِ من از آنِ ابراهيم مى شود. او در همين جنگها پنجاه روز جامه از تن نكند و از فزونى اندوه نمى توانست درست سخن خود را پى گيرد.
اين نگرانى در دوران پس از منصور نيز ادامه يافت و نگرانى مهدى و هارون عبّاسى بيش از منصور بود، چندان كه در همين دوران امام كاظم عليه السّلام آن زندانهاى سخت خود را گذراند. پس از اين دو، نوبت به مأمون رسيد. در دوران مأمون مسأله دشوارتر و بزرگتر و مشكل آفرين تر بود. چه، شورشها و فتنه هاى فراوانى سرتاسر ولايتها و شهرهاى بزرگ اسلامى را دربرگرفته بود تا جايى كه مأمون نمى دانست چگونه آغاز كند و چه سان به حلّ مسأله بپردازد. او مى ديد و از اين رنج مى برد كه سرنوشتش و سرنوشت خلافتش در معرض تندبادهايى قرار گرفته كه از هر سو بر آن مى تازد.
مأمون در كنار اين ترس و نگرانى از هوشى سرشار، فهمى قوى ، درايتى بى سابقه، شجاعتى كم نظير و جدّيتى راهگشا بهره مند بود و اينها همه در كنار هم، او را بدان رهنمون گشت كه ابتكارى تازه بر روى صحنه آورد و امام هشتم را با تجربه اى بزرگ روياروى سازد و مسأله ولايتعهدى را پيش آورد، هر چند در اين زمينه نيز، تدبير امام عليه السّلام او را ناكام ساخت.

احتیاجات مومن



امام جواد عليه السلام :

اَلْمُؤمِنُ يَحْتاجُ اِلى تَوْفيقٍ مِنَ اللّه‏ِ وَ واعِظٍ مِنْ
نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ؛

مـؤمن به سه چـيز مـحتاج است:
1ـ توفيق الهى، كه كارها را بخوبى به پيش ببرد؛
2 ـ واعظ درونى كه هر لحظه او را پند و انذار دهد؛
3 ـ پذيرش نصحيت از كسى كه او را پند مى ‏دهد.
تحف العقول، ص 729

مساجدآخرالزمان

به گزارش خبرگزاری مشرق، مساجد پست مدرن شهر لندن که با افزوده شدن جمعیت مسلمانان بر تعدادشان افزوده می شود، از فلسفه پست مدرن نشات گرفته و یادآور مساجد آخرالزمانی هستند که چه از لحاظ فلسفی و چه زیبایی شایسته تخریبند. این مساجد از جمله زشت ترین مساجد موجود هستند.

مساجد، میراث دار معماری چند هزار ساله هستند و گنجینه ای هستند از امتزاج هنر معماری ایرانی با جوهره اسلامی. آنچه که پیش از عصر معاصر در معماری مساجد رعایت می شده، پاسداشت تجارب معماری مساجد پیشین و حفظ روح اسلامی دمیده شده در کالبد مساجد بوده است. اما امروزه که در وضعیت پست مدرن به سر می بریم، راه آسمان مسدود شده و گویا گنبدها قرار نیستند نمازگزاران را به میهمانی آسمان ببرند و بر خوان رحمت یار بنشانند.

در گذشته معماران پیش از شروع طراحی مسجد، هم و غم خود را مصروف رسیدن به صفای باطنی و حال روحی مناسب می ساختند تا روح مصفایشان در آئینه هنر معماری مساجد انعکاس یابد و مخاطبان اثر هنری آنها از این فضای مصفا و عارفانه منتفع شوند.

اما امروزه، انسان پست مدرن راهی به آسمان ندارد و معمار پست مدرن مساجدی را می سازد که از معنا تهی شده و صرفا پوسته ای است که شاید به مدد تکنولوژی بسیار فراخ تر از مساجد کهن باشد و تعداد بیشتری از نمازگزاران را در زیر یک سقف جا دهد؛ اما زیبایی تکنولوژیک و نسبی اش جنازه حقیقت را بر دوش می کشد. گویی آنکه این مساجد آخرالزمانی بویي از معنا و روح اسلامی نبرده اند.

مساجد زیر بر اساس فلسفه پست مدرن غرب همچون ژاک دریدا و ژیل دلوز(دیکانستراکشن و فولدینگ) شکل گرفته که مبین فلسفه ایهام ، آشفتگی ، ابهام ، دوگانگی ، عدم ثبات ، تزلزل، فریب ، عدم سودمندی ، چندمعنایی و تناقض است و نمی تواند به عنوان مبانی نظری معماری یک مسجد استفاده شود. همچنین به دلیل نفی سلسله مراتب عمودی و عدم ارجحیت در فلسفه اش یک بنای توحیدی خلق نمی کند که ولایت خداوند را در دل بندگان بنشاند و یا آنها را به وادی اوج وعروج و تعالی بکشاند.

هرچند که عموما بودجه این مساجد توسط گروه های وابسته به آل سعود و سلفی ها و وهابیون تامین می شود؛ اما در زمین غربی ها همچون قارچ های سمی رشد می کنند و شهرداران شهرهایی چون لندن مجوز ساخت آنان را می دهند.
افزایش ساخت مساجد در لندن، حاصل افزایش روزافزون جمعیت مسلمان در ترکیب جمعیتی انگلیس است و دگرگون شدن فرمهای این مساجد حاصل دگرگون شدن جامعه اسلامی در جوار فرهنگ انگلیسی است.

مسجد یاس لندن


ادامه »

پای درس استاد حسن زاده آملی

سخن استاد
1. مشکل ما در درمان بيماريهاي اخلاقي جهل نيست که عقل نظري باشد بلکه جهالت است که به عقل عملي بر مي گردد.
2. فراگيري علوم حوزوي و دانشگاهي ما، همان عقل نظري است که به منزل? چشم و گوش براي انسان است که مي بينند و مي شنوند و وظيفه ديگري ندارند، ولي عقل عملي به منزله دست و پا براي انسان هستند تا او را نجات دهند و موقع رويت دشمن فرار کنند.
3. انسان هر چه درس بخواند که چه چيزي حلال و چه چيزي حرام است او فقط جزم خود را افزون کرده نه عزم خود را که همان عقل عملي باشد. اگر چه درس خواندن عبادت است ولي بايد عقل عملي را خود کفا کنيم. کاري کنيم که انگيزه ما محتاج  انديشه ما نباشد.
4. انسان اگر خود را اسير دنيا گرايي بکند، عزّت قناعت را داده و ذّلت فرومايگي را خريده است.
5. در آخرت صحبت از زندگي يک ميليارد يا صد ميليارد سال نيست، بلکه صحبت از ابد است نه مانند دنيا که يک حلقه است.
6. از غلفت روح به مرگ روح تعبير شده است چرا که وقتي انسان مي ميرد حتي الفباي شب اول قبر که الفباي دين است را بلد نيست.
7. بهترين دل آنست که ظرفيت و شرح صدر پيدا کند و حال آنکه وقتي در اين ظرف هر نوع سريال و قصه اي ريخته شود نتيجه اش آن است که انسان از مطالعه علمي خسته شده و حرف استاد را نمي فهمد.
8 . بوعلي سينا گفت عهد کردم قصه و رمان و اباطيل را نخوانم تا ظرف دل را براي فراگيري علوم نگه داري کنم. وقتي چنين شود دل ظرفيت پيدا کرده و لبريز مي گردد، در نتيجه شرح صدر حاصل مي شود.
9. مسايل اخلاقي به بحث جهان آرايي بر مي گردد . براي اينکه جهان آرا شويم سه کار نياز است: اول اينکه به سراغ بازيگري نرويم، دوم اينکه بازي هم نتواند ما را به بازي بگيرد و ديگر اينکه دسيسه شيطان هم نتواند ما را گرفتار کند.
10. اگر انسان با تجارتي چون دامداري و يا کشاورزي بخواهد به جامعه خدمت کند اين کار کوثر است و ممدوح (رجال لاتلهيهم تجاره و لابيع عن ذکر الله …) ولي اگر بخواهد سراغ کثرت طلبي باشد مي شود تکاثر که در اينحال فرد به بازي گرفته شده است.
11. زلزله روز قيامت چنان است که در بهترين حالت مادر که شير دادن او به فرزندش است و مادر کاملاً دلگرم فرزند خويش است، ليکن در آن وقت همين مادر بچّه در دامن خود را فراموش مي کند.
12. مردان الهي نه به طرف لهو و لغو مي روند و نه لهو و لغو مي تواند به سمت آنها برود و نه شيطان مي تواند وارد حرم امن ايشان بشود.

امان از دل زینب

کربلا در کربلا می ماند اگر...

زينب كبرى سلام الله عليها،پيامبر خون شهداى كربلا و همراه حسين علیه السلام در نهضت خونين عاشورا .حضرت زينب،دختر امير المؤمنين و فاطمه زهرا سلام الله علیها در سال پنجم هجرى،روز 5 جمادى الأولى در مدينه،پس از امام حسين علیه السلام به دنيا آمد.از القاب اوست:عقيله بنى هاشم،عقيله طالبيين،موثقه،عارفه،عالمه،محدثه،فاضله،كامله،عابده آل على.زينب را مخفف«زين اب»دانسته‏اند،يعنى زينت پدر.

امام حسين علیه السلام هنگام ديدار،به احترامش از جا برمى‏خاست.زينب كبرى،از جدش رسول خدا و پدرش امير المؤمنين و مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها حديث روايت كرده است.اين بانوى بزرگ،داراى قوت قلب،فصاحت زبان،شجاعت،زهد و ورع،عفاف و شهامت فوق العاده بود. شوهرش،عبد الله بن جعفر(پسر عموى خودش)بود.از اين ازدواج،دو پسر حضرت زينب به نامهاى محمد و عون،در كربلا به شهادت رسيدند.

وقتى امام حسين علیه السلامپس از امتناع از بيعت با يزيد،از مدينه به قصد مكه خارج شد، زينب نيز با اين دو فرزند،همراه برادر گشت.در طول نهضت عاشورا،نقش فداكاريهاى عظيم زينب،بسيار بود.سرپرست كاروان اسيران اهل بيت و مراقبت كننده از امام زين العابدين علیه السلام و افشاگر ستمگرى‏هاى حكام اموى با خطبه‏هاى آتشين بود.زينب،هم دختر شهيد بود،هم خواهر شهيد،هم مادر شهيد،هم عمه شهيد.پس از عاشورا و در سفر اسارت،در كوفه و دمشق،خطابه‏هاى آتشينى ايراد كرد و رمز بقاى حماسه كربلا و بيدارى مردم گشت.پس از بازگشت به مدينه نيز،در مجالس ذكرى كه براى شهداى كربلا داشت،به سخنورى و افشاگرى مى‏پرداخت.وى به«قهرمان صبر»شهرت يافت.

صبح ازل طليعه ايام زينب است‏

پاينده تا به شام ابد نام زينب است‏

در راه دين لباس شهامت چو دوختند

زيبنده آن لباس بر اندام زينب است‏

بارزترين بعد زندگى حضرت زينب،همان پاسدارى از فرهنگ عاشورا بود كه با خطابه‏هايش،پيام خون حسين«ع»را به جهانيان رساند.در اين زمينه،نوشته‏ها و سروده‏هاى بسيارى است،از جمله اين شعر:

سر نى در نينوا مى‏ماند اگر زينب نبود

كربلا در كربلا مى‏ماند اگر زينب نبود

چهره سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ‏

پشت ابرى از ريا مى‏ماند اگر زينب نبود

چشمه فرياد مظلوميت لب تشنگان‏

در كوير تفته جا مى‏ماند اگر زينب نبود

زخمه زخمى‏ترين فرياد،در چنگ سكوت‏

از طراز نغمه وا مى‏ماند اگر زينب نبود

در طلوع داغ اصغر،استخوان اشگ سرخ‏

در گلوى چشمها مى‏ماند اگر زينب نبود

ذو الجناح داد خواهى،بى‏سوار و بى‏لگام‏

در بيابانها رها مى‏ماند اگر زينب نبود

در عبور از بستر تاريخ،سيل انقلاب‏

پشت كوه فتنه‏ها مى‏ماند اگر زينب نبود

از الاغ درس بگیریم

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

از الاغ درس  بگيريم

کشاورزي الاغ پيري داشت که يک روز اتفاقي به درون يک چاه بدون آب افتاد.
کشاورز هر چه سعي کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بيرون بياورد.
براي اينکه حيوان بيچاره زياد زجر نکشد،کشاورز و مردم روستا تصميم گرفتند  چاه را با خاک  پر کنند تا الاغ زودتر بميرد و زياد زجر نکشد.
مردم با سطل روي سر الاغ هر بار خاک مي ريختند اما الاغ هر بار خاکهاي روي بدنش را مي تکاند وزير پايش ميريخت و وقتي خاک زير پايش بالا مي آمد سعي مي کرد روي خاک ها بايستد. روستايي ها همينطور به زنده به گور کردن الاغ بيچاره ادامه دادند و الاغ هم همينطور به بالا آمدن ادامه داد تا اينکه به لبه چاه رسيد و بيرون آمد.

نکته
مشکلات، مانند تلي از خاک بر سر ما مي ريزند و ما همواره دو انتخاب داريم:
اول: اينکه اجازه بدهيم مشکلات ما را زنده به گور کنند.
دوم: اينکه از مشکلات سکويي بسازيم براي صعود.

اربعین

کربلا شگفت‌ترین؛ ژرف ترین و رازناک ترین حادثه عالم است که تاریخ تاکنون به چشم خود دیده است . کربلادیدنی‌ترین منظره هستی است با جلوه‌ها و شگفتی‌های نو به نو که با هر نگاهی، رازی از رازهای‌آن گشوده می‌شود؛ ولی با این وجود هرگز اسرار آن،تمام شدنی نیست .

لغو ممنوعیت!!!

به گزارش سایت شیعه آنلاین، “سامی شریف” رئیس سازمان رادیو و تلویزیون مصر طی اظهاراتی اعلام کرد که از این پس زنان محجبه می توانند به عنوان بازیگر و یا مجری در این سازمان فعالیت کنند.

گفته می شود مجوز فعالیت زنان محجبه در تلویزیون و رادیو مصر در حالی صادر شد که در ۲۰ سال گذشته چنین کاری ممنوع بوده است.

در همین حال تعداد زیادی از مجریان و بازیگران محجبه طی اظهاراتی از آزاد شدن فعالیت آنان در رادیو و تلویزیون مصر استقبال کرده و خوشحالی خود را بیان نمودند. این مطلب در حالی بیان شد که طی چند سال گذشته بیش از ۳۷ بازیگر و مجری محجبه به دلیل استفاده از پوشش حجاب از ادامه فعالیت محروم شده و از رادیو و تلویزیون مصر اخراج شده بودند

نشانه های مومن می دونی چیه؟


علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسین، و زیارة الاربعین، و التختم، فی الیمین، و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم
الامام العسکرى ‏علیه السلام

نشانه‏های مؤمن پنج چیز است: 1 ـ نمازهای پنجاهگانه 2 ـ زیارت اربعین 3 ـ انگشتر به دست راست کردن 4 ـ بر خاک سجده کردن 5 ـ بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.
امام حسن عسگری (ع)

اولین زائر کربلا

عطیه بن سعد بن جناده عونی نقل می کند که :

او به همراه جابربن عبدالله انصاری این صحابه نابینا به جهت زیارت قبر حضرت حسین (ع) حرکت کرد . مدتی گذشت و به کربلا رسیدند ، جابر کنار فرات غسل کرد و خود را معطر ساخت و به کمک عطیه خود را به قبر امام حسین (ع) رسانید و دست بر آن نهاد و از شدت اندوه از هوش رفت . عطیه آبی آورد و بر سر و رویش ریخت تا به هوش آمد . آنگاه نالید یا حسین ! ، یا حسین !  ، آیا دوست پاسخ دوست خود را نمی دهد ؟ ….

چگونه جوابم دهی حال آنکه رگ های گردنت بریده و بین سر و بدنت جدایی افتاده . شهادت می دهم که تو فرزند خیرالنبیین و پسر سید المومنین و فرزند هم پیمان تقوا و سبیل هدی و خامس اصحاب کسا و پسر سید اوصیا و فرزند فاطمه سرور زنان جهانی .

و چگونه چنین نباشی حال آنکه پرورش داده تو را سید المرسلین و در کنار متقین پرورش یافته ای و از پستان ایمان شیر نوشیده ای و بوسیله اسلام از شیر گرفته شده ای ، تو پاک و مطهر بودی در زندگی و مرگ .

به یقین دل های مومنین ناخوش و پریشان است در فراق تو در حالیکه بی تردید تو در حالی نیکو هستی پس سلام خدا و خوشنودی او بر تو باد .

آنگاه ادامه داد به خدایی که محمد (ص) را به پیامبری برگزید سوگند که ما نیز با شما همراه و شریک بودیم در آنچه شما داخل گشتید .

عطیه می گوید من پرسیدم چگونه ما هم با ایشان شرکت کرده بودیم در حالیکه ما نه در سرزمینی پای نهادیم و نه از کوهی بالا رفتیم و نه شمشیری زدیم حال آنکه اینان بین سرها و بدن هایشان جدایی افتاده و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه گشته اند ؟

جابر پاسخ داد ای عطیه از حبیب خود رسول خدا (ص) شنیدم هر کس گروهی را دوست بدارد با آنان محشور می شود و هر کس عمل قومی را تایید کند در آن عمل شریک می گردد ، پس سوگند به خدایی که محمد را برانگیخت نیت من و یارانم بر همان چیزی بود که بر حسین (ع) و یارانش گذشت .

بعد از آن جابر از من خواست او را به سمت خانه های کوفه ببرم و در بین راه به من گفت من گمان می کنم دیگر بعد از این سفر تو را نبینم پس اجازه بده تو را سفارشی نمایم و آن اینکه دشمنان آل محمد (ص) را مادام که بر این دشمنی باقی اند ، دشمن دار اگر چه به ظاهر اهل روزه گرفتن و نماز خواندن باشند و با دوستداران آل محمد (ص) مدارا کن اگر چه یک پای ایشان در بسیاری از گناهان بلغزد و پای دیگرشان در دوستی آنان ثابت قدم باشد زیرا یقینا دوستان ایشان به بهشت روانه می گردد و دشمنانشان به دوزخ .

یک حدیث فیس بوکی برای ایرانی‌ها

توی فیس بوک که سیر می‌کنی، نمونه‌های فراوانی را می‌بینی که این روزها به نام حدیث و روایت نقل می‌شوند تا نشان بدهند اسلام، مکتب خرافی و دین عرب‌هاست.


نمونه زیر، مشتی از خروارهاست که این روزها با ایمیل و اس ام‌اس دست به دست می‌شود؛ و در این روزگار ما چه بسیارند ذهن‌های شکاک و پر تردید درباره دین‌داری و دل‌های فراری از دین که دل به این روایات فیس بوکی می‌بندند.
از مدتی پیش حدیثی از امام حسین(علیه السلام) در صفحات فیس بوک نقل می‌شود که مثلاً متن حدیث را هم برای مستند و متقن بودنش، اسکن کرده‌اند تا به شما بگویند مو، لای درز کارشان نمی‌رود.
نوشته‌اند: ” ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی‌ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانی هارا باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت.”

حسین بن علی، امام سوم شیعیان، سفینه البحار و مدینه الاحکام و الاثار، نوشته حاج شیخ عباس قمی، صفحه 164. “
معنای سخن امام صادق این است که : “ما بنی‌هاشم و کسانی که پیرو ما هستند، اهل شفافیت و فهم و فصاحت هستند و دشمنان ما اهل ابهام و گنگی.

ادامه »

نمونه ای از دروغ هایی در مورد مصیبت های امام حسین ع

شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی اینگونه بیان میکنند:


يكى از قضايايى كه همه ما شنيده‏ايم [اين است كه‏] راجع به روابط حضرت ابوالفضل و حضرت سيدالشهداء مى‏گويند: روزى اميرالمؤمنين على عليه السلام در بالاى منبر بود و خطبه مى‏خواند. امام حسين عليه السلام فرمود: من تشنه‏ام، آب مى‏خواهم، حضرت فرمود: كسى براى فرزندم آب بياورد. اول كسى كه از جا برخاست، كودكى بود كه همان حضرت ابوالفضل العباس بود. ايشان رفتند و از مادرشان يك كاسه آب گرفتند و آمدند (آنهم با چه طول و تفصيلى). در حالى وارد شد كه [آن را] روى سرش گرفته بود و آب هم مى‏ريخت. اميرالمؤمنين على عليه السلام چشمشان كه به اين منظره افتاد، اشكشان جارى شد. به آقا عرض كردند: آقا شما چرا گريه مى‏كنيد؟ فرمود: بله، قضاياى كربلا يادم افتاد. معلوم است كه اين گريز به كجاها منتهى مى‏شود.


حاجى نورى در اينجا بحث عالى‏اى دارد، مى‏گويد: شما مى‏گوييد على در بالاى منبر بود و خطبه مى‏خواند. على فقط در زمان خلافتش بود كه منبر مى‏رفت و خطبه مى‏خواند، پس در كوفه بوده است. خلافت حضرت امير در كوفه در چه سالى بود؟ بين سال 36 و 41. در آنوقت امام حسين در چه سنى بود؟ مردى بود تقريباً 33 ساله.
مى‏گويد: آيا اصلا اين حرف معقول است كه يك مرد 33 ساله در حالى كه پدرش دارد مردم را موعظه مى‏كند، خطابه مى‏خواند، يكدفعه وسط خطابه بدود: آقا من تشنه‏ام، آب مى‏خواهم؟! اگر يك آدم معمولى اين كار را بكند، مى‏گوييد: چه آدم بى‏ادب بى تربيتى است! و تازه حضرت ابوالفضل در آن وقت كودك نبوده، يك جوان در حدود پانزده ساله بوده است.

يك چنين جعلى، تحريفى [كردند.] حالا غير از موضوع دروغ بودنش، از نظر ارزش آيا اين شأن امام حسين را بالا مى‏برد يا پايين مى‏آورد؟ مسلم است كه پايين مى‏آورد. يك دروغى به امام نسبت داديم و آبروى امام را برديم، در حالى كه پدرى مثل على دارد حرف مى‏زند تشنه‏اش مى‏شود، طاقت نمى‏آورد كه جلسه تمام شود، حرف آقا را قطع مى‏كند: من تشنه‏ام، بگوييد براى من آب بياورند!!!!!

به بهانه ی هفته ی پژوهش ؛ تحقیق ها و پژوهش های وارداتی!!!

 

استاد ارجمند ودبیر گرامی ! مهم دو سه نمر ه ای است که اختصاص به این طلق وشیرازه داده اید وگرنه گرد آورندگان مدرک را با کشف حقیقت چه کار ؟؟؟

تحقیق : یعنی به حقیقت امری رسیدگی کردن و کشف حقیقت معنای دیگری است برای آن ، اما امروز آن چه از این کلمه به ذهن متبادر می شود تحقیق دانش آموزی یا دانش جویی است !
۲۰ برگ A4 در میان شیرازه ای وطلقی …. برخی هم به تایپ رسانده . با بسم الله بزرگی در اول دفتر وگردآورنده ای و …
البته در آنجا هم معنای واقعی این کلمه (تحقیق) همان کشف حقیقت است توسط دانشجویی یا دانش آموزی که برای جستن حقیقت به دانشگاه یا مدرسه آمده ، با تحمیل هزینه سنگینی برای پدرو تکمیل دل نگرانی ها وبیم ها و امید های مادر…
در بانک منتظر که نه معطل بودم ، نگاهم به تقویم بزرگ تبلیغاتی افتاد که بر روی ستونی چسبانده بودند ، به زحمت عکسی گرفتم : ۷۵ هزار عنوان تحقیق آماده…… انواع مقالات لاتین با ترجمه…..
با یک سرچ (جستجو)ساده ودوبار کلیک دانشجویان ما را به حقیقت ! می رسانند این دلالان دانش !!!
دانش که نه ! همان طلق وشیرازه وچند ورق کاغذ…
امروز برای هر چیزی بنگاهی است ، حتی برای علمی که قرار است مقدمه ای برای کشف حقیقت باشد ….

استاد ارجمند ودبیر گرامی !
مهم دو سه نمر ه ای است که اختصاص به این طلق وشیرازه داده اید وگرنه گرد آورندگان مدرک را با کشف حقیقت چه کار ؟؟؟

وقتی دانشجو بودم دوستان می گفتند : « در فلان شهر پایان نامه ارشد می نویسند به مبلغ ۲۵۰۰۰۰تومان »
باورم نمی شد…

حالا باور کرده ایم که اخذ مدرک ونمره مهم است…

ای آقا ! علم وآگاهی وکشف حقیقت کیلویی چند است!!!!!!!! ؟؟؟؟

کاش بیشتر می اندیشیدیم و برای محقق بار آوردن دانش آموزان ودانش جویان نو آوری می داشتیم .
کاش استاد عزیز ودبیر گرامی دانش آموزان ودانش جویان را در هر نیم سال یک بار به کتاب خانه می برد ودر آن جا شیوه تحقیق را یاد می داد به بچه هایمان که واقعا خیلی هایشان نمی دانند . بعد هم یک تحقیق مختصر دو ، سه صفحه ای می گرفت و اورا به خودباوری می رساند که می شود تحقیق کرد ونوشت .
وقتی که می دانیم امروز اینترنت – بنگاه های فروش تحقیق – دانش آموز ودانش جو را وسوسه می کند که از فرصت (کپی – پیس ) استفاده کند چرا ما باز هم به همین شیوه تحقیق می گیریم ؟
باید بستری چید و این سنت منسوخ تحقیق نویسی را برچید .
دوسالی است مسئولان اداره کل آموزش وپرورش استان مرکزی طرح تقویت سواد خواندن را پیگیری می کنند . برای هر دانش آموز دفترچه ی شکیلی داده شده وقراراست هر ماه ، هر دانش آموز کتاب هایی را که می خواند را خلاصه نویسی کند . اگر مدیران عزیز مدارس و معلمان گران قدر این طرح را جدی بگیرند بی تردید قدم های خوبی برداشته ایم برای کتاب خواندن و نشوتن و نویسنده شدن و به حقیقت رسیدن .

نظر سنجی

داشتم توی وبلاگها می گشتم که یه دفعه به همچین مطلبی برخوردم


نظر شما در این باره چیه؟؟

البته این مطلب به زبان مدیر خود سایت مرصاد نوشته شده است:
http://mersad.mihanblog.com/post/21

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


امروز وقتی آن شدم و ایمیل یاهوم رو چک کردم دیدم خبرنامه کمیاب آنلاین یه تعداد موزیک آپلود کرده و ایمیل زده .

دوستانی که ایمیل های تبلیغاتی کمیاب رو می گیرن می دونن که در زیر نوشته آپدیت هاشون یه سری محصول گرفتن برای فروش از طریق پست که اونا رو تو همه ی ایمیل هاشون تبلیغ می کنن .

کنجکاو شدم محصولاتش رو ببینم !

داشتم می دیدم . هندزفری جادویی ، ژورنال لباس ، فیلم و … .

نا گهان تصویر زیر رو دیدم و کلی خجالت کشیدم



آقای کمیاب آنلاین ، خجالت بکش .

چه چیزی رو می فروشی ؟ چه چیزی رو به حراج گذاشتی ؟

خجلت نکشیدی خطاهای مردم رو در مجالس مقدس به حراج گذاشتی ؟

شرافتت رو ارزو.ن فروختی آقای کمیاب آنلاین !

من الان که دارم می نویسم دارم سعی می کنم طوری بنویسم که بهت بی احترامی نکرده باشم !

ولی تو با کمال بی رحمی آنچه که فروشی نیست رو برای فروش گذاشتی ؟!

آیا فکر می کنی چون هر ماه یک لپ تاپ هدیه می دی می تونی هر چیزی رو بفروشی ؟

و چه ارزون فروختی آقای کمیاب آنلاین ؟ فقط 4 هزار تومن ؟!!!!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حالا به نظر شما این کار درسته ؟ چه باز تابی می تونه داشته باشه؟ آیا جامعه داره مقدسات رو بی ارزش می دونه یا ما خودمون داریم به این سمت سوقش می دیم؟

سیدحسن نصرالله: حركت امام خمینی نشات گرفته از قیام امام حسین(ع) بود

 

سیدحسن نصرالله: حركت امام خمینی نشات گرفته از قیام امام حسین(ع) بود
سید’حسن نصرالله’ دبیركل حزب الله لبنان طی سخنانی به مناسبت ماه محرم، انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) را نشات گرفته از حركت امام حسین(ع)‌ دانست و گفت: امام خمینی(ره) فرمودند كه ما هر چه داریم از عاشورای امام حسین(ع) ‌داریم.
ایرنا:دبیركل حزب الله لبنان در ادامه سخنان خود در شب های ماه محرم درباره سیره و روش حضرت امام حسین(ع)، حوادث كربلا و عبرت های عاشورا در جمع شیفتگان حسینی كه این بار در مزار شهید سید عباس موسوی دبیركل سابق حزب الله جمع شده بودند به مقایسه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) با حركت امام حسین(ع)‌ پرداخت و گفت: ایران قبل از انقلاب اسلامی مستعمره آمریكا بود و 60هزار مستشار آمریكایی در ایران حضور داشتند.

ادامه »

زندگی نامه حضرت علی اکبر (ع)

حضرت علي اكبر (ع) فرزند ابي عبدالله الحسين(ع) بنا به روايتي در يازدهم شعبان،سال43 قمري در مدينه منوره ديده به جهان گشود. پدر گرامي اش امام حسين بن علي بن ابي طالب (ع) و مادر محترمه اش ليلي بنت ابي مرّه بن عروه بن مسعود ثقفي است.او از طايفه خوش نام و شريف بني هاشم بود . و به بزرگاني چون پيامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امير مؤمنان علي بن ابي طالب(ع) و امام حسين (ع) نسبت دارد.
ابوالفرج اصفهاني از مغيره روايت كرد: روزي معاويه بن ابي سفيان به اطرافيان و هم نشينان خود گفت: به نظر شما سزاوارترين و شايسته ترين فرد امت به امر خلافت كيست؟ اطرافيان گفتند: جز تو كسي را سزاوارتر به امر خلافت نمي شناسيم! معاويه گفت: اين چنين نيست.
بلكه سزاوارترين فرد براي خلافت، علي بن الحسين(ع)است كه جدّش رسول خدا(ص) مي باشد و در وي شجاعت و دليري بني هاشم، سخاوت بني اميه و فخر و فخامت ثفيف تبلور يافته  است.


نقل است روزي علي اكبر(ع) به نزد والي مدينه رفته  و از طرف پدر بزرگوارشان پيغامي را خطاب به او ميبرد، در آخر والي مدينه از علي اكبرسئوال كرد نام تو چيست؟ فرمود: علي سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علي آن شخص عصباني شد، و چند بار گفت: علي، علي، علي، « ما يُريدُ اَبُوك؟ » پدرت چه مي خواهد، همه اش نام فرزندان را علي مي گذارد، اين پيغام را علي اكبر(ع) نزد اباعبدالله الحسين (ع) برد، ايشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به  من عنايت كند نام همه ي آنها را علي مي گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نمايد نام همه ي آنها را نيز فاطمه مي گذارم.
درباره شخصيت علي اكبر(ع) گفته شد، كه وي جواني خوش چهره، زيبا، خوش زبان و دلير بود و از جهت سيرت و خلق و خوي و صباحت رخسار، شبيه ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگي را از جدش علي ابن ابي طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. در روايتي به نقل از شيخ جعفر شوشتري در كتاب خصائص الحسينيه آمده است: اباعبدالله الحسين هنگامي كه علي اكبر را به ميدان مي فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:« يا قوم، هولاءِ  قد برز عليهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله……. اي قوم، شما شاهد باشيد، پسري را به ميدان مي فرستم، كه شبيه ترين مردم از نظر خلق و خوي و منطق به رسول الله (ص) است بدانيد هر زمان ما دلمان براي رسول الله(ص) تنگ مي شد نگاه به وجه اين پسر مي كرديم.
بنا به نقل ابوالفرج اصفهاني، آن حضرت درعصر خلافت عثمان بن عفان (سومين خليفه راشدين) ديده به جهان گشود.اين قول مبتني بر اين است كه وي به هنگام شهادت بيست و پنج ساله بود. در برخي روايات هم سن ايشان را 28 ساله ذكر كرده اند، وي در مكتب جدش امام علي بن ابي طالب (ع) و در دامن مهرانگيز  پدرش امام حسين(ع) در مدينه و كوفه تربيت و رشد و كمال يافت.
امام حسين (ع) در تربيت وي و آموزش  قرآن ومعارف اسلامي و اطلاعات سياسي و اجتماعي به آن جناب تلاش بليغي به عمل آورد و از وي يك انسان كامل و نمونه ساخت و شگفتي همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگيخت.


به هر روي علي اكبر(ع) در ماجراي عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در كنار پدرش امام حسين(ع)بود و با دشمنانش به سختي مبارزه مي كرد. شيخ جعفر شوشتري در خصائص نقل مي كند: هنگامي كه اباعبد الله الحسين عليه السلام در كاروان خود حركت به سمت كربلا مي كرد، حالتي به حضرت(ع) دست داد بنام نوميه و در آن حالت مكاشفه اي براي حضرت(ع) رخ داد، از آن حالت كه خارج شد استرجاع كرد: و فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون » علي اكبر(ع) در كنار پدر بود، و مي دانست امام بيهوده كلامي را به زبان نمي راند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودي؟:

حضرت بلادرنگ فرمود: الان ديدم اين كاروان مي رود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست،

علي اكبر(ع) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نيستيم؟

حضرت فرمود: آري ما بر حق هستيم.

علي اكبر (ع) عرضه داشت: پس از مرگ باكي نداريم،

گفتني است، با اين كه حضرت علي اكبر(ع) به سه طايفه معروف عرب پيوند و خويشاوندي داشته است، با اين حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهيان يزيد، هيچ اشاره اي به انتسابش به بني اميه و ثفيف نكرد، بلكه هاشمي بدون و انتساب به اهل بيت(ع) را افتخار خويش دانست و در رجزي چنين سرود:

أنا عَلي بن الحسين بن عَلي نحن  بيت الله آولي يا لنبيّ

أضربكَم با لسّيف حتّي يَنثني ضَربَ غُلامٍ هاشميّ عَلَويّ

وَ لا يَزالُ الْيَومَ اَحْمي عَن أبي تَاللهِ لا يَحكُمُ فينا ابنُ الدّعي

وي نخستين شهيد بني هاشم در روز عاشورا بود و در زيارت شهداي معروفه نيز آمده است:السَّلامُ عليكَ يا اوّل قتيل مِن نَسل خَيْر سليل. علي اكبر(ع) درنبرد روز عاشورا دويست تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاكت رسانيد و سرانجاممرّه بن منقذ عبدي بر فرق مباركش ضربتي زد و او را به شدت زخمي نمود. آن گاه ساير دشمنان، جرأت و جسارت پيدا كرده  و به آن حضرت هجوم آوردند و وي را آماج تيغ شمشير و نوك نيزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانيدند.
امام حسين(ع) در شهادتش بسيار اندوهناك و متأثر گرديد و در فراقش فراوان گريست و هنگامي كه سر خونين اش را در بغل گرفت، فرمود:ولدي علي عَلَي الدّنيا بعدك العفا (فرزندم علي ،ديگر بعد از تو اف بر اين دنيا
در مورد سنّ شريف وي به هنگام شهادت، اختلاف است. برخي مي گويند هجده ساله، برخي مي گويند نوزده ساله  و عده اي هم مي گويند بيست و پنج ساله بود.اما از اين كه وي از امام زين العابدين(ع)، فرزند ديگر امام حسين(ع) بزرگتر يا كوچك تر بود، اتفاقي ميان مورخان و سيره نگاران نيست. روايتي از امام زين العابدين(ع) نقل شده كه دلالت دارد بر اين كه وي از جهت سن كوچك تر از علي اكبر(ع) بود. آن حضرت فرمود: كان لي اخ يقال له عليّ اكبر منّي قتله الناس …
مقبره حضرت علي اكبر عليه السلام  در كربلاي معلي پايين پاي اباعبدالله الحسين عليه السلام است و در سلام زيارت عاشورا منظور از وعلي علي ابن الحسين ، آقا علي اكبر عليه السلام مي باشد.

تسلیت


محرم ماه الفت با جنون است

چراغ کوچه هایش بوی خون است

محرم حرمت خون است و خنجر

تلاطم می کند حنجر به حنجر

 

فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد

فلسفه اینکه روز عاشورا و تاسوعا را به این نام نهادند چیست ؟

فلسفه اینکه روز عاشورا و تاسوعا را به این نام نهادند چیست ؟آیا تاسوعا و عاشورا قبل از قیام کربلا وجود داشتند؟

در پاسخ این سؤال باید توجه کرد که: «تسع» در عربی به معنای نٌه و تاسع و تاسوعا به معنای نهم می باشد. چنانکه «عشر» به معنای ده و عاشورا به معنای دهم می باشد.

اطلاق کلمه «عاشورا» بر دهم ماه محرم، پس از به شهادت رسیدن حضرت امام حسین و یاران آن حضرت، صورت پذیرفته است و در دوره پیش از اسلام بر دهم ماه محرم عاشورانمیگفتند.

کاروان اباعبدالله الحسین علیه السلام در روز دوم محرم به سرزمین مقدس کربلا فرود آمد و تا روز عاشورا در آن سرزمین بودند به لحاظ آن که حوادث مهم کربلا در روز نهم و دهم ماه محرم الحرام اتفاق افتاد این دو روز را برجسته تر نموده و به نام تاسوعا و عاشورا یعنی روز نهم و دهم محرم الحرام نامیدند.

ابن اثیر در کتاب «نهایه» میگوید: «عاشورا یک اسم اسلامی است» و ابن درید میگوید: «عاشورا یک اسم اسلامی» است و در دوره جاهلیت به این نام معروف نبود، (1).در «مجمع البحرین» نیز آمده است: «عاشورا یک اسم اسلامی است» آنچه پیش از به شهادت رسیدن حضرت امام حسین علیه السلام بود این بود که هم پیامبر اسلام(ص) و هم حضرت علی علیه السلام شهادت امام حسین علیه السلام را در کربلا پیشگویی کرده بودند و حتی امام حسین علیه السلام نیز شهادت خود را پیشگویی کرده بود و به برخی از پیامبران پیشین هم شهادت آن حضرت وحی شده بود، (2).ولی پیش از اسلام دهم محرم را عاشورا نمیگفتند.

ولی پس از آنکه حضرت امام حسین علیه السلام در کربلا به شهادت رسید، آن روز در میان مردم به روز عاشورا معروف گردید و شیعیان علی علیه السلام آن روز را روز عزا و عزاداری قرار دادند و در مقابل آنان بنی امیه و پیروانشان آن روز را روز جشن و سرور قرار دادند و به تدریج دشمنان شیعه درباره عاشورا احادیثی ساختند تا آن روز را با فضیلت نشان بدهند در حالی که آن روز، روز غم و اندوه است و روز مصیبت و نکبت است، روزی است که بهترین انسان را کشته‏اند، جگر رسول خدا را پاره کرده‏اند و زنان و کودکان پیامبر را به اسارت برده‏اند، آیا اینگونه روز میتواند روز مبارکی باشد؟!

 

شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان میگوید: روز دهم ماه محرم روز شهادت امام حسین است، روز مصیبت و حزن ائمه اطهار و شیعیان آنان است و شایسته است که شیعیان در این روز مشغول کارهای دنیوی نگردند و مشغول گریه و نوحه باشند و زیارت عاشورا بخوانند.

شیخ عباس قمی به نقل از نویسنده «شفاء الصدور» میگوید: بنی امیه روز عاشورا را مبارک میدانستند: در این روز برای خود خرید میکردند و خرید را در آن روز سنّت خود کرده بودند، آنان در این روز مراسم عید بر پا میکردند، آن روز را روزه میگرفتند و در آن روز طلب حوائج را مستحب میدانستند و برای همین درباره روز عاشورا فضایل و مناقبی ساخته‏اند و حتی دعائی هم درباره آن درست کرده‏اند که اولش این است: یا قابل توبة آدم یوم عاشورا، یا رافع ادریس الی السماء یوم عاشورا، یا مسکّن السفینة یوم عاشورا یا غیاث ابراهیم من النار یوم عاشورا. اینها را ساخته‏اند. تا امر، مشتبه شود. آنان در سخنرانیهای خود میگویند: هر نبیّ وسیله و شرفی دارد و در روز عاشورا، این شرف زیاد میشود مانند خاموش کردن آتش نمرود برای ابراهیم، قرار گرفتن سفینه نوح به کوه جودی، غرق ساختن فرعون در دریا و نجات حضرت موسی از دست فرعون، نجات حضرت عیسی از دست یهودیان.

شیخ عباس قمی در ادامه میگوید: شیخ صدوق از میثم تمار نقل کرده که میثم تمّار گفت: این امت پیامبر، فرزند پیغمبر خود را میکشند و روز عاشورا را که فرزند پیغمبر را کشته‏اند، روز مبارک قرار میدهند و این کار شدنی است و خواهد شد. راوی میگوید: به میثم گفتم: چگونه آن روز را روز مبارک قرار میدهند؟ گفت: آنان در فضیلت آن حدیث وضع میکنند و میگویند: روز عاشورا روزی است که خداوند توبه آدم را پذیرفته است با اینکه توبه آدم در ذی حجه پذیرفته شده است، آنان میگویند: در عاشورا، یونس از شکم ماهی نجات یافته است، در حالی که در ذی قعده از شکم ماهی نجات یافته است، میگویند: روز عاشورا روزی است که سفینه نوح در کوه جودی قرار گرفت در حالی که روز هیجدهم ذی حجه در کوه قرار گرفت و آنان میگویند: روز عاشورا دریا برای موسی شکافته شد در حالی که در ربیع الاول شکافته شده بود، (3).
—————-
پی نوشت ها:
1- الصحیح من سیرة النبی، ج 3، ص 106، چاپ جامعه مدرسین.
2- بحارالانوار، ج 44، ص 223 و ص 250.
3- مفاتیح الجنان، ص 476، اعمال روز عاشورا، چاپ اول، انتشارات فاطمه زهرا.

سلام

ماه حزن

 

 

محرم نخستین ماه از ماه‌های دوازده گانه قمری و یکی از ماه‌های حرام است که در دوران جاهلیت و نیز در اسلام، جنگ در آن تحریم شده بود.


شب و روز اول محرم به عنوان اول سال قمری دارای نماز و آداب خاصی است که در کتاب شریف مفاتیح الجنان بیان شده است.

محرم، ماه حزن و اندوه و عزاداری شیعیان در شهادت حضرت امام حسین علیه السلام است.

حوادث و وقایع فراوانی در ماه محرم رخ داده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شویم:

غزوه ذات الرقاع، فتح خیبر، ازدواج حضرت زهرا، ورود امیر مؤمنان علی علیه السلام، حادثه خونین کربلا - تاسوعا و عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام و اسارت خاندان امام به کوفه و شام.

همچنین نقل است که به خلافت رسیدن عثمان، قتل محمد امین برادر مأمون عباسی، قتل جعفر برمکی و انقراض آل برمک و دولت برامکه، واقعه هولاکو و مستعصم و انقراض دولت بنی عباس در این ماه بوده است.

عروج حضرت ادریس به آسمان، استجابت دعای حضرت زکریا علیه السلام، عبور حضرت موسی علیه السلام از دریا و غرق شدن فرعونیان در نیل و عذاب اصحاب فیل نیز در ماه محرم رخ داده است.

منبع:
هدایة الانام الی وقایع الایام، محدث قمی، ص 53؛ مفاتیح الجنان، ص 521

اشک سنگ

یکی از شاگردان علامه طباطبایی می گوید:
بعد از ظهر عاشورایی به قبرستان نو در قم رفته بودم که دیدم مرحوم علامه در گوشه ای از قبرستان هستند. نزدیک شده و عرض سلام و ادب کردم.
آن عزیز چند بار از سوز و گداز به من فرمود: «می دانید امروز چه روزی است؟» عرض کردم : «بله امروز عاشورا است.» فرمود:«می بینی همه دنیا، موجودات، آسمان، زمین و جمادات همه در حال اشک خون ریختن و گریستن بر سید الشهداء هستند؟»
متعجب شدم و دانستم که خبراز حقایق هستی می دهد. در همین حال، خم شده و سنگی از زمین برداشت. آن را به مانند سیبی با دست، از وسط شکافت و میان آن را به من نشان داد.
با چشمان خودم در میان سنگ، خون دیدم.


حکمت زلال، ص 40 

باب الحسین ( علیه السلام )



…. قیامت که بر پا می شود ، درهای بهشت از دور نمایان است .

آن دری که همه بدون چون و چرا و معطلی از آن وارد می شوند ،

دریست که نوشته شده است

(( باب الحسین )) من بکی او ابکی و تباکی و جبت له الجنه .

هر کس گریه کند

یا اگر اشکش نمی آید خودش را شبیه به گریه کنندگان نماید

یا خودش را وادار به گریه کند

و یا کسی را در مصائب ابی عبدالله ( علیه السلام ) بگریاند .


بهشت بر او واجب می شود .

اما به شرط این که بهشتی که خدا برای او قرار داده از بین نبرد .

به شرط آن که دیگر امام زمانش را نرنجاند……

(( خورشید مکه . ج . 15  . ص . 5 ))

مهمترین دستیار شیطان

در بسیاری از آیات قرآن کریم، پیروی از شیطان به عنوان سمبل ضد اخلاق معرفی شده تا آن‌جا که در بعضی آیات آمده است انسان دو راه در پیش دارد: یکی راه خدا، و دیگری راه شیطان.


در قرآن شیطان‌پرستی، نقطه مقابل خداپرستی قرار داده می‌شود؛ نظیر آیه: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لاَّ تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ * وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ؛ آیا پیمان نبستیم با شما ای فرزندان آدم که عبادت نکنید شیطان را، که او برای شما دشمنی آشکار است و این که مرا عبادت کنید؛ این راه مستقیم است؟» (یس، 61 ـ 62)

اکنون سؤال می‌شود که شیطان چیست؟ همان دنیا یا هوای نفس است و یا چیزی مستقل و جدای از آن دو خواهد بود؟


بعضی گمان کرده‌اند که شیطان چیزی جز نفس اماره نیست؛ ولی قرآن شیطان یا ابلیس را موجود مستقلی از طایفه جن می‌داند که از آتش آفریده شده و مستقل از انسان است؛ بنابراین شیطان در قرآن به معنای هوای نفس یا نفس اماره یا قوه واهمه یا یکی دیگر از قوای نفس نیست و موجودی مستقل است.


البته کلمه شیطان گاهی به انسان شرور نیز اطلاق می‌شود و شاید از دید لغت به موجودی شریر (مثل هوای نفس) نیز اطلاق شود؛ اما آن‌جا که ابلیس و جنود ابلیس گفته می‌شود که شیطان نیز به همان ابلیس منصرف است، قطعاً در این موارد منظور از آن، هوای نفس یا نفس اماره و نظایر آن‌ها نیست؛

مثل آیه: «یَا بَنِی آدَمَ لاَ یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ؛ ای فرزندان آدم (بپایید) که شیطان فریبتان ندهد، چنان که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون راند». (اعراف،27)
عمده کار شیطان، وسوسه کردن انسان است که در چند مورد از آیات قرآن سخن رفته است؛

نظیر آیه: «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لاَّ یَبْلَی؛ پس شیطان به او وسوسه کرد، گفت: ای آدم آیا تو را هدایت کنم به درخت ابدیت و قدرتی که کهنه نشود». (طه، 120)

ادعای بشر دوستی با ۴۰۰ کلاهک هسته‌ای!

چگونه اسرائیل هسته‌ای متولد شد؟

اسرائیل و آمریکا که خود تهدید عمده‌ای برای تمام دنیا بعد از جنگ جهانی دوم تا کنون بوده‌اند و بار‌ها و بار‌ها قوانین بین المللی را زیر پا گذاشته‌اند و به خاک کشورهای دیگر تجاوز کرده‌اند، اصرار دارند که به ایران که تاکنون به هیچ کشوری حمله نکرده ولی به آن حمله شده (آنهم به دستور آمریکا برای دستیابی به منابع غنی نفتی)، حمله کنند با این توجیه که ایران خطری جدی برای صلح در دنیاست… آمریکا تنها کشوری است که به طور عمد از بمبهای هسته‌ای علیه غیرنظامیان استفاده کرده است و جالب اینجاست که هنوز بعد از گذشت ۶۶ سال همچنان از عملکرد خود دفاع می‌کند و در کتابهای درسی خود نیز سعی می‌کند بر درستی این نسل کشی صحه بگذارد.

سرویس بین الملل فردا؛ لاله رشیدی: آمریکا و اسرائیل دو زوج جدا نشدنی هستند که حیاتشان به یکدیگر وابسته است. این دو کشور در پیمانی نانوشته تلاش دارند تا همه ملت‌های مستقل را یا به نابودی بکشانند و یا آن‌ها را زیر بلیت خود درآورند. از این رو است که پروژه‌های جنگ افروزانه‌شان را در هماهنگی کامل و با بمباران رسانه‌ای عظیم به پیش می‌برند. مقاله پیش رو در «گلوبال ریسرچ» منتشر شده و نگارنده تلاش دارد نشان دهد چگونه آمریکا با تجهیز اسرائیل به سلاح‌های هسته‌ای اهداف شوم خود را در خاورمیانه پی می‌گیرد.

ادامه »

«غفلتی باور نکردنی»


صراحت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جای هیچ شک و شبهه‌ای را باقی نگذاشته بود. آن حضرت حتی به همه حاضرین فرمان داده بود تا پیامش را به غائبین برسانند. اما حدود دو ماه و نیم بعد، گویی اصلا منطقه‌ای به اسم “غدیر” که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن خطبه‌ای خوانده و علی (علیه السلام) را به جانشینی خود معرفی کرده بود، وجود نداشت. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رحلت کرده است و مردم عجولانه با کسی غیر از علی (علیه السلام) بیعت نموده اند …

حالا سؤال اینجاست که چرا مسلمانان واقعه غدیر و وصیت موکد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را نادیده گرفتند و راه دیگری را برگزیدند؟ چرا با وجود تأکیدها و اصرارهای فراوان ایشان در ابلاغ فرمان خدا مبنی بر خلافت و جانشینی على (علیه السلام) در طول مدت 23 ساله رسالت، مردم به آن عمل نکردند؟…

ادامه »

معرفی وبلاگ

امروز چادر بانوان از عبای من با ارزش‌تر است


آیت‌الله صافی گلپایگانی از مراجع عظام تقلید گفت: امروز چادر بانوان از عبای من با ارزش‌تر است؛ چرا که بانوان با حفظ حجاب برتر خود مروج دین اسلام هستند.

به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از قم، آیت الله صافی گلپایگانی از مرجع تقلید پیش از ظهر امروز طی سخنانی در دیدار جمعی از اعضای کانون مهدویت استان کرمانشاه با اشاره به اينكه چادر بانوان از عبای من با ارزش تر است، گفت: چادر قداست بسیار بالایی دارد و بانوان چادری در حقیقت مصداق زنان دین دار در عصر و زمانه ما بشمار می روند
وی خطاب به بانوان حاضر در جلسه افزود: شما با حفظ حجاب برتر خود که همان چادر است، در واقع به استواری پایه های دین اسلام و نیز ترویج فرهنگ حیا و عفت اسلامی در جامعه کمک می کنید.

صافی گلپایگانی با اشاره به این که احکام، امانت خدا در دست ماست، تاکید کرد: نماز، روزه، حجاب، امر به معروف و نهی از منکر و غيره از امانات خداوند است که ضمن عمل کردن به آن باید این امانت ها را خوب نگه داشت.

این استاد برجسته حوزه علمیه قم با تقدیر از برنامه های این کانون در راستای زنده نگه داشتن فرهنگ مهدویت در جامعه اظهار داشت: دوران غیبت، دوره خاصی است و اگر چه مردم به ظاهر از درک حضور ولی‌عصر‌(عج) محرومند، اما بر حسب روایات، از ثواب بیشتری نسبت به مردم زمان ائمه(ع) بهره مند می شوند.

وي خاطرنشان كرد: امید است جوانان و بانوان با عمل به دستورات شرع مقدس اسلام بخصوص در زمینه حجاب و عفاف مایه افتخار و مباهات اولیای دین باشند.

فراخوان وبلاگی خاطرات من و چادرم "چی شد من چادری شدم؟"

سلام به همه بازدیدکننده گان وبلاگمون

روز 12 آبان ماه یه مطلب گذاشتم باعنوان “چی شد من چادری شدم؟”

ولی متاسفانه فراموش کردم بگم که این یه فراخوان وبلاگی خاطرات من و چادرم “چی شد من چادری شدم؟” بوده .

حالا آدرس وبلاگ و صفحه اول وبلاگ رو براتون میذارم که اگر شما هم مایل بودید شرکت کنید امکاش راداشته باشید…

http://khaterechador.blogfa.com

ان الله یُحِبُّ الذینَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِهِ صفاً کَانَّهُم بُنیانٌ مَرصُوص(آیه4 سوره الصف)

لبخند رضایت حضرت زهرا سلام الله علیها نصیبتون

نگاهی به زندگینامه امام محمد باقر (ع)

نام مبارك امام پنجم محمد بود . لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است ,بدين جهت كه : درياى دانش را شكافت و اسرار علوم را آشكارا ساخت .

القاب ديگرى مانند شاكر و صابر و هادى نيز براى آن حضرت ذكر كردهاند كه هريك بازگوينده صفتى از صفات آن امام بزرگوار بوده است .

كنيه امام ابوجعفر بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبى ( ع )است .

بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اكبر حضرت امام حسن ( ع )و از سوى پدر به امام حسين ( ع ) ميرسيد .

پدرش حضرت سيدالساجدين , امام زين العابدين , على بن الحسين ( ع ) است .

تولد حضرت باقر ( ع ) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجرى در مدينه جانگداز كربلا همراه پدر و در كنار جدش حضرت سيدالشهداء كودكى بود كه به چهارمين بهار زندگيش نزديك ميشد .

دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95 هجرى كه سال درگذشت امام زين العابدين ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114 ه . يعنى مدت 19 سال و چند ماه ادامه داشته است .

ادامه »

درد دل گنجيشک با خدا

گنجشک با خدا قهر بود…….

روزها گذشت و گنجشگ با خدا هيچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا مي گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت: مي آيد ؛ من تنها گوشي هستم که غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي هستم که دردهايش را در خود نگاه ميدارد…..
و سرانجام گنجشک روي شاخه اي از درخت دنيا نشست. فرشتگان چشم به لب هايش دوختند، گنجشک هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگيني سينه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکي داشتم، آرامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي کسي ام. تو همان را هم از من گرفتي. اين طوفان بي موقع چه بود؟ چه مي خواستي؟ لانه محقرم کجاي دنيا را گرفت ه بود؟ و سنگيني بغضي راه کلامش بست.
سکوتي در عرش طنين انداخت فرشتگان همه سر به زير انداختند.

خدا گفت:ماري در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمين مار پر گشودي.
گنجشگ خيره در خدائيِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسيار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمني ام برخاستي! اشک در ديدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چيزي درونش فرو ريخت …
هاي هاي گريه هايش ملکوت خدا را پر کرد …

راز موفقيت



مرد جواني از سقراط پرسيد راز موفّقيت چيست؟

سقراط به او گفت، “فردا به کنار نهر آب بيا تا راز موفّقيت را به تو بگويم.”

صبح فردا مرد جوان مشتاقانه به کنار رود رفت.. سقراط از او خواست که به سوي رودخانه او را همراهي کند. جوان با او به راه افتاد. به لبه ی رود رسيدند و به آب زدند و آنقدر پيش رفتند تا آب به زير چانهء آنها رسيد.
ناگهان سقراط مرد جوان را گرفت و زير آب فرو برد. جوان نوميدانه تلاش کرد خود را رها کند، امّا سقراط آنقدر قوي بود که او را نگه دارد. مرد جوان آنقدر زير آب ماند که رنگش به کبودي گراييد و بالاخره توانست خود را خلاصي بخشد.
همين که به روي آب آمد،

اوّلین کاري که کرد آن بود که نفسي بس عميق کشيد و هوا را به اعماق ريه فرو فرستاد.

سقراط از او پرسيد، “زير آب که بودي، چه چيز را بيش از همه مشتاق بودي؟

” گفت، “هوا.”
سقراط گفت، “هر زمان که به همين ميزان که اشتياق هوا را داشتي موفقيت را مشتاق بودي، تلاش خواهي کرد که آن را به دست بياوري؛ راز ديگر ندارد.”


ديروز از هر چه بود گذشتيم،امروز از هر چه بوديم ...!!

ديروز از هر چه بود گذشتيم،امروز از هر چه بوديم …!!


آنجا پشت خاكريز بوديم و اينجا در پناه ميز …!!

 

ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود …!!


آنجا(جبهه)بوي ايمان ميداد و اين جا ايمانمان بو !! مي دهد…!!


الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم .


بصيرمان كن تا از مسير برنگرديم

آزادمان كن تا اسير نگرديم


سردار شهيد شوشتري

چی شد من چادری شدم؟؟!!

ديديم شيطان صفتان، براي پاکي قلب معصوم خواهران و برادرانمان نقشه ها کشيده اند

ديديم قبح گناه مي ريزند و بي حيايي را ترويج ميکنند

ديديم به اسم آزادي جسم، انسانيت را به اسارت مي کشند تا حيوان بسازند

ديديم عمق نگاه ها را کوتاه مي کنند تا بالا را از ياد همه ببرند

ديديم عرفان کاذب را تبليغ مي کنند؛ دين بدون تکليف را، تا به عکسي در آب از ماه محروم سازند

ديديم چادر را نشانه گرفته اند…

دريغمان آمد نگوييم از لذت بي نهايت اين انتخاب خدايي

دريغمان آمد نگوييم از زيبايي بي نهايت وقار

دريغمان آمد نگوييم که يک بار امتحان کنيد لذت باخدا بودن را، براي خدا انتخاب کردن را، تير چشم شيطان شدن را، مجاهد راه خدا بودن در جهاد اکبر را

اي کاش همه بگويند  همه ي آنها که حتي به خوب هم قناعت نکرده اند، به حداقل ها قانع نشدند،

«برتر را برگزيدند»

آر.اس.‌اس (RSS)




RSS خانواده‌ای از قالب‌های خورد فید در وب است که برای انتشار محتویاتی که در بازه‌های زمانی خاص به‌روزرسانی می‌شوند استفاده می‌شود (مانند وب‌نوشت‌ها، عناوین اخبار، و پادکست‌ها).

ادامه »

۱۰ روش برای افزایش رضایت از زندگی

در چند سال اخیر‌، روان‌شناسان و جامعه‌شناسان به بررسی اطلاعات درباره پرسشی پرداخته‌اند که قبلاً‌ برای فلاسفه مهم بود: چه چیزی باعث رضایت ما می‌شود؟
پژوهشگران به این منظور تحقیقات گسترده‌ای در سراسر جهان انجام داده‌اند تا ببینند چگونه چیزهایی مانند پول، نگرش، فرهنگ، حافظه، تندرستی، نوع‌دوستی و عادات روزانه بر احساس بهروزی ما تأثیر می‌گذارد. حوزه جدید روان‌شناسی مثبت پر از یافته‌های جدیدی حاکی از آن است که اعمال ما تأثیر چشمگیری بر احساس خوشبختی و رضایت ما از زندگی دارد. ۱۰ راهبرد ثابت‌شده برای افزایش رضایت عبارتند از:

۱ – لحظات روزانه زندگی را درک کنید

هر از چندی مکث کنید تا گل سرخی را ببویید یا کودکان را حین بازی تماشا کنید. کسانی که درنگ می‌کنند تا وقایعی را که به‌طور عادی با عجله پشت سر می‌گذارند، ببینند یا در طول روز به وقایع خوشایند روزانه فکر می‌کنند، افزایش قابل توجهی را از نظر رضایت و کاهش افسردگی گزارش می‌کنند.

ادامه »

دزدان آرامش را بشناسید


وقتی در موقعیتی قرار می‌گیرید که از کلمه «باز هم…» استفاده می‌کنید باید شست‌تان خبردار شود که احتیاج به رتق و فتق امور است.

برخی از تحقیقات نشان می‌دهند ناملایمات روزمره زندگی بیش تر از تحولات بزرگ زندگی سلامتی ما را در معرض خطر قرار می‌دهند.

 

«باز این سویچم گم شد، دیرم شد، اَه ندیدی کجا است؟»،

«باز این طبقه بالایی‌ها مهمون دارن؟!ما هر پنچ شنبه جمعه همین برنامه رو داریم، وقتی مهمون دارن انگار رفتن ورزشگاه آزادی»،

«بابا اون آب گرمکن رو درست کن ما هر دفعه تو حموم گیر نکنیم».

شاید شما هم هر روز درگیر این اتفاقات روزمره باشید. این اتفاقات که روزمره هستند و برای ما ناکامی‌های جزئی به همراه دارند از نظر روانشناختی بیشتر از تحولات بزرگ تر زندگی مانند جابجایی خانه یا از کار برکنار شدن سلامتی جسمی و روانی ما را در خطر می‌اندازند.

تا جایی که می‌توانید به این مسائل ریز اهمیت بدهید و در مورد آن‌ها اهمال کاری نکنید. در بسیاری از مواقع کم اهمیت به نظر آمدن این مسائل باعث می‌شود آن‌ها را فراموش کنید.

برای جلوگیری از فراموشی دفتر یا برگه‌ای برای کارهایی که باید انجام شود اختصاص دهید. به این شکل تاثیراتی که به ظاهر جزئی هستند را کنترل می‌کنید. وقتی در موقعیتی قرار می‌گیرید که از کلمه ی «باز هم…» استفاده می‌کنید باید شست‌تان خبردار شود که احتیاج به رتق و فتق امور است.

تا جایی که می توانید این مداخله‌گرها را کنترل کنید.

در مواقعی که نمی‌شود کاری انجام داد سعی کنید خود و یا محیط خود را برای کسب آرامش بیشتر تغییر دهید. برای مثال اگر عادت دارید بعد از ظهرها بخوابید و می‌دانید از ساعت چهار به بعد بچه‌های کوچه یا سرو صدای ماشین‌ها نمی‌گذارند بخوابید، کمی زودتر ناهار بخورید و زودتر به رختخواب بروید.

خلاصه کلام برای جلوگیری از تاثیرات مخرب مداخله‌گرهای مزمن بایستی نسبت به محرک های کوچک حساس باشید.

به راحتی از کنار دزدهای آرامش نگذرید.

کوزه ی بی نم


بخیلی سفارش ساخت کوزه و کاسه ای را به کوزه گری داد.
کوزه گر پرسید: بر کوزه ات چه نقش کنم؟
بخیل گفت: بنویس «فمَن شَرِبَ مِنه فَلیس مِنّی؛کسی که از آن بنوشد از من نیست»
پرسید بر کاسه ات چه نقش کنم؟ گفت : بنویس « و مَن لَم یَطعَمه فإنَّه مِنّی،کسی که از آن نخورد، از من است »
گر به جای نانش اندر سفره بودی آفتاب        تا قیامت روز روشن کس ندیدی در جهان

کلکسیون جواهرات هفت گناه کبیره

کلکسیون جواهرات استفان وبستر (Stephen Webster )، با نام گناهان کبیره، در لندن به نمایش گذارده شد.

این مجموعه شامل 7 مدل انگشتر است که هر یک از آنها نماد یکی از هفت گناه کبیره می باشد.
اوایل عصر مسیحیت، راهبی یونانی به نام اواگریو دُ پونتو فهرستی از هشت گناه کبیره ارائه داد تا تمایلات منفی اصلی انسان را تعریف کند. ارتکاب هرکدام از این گناهان، می‌توانست انسان را به جهنم محکوم کند. پاپ گرگوری اولین تغییرات را در قرن شانزدهم در فهرست گناهان کبیره داد و فهرستی هفتگانه و رسمی از این گناهان منتشر کرد. در فهرست او، «اندوه» دیگر گناه محسوب نمی‌شد و جایش را به «تنبلی» داد.
این گناهان عبارتند از : تکبر (Pride)، طمعکاری (Greed)، شهوت (Lust)، حسادت (Envy)، خشم(Wrath)، شکم پرستی  (Gluttony) و تنبلی (Sloth) .
هفت گناه کبیره از موضوعات مورد علاقه در وعظ و خطابه‌ها، نمایشنامه‌های اخلاقی و هنر اروپای قرون وسطا بوده‌است.


- طمعکاری (Greed):
نماد حرص و آز  و طمعکاری شامل سکه های طلایی است که بر روی هم قرار گرفته اند و در بالاترین نقطه به یک الماس درخشان ختم می شوند.





- تنبلی (Sloth):
برای نمایش کاهلی و تنبلی، نگین آکوامارین را بر روی کوسن مخملی قرمز قرار داده.






- شهوت (Lust):
پاهایی با جورابهای ساق بلند که با بازوانی در هم پیچیده شده اند که نشانگر حیله گری در انگشتر شهوت می باشد.


 

- حسادت (Envy):
نماد حسادت شامل هیولایی چشم سبز است که زیر سری از سنگ زبرجد کمین کرده است.





- تکبر (Pride):
تکبر و غرور را با یک سنگ تانزانیت بنفش در حالی که با تعدادی از پرهای طاووس احاطه شده، نشان می دهد.





- شکم پرستی (Gluttony):
شکم پرستی شامل لب هایی پوشیده شده از جواهر قرمز رنگ با دندان های سفید براق آماده برای بلعیدن هر چیز خوردنی می باشد.







- خشم (Wrath):
برای نمایش خشم، دستان زنی را نشان می دهد که جامی پر از زهر را در خود جای داده است.




وبستر در تفسیر این انگشترها می گوید:

در قرن بیست و یکم هفت گناه کبیره وجود دارد که مجازات مرگ ندارد

و در حالی که همه می دانند که نتیجه این گناهان چیست.

«دکتر شریعتی» چگونه نامِ خیابان شد؟



خاطره‌ای از مهندس محمد توسلی، اولین شهردار پس از انقلاب.

چاپ شده در ماهنامه‌ی آدینه، شماره‌ی ۹۷، دی‌ماه ۱۳۷۳، صفحه‌ی ۶۵.

«خیابان قدیم شمیران را مردم در جریان راهپیمائی‌های تاسوعا و عاشورا به نام مرحوم طالقانی نامگذاری کرده بودند.

از آنجا که حفظ این نام مغایر با ضوابط تعیین‌شده‌ی شورای نامگذاری بود این موضوع حضوری با ایشان مطرح شد.

ایشان ضمن تأئید این ضوابط از پیشنهاد نام دکتر شریعتی به مناسبت موقعیت «حسینیه ارشاد» در این خیابان به گرمی استقبال کردند.

بعد از درگذشت مرحوم طالقانی در ۱۹ شهریور سال ۱۳۵۸ خیابان تخت‌جمشید سابق به نام ایشان نامگذاری شد.»

انجام امور دینى

براى انجام دادن امور دینى، توجه به راه‏کارهاى زیر بایسته است:

1. اعتقاد به اینکه تنها راه سعادتمند شدن، عمل به احکام دینى و تقویت ایمان است.

2. با ایجاد ارتباط با دوستان مؤمن و جداشدن از دوستان ناباب زمینة عمل به احکام الهى را در خود تقویت کنید.

3. براى انجام دادن امور عبادى و دینى، بیشتر به مراکز مذهبى مثل مسجدها و حسینیه‏ها بروید.

4. در عبادات، افراط و زیاده‏روى نکنید و ابتدا به انجام دادن واجبات و ترک محرمات اکتفا کنید.

5. کارهاى واجب را انجام دهید و از کارهاى حرام بپرهیزید و مراقبة شدیدى نسبت به آنها داشته باشید.

6. هنگام نماز، مشغول هر کارى که هستید، دست از کار بردارید و نماز را در اول وقت انجام دهید.

7. با خودتان شرط کنید: «اگر واجبى را ترک کردم یا به موقع انجام ندادم، مقدارى پول باید به عنوان جریمه صدقه بدهم، یا یک روز روزه بگیرم».

8. هر گاه موفق شدید وظیفة دینى خود را انجام دهید، سر به سجده شکر بگزارید و از خداوند تشکر کنید که توفیق عمل به تکلیف را به شما عطا کرده است و از او بخواهید که همیشه توفیق عمل به وظیفه را به شما عطا کند.

9. به خودتان تلقین کنید که مى‏توانم در انجام وظایف دینى‏ام، موفق شوم.

10. اگر گهگاهى موفق نشدید، مأیوس نشوید. دوباره اقدام کنید.

راه و رسم عاشقی


من یک عمر به خدا دروغ گفتم و خدا هیچ گاه به خاطر دروغ هایم مرا تنبیه نکرد. می توانست، اما رسوایم نساخت و مرا مورد قضاوت قرار نداد. هر آن چه گفتم باور کرد و هر بهانه ای آوردم پذیرفت. هر چه خواستم عطا کرد و هرگاه خواندمش حاضر شد.
اما من! هرگز حرف خدا را باور نکردم، وعده هایش را شنیدم اما نپذیرفتم. چشم هایم را بستم تا خدا را نبینم و گوش هایم را نیز، تا صدای خدا را نشنوم. من از خدا گریختم بی خبر از آن که خدا با من و در من بود.

ادامه »

معرفی سایت

ای پرسش
سيستم جامع پاسخگويي به سوالات شرعي و ديني
http://eporsesh.com



پایگاه اطلاع رسانی حج
نظارت مستمر بر کلیه فعالیت های اجرایی و خدماتی حج و زیارت در داخل و خارج از کشور و اتخاذ تصمیم در مورد مشکلات احتمالی و مسائل مستحدثه خصوصا در موسم حج .
http://hajj.ir


فرهنگسرای پرسش

فرهنگسراي پرسش در ناحيه غربي اصفهان واقع گرديده كه با بوجود آوردن محيطي آرام و فضايي مناسب پذيراي حضور جوانان در تمام مقاطع سني بوده و از امكانات علمي ، فرهنگي ، اجتماعي و غيره برخوردار مي باشد.
http://porsesh.ir

موتور جستجوی جواب

جواب تلاش دارد برای فارسی زبانان به یک جستجوگر تخصصی نوشته‌های دینی تبدیل شود. هدف ما این است که تمامی علاقه مندان به مطالعه در زمینه موضوعات دینی بتوانند به طور تخصصی از این مطالب در سایتهای فارسی زبان استفاده کنند.
http://www.jawab.ir

جستجوگر اسلامی جواب

جستجوگر اسلامی جواب- پاسخ گوی تمام سوالات مذهبی و دینی
http://javab.ir


می توانید روسری خود را بردارید!!!

دكتر مرتضي آقا تهراني تعريف مي كند كه: وقتي در «مؤسسه اسلامي نيويورك» مشغول فعاليت بودم روزي دختر جواني آمد كه مي خواست مسلمان شود؛ گفتم براي پذيرفتن اسلام، ابتدا بايد خوب تحقيق كنيد بعد اگر به اين نتيجه رسيديد كه دين اسلام دين حق است مي توانيد مسلمان شويد. او رفت و شروع به مطالعه كرد. در اين بين چندين بار ديگر به من مراجعه كرد و در نهايت با ناراحتي گفت:

«اگر مرا مسلمان نكيند من مي روم و در وسط سالن داد مي زنم و مي گويم: من مسلمانم!»


گفتم حالا كه در پذيرفتن اسلام مصمم شده ايد فردا كه روز ميلاد است بياييد تا در طي مراسمي تشرف شما انجام شود. روز بعد، در بين مراسم گفتم اين خانم مي خواهد امروز به دين مبين اسلام مشرف شود. يكي از حضار گفت: «لابد اين دختر عاشق يك پسر مسلمان شده و چون دين ما اجازه ازدواج او را نمي دهد مي خواهد به صورت صوري مسلمان شود.»

گفتم: «از صراحت لهجه شما متشكرم! ولي اين طور كه شما گفتيد نيست زيرا او در مورد حقانيت اسلام، مطالعه گسترده اي داشته است. به عنوان مثال در عقايد اسلامي چيزي به نام «بداء» هست كه مي دانم هيچ كدام از شما چيزي از آن نمي دانيد ولي اين دختر خانم مي داند،

به هر حال او در آن مراسم مشرف به اسلام شد. خانواده وي كه مسيحي بودند با ديدن حجاب او، شروع به آزار و اذيت او كردند. اين آزار و اذيت ها روز به روز بيشتر مي شد به حدي كه مجبور شدم با حضرت «آيه الله مظاهري» تماس گرفته و جريان را با ايشان در ميان گذارم.

ايشان فرمودند: «آيا احتمال خطر جاني وجود دارد؟»

گفتم: «بي خطر هم نيست.»

فرمودند: «پس شما به ايشان بگوييد مي تواند روسري خود را بردارد.»

ماجرا را به آن خانم ابلاغ كردم و گفتم: «مي توانيد روسري خود را برداريد.»

او پرسيد: «آيا اين حكم اوليه است يا حكم ثانويه است و به خاطر تقيه صادر شده است؟»

گفتم: «نه! حكم ثانويه است و به خاطر تقيه صادر شده است.»

گفت: «اگر روسري خود را بر ندارم و به خاطر حفظ حجابم كشته شوم آيا من شهيد محسوب مي شوم؟»

گفتم: «بله!»

گفت: «والله روسري خود را بر نمي دارم هر چند در راه حفظ حجابم جانم را از دست بدهم.»



البته بعد از اين ماجرا خانواده او نيز با مشاهده رفتار بسيار مؤدبانه دخترشان از اين خواسته صرف نظر كردند.

فرش خرافه پرستی زیر پای خانواده ها


استان تهران - خبرگزاری مهر: در حالیکه روز به روز بر حجم خرافات در جامعه افزوده می شود، تلاش مسئولان برای خنثی کردن آن از مرز سخنرانیها و محکومیتهای همیشگی فراتر نمی رود.

به گزارش خبرنگار مهر در کرج، همین چند هفته پیش بود که خبری مبنی بر گذر امام زمان (عج) از کنار یکی از هیئتهای مذهبی مهرشهر کرج و نظر ویژه ولی عصر به این تکیه در سطح شهرستان منتشر شد تا شاهد هجوم هزاران شهروندی باشیم که معتقد بودند تمثال ایشان در دیوار روبروی این هیئت نقش بسته است، مردم ساده دلی که با نذر و نذورات آمده بودند تا از امام عصر (عج) طلب شفا کنند.

دیری نپایید که ماجرای ساختگی نقش بستن تمثال امام زمان (عج) در یکی از دیوارهای شهر کرج به سراسر کشور تسری یافت تا دیواری که جز خشت خام و چند کلوخ آجر، هویت دیگری نداشت به زیارتگاه و ضریح بیماران لاعلاج و صعب العلاج تبدیل شود.

مردم پاک دلی که گویا گره احساس در طناب عقلشان سست شده و فراموش کرده اند که شاعر چه نیک می گوید: برو طواف دلی کن که کعبه مخفی است / که آن خلیل بنا کرد و این خدا خود ساخت.



حال بماند که اقدام آگاهانه نیروهای انتظامی در تعطیلی این هیئت و برخورد با عاملان و خاطیان در دفع این فتنه بی تاثیر نبود اما سئوالی که ذهن نگارنده و نیز خاطر دلسوزان را آزار می دهد این است که آیا با زور و اقدامات قهرآمیز می توان آتش خرافه پرستی را در جامعه خاموش کرد؟ آیا زمان آن نرسیده است که شمشیر آگاهی و مبارزه عملی با خرافه پرستی را از غلاف خارج کنیم و به همه کسانی که با احساسات پاک مردم بازی می کنند ضرب شصتی نشان دهیم ؟

ادامه »

خدايا! لذتم مدام باد

نمى‏دانيد؛ واقعاً نم‏دانيد چه لذتى دارد وقتى سياهى چادرم، دل مردهايى كه چشمشان به دنبال خوش‏رنگ‏ترين زن‏هاست را مى‏زند.
نمى‏دانيد چقدر لذت‏بخش است وقتى وارد مغازه‏اى مى‏شوم و مى‏پرسم: آقا! اينا قيمتش چنده؟ و فروشنده جوابم را نمى‏دهد؛ دوباره مى‏پرسم: آقا! اينا چنده؟  فروشنده كه محو موهاى مش‏كرده زن ديگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمى‏بيند. باز هم سؤالم بى‏جواب مى‏ماند و من، خوشحال، از مغازه بيرون مى‏آيم.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى مردهايى كه به خيابان مى‏آيند تا لذت ببرند، ذره‏اى به تو محل نمى‏گذارند.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خيابان قدم مى‏زنيد؛ در حالى كه دغدغه اين را نداريد كه شايد گوشه‏اى از زيبايى‏هاتان، پاك شده باشد و مجبور نيستيد خود را با دلهره، به نزديك‏ترين محل امن برسانيد تا هر چه زودتر، زيبايى خود را كنترل كنيد؛ زيبايى از دست رفته‏تان را به صورتتان باز گردانيد و خود را جبران كنيد.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان و دانشگاه و… راه مى‏رويد و صد قافله دل كثيف، همره شما نيست.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاك و افكار پليد مردان شهرتان نيستيد.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى كرم قلاب ماهى‏گيرى شيطان براى به دام انداختن مردان شهر نيستيد.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى مى‏بينى كه مى‏توانى اطاعت خدايت را بكنى؛ نه هوايت را.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان راه مى‏رويد؛ در حالى كه يك عروسك متحرك نيستيد؛ يك انسان رهگذريد.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد اين حجاب!

خدايا! لذتم مدام باد!!!

مارهای عجیبی که دست و پا دارند!

 

 

Arabic proverb

ضرب المثل عربی
He who knows not and knows not that he knows not is a fool. “shun him
آنکه نداندو نداند که نداند، احمق است «ازاو بپرهیز».
He who knows not and knows that he knows not is simple."Teach him
آنکه نداندو بداندکه نداند ، ساده است « او را بیاموز» .

He who knows  and knows not that he knows is asleep. “eake him
آنکه بداندو نداند که بداند ، خواب است« بیدارش ساز».
He who knows  and knows  that he knows is wise."follow him
آنکه بداند و بداند که بداند ، فرزانه است « به دنبال او باش».

تو زبان فارسی خودمون هم شاعر می فرماید:

آنکس که بداندو بداند که بداند (عالم)
اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

آنکس که نداند و بداند که نداند (طلبه)
لنگان خرک خویش به منزل برساند

آنکس که بداند و نداند که بداند (خواب)
بیدار کنش زود که در خواب نماند

آنکس که نداندو نداند که نداند (جاهل)
در جهل مرکب ابد الدهر بماند

خدایا چرا من ؟


آرتوراش  قهرمان افسانه ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند


یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: “چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟”

آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت:
در سر تا سر دنیا بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند

حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند…


از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند…

و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند…

پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند…

پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را می یابند…

چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند…

و دو نفر به مسابقات نهایی…

وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که “خدایا چرا من؟”


و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :”چرا من؟

تصویری فوق العاده از گلبول های سفید خون درحال کشتن یک باکتری!

حالا که فکرشو می کنم می فهمم که چرا همیشه می گویند:

“"ان الله علی کل شیء قدیر"”




این تصویر که با استفاده از میکروسکوپ الکترونی و با بزرگنمایی ۹۶۰۰ تهیه شده است، گلبول‌های سفید خون (ماکروفاژ ، زرد) را نشان می‌دهد که باکتری ای- ‌کولای (میله صورتی) را در خود فرو می‌برند و آن‌ها را از بین می‌برند. به این فرآیند فاگوسیتوز می‌گویند. در طی فرآیند فاگوسیتوز، ماکروفاژها که سلول‌های سیستم ایمنی بدن هستند، پاتوژن‌ها، سلول‌های مرده و بقایای سلولی را از بین می‌برند.

باکتری E. coli در روده اکثر پستانداران یافت می‌شود. آنها معمولا بی ضرر هستند، اما برخی از گونه‌های این باکتری می‌توانند باعث مسمومیت غذایی یا مننژیت شوند.

منبع: hamshahrionline.ir

معرفی وبلاگ

وبلاگی که امروز بهتون معرفی میشه دعا برای فرج است که دارای بخشهای متعددی می باشد مثل موضوعات شامل داستانهای امام زمان ، علائمو نشانه های ظهور، شناخت امام زمان (عج) و … است که به نظر من خیلی مفید است.

همینطور در بخش پیوندها به وبلاگهای با ارزشی لینک می شه مثل تقویم شیعه ، احادیث حکمت، موعود و ….

!!توصیه می کنم برای یک بار هم شده از این وبلاگ خوب دیدن کنید!!


http://2abarayefaraj.blogfa.com

فرشتگان چگونه می میرند؟




همه موجودات در سیر و حرکت خود به نقطه اى خواهند رسید که در آن نقطه خاتمه یافته و در آن ساکن گشته و استقرار مى یابند. از نظر قرآن کریم، مرگ هر چیزى هنگامى است که ”‌اجل”‌‌ آن شئ فرا برسد، و همه موجودات – چه انسان و چه غیر انسان داراى چنین اجلى هستند.[1] این نقطه استقرار و ثبات بنابر گفته قرآن، نزد خداوند است. « أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ » [2] و آنچه نزد خداوند است باقى مى باشد. (و وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ)[3] از این رو، وقتى موجودات به پیشگاه خداوند رسیدند و در نزد او حاضر گشتند داراى حیاتى ابدى و جاویدان مى گردند. همه موجودات – چه انسان و چه غیر انسان – صیرورت و شدنِ آنان به سوى خداوند است و عاقبت به سوى او برگشته و در پیش گاه او حاضر و محشور مى گردند. این بازگشت همگانى به سوى خداوند همان ”‌مرگ”‌‌ است.

پس مى توان چنین نتیجه گرفت که همه موجودات از جمله فرشتگان، این چنین ”‌مردنى”‌‌ خواهند داشت.

ادامه »

تلنگرهایی به ذهن

ما مراقب پرده های اتاق هستیم ولی

پرده های حجب و حیا را می دریم…


ما از لکه دار شدن پیراهنمان می ترسیم ولی

از لکه های سیاه روحمان نمی ترسیم…


ما همه چیز را سر جایش می گذاریم ولی

جای اصلی خودمان رانمی دانیم…


ما کت و شلوار یک رنگ داریم ولی

شخصیت یکرنگی نداریم…


ما برای کمد لباسمان قفل می خریم ولی

زبانمان قفل ندارد…


مابه موفقیت دیگران حسادت می کنیم ولی

به تواضع کسی حسادت نمی کنیم…

روز جهانی سالمند مبارک


بوسه مهر


موی سپید تو، کتاب پربهای تجربه هاست و سینه ات مالامال از آلام زندگی. تو از غصّه ها، قصّه های بسیار شنیده ای. تو گنج رنج های روزگاری و تقویم نانوشته عبرت ها. گفته های تو روشنی بخش راه زیستنمان و چشمان کم سوی تو، ستاره های شبستانِ زندگی ماست. دست های پینه بسته ات جغرافیای دردهای زمین است و چین های پیشانی ات تاریخ مرارت های روزگار.

پشت تو را انبوه تجربه ها خمیده است و پای تو از سنگینی عبرت ها می لغزد. تو معلّم خانواده و الگوی جامعه ای. ما بر قامت به رکوع رفته تو سجده احترام می گزاریم و بر دستان پینه بسته ات، بوسه مهر می زنیم و در کلاس آموزه های زندگی تو، زانوی ادب، بغل می گیریم و خود را وامدار مهر و محبت و صفای تو می دانیم.

ادامه »

میلاد مبارک

يا رب چه قشنگ است و چه زيبا حرم قم

چون جنت اعلا، حرم محترم قم


بانوي جنان، اخت رضا، دختر موسی

دردانه زهرا و ملائك خدم قم

اين مژده بس او را كه بهشت است جزايش

هر كس كه زيارت كندش در حرم قم

 

به به چه روز خوبی!!

نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند.

ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.

ادامه »

هدیه برای شما!!

سفارش های امام صادق(ع) در آخرین لحظه‌های زندگی

سفارش های امام صادق(ع) در آخرین لحظه‌های زندگی


امام در لحظه تسلیم کردن جان، وصایایی چند می‌نماید که برخی در امر امامت، برخی در زمینه مسائل خانوادگی و بخشی در مورد عامه است.

- به فرزندان خود فرمود: فَلا تَمُوتُنَّ اِلاُّ وَ اَنتُم مُسلِموُن؛ بکوشید که جز مسلمان نمیرید .

- به کسان و خویشان فرمود: اِنَّ شَفاعَتَنَا لاتَنالُ مَستَخِفّاَ بِالصَّلاةِ؛ شفاعت ما به کسی که نماز را کوچک بشمارد نمی‌رسد .

- به خانواده خود وصیت فرمود که پس از مرگش تا چند سال در موسم حج در منا برای ایشان مراسم عزاداری بر پا کنند.

- دستور دادند برای خویشان و کسان هدیه‌ای بفرستند، حتی هفتاد دینار برای حسن افطس از خویشان ایشان. حسن افطس همان کسی است که با خنجر به امام حمله کرده بود و می‌فرمود می‌خواهد آیه قرآن را در مورد صله رحم اجرا کند.

- بخشی از سفارش‌های ایشان درباره غسل و کفن و قبر خود بود .

- و بالاخره بخشی از وصیت راجع به مردم بود که رووس آن دعوت به وقار و آرامش، حفظ زبان، پرهیز از دروغ و تهمت و دشمنی، دوری از تجاوزکار، پرهیز از حسادت و ترک معاصی و … بود. (1)

لحظه مرگ


امام صادق علیه السلام در آخرین لحظات حیات که مرگ را نزدیک دیدند، دستور دادند که تمام خانواده و خویشان نزدیکش بر سر بالینش جمع گردند و پس از آن که همه آنان در کنار امام حاضر شدند، چشم بگشود و به صورت یکایک آنها نظر افکند و فرمود: «انّ شِفاعتنا لاتنال مستخفاٌ بالصلوة.»

این وصیت امام، دلیل آن است که در آئین اسلام، نماز جایگاهی مهم دارد، طوری که امام در آخرین لحظه‌های زندگی از میان هزاران مسئله فقط نماز را سفارش می‌کند و این نیست جز برای این که امام صادق علیه السلام هادی امت و پاسدار دین است و نماز از این دیدگاه از اهمیت فراوانی برخوردار می‌باشد.

امام صادق علیه السلام بدین وسیله خواستند بیان کنند که خویشاوندی با پیامبر صلی الله علیه و آله اگر توأم با انجام فرائض و تکالیف دینی نباشد، سودی به آنان نخواهد داشت، بلکه این نسبت مسؤولیت ایشان را سنگین‌تر خواهد ساخت.ام‌حمیده مادر امام موسی کاظم و همسر امام صادق علیهماالسلام از این حال امام در شگفت بوده که چگونه امام به هنگام وفات نیز از این فریضه بزرگ غفلت نداشته است و هرگاه این حال امام را به یاد می‌آورده می‌گریسته است.از کارهای عجیب امام در ساعت رحلتش آن که دستور دادند برای تمام خویشاوندان نزدیکش صله و تحفه‌ای فرستاده شود و حتی برای حسن افطس مبلغ هفتاد دینار فرستاد.

سالمه کنیز و خدمتکار آن حضرت پرسید: «چگونه به مردی که با دشنه و خنجر به شما حمله آورده و قصد قتل شما را داشته است، چنین مبلغی را عطا می‌فرمائید؟»

امام در پاسخ فرمود: «می‌خواهی مشمول این آیه قرآن نباشم که فرمود: «وَالَّذینَ یَصِلُونَ ما اَمُرَاللهُ بِهِ یُوصَلَ وَ یَخَشونَ رَبَّهُم وَ یَخافُونَ سُوءِ الحِسابِ»؛ و آنان که فرمان خدا را در مورد صله رحم و دلجوئی از خویشاوندان اجرا می‌کنند و از خدایشان می‌ترسند و از محاسبه بدفرجام بیمناکند.

ای سالمه! خداوند بهشت را بیافرید و بوی آن را بسیار خوش و مطبوع گردانید که از فاصله‌ای به مسافت دو هزار ساله به مشام می‌رسد، لیکن عاق و کسی که قطع رحم کرده بوی آن را احساس نمی‌کند و درنمی‌یابد.

این وصیت امام نیز بیانگر اهمیت صله رحم است و رفتار خود امام هم اینگونه بوده که با ارحامش پیوند داشته و حتی با آنان که با او بریده و به قصد کشتنش به طرف او حمله کرده بودند به طریق نیکو رفتار کرد و مبلغی صله فرستاد، و به راستی که این، خلق و خوی انبیاء و اولیاء است. (2)

به نقل از کتاب صفحاتی از زندگانی امام صادق علیه السلام.

هفته دفاع مقدس در مدرسه علمیه الزهرا المرضیه(سلام الله علیها)

هفته دفاع مقدس در مدرسه

علمیه الزهرا المرضیه(سلام الله علیها)

پرده‌هايي از برهنگي كه هر روز بالاتر مي‌روند

پرده‌هايي از برهنگي كه هر روز بالاتر مي‌روند



در حالي كه تابستان يا همان فصل اوج بدحجابي‌ها به پایان رسيده است ديگر جوششي از تب داغ مسئولان براي برخورد با اين پديده مذموم به چشم نمي‌خورد.

پرده اول:

يادش بخير خانوم جون هميشه به جوان‌هاي عزب نصيحت مي‌كرد كه سر به زير باشند و در كوچه و بازار زل نزنند به چشم مردم، اما نور به قبرت ببارد خانوم جون. الآن ديگر اين نصيحت، جواب نمي‌دهد. سربه زير كه در خيابان راه مي‌روي پاهايي را مي‌بيني كه برهنه‌اند، نمي‌دانم شايد فقير باشند چون شلوارهايشان برايشان كوتاه شده است! اما نه ظاهرا زنجيرهايي را به اين پاها بسته‌اند؛ شايد زندان بوده‌اند! خدا رهايشان كند.

خانوم جون خوش مي‌گفت كه «هر كسي بر طينت خود مي‌تند.»

پرده دوم:

هوا گرگ و ميش است، اتوبان؛ پاركينگ متحركي از خودروها شده است، همه براي رفع بيكاري گردن مي‌چرخانند خانمي كه ظاهرا يا از مهماني برگشته يا به يك شب‌نشيني دعوت است روسري‌اش را روي شانه‌هايشان انداخته است، نگاه‌ها كاملاً با هم حرف مي‌زنند، هوا گرم است؟ در كوچه بن‌بست گير كرده بوده و هنوز فكر مي‌كند 30 سال پيش است؟ اختلال حواس دارد؟ دو جنسيتي است؟

خانوم جون اين طور مواقع، حرف خوبي مي‌زد «آخر رختتو عوض كردي، بختتو چه مي‌كني؟»

پرده سوم:

ظهر يك روز كاري در شلوغ‌ترين خيابان پايتخت زن‌ها و مردها پيراهن و شلوار به تن كرده‌اند با اين تفاوت كه پيراهن مردها آستين بلند است اما خانم‌ها … شايد همان «لباس ملي» كه سالها پيش قرار بود طراحي كنند همين است، پيراهني با آستين بالاي آرنج، شلواري آب رفته و شالي به عرض 15 سانتيمتر، اما نمي‌دانم در حالي كه همه چيز آب مي‌رود چرا اندازه كيف‌ها روز به روز بزرگتر مي‌شود! جالب‌تر از همه اينكه طي يكي دو سال اخير نمي‌دانم آيا پزشكان موهاي مردم خبره شده‌اند يا كلاه‌گيس‌ها ارزان شده است موهايي كه در بالاي سر خانم‌ها به افزايش قد آنها تا 20 سانتيمتر هم كمك مي‌كند.

البته اگر خانوم جون بود اينجا مي‌گفت: «رخت، بخت نمي‌ياره!»


نمايندگان عضو كميسيون امنيت ملي مجلس، بي‌حجابي‌ها و بدحجابي‌‌هاي كنوني در سطح جامعه را توطئه دشمنان مي‌دانند كه عده‌اي را اجير كرده‌اند تا هر روز با وضعيت نابهنجار در سطح جامعه تردد كند و الگوي افراد ساده‌لوح شود. اين در حالي است كه به اعتقاد برخي از روانشناسان از جمله منوچهر محمدي “اشخاصي كه حاضر مي‌شوند شلوارهاي كوتاهي كه متعلق به دلقك‌هاي سيرك است يا مانتوهايي كه چسبان با آستين‌هاي كوتاه هستند را به تن كنند اغلب مشكلات «خود كم بيني» و «حقارت» دارند. به همين دليل به دنبال جلب توجه و جذب نگاه‌هاي افراد هستند. “

اين روانشناس مي‌گويد: “هيچ انساني كه از نظر رواني سالم و شخصيت تكامل يافته‌اي داشته باشد حاضر نمي‌شود شلوار يا مانتويي را كه با تيغ پاره كرده‌اند و ريش‌ريش شده است براي حضور در اجتماع استفاده كنند. افراد سالم به دنبال ظاهر سالم هستند. “



عموم مردم از وضعيت فعلي حجاب در جامعه ابراز نارضايتي مي‌كنند از سوي ديگر مسئولان نيز به دنبال اصلاح هستند پس

كساني كه چهره جامعه را با بي‌عفتي‌ها و بدحجابي‌ها مخدوش مي‌كنند از كجا آمده‌اند؟





مرضيه ارجمندي؛ يك معلم بازنشسته است كه در پاسخ به اين پرسش مي‌گويد: “هيچ خانواده‌اي راضي نيست از اينكه فرزندش با بي‌بندوباري‌هايي در جامعه مواجه شود اما خود خانواده‌ها به بهانه روشنفكري چارچوبي را براي جوانانشان تعريف نمي‌كنند و آنها نيز به اقتضاي سنشان به دنبال جلب توجه هر چه بيشتر مي‌روند. “

برخلاف نظر خانم ارجمندي، آقايي كه فروشنده مانتو در يك پاساژ پررفت‌و آمد است معتقد است: “بدحجابي‌ها تنها به دختران جوان محدود نمي‌شود گاهي برخي از خانم‌هاي ميانسال درخواست‌ لباس‌هايي از ما دارند كه 2 سايز از خودشان كوچك‌تر است. “

جداي از افرادي كه فساد اخلاقي دارند و با ظاهر خاص وارد جامعه مي‌شوند عموم دختران جواني كه تبديل به نماد بدحجابي شده‌اند براي عقب نماندن از هم سن و سالانشان و براي اينكه انگ «سنتي بودن» به آنها نچسبد به سراغ لباس‌هاي خاص مي‌روند.

ساجده، دختر دانشجويي است كه همراه با مانتوي آستين كوتاهش ساق دست هم پوشيده است او درباره انتخاب نوع پوشش خود مي‌گويد: “واقعا اجناس فروشگاه‌ها و مراكز خريد به گونه‌اي است كه وقتي يك مدلي تبديل به مد روز مي‌شود ديگر به راحتي نمي‌توان مدل ديگري را انتخاب كرد، من براي خريد يك مانتو كه معمولا در ذهن هر فردي يك مانتو بايد آستين بلند داشته باشد به چندين مغازه سر زدم اما سؤالي را مي‌پرسيدم كه براي خودم خنده‌دار بود با ورود به هر مغازه بايد مي‌گفتم «مانتوي آستين‌بلند داريد؟» جالب اين است كه آخر هم مجبور شدم مانتويي را بخرم كه آستينش بالاي آرنج است به همين خاطر ساق دست هم مي‌پوشم. “

عشرت شايق؛ نماينده سابق مجلس معتقد است كه “هيچ خانواده سالمي به دنبال اين نيست كه فرزندش در جامعه‌اي ناسالم رشد كند به همين دليل عده‌اي بي‌بند و بار و بيكار در اكثر ساعات روز و شب، ظاهر شهر را كريه كرده‌اند و اين پيام را القاء مي‌كنند كه عموم مردم اينگونه هستند در حالي كه افرادي كه از نظر سطح تحصيلات، فرهنگ خانوادگي و كسب و كار در رتبه قابل قبولي هستند هيچ‌گاه در طي روز با ظاهري خاص در خيابان‌ها سرگردان نيستند و آنقدر مشغله دارند كه خودنمايي براي آنها جايگاهي ندارد. “

به گفته وي، مردم و مسئولان همه به دنبال چهره زيبا و پاك جامعه هستند اما نزديك شدن به اين مدينه فاضله نيازمند عزمي جدي‌تر از سوي مسئولان است.

زهره الهيان، نماينده مردم تهران در مجلس نيز اجراي طرح حجاب و عفاف را مطالبه مردم از نمايندگان مجلس عنوان مي‌كند و مي‌گويد: “مردم به جهت اعتقادات، فرهنگ و باورهايشان به دنبال اجراي طرح عفاف و حجاب هستند و از ما مي‌پرسند كه دولت، نيروي انتظامي و ساير دستگاه‌ها چه اقداماتي را انجام مي‌دهند؟ “

الهيان درباره كند شدن روند برخورد با بدحجابي‌ها در حالي كه به اواسط تابستان رسيده‌ايم تصريح مي‌كند: “طرح حجاب و عفاف مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي دارد كه در واقع يك «قانون» است.از سوي ديگر وزارت كشور نيز قول‌هايي را در جهت تسريع در عملكرد خود در اين راستا به ما داده است اما ممكن است مسائلي باعث تحت‌الشعاع قرار گرفتن حجاب و عفاف شده باشد مثل تفاوت سليقه‌ها و در اولويت قرار گرفتن چالش‌هاي ديگري كه در كشور وجود دارد. “


طي سال‌هاي اخير با راه افتادن گشت‌هاي ارشاد نيروي انتظامي كه تابستان امسال كمرنگ‌ترين زمان حضورشان در خيابان‌هاي پايتخت تجربه كرديم شاهد برخوردهاي فصلي با بدحجابي بوده‌ايم، برخوردهايي كه نبودنشان، مانتوهاي آستين‌كوتاه و بي‌آستين و پيراهن مردانه و تي‌شرت‌ها را بر تن برخي از مخدرات كرده‌ است.

جداي از اينكه وظيفه برقراري عفاف و حجاب در جامعه بر عهده دولت است، يا خير، مردم و مسئولان از 26 سازمان و وزارتخانه‌اي كه طبق قانون بايد در زمينه حجاب و عفاف وارد عمل شوند مي‌خواهند كمي جدي‌تر به اين قضيه بنگرند.

به گفته زهره الهيان نماينده مردم تهران در مجلس وضعيت فعلي جامعه معقول نيست و اجراي طرح عفاف و حجاب بايد در اولويت كار دستگاه‌هاي مرتبط قرار گيرد.



اميدواريم مسئولان به برخي اظهار نظرهاي خود درباره عفاف و حجاب رجوعي داشته باشند و هر چه سريع‌تر نسبت به اصلاح وضعيت موجود اقدام كنند و به قول خانوم جون «ماهي را هر وقت از آب بگيري تازه است.»






معرفی کتاب

مطالب مرتبط:
در رابطه با اين کتاب بخوانيد

بخش هایی از مطالب کتاب:
تفاوت برخورد ما با فلسفه یونان، با برخورد ما با فلسفه غرب
شاخصه‌ی نظام مهدوی
چین و بازخوانی تمدن کهن
ارائه‌ی تفسیر درست از تمدن غرب و مدرنیته
تفاوت التقاط فرهنگی با گزینش علمی
جایگاه تمدن اسلامی نسبت به ایده‌آل های بشر
تغییر جهت میل ها، اولین فدم
آفت تعمیم علم غربی به همه تاریخ
شدت و ضعف یک تمدن در زندگی ساز بودن آن
کمیت گرایی غربی و غفلت از کیفیت
تفاوت نگاه فرهنگ مدرنیته و تفکر اسلامی به عالم
و…

معرفي:
سلسله مباحث «تمدن‌زایی شیعه»، حاصل پاسخ به سؤالاتی است که حدود سه‌سال متمادی و طی نُه جلسه‌ توسط عده‌ای از طلاب و دانشجویانی که مایل بودند در رابطه با موضوع تمدن اسلامی تحقیق کنند خدمت استاد طاهرزاده مطرح شده و پس از پیاده‌شدن جواب‌ها از نوار و تکمیل و تصحیح مطالب توسط استاد به صورت کتاب عرضه شده است.

سلسله مباحث «تمدن‌زایی شیعه» یا «مسئولیت شیعه در ایجاد تمدن اسلامی» درصدد است در شرایطی که بشریت از فرهنگ مدرنیته سرخورده است و به فکر راه و چاره‌ای اساسی است، او را متذکر فرهنگی نماید که عاقبت زمین و زمینیان باید به سوی آن فرهنگ باشد تا وعده‌ی اقامه‌ی حق، صورت بالفعل به خود بگیرد و هرچه زودتر جهت‌گیری بشر به سوی آن تمدن شروع شود و بشر به همان اندازه زودتر به بلوغ خود نزدیک ‌گردد.

تمدن زایی شیعه
مسير جاري:
محصولات -> (فرهنگ و تمدن (10))
محصولات -> (اسلام و مدرنیته (11))
محصولات -> غرب و صهیونیسم (12) -> (آثار و پیامدها (3-12))
کد:      8687
عنوان:      تمدن زایی شیعه
تاریخ ثبت:      ۱۳۹۰-۰۲-۲۷ ۰۰:۰۰:۰۰
تاریخ ویراش:      ۱۳۹۰-۰۶-۱۶ ۰۷:۱۶:۴۷
شابک:      978-964-2609-30-7
تاریخ اولین چاپ:      1389
نوع جلد:      شومیز
قطع:      وزیری
قیمت(ریال):      55000
شمارگان:      3000
چاپ جاری:      1
تعداد صفحات:      448
وزن(گرم):      649



تقابل غرب با اسلام3

 

عناوين و برنامه هاى اصلاحات آمريكايى:



دشمن در اين مرحله از تقابل با جمهورى اسلامى ايران با بهره گيرى از عنوان ((اصلاحات )) و ((اصلاح طلبى )) چند هدف مشخص را تعقيب مى كند :


1 - تضعيف ايمان و اعتقادات دينى مردم و حذف دين و رهبرى دينى از حكومت ،
2 - زمينه سازى براى ايجاد يك حكومت و نظام لائيك طرفدار غرب در ايران ،
3 - اعاده سلطه و در نهايت استعمار و استثمار ملّت ايران .


هنگاميكه آمريكا از اصلاحات در ايران سخن مى گويد و براى آن دل مى سوزاند و گريبان چاك مى دهد! منظورش رسيدن به اين اهداف است .


حال ببينيم مصاديق اصلاحات آمريكايى چيست ؟ آمريكائيها از اصلاحات چه چيزى را اراده مى كنند؟
اگر آنچه را كه آمريكايى ها، اروپائيها ، حكومتهاى وابسته به غرب (هم چون اسرائيل ، تركيه و كشورهاى مرتجع منطقه ) جريانهاى ضد انقلاب خارج نشين ، دگر انديشان ، روشنفكران وابسته ، فرصت طلبها و تجديدنظر طلبهاى داخلى در طول اين مدت درباره اصلاحات در ايران گفته اند استخراج و ملاحظه كنيم ، بخوبى مى توان به نيّات آنان و تضادّ اين اصلاحات با امنيّت ملّى پى برد.


از مجموع اظهار نظرهايى كه در طول يك دوره زمانى دو ساله صورت گرفته است حداقل 16 عنوان استخراج شده است ؛ كه مى توان آنها را عناوين و سرفصل برنامه هاى اصلاحات آمريكايى دانست و به شرحى كه خواهيم گفت تمام آنها در مقابل اصلاحات واقعى و در تقابل و تعارض با امنيّت ملّى كشور ما قرار دارند.
اين عناوين عبارتند از :


O حذف دين از عرصه حيات سياسى و اجتماعى كشور
O آزادى و اباحه گرى
O ختم انقلاب و پايان دوران انقلابيگرى
O بركنارى روحانيّت از مصادر امور و حذف نهاد روحانيّت شيعه
O تحديد و حذف ولايت فقيه و رهبرى جامعه
O تغيير قانون اساسى و برخى قوانين موضوعه كشور
O حذف نهادهاى پاسدار حاكميت دينى
O توقف اجراى احكام اسلامى
O الحاق به فرهنگ جهانى (فرهنگ غربى )
O احياى ملى گرايى و بازگشت به سنتهاى ماقبل اسلام
O برقرارى رابطه با آمريكا و همراهى با روند صلح خاورميانه
O ورود سرمايه داران و ش -ركتهاى خارجى و ب -ازكردن درهاى اقتصاد به روى غرب
O اصلاح و رفرم در دين (پروتستانتيزم )
O عمده كردن جريانهاى قومى و اقليّت هاى موجود در كشور
O تغيير نگاه و نگرش نسبت به غرب
O پياده كردن الگوهاى غربى


1 - حذف دين از عرصه حيات سياسى و اجتماعى كشور


يكى از برنامه هاى اصلى اصلاحات از نظر غربى ها و وابستگان آنها، حذف دين از عرصه حيات سياسى و اجتماعى كشور است و به صراحت بيان مى كنند كه دين كارآمدى و صلاحيت لازم را براى اداره امور اجتماع نداشته و حق دخالت در حكومت و سياست را ندارد!


اساسا حركت غرب در جريان رنسانس مبتنى بر اين اصل بود، رنسانس براى جدا سازى و حذف دين از سياست بوقوع پيوست و بعدها دين را از عرصه اجتماع هم خارج كرد و آنچنان كه قرون وسطى دوران باصطلاح حاكميت دين بر مقدرات جامعه بود، دوران بعد از آن كه بدان عصر جديد يا مدرنيته و مدرنيسم مى گويند ، دوران بركنارى دين از عرصه سياست يا سكولاريسم بود كه به لائيسيزم يا لائيسيته كه به معنى نفى گرايشات و سلوك و رفتار دينى است ، منجر شد.


آمريكائيها و هم چنين ضد انقلاب خارج نشين و روشنفكران و عناصر تجديدنظرطلب داخلى نيز با الهام از غرب همين معنى را لكن به زبانهاى مختلف و با ظواهرى آراسته تر بيان مى كنند. آنچه كه در نظريه قبض و بسط تئوريك شريعت بيان مى شود، موضوع نسبى بودن دين ، نظريه صراطهاى مستقيم و قرائتهاى مختلف از دين ، كه طى آن برداشت و تفسير واحد و صحيح از دين نفى مى شود و همه فهم ها و برداشت ها هرچقدر سخيف و سطحى از شريعت ، درست و قابل قبول و قابل احترام جلوه مى كند!

دين را از يك عنصر فعّال اجتماعى و يك پديده مؤ ثّر در صحنه سياست و اجتماع به يك امر شخصى محض ، در حد يك احساس و عاطفه شخصى تبديل مى كند و كاركرد دين را در ايمان محدود كرده و حداكثر ناظر به رابطه شخصى بين فرد و خداى خود مى داند و اينكه دين جامعه را اداره كند ، حكومت تشكيل دهد و براى حكومت تعيين تكليف كند را كاملا رد مى كند.


اوج ضديّت با دين و تقابل با حضور و ظهور اجتماعى دين همان چيزى است كه در قرن نوزدهم اروپا از ماركس نقل شد كه گفته است ((دين افيون توده هاست ))! و رسواتر از آن ، سخن سوپر ماركسيست هاى وطنى است كه بعد از ملاحظه نقش بى بديل دين در برانگيختن توده ها و راه اندازى يك انقلاب عظيم اجتماعى در ايران و بيش از بيست سال اداره پرقدرت يك حكومت با آنهمه مشكلات و دشمنى ها بگويند : ((دين نه فقط افيون توده ها بلكه افيون حكومتها هم هست ))! يعنى دين نه در حكومت و سياست و نه هيچ موضوعى از امور اجتماعى نبايد دخالت كند و حضور داشته باشد. چيزى كه افيون و ترياك است ، صلاحيت باقى ماندن و حق حيات ندارد !؟


حال اگر ما بخواهيم به همين يك توصيه آقايان عمل كنيم ! و دين را از سياست تفكيك و از جامعه حذف كنيم ! اساسا چيزى به عنوان جمهورى اسلامى باقى خواهد ماند كه بخواهيم در باب امنيّت ملّى آن بحث كنيم ؟!
از آنجا كه نظام جمهورى اسلامى بر دو پايه استوار است ؛ يكى راءى و اراده مردم مسلمان و ديگرى شريعت اسلامى ، جمهورى اسلامى با حذف هر يك از اين دو، ديگر معنى نخواهد داشت .

اگر عنصر دين را از حكومت حذف كنيد به يك جمهورى مطلق و لائيك همچون جمهوريهاى غربى و يا نظامهاى بى هويتى كه از غرب تقليد مى كنند خواهيد رسيد كه اين ربطى به ((جمهورى اسلامى نه يك كلمه زياد نه يك كلمه كم )) ندارد و اگر عنصر جمهورى را حذف كنيد به نظامى كه فاقد پايگاه و مقبوليت مردمى است خواهيد رسيد كه ديكتاتورى و استبداد بر آن حاكم خواهد شد.

نظير آنچه كه در تاريخ گذشته ايران وجود داشته است ؛ و لذا اگر دين از حكومتى كه برخاسته از خواست و اراده مردم مسلمان است حذف شود و يا حتى وجود و حضورش كمرنگ شود ، اين به معنى نفى امنيّت ملّى است . مگر نه اينكه تعريف امنيّت ملّى اين بود كه ملّت از تاءمين هدفها، منافع و ارزشهاى حياتى خود مطمئن باشد و هر چيزى كه جامعه را از هدفها و منافع ملّى و ارزشهاى اصوليش باز بدارد تهديد امنيّت ملّى است ؟ چه هدفى مهمتر از حاكميت دين خدا و پاسدارى از نظام دينى و چه ارزشى استوارتر از دين و دين خواهى براى نظام و مردم ما وجود دارد؟


2 - آزادى و اباحه گرى


يكى ديگر از محورهايى كه آمريكاييها و غربيها در مورد اصلاحات در ايران مطرح مى كنند، موضوع فقدان آزادى در ايران و ضرورت وجود آن است ، لكن آزادى كه آنها مى گويند با تلقى و تفسير خودشان كه به معنى اباحه گرى و آزادى ليبراليستى است نه به معنى آزادگى و نرفتن به زير بار ظلم و تسليم ناپذيرى در مقابل قدرتها و حاكميت هاى غيرالهى .

در شرائطى كه اساسا قيام ملّت ما مبتنى بر آزادى خواهى بود و يكى از شعارهاى محورى انقلاب اسلامى ، آزادى از قيد نظامهاى طاغوتى و روابط ظالمانه بوده است و در طول تمام دوران پس از انقلاب نيز از آن به قيمت تحمل سختى ها و مرارتهاى زياد پاسدارى كرده ايم ، نظام ما را به مخالفت با آزادى متّهم مى كنند.


تهییه کنننده:م-زمانی(برگرفته ازسایت اندیشه)

تقابل غرب با اسلام2

 

3- استراتژى جنگ تمام عيار


مهمترين استراتژى دشمن در دهه اول انقلاب براى بر اندازى ، تحميل يك جنگ تمام عيار نظامى عليه جمهورى اسلامى است كه رژيم بعثى عراق داوطلب اجراى اين ماءموريت گرديد و آمريكا و همه قدرتهاى وابسته و پيوسته منطقه اى و فرامنطقه اى او در اين استراتژى درگير شدند و به پشتيبانى عراق آمدند كه اين نيز با لطف الهى و حضور فداكارانه مردم و رزمندگان اسلام ناكام ماند و ملت ايران از اين آزمون سخت نيز پيروزمند و سرافراز بيرون آمد.
نكته اى كه بايد بدان اشاره كرد آنست كه اين استراتژيها هر چند در شروع داراى ترتيب هستند و از پى هم و با ناكامى هريك ، بكار گرفته شده اند ولى در تداوم خود، با هم همراه مى شوند. دشمن در ابتدا استراتژى قيام مسلحانه را در دستور كار خود قرار مى دهد پس از ناكامى آن ، استراتژى كودتا را در پيش ‍ مى گيرد و وقتى هر دو از اثر افتاد استراتژى جنگ در دستور كار آنها قرار گرفت .
يكى از عناصر اصلى كودتاى نوژه در اعترافات و نيز مصاحبه تلويزيونى خود با صراحت اظهار داشت كه آمريكاييها ما را متقاعد كردند كه در تعيين تقدم كودتا و جنگ ، اوّل كودتا انجام شود چرا كه وضعيت از دو حالت خارج نبود، يا كودتا به نتيجه مى رسيد كه در اين صورت به هدفشان مى رسيدند! و يا شكست مى خورد كه در اين صورت نيز از آنجا كه اين حركت قرار بود از درون ارتش ‍ انجام شود ، ارتش مقبوليّت خود را در جامعه از دست مى داد و تضعيف مى گرديد، در نتيجه توان مقاومت در مقابل هجوم ارتش قوى و آماده عراق را نداشت و لذا انجام كودتا مى توانست هم هدف و هم وسيله باشد و لذا به اين نتيجه رسيدند كه اوّل كودتا كنند و سپس جنگ !
با شروع جنگ استراتژى هاى سابق دشمن متوقف نشد و همچنان تداوم يافت لكن استراتژى جنگ تحميلى ، نقش اصلى و محورى بخود گرفت .
نكته ديگرى كه ذكر آن ضروريست آنكه آمريكا هم زمان با اقدام براى براندازى ، فشار اقتصادى ، سياسى و روانى خود را كه از ابتداى پيروزى انقلاب تحت عنوان سياست مهار(24) آغاز كرده بود حفظ كرد لاكن بمنظور براندازى نظام و تغيير حاكميت در ايران ، به استراتژيهاى ياد شده توسّل جست . سه استراتژى پيش گفته تا پايان دهه اوّل توسط دشمن طراحى و اجرا گرديدند.
4 - استراتژى تشديد مهار و تغيير از درون


سياست مهار سابق و اِعمال استراتژيهاى چندگانه براى بزانو درآوردن جمهورى اسلامى و براندازى نظام انقلابى موجود در ايران در طول دهه اول انقلاب ، كمترين تاءثيرى در حركت ملّت ايران براى پيمودن مسيرى كه انتخاب كرده بود برجاى نگذارد. بعد از حمله عراق به كويت و جنگ دوم خليج فارس كه طى آن معادلات قدرت در منطقه بكلى دگرگون گرديد و ايران بعنوان طرف پيروز جنگ تحميلى و قدرت مسلط منطقه خليج فارس نمودار گرديد، آمريكا با درس گيرى از تجربيات گذشته و شكست استراتژيهاى سابق ، سياست جديدى را تحت عنوان ((سياست مهار دوگانه ))(25) با شعار تشديد مهار و كنترل ايران و تسلط بر حوادث منطقه در دستور كار خود قرار داد. اين طرح كه در پايان دوران رياست جمهورى جرج بوش توسط استراتژيست هاى صهيونيست آمريكائى از جمله مارتين ايندايك معاون صهيونيست وزير خارجه وقت آمريكا تهيه شده بود با روى كار آمدن كلينتون ، بعنوان استراتژى ملّى دولت آمريكا در برخورد با ايران ، به اجرا در آمد. استراتژى مهار دوگانه چند هدف اساسى را تعقيب مى كرد كه عبارت بودند از:
- محاصره سياسى - نظامى ايران و ايجاد نوعى ديوار آهنين در اطراف آن .
- اخلال در مناسبات سياسى ايران با ساير كشورها بويژه همسايگان و كشورهاى اروپائى .
- تشديد محاصره و تحريم اقتصادى ايران .
- تضعيف و تخريب بنيادهاى فكرى ، فرهنگى و اخلاقى ملّت ايران .
- ايجاد فاصله بين مردم و حكومت و نشان دادن ناكارآمدى حكومت دينى !
و اين مشابه اهداف همان سياستى است كه آمريكا در طول چندين سال و با صرف هزينه هاى گزاف در شوروى اعمال نمود و در نهايت به فروپاشى آن كشور انجاميد. استراتژى تشديد مهار و تغيير از درون كه در طول دهه دوم انقلاب عليه ايران اعمال گرديد، برخلاف استراتژيهاى سابق كه عمدتا بر مؤ لفه هاى خارجى تكيه داشته و از اقدام نظامى ، قهرآميز و سخت سود مى جست ، اولا از ماهيتى غيرنظامى و نرم برخوردار است ثانيا بر مؤ لفه هاى داخلى تكيه دارد و فشار و اقدام خارجى را در حمايت و پشتيبانى از عوامل داخلى قرار مى دهد.
از آنجا كه ابعاد و تاءثير اقدامات آمريكا در تشديد محاصره سياسى و تحريم اقتصادى ايران در جريان سياست مهار دوگانه تا اندازه زيادى روشن است ، در اينجا به وجوه ديگر اين استراتژى كه ناظر به جنبه هاى داخلى و سياست استحاله و تغيير از درون مى باشد مى پردازيم .
اين بحث را با نگاهى به اجلاس هامبورگ پى مى گيريم . در تابستان سال 1374 در هامبورگ آلمان جلسه اى تشكيل مى شود كه ((اجلاس همبستگى )) يا ((كميته همبستگى )) نام گرفت . در آن جلسه كه سركردگان تمام جريانهاى ضد انقلاب ايرانى (بجز منافقين كه همواره در خواب و خيال قيام مسلحانه بوده اند!) تحت اشراف آمريكاييها جمع مى شوند، جمع بندى تحقيقات و مطالعاتِ سرويسهاى اطّلاعاتى و امنيتى آمريكا طى چند محور به عنوان دلايل پيروزى و بقاء جمهورى اسلامى و شكست اقدامات گذشته آنان مطرح و استراتژى جديد براى مقابله با جمهورى اسلامى ايران بدانان اعلام مى شود. در اين اجلاس عامل پيروزى جمهورى اسلامى ايران را در حوادث گذشته ، وجود ايمان و اعتقادات مذهبى در مردم ، رهبرى دينى (ولايت فقيه ) و پيوند بين مردم و حكومت در ايران دانستند و گفته شد تا اين عوامل موجود باشند نمى توان نظام جمهورى اسلامى را در ايران از پاى در آورد. هم چنين گردانندگان اجلاس دو دليل عمده را براى شكست هاى سابق ذكر مى كنند.
دليل اوّل آنكه آنها در اقداماتشان براى براندازى ، نه تنها هماهنگ و منسجم عمل نكرده اند بلكه گاه در تعارض باهم قرار داشته اند و اين يكى از دلائل شكست آنان بوده است .
دليل دوم كه بسيار مهمتر بوده است اينكه استراتژيهاى گذشته آنان اساسا اشتباه بوده و هيچكدام به نتيجه نرسيده اند، لذا بايد استراتژى ديگرى را اتّخاذ كنند. استراتژى كه در مناطقى از دنيا پياده شده و به نتيجه رسيده بود. در آنجا به تجربه آمريكا در برخورد با دولت انقلابى نيكاراگوئه و همچنين شوروى سابق اشاره كردند كه هر دو مورد نيز به براندازى و فرو پاشى آنها منجر شده بود و خلاصه اين استراتژى آن بود كه بجاى نشستن در خارج و برخورد مستقيم و قهرآميز با نظام جمهورى اسلامى و دشمنى علنى با آن ، مى بايست نيروهاى خود را بداخل كشور و بدرون حاكميت نفوذ بدهند و با در اختيار گرفتن ابزار و رسانه هاى فرهنگى به اتكاء ضعف ها و نارسائيهاى موجود در كشور بتدريج و باحوصله ، اعتقادات دينى و گرايشات انقلاب مردم را تضعيف كنند بين مردم و حكومت فاصله ايجاد كنند و مردم را نسبت به كارآمدى رهبرى و نظام دينى دچار ترديد كنند و در طى زمان با استفاده از افكار عمومى و به كمك عوامل خود در درون نظام ، حكومت دينى را تغيير داده و بخيال خود يك حكومت لائيك طرفدار غرب در ايران بوجود آورند! خود آنها به اين حركت نام ((استراتژى بزرگ ))! يا ((استراتژى تغيير از درون )) اطلاق كردند.
اين استراتژى الهام يافته از همان شيوه اى است كه آمريكاييها در شوروى بكار گرفتند و منجر به فروپاشى آن گرديد و مقام معظم رهبرى بخوبى ابعاد آنرا گشودند و بيان فرمودند كه چگونه آمريكائيها فرهنگ مردم شوروى را عوض ‍ كرده و فرهنگ ليبرال - سرمايه دارى غربى را جايگزين آن كردند، چگونه با مقامات و كارگزاران اصلى حكومت در شوروى تماس برقرار كرده و آنها را مزدور كرده و از آنها حمايت نمودند، فردى مثل گورباچف را كاملا آماده كردند، گورباچف كه مقدارى تعلل كرد يلتسين را مطرح كردند و او را به صحنه آوردند و آن شد كه شد!
در اجلاس ياد شده ،براى تحقّق استراتژى ياد شده ، چند برنامه عمده مطرح شد:
اوّل آنكه اساسا بايد روى امكانات داخل كشور بويژه امكانات درون نظام ، حساب باز بكنند و به عنوان يك مورد موفّق از كاركرد گروهك ((نهضت آزادى )) نام بردند، گفتند نهضت آزادى كارى بسيار سخت و پر مخاطره ولى ثمربخش را در بستر سازى انجام داده است ، رفتار نهضت آزادى يك الگوى موفق بوده است . يعنى بجاى اينكه به خارج فرار كنند و از راه دور مبارزه كنند! بايد بداخل برگردند و در متن حادثه باشند!
دوم آنكه بجاى اينكه فقط انتقاد و تخريب بكنند و نسبت به همه عناصر نظام پرخاش نمايند،بايد بسراغ عوامل درون نظام بروند آنها را جذب و با خود همراه كنند و از امكانات و پشتيبانيهاى آنها بهره بگيرند. در خصوص امكان جذب عناصر درون نظام بعنوان يك مورد موفّق ! از قضيه آقاى ((شيخ حسينعلى منتظرى )) ياد كردند كه حتى در اين سطح مى شود از درون نظام سربازگيرى كرد! از نظر آنان مورد وى نشان دهنده اين بود كه در ايران هم مى توان يك گورباچف يافت ! كسى كه در كنار امام ((ره )) و با ايشان بود و يكى از عناصر اصلى انقلاب محسوب مى شد، قابليت آنرا داشت كه در مقابل امام بايستد. اين لفظ گورباچف را در آن موقع در مورد شيخ منتظرى بكار بردند. بنابراين بازگشت به داخل و كار روى مردم و اقدام فرهنگى براى تغيير اعتقادات و فرهنگ آنان و نفوذ در دستگاهها و اركان تصميم گيرى و جذب عناصر درون نظام ، از جمله برنامه هاى استراتژى جديد دشمن براى براندازى و فروپاشى عنوان گرديد.
در اين اجلاس فهرستى از اقدامات سلبى و اقدامات ايجابى در چارچوب برنامه هاى ياد شده مطرح شد كه از جمله اقدامات سلبى يكى متهم كردن نظام به ديكتاتورى و نبود آزادى در ايران بود كه از نيمه دوم سال 1374 دقيقا تمامى نشريات ضد انقلاب خارج نشين ، رسانه هاى غربى و جريانها و افراد مختلف ضد انقلاب در خارج و داخل ، اين محور را در دستور كار تبليغاتى خود قرار مى دهند. محور دوم از اقدامات سلبى مقابله با اصل ولايت فقيه و نا كارآمد نشان دادن نظام ولايت فقيه براى اداره كشور بود كه دقيقا برخوردها با ولايت فقيه از اين سال اوج مى گيرد. و بعنوان اقدامات ايجابى ، تحقّق شعار ((دمكراسى )) تشكيل ((جامعه مدنى )) در دستور كار آنها قرار گرفت .
استراتژى جديد در آن تاريخ به تمام جريانهاى ضد انقلاب ايرانى ابلاغ گرديد و اقدامات عملى از آن پس آغاز شد. عناصر ضد انقلاب و فرارى يكى پس از ديگرى تحت عناوين مختلف وارد كشور شدند و با جريانهاى دگرانديش داخل كشور و برخى عناصر درون نظام متصل شدند و به نفوذ بويژه در بخشهاى فرهنگى و رسانه اى پرداخته و مجوزهاى زيادى براى انتشار نشريه ، ابتدا تحت عناوين عمومى و سپس با جهت گيرى هاى مستقيم فرهنگى و سياسى بدست آوردند. براى مثال براى نشريات خود تحت عناوين ((صنعت حمل و نقل )) ، ((مواد غذايى ))، ((بهداشت ))، ((طبيعت )) و… امتياز گرفتند، و سپس بعدها مباحث سياسى و فرهنگى متناسب با خطمشى ياد شده را در آنها مطرح كردند. عناصر منزوى مطبوعاتى و رسانه اى امثال بهنود، مهرانگيز كار و … كه كم شمار هم نبودند لكن از ترس بگوشه اى خزيده و سكوت اختيار كرده بودند را فعّال كرده و با واگذارى پول و امكانات بكارشان گرفتند. درهمين سالها بود كه در كنگره آمريكا پشتيبانى از اپوزيسيون و جريان فرهنگى در داخل كشور ايران به بحث گذاشته شد و براى جريان براندازى فرهنگى در آن موقع بيست ميليون دلار تصويب كردند. سازمان سيا و سازمانهاى جاسوسى و بنگاههاى عظيم رسانه اى غرب از اين حركت حمايت كردند. اسناد زيادى وجود دارد كه نشان مى دهد آمريكايى ها به اقدام فرهنگى و تغيير فرهنگ جامعه ايران بمنظور رسيدن بهدف هاى خود چه ميزان اميد بسته بودند يكى از سياست مداران آمريكايى اظهار داشت : ((اگر طرح مهار دوجانبه نتواند ايران را دچار مشكل بكند، برنامه هاى تلويزيونى MTV و امثال آن مى تواند ساختار ذهنى و فكرى مردم ايران را متحوّل سازد و زمينه را براى بازگشت آمريكا فراهم كند!))(26)
و اين همان بود كه توسط مقام معظم رهبرى در همان سالها بعنوان تهاجم و شبيخون فرهنگى ناميده شد و همه مردم ايران و مسئولان ، به خصوص ‍ مسؤ لان فرهنگى را به رويارويى با اين هجوم و جنگ جديد فرا خواندند.
اين استراتژى تا دوم خرداد سال 1376 ادامه داشت و روز به روز دامنه اقدامات دشمن وسيعتر مى شد و مع الاسف كارگزاران حكومتى و به خصوص دستگاههاى مسئول فرهنگى كشور برغم هشدارهاى مكرر مقام معظم رهبرى ، گرفتار ذهنيات خود بوده و ابعاد اين توطئه خطرناك را درك نكردند و بعضا خود زمينه ساز و آلت دست آن شدند.


5 - استراتژى اصلاحات و فروپاشى


اعلام نتايج انتخابات دوره هفتم رياست جمهورى و حضور سى ميليونى و بى سابقه مردم كه انتخابات را به يك حماسه عظيم مردمى در پاى بندى به نظام جمهورى اسلامى و حمايت از اركان آن بدل نمود استراتژى دشمن را عقيم گذارد و نشان داد كه برغم تلاشهاى همه جانبه دشمن براى بحران سازى ، ايجاد فاصله بين مردم و حاكميت و كاهش مقبوليت و پايگاه مردمى نظام جمهورى اسلامى ، قاطبه ملّت ايران با وجود گلايه ها و انتقاداتى كه ممكن است نسبت به كاركرد برخى دستگاههاى حكومتى داشته باشند آينده و سعادت خود را در چارچوب نظام جمهورى اسلامى و در گرو پاى بندى به اركان آن مى دانند. و اين در شرائطى بود كه دشمن با اطمينان از عدم حضور گسترده مردم (كه بالاترين پيش بينى آنها حضور حداكثر 13 ميليون نفر پاى صندوقهاى راى بود) قصد داشت از نتايج اين انتخابات بعنوان يك دليل قطعى مبنى بر فقدان مقبوليت و بالمآل مشروعيت نظام جمهورى اسلامى استفاده كرده و با افزايش فشارهاى خارجى در ابعاد سياسى ، اقتصادى و حتى نظامى (كه در همان اثنا مقامات آمريكائى به بهانه انفجار در پايگاه الخُبُر عربستان و اتهام دخالت ايران در آن ماجرا، ايران را به حمله نظامى تهديد كرده بودند!) بر سر ايران ريخته و كار نظام را يكسره كنند!
حماسه دوّم خرداد كه بى ترديد حاصل تدبير حكيمانه و اراده الهى مقام معظم رهبرى و برنامه ريزى و هدايت مستقيم ايشان در برانگيختن كليه احزاب ، گروهها، جريانات و اشخاص مؤ ثر در افكار عمومى و دعوت مردم بحضور گسترده در انتخابات بود بهمراه مجموعه اقدامات ديگرى كه براى كنترل اقتصاد كشور و كاهش آثار زيانبار ناشى از تحريمهاى اقتصادى و فشارهاى سياسى آمريكا كه آن نيز با حساسيت ها و هدايت هاى مستمر مقام معظم رهبرى در زمان دولت قبل انجام گرفت ، نقطه پايان استراتژى تشديد مهار دشمن بود. در آن هنگام دشمن دريافت با و جود رهبرى قدرتمند و اكثريت قريب به اتفاق مردمى كه به چارچوب نظام دينى در كشور پاى بندند نمى توان در كوتاه مدت به تغيير حاكميت در ايران دل بست و آن ميزان از اقدامات براى رسيدن به اين هدف كافى نبوده است .

ادامه »

زندگی اجتماعی از منظر امام علی علیه السلام

جمع آوری لیلا ملک احمدی

زندگی اجتماعی از منظر امام علی علیه السلام


یکی از شاخص های موفقیت در زندگی هر کس، توفیق در حیات اجتماعی است. انسان موفق کسی نیست که تنها در زمینه های فردی و شخصی موفق باشد. شرط موفقیت این است که ما در آن جمعی که قرار داریم موفق باشیم.

وقتی گفته می شود"اجتماع” از اجتماع دو دوست تااجتماع کوچک خانواده، محیط کار، همسایگان و کل جامعه همه را در بر می گیرد. بعضی افراد در زندگی شخصی خود بسیار موفق هستند اما در زندگی خانوادگی، نمره ی زیر 10 می گیرند، ورفوزه می شوند. اگر کاری را به تنهایی به او واگذار کنند، توفیق دارد، اما در کار جمعی عقب می افتد. متأسفانه این بلائی است که بیشتر گریبانگیر جوامع اسلامی شده است، علی رغم تعلیمات دینی ما، که بیشتر جمعی است. یکی از ضعف های  عمومی روحی و اجتماعی در کشور ما همین “فردگرایی” وعدم توفیق در کارهای جمعی است.

ادامه »

امام و ماموم


امام و ماموم


روزي يك اعرابي وارد مسجد شد و چون نماز جماعت شروع شده بود، او هم اقتدا كرد. پيشنماز بعد از خواندن سوره حمد، شروع به خواندن سوره نوح نمود: “بسم الله الرحمن الرحيم، انا ارسلنا نوحا الي قومه “؛ ” به نام خداوند هستي بخش مهربان، ما نوح را به سوي قومش فرستاديم"؛ اما بقيه آيه را فراموش كرد.

چندين بار اين آيه را تكرار نمود ولي باز هم ادامه آن يادش نيامد. اعرابي كه خسته شده، گفت: ” يا شيخ؛ ارسل غيره و ارحنا و ارح نفسك” يعني اي شيخ اگر نوح نمي رود ديگري را بفرست و ما و خودت را خلاص كن.

 

روزنامه فرهنگي رمضان ش18-1430

جمع آوري فاطمه طائبي

دعاهایی بزرگ بر دستانی کوچک


جمع آوري فاطمه طائبي

اختتامیه جشنواره دستهای کوچک دعا

دعاهایی بزرگ بر دستانی کوچک



دعاهای کودکان شرکت کننده در جشنواره دستهای کوچک دعا بار دیگر نشان داد که فطرت تمام انسانها پاک، بی آلایش، صلح جو و کمال طلب است و این فطرت پاک در طبع ساده و کودکانه بیش از هر چیز دیگری متبلور می شود.
جشنواره دستهای کوچک دعا که در تبریز برگزار شد بازهم شاهد تصاویر غم و شادی، تلخ و شیرین و خنده و گریه کودکان و بزرگان بود.

اما حادثه تلخ این جشنواره، پرواز ابدی “یاسین خسروی” از برگزیدگان کشوری این جشنواره بود. یاسین خسروی کودکی سرطانی اهل بجنورد، در حالی دار فانی را پس از تحمل بیماری سرطان وداع گفت که دعاهای خالصانه و صمیمی او در پنجمین جشنواره سراسری دستهای کوچک دعا شرکت داده شده بود.

یاسین شش ساله که دعاهای کودکانه‌اش عنوان دوم بخش سراسری این جشنواره را به دست آورده است، پای سفره هفت سین نوروز امسال از خدای خود خواسته بود که

“کاش تو بهار و تابستونم هوا سرد بشه و هیچ خونه‌ای بخاری نداشته باشه تا مجبور نشم کلاهمو از سرم در بیارم.”


ذهن پرسشگر او به دنبال یافتن پاسخی برای این سئوال بود که “چرا بیماران سرطانی با شیرین درمانی (شیمی درمانی) معالجه می‌شوند و میان نام این درمان سخت و دردآور با شیرینی چه رابطه‌ای وجود دارد؟ آنجا که می‌گوید: “خدایا من نمی‌دونم چرا اسم این سرم لعنتی رو (که این‌همه درد داره) گذاشتن شیرین درمانی! و هر وقت از بابا و مامان و حتی دکتر می‌پرسم فقط می‌خنده اما اونروز دیدم یکی از بچه‌ها که شیرین درمانیش تموم شده بود برای همه شیرینی آورد.”


یاسین در نوشته دیگری آرزو کرده است تا وقتی که بزرگ شد دکتر شود و از پزشک معالجش یک عالمه آزمایش خون بگیرد تا دل همه بچه‌های محک خنک شود!



خدایا همه کودکان را شفا بده

 


آیسان قصابی نجفی کلیبر نوشت:

خدایا من این نامه را برای تو می نویسم از تو می خواهم به کسانی یا کودکانی که هم سن و سال من هستند و خیلی دوست دارند در این مسابقه شرکت کنند ولی زبان برای گفتن، چشم برای دیدن، گوش برای شنیدن ندارند امیدی دوباره بده تا بتوانند در این مسابقه شرکت کنند.
فرزند همسایه ما نابینا و ناشنواست اگر در این مسابقه برنده شدم با پولی که به من می دهند برای او یک عروسک و یک کیف و کفش و عینک برای چشمهایش می خرم و یک عصای خوب می خرم.



آرزوی شفای کودک معلول همسایه

 

هانیه فرجی هم که از حال و روز کودک همسایه خود ناراحت بود از خدا خواسته بود:

ای خدای دانا و توانا آن پسر بچه معلولی را که هر روز لب پنجره ما می آید شفا بده. تو که آرزوها را برآورده می کنی این دعا را برآورده کن.

 

ما هم برای برآورده شدن آرزوهای این کودکان و همه آرزومندان دعا می کنیم.




جای پای خیانت

 

هدف شوم آمریکا در ‌قحطی سومالی




گفته می شود، گروهی به نام “الشباب” كلید شورش داخلی در سومالی را زدند، اما سوال اینجاست که چرا دولت مركزی نمی‌تواند، این گروه كوچك شورشی را منهدم كند و آرامش را به مردمی بازگرداند كه عمده اقتصادشان از كشاورزی می‌گذرد و از لحاظ شاخص‌های رفاهی، سواد و بهداشت بدترین وضعیت در میان كشورهای جهان قرار دارند.

پایگاه اینترنتی وورلد سوسیالیست با اشاره به وضعیت سیاسی سومالی، به بررسی پشت پرده بروز قحطی در این کشور پرداخته است.
این پایگاه بر مبنای مستنداتی که بر آن دست یافته می‌نویسد، امریكا نقشی اساسی در ایجاد این بحران در سومالی دارد تا به این بهانه و به بهانه درگیر شدن با گروه شبه نظامی و کوچک الشباب، بار دیگر به سومالی لشکرکشی کند.
موقعیت استراتژیک سومالی در شاخ افریقا و تسلط بر مسیر ترانزیت جهانی انرژی، اصلی‌ترین عامل علاقمندی امریكا برای لشکرکشی به سومالی به بهانه مقابله با گروهی کوچک به نام الشباب است، به همین دلیل امریكا به قحطی موجود در سومالی دامن می‌زند و مهمترین مانع رسیدن کمک‌های بشردوستانه را گروه الشباب معرفی می‌کند.
از دیگر نگرانی‌های آمریکا در سومالی و شاخ افریقا جدای از جنبش الشباب، باید از دزدی‌های دریایی صورت گرفته توسط دزدان دریایی سومالی از کشتی‌های تجاری و نفتی یاد کرد که مشکلات بسیاری را برای کشتی‌های منطقه و دیگر کشورهای جهان که از تنگه هرمز به نقاط دیگر جهان در حرکت بودند، بوجود آورد.
ورود نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با این دزدان و حضور در آب‌های آزاد نزدیک به سومالی دیگر نگرانی‌های امریكا در منطقه شاخ افریقا بود.
به همین دلیل بسیاری از صاحبنظران امور بین الملل بر این باورند، دولت اوباما درحال تدارک برای دخالت نظامی در سومالی به بهانه نگرانی از اوضاع انسانی این کشور و قربانیان ناشی از قحطی است.
رسانه‌های امریكایی از هم اکنون با به‌راه انداختن تبلیغات سیاسی و محکوم کردن گروه اسلامی الشباب، آنها را عامل وخیم‌تر شدن بحران سومالی معرفی می‌کنند.
درست چند ماهی از آغاز بمباران لیبی به بهانه حمایت از غیرنظامیان این کشور نمی‌گذرد که امریكا خود را برای دخالت در یکی دیگر از کشورهای افریقایی به بهانه نجات کودکان سومالیایی از قحطی و گرسنگی آماده می‌کند، درحالی‌که جامعه جهانی هیچ‌گاه نمی‌تواند این ادعای آمریکا را باور کند.
در سال 2009 امریكا برنامه جهانی غذا را واداشت،برنامه‌های تأمین غذا در سومالی را متوقف کند که رهاورد آن مبتلا شدن بسیاری از کودکان سومالی به سوء تغذیه بود.امریكا برنامه جهانی غذا را به همکاری با گروه‌های تروریستی سومالی متهم کرده‌بود
شورای روابط خارجی امریكا در گزارشی با هدف توجیه دخالت آمریکا در سومالی اعلام کرد كه گروه الشباب حدود 10 هزار نیرو دارد، درحالی‌که واقعیت امر این است که این گروه فراتر از چند صد نفر نیروی وفادار در اختیار ندارد و برپایه گزارش مرکز مبارزه با تروریسم بین الملل، ‌این گروه هیچ‌گونه ارتباطی با سازمان القاعده ندارد.

 

با این حال، مقامات امریكایی این سازمان را علت قحطی و گرسنگی در سومالی معرفی می‌کنند و “هیلاری کلینتون"، وزیر امور خارجه امریكا اعلام کرد كه اقدامات تروریستی بی‌رحمانه توسط گروه الشباب علیه مردم سومالی موجب بدتر شدن اوضاع در این کشور افریقایی شده است.
درحالی‌که آن‌که مانع رسیدن کمک‌های غذایی و بشردوستانه به مناطقی که مورد حمایت امریكا نیست، ‌می‌شود، کاخ سفید است، به این ترتیب باید گفت، کمک‌های بشردوستانه تنها به چند کیلومتر مربع از خاک سومالی محدود می‌شود.
“دونالد استنبرگ"، نماینده امریكا در امور کمک‌های بشردوستانه خود به این نکته اذعان می‌کند و می‌گوید: کاخ سفید تلاش می‌کند زندگی انسان‌ها را در سومالی نجات دهد و این کمک‌ها را به مناطقی ارسال ‌کند که تحت کنترل گروه الشباب نیست، با این‌که می‌دانیم 60 درصد قحطی زدگان سومالی در مناطقی زندگی می‌کنند که در تصرف گروه الشباب است.
هیچ کس نمی‌تواند در مورد نیت واشنگتن در استفاده از غذا و قحطی به عنوان سلاحی جنگی علیه غیرنظامیان ابراز شک و تردید کند. حدود سه میلیون و 500 هزار سومالی در معرض خشکسالی و قحطی قرار دارند و دو میلیون و 800 هزار نفر آنها درجنوب سومالی زندگی می‌کنند، اما آمریکا کمک‌ها را فقط به مناطق تحت نفوذ خود ارسال می‌کند.
تمام سازمان‌ها و آژانس‌هایی که تلاش می‌کنند، مناطق قحطی‌زده گسترده‌تری را تحت پوشش کمک‌های خود قرار دهند، از این بیم دارند، مبادا متهم به همکاری با سازمان‌های تروریستی شده و تحت تعقیب قرار گیرند.
در سال 2009 امریكا برنامه جهانی غذا را واداشت، برنامه‌های تأمین غذا در سومالی را متوقف کند که رهاورد آن مبتلا شدن بسیاری از کودکان سومالی به سوء تغذیه بود. امریكا برنامه جهانی غذا را به همکاری با گروه‌های تروریستی سومالی متهم کرده بود.
مناطقی که سازمان ملل متحد رسما از آنها تحت عنوان مناطق قحطی‌زده یاد کرده، چون تحت کنترل گروه الشباب بوده‌اند، از دو سال گذشته تاکنون از هیچ کمک‌ غذایی بهره نبرده‌اند.
“یووری موسِوِنی"، رئیس جمهور اوگاندا و از متحدان امریكا خواستار ایجاد منطقه ممنوعه پرواز در جنوب سومالی برای کمک به قحطی‌زدگان این کشور شد و در این‌باره گفت که پیشنهادش موجب ریشه‌کنی گروه الشباب در جنوب سومالی خواهد شد، درحالی‌که گروه الشباب نه هواپیمایی در اختیار دارد و نه موشک‌های زمین به هوا. اکثر جنگجویان این گروه را نوجوانان مسلمان سومالی تشکیل می‌دهند و در واقع باید گفت، هدف از پیشنهاد رئیس جمهور فراهم کردن زمینه حمله آمریکا به سومالی است.
ژنرال “کارتر اف هام “، فرمانده نیروهای امریكایی در افریقا نیز در همین راستا اعلام کرد، پنتاگون از ایجاد منطقه ممنوعه پرواز بر فراز جنوب سومالی به درخواست کشورهای منطقه استقبال می‌کند. او از اتحادیه افریقا می‌خواهد این طرح را به اجرا درآورد، همان‌طورکه اتحادیه عرب درباره لیبی این طرح را اجرا کرد و افزود: در واقع این عملیات نظامی امریكا با پرچم کشورهای دیگر است.
نیروهای اتحادیه افریقا موسوم به “آمیسام” که از حمایت امریكا برخوردار هستند، نیز عملیات زمینی گسترده‌ای علیه شبه نظامیان الشباب انجام داده و  درگیری‌های شدید گزارش شده از موگادیشو پایتخت سومالی و شهر الواک در منطقه گیدو در جنوب سومالی رهاورد این استراتژی است.
درست چند ماهی از آغاز بمباران لیبی به بهانه حمایت از غیرنظامیان این کشور نمی‌گذرد که امریكا خود را برای دخالت در یکی دیگر از کشورهای افریقایی به بهانه نجات کودکان سومالیایی از قحطی و گرسنگی آماده می‌کند، درحالی‌که جامعه جهانی هیچ‌گاه نمی‌تواند این ادعای آمریکا را باور کند
البته امریكا خود به تنهایی توان حمله به سومالی را نیز دارد. در ماه ژوئن امسال هواپیماهای بدون سرنشین امریكا به جنوب سومالی حمله کردند. پیش‌تر نیز نیروهای ویژه امریكا برای دستگیری و یا کشتن مظنونان در مناطقی از سومالی مستقر شده بودند.
این نیروها می‌توانند از پایگاه جدید سیا و از طریق ناوهای آمریکا که در سواحل سومالی پهلو گرفته‌اند و یا از پایگاه نظامی در نزدیکی جیبوتی حملاتی انجام بدهند.
گروه الشباب که امریكا مدعی است با گروه القاعده رابطه دارد، تهدید نظامی بزرگی برای امریكا محسوب می‌شود و این نکته‌ای است که “پیتر کینگ” رئیس کمیته امنیت مجلس نمایندگان امریكا نیز به آن اشاره می‌کند و گروه الشباب را تهدیدی رو به رشد برای امریكا دانسته و ادعا می‌کند، این گروه درحال سرباز گیری از افرد سومالی- امریكایی برای انجام عملیات‌های تروریستی است.
اما “کارن گرینبرگ"، مدیر اجرایی مرکز قانون و امنیت دانشکده حقوق نیویورک ادعاهای کینگ را به چالش کشیده و اعلام می‌کند، تنها یک تبعه سومالی- امریكایی به اتهام اقدامات تروریستی تاکنون بازداشت شده که او نیز هیچ‌ ارتباطی با گروه الشباب ندارد.
این اولین واکنش آمریکا در کمک به قحطی‌زدگان سومالی نیست، فقط کافی است واکنش واشنگتن در کمک به قحطی‌زدگان سومالی در روزهای پایانی ریاست جمهوری جورج بوش پدر در پنجم دسامبر 1992 را به یاد بیاوریم که با اعزام 30 هزار نظامی امریكایی به سومالی برای کمک‌ به کودکان گرسنه این کشور همراه بود. در آن زمان نه گروه الشبابی در سومالی وجود داشت و نه جنوب سومالی در دست ایشان بود. در آن زمان خدایان جنگ بودند که پس از سرنگونی رژیم زیاد باره ظهور کرده و تهدیدی برای کاروان‌های ارسال کمک به سومالی بشمار می‌آمدند.
از سال 1977 امریكا از رژیم دیکتاتور نظامی باره علیه رژیم اتیوپی که مورد حمایت شوروی سابق بود، حمایت کرد و در سال 1991 وقتی واشنگتن از حمایت رژیم باره دست کشید، رژیم او سقوط کرد. از آن پس هیچ دولت با ثباتی در سومالی برسر کار نیامد.
“بیل کلینتون"، رئیس جمهور سابق امریكا نیز به اشغال نظامی سومالی ادامه داد. او در سال 1994 و پس از آنکه یک بالگرد امریكایی در موگادیشو سرنگون شد و جسد سرنشینان آن در تلویزیون به نمایش درآمد، مجبور شد نیروهای امریكایی را از سومالی خارج کند. از آن پس امریكا تلاش کرد، شکست‌هایش را در این کشور و در افریقا وارونه و در جهت پیروزی جلوه دهد.
سومالی در محل تقاطع تجارت جهانی از طریق دریا و هوا قرار دارد. حدود 90 درصد پروازهای تجاری جهان از فراز خاک این کشور انجام می‌شود، حتی نفت صادراتی کشورهای خلیج فارس و شمال افریقا نیز از طریق خطوط دریایی سومالی صورت می‌گیرد. استیلا و حاکمیت بر سومالی یکی از اهداف کلیدی امریكا است، بویژه اینکه این کشور تلاش می‌کند برتری خود در مقابل رقبایش از جمله چین حفظ کند.
بعد از شکست در سال 1994 واشنگتن آموخته که باید تاکتیک‌های مختلفی را در این کشور افریقایی بکار بگیرد. در دسامبر سال 1996 امریكا از حمله اتیوپی به سومالی حمایت کرد. هنگامی که نیروهای اتیوپی از سومای خارج شدند، نیروهای آمیسام جایگزین آنها شدند. نیروهای اوگاندا و بروندی که اکثر نیروهای آمیسام راتشکیل می‌دهند، توسط نظامیان امریكایی آموزش دیده‌اند و به آخرین تجهیزات نظامی روز مجهز شده‌اند. بعد از جنگ‌های بالکان،‌ آسیای مرکزی و‌ جنگ خلیج فارس به نظر می‌رسد، این بار نوبت افریقا باشد.

تهییه کننده: م-زمانی (برگرفته ازسایت باشگاه اندیشه)


17 شهریور

 

درسهای 17 شهریور برای بهارعربی




می گویند تاریخ بهترین معلم برای سیاستمداران و رهبران است. وقایع تاریخ در جوامع مختلف تکرار می شوند و اگر سیاستمدار و رهبری با چشمان باز و دقیق به تاریخ مراجعه کند می تواند بهترین درس ها را از تاریخ بگیرد.
هفده شهریور
در این روزها که منطقه خاورمیانه و جهان عرب مواجه با پدیده بهار عربی است و هریک از رهبران آن کشورها که منشی دیکتاتور مابانه داشته است باید به این سوال جواب دهد که چگونه می توان این موج سنگین مخالفت را کنترل کرد. برخی مانند عربستان سیاست تطمیع و سرکوب را دنبال می کنند، برخی مانند مراکش قبل از آغاز جدی موج تظاهرات ها قانون اساسی را تغییر می دهند و اصلاحاتی هر چند کمرنگ انجام می دهند و برخی دیگر مانند اردن نخست وزیر را به موقع برکنار کرده و افکار عمومی را متوجه او می کنند. اما برخی دیگر با اتخاذ سیاست های سردرگم  و بعضا سرکوب مسیر دیگری را بگزیدند. سیاست مشت آهنین و سرکوب و رویارویی ارتش با مردم عملا در لیبی ، بحرین و حتی سوریه رخ داد. تجربه تاریخی نشان می دهد اتخاذ این سیاست اگرچه ظاهرا مسکن می باشد اما نهایتا یک گام اساسی برای پایان کار حکومت هاست. اگر قذافی و یا امیر بحرین به سرنوشت محمد رضا پهلوی می نگریستند متوجه می شدند که  حتی اتخاذ سیاست سرکوب خشن نیز برای بقا کارساز نیست و بیشتر مردم را تحریک می کند. امروز سالگرد قیام 17 شهریور است. قیام 17 شهریور در واقع نقطه عطفی در تاریخ انقلاب ماست و مرور این نقطه برای درک تحولات منطقه لازم به نظر می رسد.



شرایط سیاسی و اجتماعی پیش از 17 شهریور:

شاه در ابتدا خواست با قربانی کردن مهره ای مثل هویدا که سیزده سال نخست وزیر او بود نارضایتی های عمومی را به او منتسب کرده و خود را کنار بکشد. جمشید آموزگار با همین نگاه بر سر کار آمد که او به دنبال مبارزه با فساد و ایجاد فضای باز سیاسی است. این مساله با نحوه برخورد حسنی مبارک با انقلاب مصر شباهت تام و تمام دارد که برکناری های نخست وزیران برای پنهان شدن رییس بزرگ یک راهبرد بود. اما واقعیت اینجاست که در این مرحله این تغییرات دیرهنگام راه به جایی نخواد برد.آموزگار در مهار بحران ناکارا نشان داد و حادثه سینما رکس طومارش را در هم پیچید.

تنها چندروز پس از واقعهء آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در 28 مرداد 1357 دولت جمشید آموزگار که با شعار دولت فضای باز سیاسی روی کار آمده‌بود، مجبور به استعفا گردید و در روز 4 شهریور، محمدرضا پهلوی از جعفر شریف امامی که فرزند روحانی و رئیس مجلس سنا بود و به برخی مخالفت‌ها با دولت هویدا مشهور بود، دستور داد تا دولتی با شعار آشتی ملی تشکیل دهد

نکته اصلی که در این جا قابل توجه است عدم درک دیکتاتورها از شرایط واقعی جامعه است. این قدر متملقان و چابلوسان در این سالها این افراد را احاطه می کنند که باور مخالفت  مردم با آنها در ذهنشان رنگ می بازد. شاه به دلیل آگاه نبودن به عمق نارضایتی مردم بر این نارضایتی ها دامن زد و حرکت مردم را به استهزا گرفت به طوری که در مصاحبه مطبوعاتی روز 23 اردیبهشت 1357 در مورد اوضاع بحرانی ایران گفت: «این شورش ها را دو گروه تجزیه طلبان و سیاسیون قدیمی رهبری می کنند تظاهرات ضدمیهنی چند روز اخیر کار کسانی است که به سلامتی پیشه‌وری شراب می خورند و با کسانی که می خواهند ایران را به ایرانستان تبدیل کنند و افراد این شورش ها به عقاید بچه گانه، احمقانه، عجیب و غیرقابل درک مربوط می شوند.»
13 شهریور

این گونه سخن گفتن از بالا را می توان در مواضع  روزهای آخر سرهنگ قذافی و حسنی مبارک دید که به علت انقطاع کامل از مردم و بی خبری از عمق نارضایتی مردم از دیکتاتوری مخالفان را به بیگانگان و تجزیه طلبان و تروریست ها منتسب می کردند.

اما این سخنان بر آتش خشم مردم دمید؛ یکی از تجلی‌های اصلی این خشم در نماز عید فطر به امامت شهید مفتح در روز 13 شهریور 1357 و تظاهرات گسترده پس از آن در تهران و سایر شهرها رخ نمود. سپهبد ناصر مقدم پس از تظاهرات روز عید فطر به دیدار شاه رفت و با اشاره به راهپیمایی‌های مردم و ابراز نگرانی از تبعات سوئی که می‌توانست برای ارکان حاکمیت به بار آورد، و با استناد به نظر کارشناسان ساواک و اداره دوم ارتش دستور شاه را برای برقراری حکومت نظامی در تهران و برخی شهرها به دست آورد و دولت شریف امامی سرانجام در شامگاه روز 16 شهریور 1357 در تهران و 11 شهر دیگر اعلام حکومت نظامی کرد. با این اقدام فاجعه جمعه خونین 17 شهریور 1357 در میدان ژاله (شهدا) تهران رقم خورد و به نقطه عطفی در گسترش مخالفتهای عمومی با حکومت پهلوی تبدیل شد. حادثه 17 شهریور نشان داد سیاست مشت آهنین و سرکوب مردم از کارایی برخوردار نبوده و در شرایط انقلابی، مردم را بیشتر نسبت به آرمان های انقلاب علاقه مند می سازد.

در پی شتاب  جنبش انقلابی مردم در سال 56 و افزایش آن در سال 57 شاه برای حفظ قدرت مجبور به استفاده از ارتش شد.

نتیجه گیری

این روز و این واقعه در میان وقایع سال آخر حکومت پهلوی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود. در حقیقت با این کشتار، راه مخالفین و مبارزین برای همیشه از حکومت جدا شد و امکان هرگونه آشتی میان حاکمیت و مردم سلب گردید. از سوی دیگر حمایت‌های بعدی آمریکا از شاه، سیاست دوگانهء آمریکا در قبال ایران را که با تبلیغات سیاسی فشار آمریکا بر شاه برای گسترش فضای باز سیاسی به کلّی منافات داشت، نشان داد. این درس مهمی از تاریخ است. اتخاذ سیاست سرکوب و مشت آهنین آخرین علقه ها میان نخبگان حاکم و مردم ناراضی را قطع می کند و به رادیکال تر شدن فضای انقلاب کمک می کند. اگر قذافی به تجربه 17 شهریور با دقت توجه می کرد هیچ گاه سیاست خشونت علیه شهروندان را دنبال نمی کرد. مداخله  نظامیان بحرین و عربستان نیز عملا به شدت یافتن مخالفت ها کمک می کند و چاره ساز نیست. به نظر می رسد اگرچه حکومت های دیکتاتور گمان می کنند سرکوب نظامی آخرین گزینه و موثرترین گزینه است اما در عمل سرکوب نظامی اولین نشانه پیروزی یک انقلاب است.

منبع: سایت تبیان

چرا سپاه با پژاک می جنگد؟

 

همه چیز درباره عملیات سپاه علیه گروهک تروریستی پژاک



این روزها اخباری از درگیری نظامی میان سپاه و گروهکی به نام پژاک در کردستان و آذربایجان غربی به گوش می رسد. سپاه پاسداران عملیات نظامی سنگینی علیه این گروه انجام داده و تلفات زیادی را به این گروهک وارد ساخته است. اما شاید این سوال برای شما به وجود بیاید که اصولا گروهک پژاک چیست و اهداف آن کدام است. رهبران آن چه کسانی هستند و توسط چه جریانها و دولتهایی حمایت می شوند و چرا وارد فاز مسلحانه علیه نظام شده است؟ نهایتا این سوال مطرح می شود که درگیری نظامی فعلی بر سر چیست و چشم انداز آینده آن کدام است. ما در این مطلب به اختصار تلاش می کنیم به این سوالات پاسخ دهیم.
پژاک مخفف چه کلماتی است؟
پژاک یا pjak (مخفف: Partiya Jiyana Azad a Kurdistanê : پارتیا ژیانا ئازادا کوردیستانی: حزب حیات آزاد کردستان) از گروهک های تازه تاسیس با ایدئولوژی چپ گرایانه مارکسیست لنینیستی و جدایی طلبانه می باشد.
قلمرو عملیات خرابکارانه این گروهک کجاست؟
فعالیت این حزب بیشتر در مرز بین ایران و ترکیه و منطقه قلعه‌رش در استان آذربایجان غربی و کوهستان قندیل در کردستان عراق می‌باشد
آیا پژاک همان پ ک ک است؟
به نطر می رسد پژاک شاخه ایرانی حزب پ ک ک ترکیه می باشد. خود پ ک ک حزبی است که در تاریخ کردهای ترکیه ریشه دارد. تشکیل پ ک ک به دهه هشتاد میلادی باز می گردد. در دهه 80 و هنگامی که مناطق کردنشین ترکیه از التهابات کردستان عراق و عملیات انفال صدام حسین به هیجان آمد و مطالبات جدایی خواهانه کردهای ترکیه برپایه این تحولات گذاشته شد.در این سال ها پایه گروهی به نام «پ.ک.ک» یا حزب کارگران کردستان به رهبری فردی به نام «عبدالله اوجالان» گذاشته شد که داعیه استقلال و آزادی کردستان ترکیه را داشت.
«سیمور هرش»، روزنامه‌نگار برجسته آمریکایی نیز در مجله نیویورکر در مقاله‌ای بر رابطه بین پژاک و رژیم صهیونیستی تأکید کرد و از پرداخت مبالغ هنگفتی کمک به این گروه تروریستی به منظور مقابله با ایران خبر داد
این گروه وارد فاز نبرد مسلحانه با ارتش ترکیه شد و هدایت بسیاری از بمبگذاری ها و عملیات تروریستی را در ترکیه بر عهده گرفت. ارتش و سازمان های اطلاعاتی ترکیه هم سیاست مشت آهنین علیه این گروه را به اجرا گذاشتند. پ ک ک از سوی بسیاری به عنوان گروهی تروریست شناخته می شد.با وقوع حادثه یازدهم سپتامبر، موجب تغییر نگاه اساسی  در نگرش امنیتی کشورهای گوناگون به ویژه در غرب شد. در این فضای جدید، بسیاری از فعالیت‌های گروه‌هایی همچون «پ.ک.ک»، مضر شناخته شد و این در حالی بود که تا پیش از این، غرب برای مقابله با برخی از کشورها همچون ایران، از چنین گروه‌هایی بیشترین بهره را برد.
پ ک ک  برای مقابله با چنین بر چسبی ، عملا دست به یک اقدام تاکتیکی زد و نیروهای خود را به چند بخش تقسیم کرد؛ بخشی از این نیروها در خاک ترکیه باقی ماندند و گروه دیگری با نام جدیدی، فعالیت خود را در منطقه کردستان ایران، از سر گرفتند. این شاخه جدید از «پ.ک.ک» یا پژاک یا «حزب حیات آزاد کردستان» نامیده شد و هدف خود را آزادی اقوام کردستان ایران نامید.
اگرچه رهبری پ ک ک عبدالله اوجالان هم اکنون در زندان ترکیه است و دوران حبس ابد را می گذارند اما گروهک پژاک با الهام از اندیشه های او این گروهک را تاسیس و اداره می کنند. گروهك پژاك در 4 آوریل 2003 روز تولد عبدالله اوجلان رهبر گروهک پ.ك.ك تاسیس شد


چه کسانی از پژاک حمایت می کنند؟
رژیم صهیونیستی از همان آغاز تشکیل خود، به منطقه کردنشین عراق به عنوان محلی برای فعالیت همه‌جانبه علیه امنیت کشورهای پیرامون آن یعنی ایران، سوریه و ترکیه نگاه ویژه داشت. از همین رو، به محض سقوط صدام و ایجاد دولت  خودمختار اقلیم کردستان، فعالیت اطلاعاتی و امنیتی خود را به شدت گسترش داد.
«سیمور هرش»، روزنامه‌نگار برجسته آمریکایی نیز در مجله نیویورکر در مقاله‌ای بر رابطه بین پژاک و رژیم صهیونیستی تأکید کرد و از پرداخت مبالغ هنگفتی کمک به این گروه تروریستی به منظور مقابله با ایران خبر داد.
نکته جالب توجه این است که اگرچه  نام  این گروه در لیست سیاه گروه‌های تروریستی غرب قرار دارد اما رئیس این گروهک به نام عبدالرحمان حاجی احمدی که هم‌اکنون در کلن آلمان زندگی می‌کند، روابط گسترده‌ای با دستگاه اطلاعات خارجی آلمان دارد و در سفر به آمریکا، خود را هم‌پیمان آمریکا در مبارزه با نظام جمهوری اسلامی معرفی می‌کند!!
هم چنین ارلیش روزنامه نگار آمریكایی نیز در بازدید از پایگاه های پژاك در كوهستان قندیل و پس از انجام گفتگو  با سركرده های این گروهک صراحتا اعلام می كند: فعالیتهای  نظامی پژاك در راستای استراتژی آمریكا در منطقه است.
هم چنین پایگاه  اطلاع رسانی آمریكایی «نیوزمكس» در آگوست 2007 مصاحبه ای با رحمان حاج احمدی انجام می دهد. حاج احمدی كه به واشنگتن سفر كرده بود در این مصاحبه می گوید: امیدوارم در دیدار با مقامات ارشد دولت آمریكا درباره وضعیت جاری در ایران و كمك واشنگتن به پژاك گفت وگو و رایزنی كنم. وی در این مصاحبه ادامه می دهد: با كمك آمریكا اقوام كرد را در شورشی كه می تواند به كل ایران گسترش یابد هدایت می كنیم. در سال 2004 و درست یك سال پس از اشغال نظامی عراق توسط آمریكا، روزنامه واشنگتن پست و خبرگزاری آمریكایی رویترز گزارش هایی منتشر كردند كه بر طبق آن نیروهای سازمان تازه تاسیس پژاك را در حالی كه سلاح های آمریكایی در دست داشتند، در اطراف پایگاه نظامی ایالات متحده در سلیمانیه عراق رویت كردند.
به نطر می رسد پژاک شاخه ایرانی حزب پ ک ک ترکیه می باشد
چرا سپاه پاسداران در این سطح وارد عملیات شده است؟
در چند سال اخیر پژاک فاز عملیات مسلحانه و تروریستی خود را توسعه داده است. با فعالیت رو به گسترش پژاک و انجام یک سری بمب‌گذاری پراکنده در مناطق کردنشین ایران، سپاه نیز نسبت به این مسأله واکنش نشان داد.
ایران نخست کوشید با تلاشهای دیپلماتیک، از توسعه فعالیت‌های تروریستی پژاک جلوگیری کند، ، اما دولت اقلیم کردستان عملا نسبت به درخواست‌های ایران برای جلوگیری از فعالیت پژاک بی‌تفاوت ماند و دولت مرکزی عراق نیز توانایی اعمال قانون و نظارت بر نواحی مرزی ایران را نداشت. از همین رو، ایران اقدامات نظامی را علیه فعالیت‌های تروریستی پژاک آغاز کرد.
هم اکنون وضعیت عملیات سپاه علیه پژاک چگونه است؟
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حمله به مواضع گروه پژاک در خاک کردستان عراق در 25 تیرماه سال 1390 ضربه‌های سختی به این گروه وارد نمود. طبق اعلان رسمی سپاه پاسداران طی عملیات‌های اخیر سپاه بیش از 50 نفر از اعضای گروه پژاک کشته و تعداد 100 نفر از اعضای این گروه زخمی و عده‌ای نیز به اسارت درآمده‌اند.
در ابتدای هفته گذشته نیز عملیات سپاه علیه این گروهک وارد فاز نهایی شد و مقر اصلی آنان مورد تهاجم قرار گرفت که با تلفات شدید پژاک روبرو شد و هم اکنون این گروهک جدایی طلب و تروریست از موضع ضعف تقاضای آتش بس داده است.


منبع:سایت تبیان

تقابل غرب بااسلام1

 

استراتژى هاى آمريكا براى براندازى نظام جمهورى اسلامى

 

حقيقت آنست كه غرب به سركردگى آمريكا در طول سالهاى پس از انقلاب ، همواره در تقابل با انقلاب اسلامى ايران قرار داشته و مدام با آن دشمنى كرده است زيرا :
اوّلا ظهور انقلاب اسلامى در ايران سلطه سياسى غرب را بر اين كشور متوقف كرده است .
ثانيا دست اندازى آمريكا به ثروت ايران را مانع گشته است .
ثالثا يك الگوى عملى و ممتاز براى ايجاد جامعه مستقل و آرمانى بر اساس ‍ آموزه هاى دينى فراروى ملت هاى ديگر قرار داده است كه اين الگو در گذشته سابقه نداشته است .
رابعا شعارهاى استقلال طلبانه ، آزادى خواهانه و رهايى بخشى كه از انقلاب اسلامى صادر شده و مى شود براى منافع منطقه اى و جهانى غرب تهديدانگيز بوده است .
و مخالفتهاى ايران اسلامى با تمايلات و فزونخواهى هاى غرب و آمريكا در زمينه هاى مختلف ، به خصوص امنيت و موجوديت اسرائيل و مسائلى كه نقطه اصلى چالش غرب با دنيا محسوب مى شود از ديگر عوامل دشمنى غرب با انقلاب اسلامى ايران مى باشد.
غرب در معارضه و تهاجم خود به انقلاب اسلامى در ايران تاكنون چند استراتژى عمده را بكار برده است كه بطور مختصر هريك را شرح مى دهيم :
1 - استراتژى قيام و جنگ مسلحانه داخلى
اين استراتژى به معنى تلاش براى دگرگونى نظام و تغيير حاكميت از طريق اقدامات مسلحانه و خشونت آميز، ايجاد موج تروريسم و بحران امنيتى و تجزيه كشور به اتكاء گروهها و جريانات داخلى است . تشكيل گروهكهاى مختلف ، پشتيبانى گسترده غرب از جريانهاى معارض جمهورى اسلامى در داخل و از اپوزيسيون ايرانى در خارج از كشور، در اوايل انقلاب در راستاى همين استراتژى بود كه هر چند آثار ناگوارى برجاى گذاشت هم چون ؛ شهادت رئيس جمهور و نخست وزير، حادثه هفتم تير كه به شهادت جمع زيادى از مسئولان و مديران كشور منجر شد، جنگ داخلى گسترده اى كه توسط منافقين و ساير گروهكها براه افتاد، حركتهاى قومى و تجزيه طلبانه كه در برخى از مناطق و نواحى مرزى ايران بوجود آمد. لكن اين استراتژى به دليل نفوذ گسترده و عميق مردمى رهبر انقلاب و پايگاه قوى توده اى انقلاب اسلامى ، رسوخ دين و اعتقادات دينى در باور و فرهنگ مردم و گرايشات و تمايلات شديد انقلابى ، كارساز واقع نگرديد و به شكست انجاميد.


2 - استراتژى حمله مستقيم و كودتا
اين دومين استراتژى غرب ، عليه جمهورى اسلامى ايران بود. بعد از آنكه آمريكائيها از راه اندازى يك حركت مسلحانه و مؤ ثر در ايران ماءيوس شدند و با تحريك قوميت ها نيز كارى از پيش نبردند هدف خود را براى براندازى نظام اسلامى در ايران ، از طريق توسل به حمله مستقيم و انجام كودتاى نظامى تعقيب كردند. طرح حمله مستقيم آنها كه به بهانه آزادسازى گروگانهاى جاسوس آمريكائى و به كمك مزدوران داخلى آنها طراحى شده بود در صحراى طبس با لطف الهى ناكام ماند و دو‍ طرح عمده كودتاى آمريكائى نيز باعنايت خداوند، شناسائى و توسط نيروهاى سپاه و سركوب گرديد و بدين ترتيب اين استراتژى نه تنها توفيقى نيافت بلكه در مرحله جنينى خود ساقط شد!

ادامه دارد…

تمدن اسلامی2

 

عوامل رشد و گسترش تمدن اسلامی:

 

 

ارمغان جاودانه اسلام برای بشریت فرهنگ و تمدن عظیم و انسانی جامعی بود که بشریت را برای همیشه وامدار خود نمود. این تمدن در دوره‌ای ظهور نمود که جهان در تاریکی فرو رفته و مردم در گمراهی بودند.
مهم‌ترین و اولین ویژگی تمدن اسلامی اصالت و غنای فرهنگ اسلام است. در این تمدن قرآن کریم مرکز ادبیات مدون عرب و نقطه اساسی علم و علم‌آموزی شد. در مرتبه پس از قرآن، سخنان و تعالیم پیامبر که از آن به سنت تعبیر می‌شود و در مرحله بعد تعالیم ائمه و بزرگان دین قرار دارد. با استفاده از این ویژگی بود که مسلمانان توانستند در همان قرن نخست هجری و پیش از انتقال علوم دیگران، خود صاحب فرهنگی اصیل، وسیع و عمیق گردند.
از ویژگی‌های دیگر این تمدن که باعث تمایز آن شده، عقل‌محوری و ارزش نهادن به معنویت است. تمدن اسلامی در حقیقت همان تمدن عقل می‌باشد نه هوا و هوس، زیرا محور اساسی این تمدن تعالی انسان است که قوام او عقل او می‌باشد. آیات فراوانی در قرآن مجید انسان را به تفکر و اندیشه دعوت می‌نماید. این آیات عقل انسان را ترغیب می‌کند که در آیات الهی بیندیشد تا به شناخت واقعی و درست دست یابد.
ویژگی دیگر تمدن اسلامی توجه به علم و دانش و توجه ویژه به دانشمندان است. اسلام از همان ابتدا به حمایت از علم و دانش برخاست و تحصیل علم را برای هر فرد لازم شمرد و علما را به آموزش شاگردان و توسعه و گسترش فرهنگ و دانش تشویق و ترغیب کرد.
از امتیازات خاص تمدن اسلامی به عنوان یک ویژگی خاص زبان واحد علمی و دینی آن است که میلیون‌ها مسلمان همه به یک زبان عبادت می‌نمایند و زبان علمی آنها عربی بود که خود عامل مهمی در پیشرفت تمدن اسلامی به شمار می رود.
از ویژگی‌های دیگر تمدن اسلامی عدم تمرکز علمی است. با وجود اینکه برخی دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمی در شهرهای بزرگ قرار داشت ولی در کنار آن در بسیاری از شهرهای کوچک و حتی روستاها، مخصوصاً در ایران، مدارس علوم اسلامی تاسیس شد که در آن رشته‌های گوناگون علوم تدریس می‌شد و چه بسا که به یمن حضور یک یا چند تن از بزرگان اساتید و شخصیت‌های برجسته علمی، یک شهر دورافتاده یا یک روستا، کانون جاذبه علمی نیرومندی می‌شد که جویندگان علم و محققان و دانشمندان رده‌های عالی را به سوی خود جذب می‌کرد و حوزه‌های معروف و بزرگی چون بلخ، بخارا، نیشابور، مشهد، ری، قم و نجف بدان محتاج بودند.
در کنار این ویژگی‌ها، ویژگی‌های دیگری نیز مانند مساوات و برابری انسان‌ها و ارزش نهادن به انسان، شناخت دیگران و دیگرپذیری، سازگاری و دگرگونی را نیز می‌توان نام برد. باید یادآوری نمود که این تمدن، تمدن قوم و ملت خاصی نیست و این امر نیز در جای خود ویژگی مهمی به شمار می‌رود.ادامه دارد…

عمر و خشونت با زنان

عمر و خشونت با زنان:




با بررسى سطحى در زندگى عمر بن خطاب، به این نکته پى خواهیم برد که وى در
هیچ یک از دوره‌هاى زندگی‌اش رفتار شایسته‌اى با زنان نداشته است؛ چه آن
زمان که مشرک بود، چه آن زمان که مسلمان شد و چه آن زمان که بر مردم حکومت
مى‌کرد.

موارد متعددى مى‌توان براى هر یک از این موارد ذکر کرد؛ ولى به اختصار به چند مورد اشاره مى‌کنیم.

رفتار عمر با زنان، پیش از مسلمان شدن:



عمر، خواهرش را کتک زد:



برخى از عالمان اهل تسنن؛ از جمله شمس الدین ذهبى در تاریخ الإسلام،

ادامه »

زیرکی

 

ماهی زیرک وصیادان



آبگیری کوچک در دشتی سرسبز بود . سه ماهی با خوبی و خوشی در آن زندگی می کردند . یکی از انها نادان بود ولی دو ماهی دیگر هوشیار و دور اندیش بودند .
روزی دوصیادازکنارآبگیر می گذشتند . آن ماهی های زیبا رادیدند باهم قرارگذاشتند که دام بیاورند و آنها را بگیرند ،ماهی ها از قول وقرار صیادان خبر دار شدند .یکی از آنها گفت:«باید راه فراری پیدا کنیم »دیگری که نادان بود گفت :«ما نمی توانیم صیادها قوی ترازماهستند »  .
ماهی زیرک که بارهاازخطرات جان سالم به دربرده بود ،از طرفی که وارد آبگیرمی شد خود را به داخل جوی انداخت واز آبگیربیرون رفت.صیاد هاسررسیدند.دوماهی در حال گردش بودند یکی ازآنها که زیرک ترازدیگری بود، خطر را احساس کرد.خودش را به مردن زدو روی آب آمد . صیاد به خیال اینکه ماهی مرده است آن را برداشت و داخل جوی انداخت اما ماهی سوم که هنوز در خواب غفلت بود سر گشته و متحیر به هر سو می رفت ،اما بالاخره گرفتاردام صیادان شد .

منبع:کلیله و دمنه

نکته سنجی


افلاطون وستایش جاهل



روزی «افلاطون»فیلسوف بزرگ یونانی نشسته بود. یکی از بزرگان شهر وارد شد. او مشغول صحبت کردن بود که در میانه سخنش گفت :«ای حکیم !امروز فلان مرد را دیدم که از تو تعریف و تمجید میکرد و می گفت :افلاطون ،مردی بزرگوار است و هرگز کسی مانند او نیست .می خواستم ستایش اورا به تو برسانم »افلاطون سر فرو برد و گریه کرد .مرد از دگرگونی افلاطون ناراحت شدو پرسید «مگر من به شما چه گفتم که اینگونه متاثر شدید ؟»افلاطون گفت :«من از تو دلتنگ نشدم،اما چه مصیبتی از این بالاتر که کار من مورد ستایش جاهلان بوده است ؟من نمی دانم چه کار جاهلانه ای انجام داده ام که او مرا تمجید کرده تا از آن کار توبه کنم .ناراحتی من برای این است که من هنوز جاهلم و مورد ستایش جاهلان هستم »

منبع: قابوس نامه

یا اهل البیت النبوة


یوم الهدم ؟!!!



تا به حال نام يوم الهدم را شنيده ايد ؟ يوم الهدم يعني روز ويران کردن …
در هشتم شوال سال 1344 هجري قمري پس از اشغال مکه ، وهابيان به سرکردگي عبدالعزيزبن سعود روي به مدينه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر ، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورين عثماني را بيرون کردند و به تخريب قبور ائمه بقيع و ديگر قبور هم چنين قبر ابراهيم فرزند پيامبر اکرم – صلي الله عليه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنين مادر حضرت اباالفضل العباس – عليه السلام – و قبر عبدالله پدر پيامبر و اسماعيل فرزند امام صادق – عليه السلام –  و بسياري قبور ديگرپرداختند . ضريح فولادي ائمه بقيع را که در اصفهان ساخته شده بود و روي قبور حضرات معصومين امام مجتبي ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق – عليهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده ، بردند . اما اين اولين حمله آنان به مدينه نبود . آنان در سال 1221 هجري نيز يک بار ديگر به مدينه هجوم برده ، پس از يک سال و نيم محاصره توانسته بودند آن شهر را تصرف کنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشياي گرانبهاي حرم پيامبر – صلي الله عليه و آله و سلم – و تخريب و غارت قبرستان بقيع نمودند .

طبق نقل تاريخي آن ها در اين حمله چهار صندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس و ياقوت گرانبها و حدود يکصد قبضه شمشير با غلاف هاي مطلا به طلاي خالص و تزيين شده به الماس و ياقوت و … به يغما بردند . و اين نيز نخستين حمله آنان به مقدسات اسلامي نبود . صلاح الدين مختار نويسنده و مورخ وهابي در کتاب “تاريخ امملکه العربيه السعوديه کما عرفت” بخشي از افتخارات وهابيت در حمله به کربلاي معلي را چينن شرح مي دهد : در سال 1216 اميرسعود در رأس نيروهاي بسياري از مردم نجد و حبوب و حجاز و تهامه و نواحي ديگر به قصد عراق حرکت نمود و در ماه ذي القعده به شهر کربلا رسيد و آن را محاصره کرد . سپاه مذکور باروي شهر را خراب کردند و به زور وارد شهر شدند . بيشترمردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل رسانيدند و نزديک ظهر با اموال و غنائم فراوان از شهر خارج شدند ، سپس در محلي به نام ابيض گرد آمدند . خمس اموالرا خود سعود برداشت و بقيه را به هر پياده يک سهم و به هر سوار دو سهم قسمت کرد. چون به نظر آنها جنگ با کفار بود

ادامه »

enternet&family

 

خانواده در کوچه پس کوچه‏هاى اینترنت

 


انقلاب و انفجار اطلاعات، نامى است که بر دهه آخر قرن بیستم نهاده شده است. امروزه با پیشرفت تکنولوژى، اطلاع‏رسانى اساسى‏ترین و مهم‏ترین نقش خود را در جوامع بشرى ایفا مى‏کند. پدیده اینترنت به عنوان اصلى‏ترین ابزار اطلاع‏رسانى در عصر نوین مطرح است. ظهور و گسترش اینترنت مانند هر نوآورى گسترده دیگر، باعث به وجود آمدن تغییراتى در جنبه‏هاى مختلف زندگى گردیده است. این تغییرات در سطوح بسیار مختلفى مى‏باشند که تغییرات اجتماعى و ارتباطى بیشترى را به دنبال داشته‏اند. با توجه به جنبه‏هاى خوب و بد پدیده اینترنت، به هر حال اینترنت اکنون یک ابزار ارتباطى مهم در جامعه متمدن به شمار مى‏رود.


خانواده و جریان تکنولوژى


نهاد خانواده یکى از عوامل مؤثر و تعیین‏کننده در زندگى اجتماعى فرد به شمار مى‏رود و بدون وجود سازمان خانواده تداوم جوامع بشرى آن امکان‏پذیر نیست تضعیف و کم‏رنگ شدن کارکردهاى آن به بروز بحران‏هاى عمیقى هم چون انحرافات، آسیب‏ها و مشکلات اجتماعى و فرهنگى در جوامع شده است. در مباحث آسیب‏شناختى نهاد خانواده، یکى از محورهاى مهم بررسى آسیب‏هاى ناشى از تحولات خانواده است. بسیارى از این تحولات و دگرگونى‏ها از بیرون، بر خانواده تحمیل مى‏شود.
رشد سریع و غیر قابل تصور تکنولوژى در دنیاى امروز، جوامع و به طبع خانواده را با نوعى سردرگمى و چالش روبه‏رو نموده است. جهانى‏سازى به عنوان یکى از اثرگذارترین پدیده‏هاى مطرح شده که زیر ساخت‏هاى زندگى انسان‏ها را تغییر داده است.


اینترنت پدیده جهانى‏


ویژگى‏ها و تأثیرات جهانى اینترنت را مى‏توان از محصولات جنگ سرد و هراس وزارت دفاع امریکا از خطرات جنگ هسته‏اى دانست. این پدیده در آغاز بیشتر در اختیار دانشمندان و دانشگاهها به منظور تحقیق و پژوهش بوده است. از سال 1997 با تجارى شدن اینترنت خدمات آن به شدت متنوع و افزایش یافت و به یک شبکه عمومى تبدیل شد.
اینترنت دو امکان عمده براى انسان‏ها به ارمغان مى‏آورد. وب. جهانى «world wide web» و پست الکترونیکى«email».
اما در واقع اینترنت فقط این دو امکان نیست، وب و پست‏هاى الکترونیکى تنها مدل‏هاى ارتباطى‏اند، ظرف چند ساله اخیر مصارف اصلى اینترنت از زمینه تحقیقاتى به جنبه تجارى تبدیل شده است، از جمله سایر کاربردهاى اینترنت مى‏توان به موارد زیر اشاره کرد: کنفرانس از راه دور، مناظره عمومى، جستجو و یافتن هر چیز در اینترنت، فروشگاههاى مجازى، سازمان‏هاى تجارى، سایت‏هاى تفریحى و سرگرمى، اطاق‏هاى گفتگو، و…
بررسى ویژگى‏هاى کاربران اینترنت نشان مى‏دهد که تحصیلات و ثروت دو عامل مهم در میزان استفاده است. کاربران اینترنت بیشتر از طبقه متوسط بالا، جوان، تحصیل‏کرده، مرد و شهرنشین هستند. کامپیوتر و به دنبال آن اینترنت هم نیاز به نوعى خاص از سواد و مهارت دارد و هم الگوهاى فرهنگى و رفتارى ویژه‏اى را به دنبال مى‏آورد.
اینترنت و عامل تغییر فرهنگ جوامع


اینترنت به دو شیوه موجب تغییر فرهنگى مى‏شود: نخست: فرهنگ خودش را عرضه مى‏کند و دوم: گذرگاهى براى سایر فرهنگ‏ها تدارک مى‏کند. کاربران اینترنت به پیشروان و جریانان پیشتاز فرهنگى دسترسى دارنداز زمانى که این تکنولوژى وارد فضاى زندگى انسان شده تا به امروز که به یک تکنولوژى بین‏المللى تبدیل شده است على‏رغم تمام محاسن و مزایاى آن، یکسرى دغدغه‏ها و نگرانى‏هایى را بر خانواده‏ها تحمیل نموده است شما مى‏توانید ساعت‏ها و روزها و شب‏ها در مقابل رایانه بنشینید و در دنیاى wwwها به سیر و سفر بپردازید. با هر کس که مى‏خواهید دوست شوید و به هر کجا که مى‏خواهید سر بزنید.
فضاى مجازى در حقیقت نوعى فرا فضا و فضاى ذهنى است. دنیاى مجازى دنیایى است که همه جا هست اما هیچ کجا نیست. فضاى سیال و بى حدودى است که به سادگى، همیشه در دسترس همگان است اما به همان سادگى که ایجاد مى‏شود از بین مى‏رود و محو مى‏شود. در دنیاى مجازى به خاطر نبود نشانه‏هاى فیزیکى همه در آن بى‏جسم و بى‏مکان، قدرى گمنام و به طرز محسوسى کنترل ناپذیرند. این فضا خانواده را با سبک‏هاى مختلف و متعدد زندگى، هویت‏هاى جدید و فرهنگ‏هاى متغیر، روبه‏رو مى‏سازد.که جایگاه خانواده و حدود و ثغور آن روشن و مشخص نیست.


جذابیت و کشش دنیاى اینترنتى


دو ویژگى مهم یعنى 1-ماهیت رسانه و2- حس کنترل را مى‏توان از علل جذابیت دنیاى اینترنت برشمرد.
الف: ماهیت رسانه، «من‏مارشال مک لان» (1998) رسانه‏ها را به دو دسته تقسیم کرده است: رسانه گرم و رسانه سرد.
رسانه گرم: رسانه‏اى است که از اطلاعات کاملاً پر است و فرد موقع استفاده از آن کاملاً منفعل است و لازم نیست که به طور فعال در آن درگیر شود. فیلم، رادیو و کتاب مثال‏هایى از رسانه گرم هستند. دررسانه سرد برخلاف رسانه گرم، فرد مجبور است در فرآیند انتقال تجربه درگیر شود. روزنامه و تلویزیون تا اندازه‏اى گرایش دارند که در دسته رسانه‏هاى سرد جاى بگیرند. این نوع رسانه‏ها تجربه سرگرم‏کننده مهمى را ایجاد مى‏کند. کامپیوتر و فعالیت‏هاى وابسته به آن مانند اینترنت در طبقه رسانه‏هاى سرد جاى مى‏گیرد، زیرا افراد را به شدت در موقع استفاده درگیر مى‏سازد و همچنین حالت انتخابى دارند و افراد زیادى را به خود جذب مى‏کند.
ب: احساس کنترل، وقتى فرد از کامپیوتر و اینترنت استفاده مى‏کند، احساس کنترل عجیبى در فعالیت‏هایش تجربه مى‏کند. فرد مى‏تواند به کامپیوترش فرمان دهد به همان شیوه‏اى که تمایل دارد ظاهر شود و اطلاعات را به همان شیوه‏اى که او را خشنود مى‏سازد سازمان دهد و ارائه کند. براى افرادى که احساس کنترل اندکى در سایر حوزه‏هاى زندگى‏شان دارند، اینترنت فرصت خوبى را فراهم مى‏کند تا آنها احساس کنترل خیلى زیادى را تجربه کنند.


نگاه جوان به فن‏آورى اینترنت‏



انسان در مقطع جوانى داراى خصوصیات و گرایش‏هاى خاصى است که با دوره‏هاى دیگر زندگى‏اش فرق مى‏کند بلندپروازى، کسب استقلال، هویت‏طلبى، خودنمایى و جلوه‏گرى و…، نمونه‏هایى از اخلاقیات دوره نوجوانى و جوانى هستند که اگر در بستر درست و مناسب قرار گیرند، انسان را در جهت رسیدن به قله کمال و رشد یارى مى‏کنند.
دنیاى اینترنت جذاب‏ترین دنیاى مجازى براى بروز و ظهور این خصلت‏هاى جوانان است. جوانان بزرگ‏ترین طیف مخاطبان و فعالان دنیاى اینترنت هستند. نبود محدودیت سنى در اینترنت به جوانان اجازه مى‏دهد که هر گونه اطلاعاتى را که مى‏خواهند در اختیار داشته باشند و یا به دیگران بدهند و با توجه به یکى از جنبه‏هاى اینترنتى، یعنى بى‏هویتى و گمنامى، جوانان در صحنه اینترنت براى ایفاى هر نقشى، فرصت پیدا مى‏کنند.  نوجوانان در دوره بلوغ هویت شخصى خود را از طریق کشف و جستجو بنا مى‏کنند. بلوغ، مرحله‏اى بحرانى است که نوجوان به دنبال کشف ارزش‏ها و درونى کردن آنها مى‏باشد، که با پدیده اینترنت و حجم گسترده، حیرت‏انگیز و گوناگون اطلاعات مواجه مى‏شود و ناچار که در این دنیاى مجازى، هویت خویش را از طریق جستجو پیدا کند و بدین سان، ممکن است برخى و شاید تعداد زیادى از نوجوانان راه را گم کنند و دوران هویت‏یابى را بیش از پیش با بحران سپرى کنند. اینترنت، صحنه فرهنگى و اجتماعى است که جوان خود را در موقعیت‏هاى متنوع نقش‏ها و سبک‏هاى زندگى قرار مى‏دهد.

ادامه »

بیانات مقام معظم رهبری

 

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس‌جمهوری و اعضای هیئت دولت




رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر روز یکشنبه 6/6/1390 در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت با قدردانی صمیمانه از حضور پرشور ملت در راهپیمایی روز جهانی قدس، پایبندی دولت به اصول و ارزشها و شعارهای جذابی همچون عدالتخواهی، استكبار ستیزی و خدمت رسانی صادقانه را ضروری و اثرگذار خواندند و تأكید كردند: جهاد اقتصادی نیازی حیاتی و زمینه ساز پیشرفت و شكوفایی اقتصادی كشور است.
حضرت آیت الله خامنه ای با قدردانی از خدمات دولت، بر پایبندی به شعارها و جهت گیریهای اعلام شده تأكید كردند و افزودند: علت اقبال مردم در انتخابات سال 84 و 88 به رئیس جمهور همین شعارهای جذاب و ضروری بود چرا كه مردم به ارزشها و آرمانها پایبند و دلبسته اند.
ایشان، عدالتخواهی، استكبارستیزی، ساده زیستی، مقابله با منش اشرافیگری، «مقابله با ویژه خواری و سوءاستفاده از ارتباطات اقتصادی و غیراقتصادی» و خدمت رسانی صادقانه را از جمله شعارهای جذاب دولت خواندند و افزودند: اصول و ارزشهایی كه امام خمینی می فرمود و باعث محبوبیت ایشان در قلب ملتها شد از اساسی ترین شعارهای دولت است كه باید كاملاًٌ به آن پایبند بود.
رهبر انقلاب اسلامی، كار برای خدا را رمز برخورداری از توفیق الهی و ایجاد جذابیت در دلهای مردم برشمردند و تأكید كردند: اگر به هر علت تقید به شعارهای دولت سست شود توفیقات الهی نیز كم خواهد شد بنابراین با همان شور و نشاط و تلاش به خدمت صادقانه و بدون توقع ادامه دهید.
ایشان گزارشهایی را كه وزراء و معاونان رئیس جمهور در این دیدار بیان كردند، گزارشهایی خوب، مستند، منطقی و متكی به آمار بویژه آمار مقایسه ای خواندند و افزودند: این گزارشها را باید به مجموعه نخبگان و زبدگان كشور نیز ارائه داد و اقدامات انجام گرفته را برای آنان تشریح كرد.
رهبر انقلاب اسلامی یكی از اشكالات دولت را حضور كم رنگ در میان نخبگان دانشگاهی و حوزوی دانستند و تأكید كردند: باید رئیس جمهور و وزراء اقدامات دولت در بخشهای مختلف بویژه در خصوص مسائل اقتصادی را كه از مسائل اصلی كشور مورد چالش موافقان و مخالفان دولت است، در جمع نخبگان مطرح كنند تا با استفاده از دیدگاهها و همچنین نظرات انتقادی آنان، هم افزایی بوجود آید.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأكید بر اینكه باید از انتقادها و اشكالات مجامع نخبگان استقبال كرد، افزودند: نباید به دلیل نحوه بیان برخی از مسائل، از دیدگاههای سازنده و مفید اكثریت نخبگان محروم شد.
بیان نقاط ضعف به موازات نقاط قوت از دیگر توصیه های رهبر انقلاب به رئیس جمهور و هیأت وزیران بود.
ایشان بیان نقاط ضعف را باعث اثرگذاری بیشتر در دلهای مردم دانستند و افزودند: همراه با تشریح كارها و بیان نقاط قوت، به صراحت به مردم بگویید كه این كارها را نتوانستیم انجام دهیم و مطمئن باشید مردم، كسی را برای كاری كه تلاش كرده اما نتوانسته انجام دهد، مؤاخذه نمی كنند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ضرورت برخورد صحیح در قبال انتقادهایی كه از دولت در رسانه ها یا مراكز قانونی مطرح می شود افزودند: تنها جهت گیری صحیح در قبال انتقادات رویكرد توجیه كننده و تبیین كننده است و رویكرد مخاصمه و حمله متقابل به نتیجه ای نمی رسد.
ایشان در این زمینه به دولتمردان توصیه كردند با رویكرد تبیینی در جلسات عمومی و با مردم صحبت كنید، به سؤالات و ابهامات پاسخ دهید تا این مسائل در رسانه ها نیز پخش و مسائل روشن شود كه در این صورت غرض ورزی غرض ورزان به جایی نمی رسد.
رهبر انقلاب، توجه دولت به اولویتها را مهم خواندند و افزودند: باید با كار كارشناسی و دقیق، اولویتها را مشخص و براساس آن حركت و تلاش كرد.
ایشان دادن وعده به مردم را باعث افزایش توقعات خواندند و افزودند: تحقق وعده های داده شده دولت به مردم، امری مطلوب و ضروری است و باعث استحكام ایمان و اعتقاد مردم می شود و برعكس اگر این وعده ها محقق نشود در ذهن مردم، مشكل ایجاد می كند.
رهبر انقلاب مقایسه میان عملكرد دولت با دولتهای قبلی را كاری خوب برشمردند اما افزودند: خیلی مهم است كه مقایسه ای نیز میان وعده های دولت و كارهای انجام شده صورت پذیرد.
حضرت آیت الله خامنه ای سخنانشان در جمع اعضای دولت دهم را با تشریح ضرورت جهاد اقتصادی از 3 منظر ادامه دادند. 1- از منظر رونق اقتصادی و حل مشكلات معیشتی مردم 2- از زاویه ضرورت رسیدن به اهداف چشم انداز و 3- از منظر مقابله با اهداف خصمانه نظام سلطه بر ضد ملت ایران.
ایشان جهاد اقتصادی را یك نیاز قطعی و نه صرفاً یك اولویت دانستند و در تشریح بیشتر این نكات افزودند: معیشت مردم برای نظام اسلامی بسیار مهم است و تنها یك اقتصاد خوب، سالم و قوی می تواند كشور را به این هدف برساند و اقتصاد خوب و توانا نیز نیاز به مجاهدت اقتصادی دارد.
رهبر انقلاب انگیزه دوم برای جهاد اقتصادی را ضرورت حیاتی رسیدن به اهداف چشم انداز برشمردند و افزودند: در این سند بسیار مهم، تبدیل ایران به قدرت اول اقتصادی منطقه پیش بینی شده است و اگر این هدف محقق نشود و در این عرصه از رقبا عقب بمانیم ضربات اساسی خواهیم خورد بنابراین چاره دیگری جز جهاد اقتصادی نداریم.
حضرت آیت الله خامنه ای مقابله با دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب را سومین انگیزه نظام، مسئولان و ملت برای جهاد اقتصادی خواندند و افزودند: سلطه گران همه امكانات خود را برای زدن ضربات اساسی به اقتصاد ایران به كار گرفته اند اما هوشمندی، زیركی و تدبیر مسئولان و ایستادگی ملت، آنها را ناكام خواهد گذاشت.
رهبر انقلاب خاطرنشان كردند: دشمنان در اوایل امسال از تحریم های فلج كننده و هوشمند سخن می گفتند اما تحریم ها نه تنها فلج كننده نشد بلكه به بركت هوشمندی نظام و مردم در موارد متعدد به تحرك و خودكفایی و كارهای بزرگ در كشور منجر گشت.
حضرت آیت الله خامنه ای، شكست را سرنوشت قطعی امریكا و جبهه استكبار در تحریم ایران خواندند و تأكید كردند: با توجه به واقعیات جهانی، امكان ادامه طولانی مدت این تحریم ها وجود ندارد و باید با جهاد اقتصادی، «توكل و اعتماد به خدا» و حركت هدفمند و هوشمندانه آنها را خنثی كرد.
رهبر انقلاب اسلامی، طرح تحول اقتصادی را یكی از مصادیق جهاد اقتصادی برشمردند و تأكید كردند: به لطف خداوند اجرای قانون هدفمند سازی یارانه ها بعنوان یكی از محورهای طرح تحول اقتصادی آغاز شده ولی لازم است بقیه محورهای دیگر این طرح در دو سال باقیمانده دولت، به جریان بیفتد.
حضرت آیت الله خامنه ای در خصوص اجرای قانون هدفمند سازی یارانه ها، به ضرورت تقویت بخش تولید اشاره كردند و افزودند: مصوبه قانونی برای كمك به واحدهای تولیدی هنوز تحقق پیدا نكرده و باید با اجرای این مصوبه، در كوتاه مدت منابع به واحدهای تولیدی نیازمند تزریق شود.
رهبر انقلاب اسلامی با اظهار نگرانی از واردات برخی كالاها و محصولات خاطر نشان كردند: باید در سیاستهای واردات بازنگری جدی شود و از واردات بویژه محصولات زراعی و باغی و واردات كالاهایی كه در آن مزیت تولید داریم، پرهیز شود.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه توصیه های خود به مجموعه دولت، لزوم توجه بسیار جدی به موضوع فرهنگ را متذكر شدند و خاطر نشان كردند: در موضوع فرهنگ اعم از كتاب، كارهای هنری و مؤسسات هنری باید بدون رودربایستی و با قاطعیت، جهت گیریهای انقلابی و اسلامی لحاظ شود.
ایشان با اشاره به محدود بودن منابع و لزوم تعیین اولویتها در موضوعات فرهنگی، دولت را به پرهیز از حاشیه سازی توصیه كردند.
رهبر انقلاب با اشاره به نیاز فراوان كشور به كار و تلاش و روحیه كاری و خطر پذیری دولت، خاطر نشان كردند: در چنین شرایطی شایسته نیست كه دولت خود را درگیر حاشیه ها كند كه البته برخی اوقات، دولت با كم توجهی زمینه ساز این حاشیه ها می شود و برخی اوقات هم حاشیه هایی است كه دیگران بوجود می آورند.
ایشان نكاتی هم درباره علاقه به ایران مطرح كردند.
رهبر انقلاب اسلامی در این زمینه خاطر نشان كردند: اگر قرار است مسئله علاقه به ایران مطرح شود، یكی از مهمترین راهها، تحكیم و گسترش زبان و ادبیات فارسی است.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: در مورد علاقه به ایران، بجای تأكید بر ایران قبل از اسلام، بر ایران بعد از اسلام تأكید شود زیرا افتخارات ایران بعد از اسلام در هیچ دوره ای از تاریخ ایران وجود نداشته است. ایشان تأكید كردند: رشد پیشرفتهای علمی، هنری، فرهنگی و حتی نظامی در ایران بعد از اسلام بویژه در دوران دیلمی، سلجوقیان و صفویه بهیچ وجه قابل مقایسه با ایران قبل از اسلام نیست.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر می خواهید از ایران و ایرانی گری حمایت كنید، ایران بعد از اسلام، مستندتر و آشكارتر است.
ارتباط میان سه قوه و همكاری قوا نكته دیگری بود كه رهبر انقلاب اسلامی در دیدار هیأت دولت به آن اشاره كردند. حضرت آیت الله خامنه ای خطاب به دولت تأكید كردند: در مسائل مربوط به قوا، در مواردی كه كوتاه آمدن امكان پذیر است، كوتاه بیایید، در مواردی كه با تبیین قابل حل است، تبیین كنید و در مواردی هم كه با ارتباطات دوستانه حل می شود، از این روش استفاده كنید..


تمدن اسلامی

 

تمدن اسلامی چیست؟

ایا شناخت ان لازم است؟

ایا گسترش حوزه نفوذ ان بر ما واجب است؟

عوامل رشد و……………….؟

 


 

تمدن اسلامي يا آنچه بعضي به اشتباه تمدن عرب مي‌نامند نامي است که به تمدن شرق همزمان با قرون وسطي اطلاق مي‌شود. تمدن اسلامي تمدن يک ملت يا نژاد خاص نيست بلکه مقصود، تمدن ملتهاي اسلامي است که عرب‌ها، ايرانيان، ترک‌ها و ديگران را شامل مي شود،(1) که به وسيله دين رسمي يعني اسلام و زبان علمي و ادبي يعني عربي با يکديگر متحد شدند.(2) اين تمدن با هنر ايراني و رومي و ساير جوامع ترکيب گرديد و تمدني به نام تمدن اسلامي به وجود آورد.(3) اين تمدن به درجه‌اي از عظمت و کمال و پهناوري است که آگاهي از همه جنبه‌هاي آن و احاطه بر همه انحاي آن کاري بس دشوار است. با پيدايش اسلام و انتشار سريع و گسترده آن در ميان اقوام و ملل و جلب و جذب فرهنگ‌هاي گوناگون بشري بناي مستحکم و عظيمي از فرهنگ و تمدن انسان پايه‌گذاري شد که در ايجاد آن ملل و نژادهاي مختلفي سهيم بودند. اين ملل با ارزش‌ها و ملاک‌هاي نوين اسلامي موفق به ايجاد تمدني شدند که بدان تمدن اسلامي گفته مي‌شود.
مطالعه در اطلس تاريخ اسلامي و چگونگي انتشار اسلام در جهان نشان مي دهد که : اسلام در طول چند قرن بر بيشتر سرزمين‌هاي آباد آن روز جهان مسلط شد و قسمت اعظم آسيا، آفريقا و قسمتي از اروپا را تحت سلطه و اقتدار خود درآورد.(4)
آندره ميکل در مورد محدوده جغرافيايي تمدن اسلامي مي‌نويسد:
«يک جغرافيدان عرب در قرون وسطي، روزي تصميم مي‌گيرد که تعريف مناسبي از سرزمين‌هاي اسلامي در اطراف دو بيابان ارائه دهد. از اين رو سرزمين‌ها را به دو منطقه ايالات عربي شامل عربستان و سوريه و ايالات غير عربي شامل ايران آن روز تقسيم مي‌کند. اين تعريف، عليرغم نارسايي‌هاي آن يکي از تقسيم‌بندي‌هاي اساسي سرزمين‌هاي اسلامي است.»(5)
در مرکز از عراق، ايران، افغانستان و در شرق تا چين و هند امتداد داشت. از جانب شمال شرقي تا سمرقند و بخارا و خوارزم تا کوه‌هاي يکي از فرغانه را شامل مي‌شد.(6)
اين مناطق با فرهنگ و دين مشترکي به هم وصل شده بود‌ند و ساکنان آن خود را عضو تمدن واحد و وسيعي مي‌دانستند که مرکز روحاني و مذهبي آن مکه و مرکز فرهنگي و سياسي‌اش بغداد بود.(7) اين تمدن بيش از همه تمدن‌ها به علم و دانش اهميت داده و کهن ترين دانشگاه‌هاي جهان را پديد آورده است و با تلفيق علوم گوناگون و افزودن برآنها ميراث عظيم و تکامل يافته‌اي را تحويل بشريت داد. با اين اوصاف مي‌توان گفت منظور از تمدن اسلامي مجموعه افکار، عقايد، علوم، هنرها و صنايع است که با الهام از آموزه هاي ديني توسط مسلمين پديد آمده است.
در مورد لزوم شناخت تمدن اسلامی و تلاش در گسترش آن باید عرض کنم:
بر هر یک از ما مسلمانان،لازم است تا نسبت به تمدنی که داشته ایم و روزگاری غربی ها و اروپاییان از تمدن ما استفاده می کرده اند،شناخت و آگاهی داشته باشیم و با توجه به عواملی که سبب انحطاط آن تمدن درخشان شده است،به احیای آن پرداخته و در گسترش و پیشرفت آن تلاش کنیم.

پی نوشتها:
1 - مجموعه مقالات اولين کنفرانس بين المللي فرهنگ و تمدن اسلامي، ص 191
2 - برررسي مختصر فرهنگ و تمدن اسلامي، و.و بار تولد، علي اکبر ديانت، تبريز: ابن سينا، ج اول 1337 ص 7.
3 - احمد تاج بخش، تاريخ تمدن و فرهنگ ايران از اسلام تا صفويه، شيراز: نويد شيراز ، ج اول 1381شمسي، ص 99.

4 - علل پيشرفت اسلام و انحطاط مسلمين، زين العابدين قرباني، بي جا، دفتر نشر فرهنگ اسلامي ج پنجم 1374، ص 18 .
5 - اسلام و تمدن اسلامي، آندره ميکل، ترجمه حسن فروغي ، تهران ، سمت ، ج اول ،1381 ، ج 1 ، صص 21-20
6 - علل پيشرفت اسلام و انحطاط مسلمين، ص 17
7 - همان منبع ، ص 16

آیا ترکیب رسول اکرم غلط است؟


ترکيب غلط «پيامبر اسلام» را بکار نبريم ؟!!!



سالها پيش که مرتب تر از امروز خدمت استاد ارجمندم حضرت آيت الله حاج سيد محمد علي روضاتي - حفظه الله من جميع البليات - مي رسيدم، از ايشان شنيدم که مرحوم اميري فيروزکوهي، شاعر و محقق برجسته کشورمان، مقاله اي در باره غلط بودن تعبير «پيامبر اسلام» در مجله دانشکده الهيات مشهد نوشته است.

شنيدن اين که اين تعبير، تعبير نادرستي است ابتدا برايم نامأنوس بود، و اما به ويژه بعد از مطالعه آن مقاله ، دريافتم که حق با آن شاعر فرهيخته و استاد ارجمند بنده بوده و هست. ايشان اصرار داشت که سخن مرحوم اميري درست است و ما نبايد اين تعبير را که بسيار غلط و ساخته دست مستشرقان است در هيچ کجا بکار ببريم.
مع الاسف شاهديم که بي دقتي ما دامنه اش چندان وسيع است که بسياري از نويسندگان ما از آن در عناوين کتابهايشان استفاده کرده اند.

به علاوه طي سالها شاهد بوده و هستيم که در بيشتر متن هايي که در صدا و سيما خوانده شده يا در مطبوعات درج مي شود هميشه از اين ترکيب نادرست استفاده مي شود. در حالي که قدسيت کلمه رسول خدا (ص) بسيار روشن و واضح و نادرستي تعبير پيامبر اسلام با اندکي تأمل قابل درک است.

در ضمن کار و مطالعه آثار اسلامي، دريافتم که آنچه هميشه و هميشه ميان مسلمانان و در متون مقدس از قرآن و حديث و غيره بکار رفته تعبير «رسول الله» است نه رسول الاسلام که هيچ سابقه اي ندارد. حتي امروز هم در فرهنگ مسلمانان غير فارسي زبان، به خصوص در زبان عربي، کسي تعبير رسول الاسلام را به کار نمي برد.
محتمل است که اين تعبير نادرست درآثار مارکسيست هاي عرب يا لائيک هاي ضد دين به کار برود و به وضوح يک خواننده عرب با ديدن تعبير رسول الاسلام مي فهمد که نويسنده اعتقادي به نبوت ندارد.

اما در زبان فارسي به طور اعم يعني توسط مسلمان و غير مسلمان بکار رفته و اين هم ناشي از بي دقتي ما در انتخاب ترکيب هاي وارداتي يا ترجمه معادل هاي انگليسي به فارسي است.

آنچه در اين باره بايد توجه داشته باشيم اين است که وقتي ما کلمه «رسول» را به کار مي بريم مقصودمان فرستاده و نماينده است. در اين فرستاده مهم آن است که از طرف چه کسي آمده است نه آن که چه چيزي را آورده است.
اين اهميت از آن بابت است که قداست رسول به آن است که از طرف خداي تعالي براي زمينيان فرستاده شده است. خداوند مرتب روي اين جنبه تکيه دارد و به همين دليل است که تعبير رسول الله در متون مقدس استفاده مي شود. در قرآن به طور مؤکد تعبير به رسول الله داريم و متأسفانه در فرهنگ ما به کاربردن اين تعبير قرآني ترک شده و به جاي آن، آن تعبير نامأنوس آمده است.



اگر ما جهت الهي رسالت را با ساختن تعبير «پيامبر اسلام» کنار بگذاريم، درست به همان هدفي که مستشرقان از جعل و کاربرد اين تعبير داشته اند نزديک شده ايم . آنان اعتقادي به اين که محمد (ص) از طرف خدا آمده ندارند، اما با اين مطلب که محمد (ص) دين اسلام را ميان مردم آورده مشکلي نداشته و اين تعارضي با معتقدات و باورهاي غير ديني يا ضد ديني آنان ندارد. بنابرين به راحتي کلمه پيامبر اسلام را ساخته اند و به جاي پيامبر خدا (ص) گذاشته اند.
البته مي پذيريم که وقتي يک مسلمان ايراني، کلمه پيامبر اسلام را به کار مي برد قصد انکار آن طرف يعني بعد الهي اين رسالت را ندارد. اما اين امر بر حسب يک عادت است نه آن که بر اساس اين تعبير به جنبه الهي بودن دين مي رسد.

ادامه »

تفاوت ان شاء الله و انشاالله

تفاوت ان شاء الله و انشاالله


 

آیا به کلمات و الفاظی که روزانه می نویسیم دقت کرده ایم ؟

برخی از این الفاظ رایج به دلیل عدم مشروعیت و مخالفت آنان با اعتقادات ما می تواند خطراتی به همراه داشته باشد.
از بین این الفاظ ( ان شاء الله ) در بعضی اوقات انشاء الله نوشته می شود, با کمی دقت به معانی این دو متوجه می شویم که این دو لفظ با هم تفاوت دارند .

إنشاء مصدر فعل « أنشأ » و به معنای ( ایجاد کردن ,به وجود آوردن , خلق کردن ) است.


طبق این آیه (( إِنَّا أَنشأْنَهُنَّ إِنشاءً ))(۳۵٫واقعه)ما آنان را به وصفی ناگفتنی ایجاد کردیم .


پس ابراز (انشاءالله) در مواقعی که می خواهیم کاری را انجام دهیم، معنای ایجاد و خلق از سوی ما را القاء می کند، یعنی ما خداوند را ایجاد کرده ایم.( العیاذبالله )

«إن» در (ان شاء الله) حرف شرط و به معنای « اگر » و فعل « شاء » به معنای خواستن و مقدر کردن است.
و ما با نوشتن إن شاء الله به این صورت می گوییم( اگر خداوند مقدر فرمود؛ به خواست خدا).

که در این آیه معنا مشخص است:

وَ مَا تَشاءُونَ إِلا أَن یَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً(۳۰٫انسان)
و شما ( اولیای حق ) چیزی جز آنچه خدا بخواهد نمی‏خواهید ( و کار را به او تفویض می‏کنید که ) البته خدا به احوال خلق دانا و به صلاح بندگان آگاهست.



بیان لطیف قرآن

ادامه »

«كلثوم ننه»

 

كلثوم ننه

 






آنچه حريم اعتقادات جامعه مسلمان را تهديد ميكند صرفا شبهات و ايراداتي نيست كه بر برهانها و استدلالهاي محكم اعتقادي وارد ميشود ، بخش عظيمي از تهديدات مربوط به خرافات و اوهام و افكار منحطي است كه در اذهان عوام الناس فرو رفته و خروج از آن را به مثابه خروج از دين تلقي مينمايند .
در مبارزه با اوهام و خرافاتي كه در اذهان برخي به عنوان دين ، نهادينه شده است كار دشوار است زيرا از يكطرف مواجهيم با باورهايي كه تقدس يافته اند و نزديك شدن به آنها به مثابه حريم شكني و بدعت و گاه كفر محسوب ميشود ، از طرف ديگر با افرادي مواجهيم كه غالبا بواسطه سرمايه علمي و فرهنگي اندك و يا ظرفيت فرهنگي اندك جامعه اي كه در آن رشد نموده اند و يا بسته بودن فضاي فرهنگي خاص در برخي موارد ، قادر به پذيرش ، تحقيق و پذيرفتن خرافه زدايي نيستند .
از طرف ديگر ، افرادي كه در خرافه گرايي و خرافه زدگي نفعي ميبرند و در مقابل خرافه زدايي مقاومت و مبارزه ميكنند .
اينجاست كه به اين مهم اساسي پي ميبريم كه مبارزه با خرافات مانند حل شبهات در جلسات مباحثه علمي در ميان اهل علم نيست و زبان و شيوه هاي خاص خود را مطلبد كه در هر عصري با توجه به نيازهاي مردم و ظرفيتهاي تاثير پذيري و تاثيرگذاري جوامع مختلف و فرهنگهاي متفاوت و البته مخاطبان و ظرفيت فكري و سن و علاقمنديهاي آنان، بايد به راهكارهاي مختلف انديشيد و شيوه هاي مختلفي را بكار گرفت .
خرافه زدايي به شيوه طنز يكي از پر اثر ترين و همه پسند ترين روش هاست و البته كتبي كه به اين منظور نگاشته ميشوند بايد علاوه بر بكارگيري طنز يا فاكتورهاي خاص تاثير گذاري ، واجد محتواي علمي لازم در مبارزه با اوهام و خرافه پرستي نيز باشد .
كتاب “كلثوم ننه ” يكي از كتبي است كه در اين زمينه موفق بوده و در عصر و زمان خويش سعي در بكارگيري قالبهاي همه پسند براي زودودن خرافات از افكار عامه مردم نموده است .


نظر مقام معظم رهبري درباره كتاب «كلثوم ننه» را ذيلا مي آوريم :
“مسئله ديگر، مبارزه‌ى با خرافات است. در كنار ترويج و تبليغ معارف اصيل دينى و اسلام ناب، بايد با خرافات مبارزه كرد. كسانى دارند روزبه‌روز خرافات جديدى را وارد جامعه‌ى ما مى‌كنند. مبارزه‌ى با خرافات را بايد جدى بگيريد. اين روش علماى ما بوده. مرحوم آقا جمال خوانسارى، عالم معروف، مُحشىِّ شرح لمعه - كه حاشيه‌هاى او را در حواشى شرح لمعه‌هاى قديم ديده‌ايد. نمى‌دانم حالا هم چاپ مى‌شود يا نه. پسر مرحوم آقا حسين خوانسارى (كه پدر و پسر از علما و برجستگان تاريخ روحانيت شيعه‌اند) - سيصد سال پيش براى اينكه خرافات را برملا كند، كتابى به نام «كلثوم ننه» را نوشت، كه الان هست. بنده چاپهاى قديمش را داشتم و اخيراً هم ديدم مجدداً چاپ شده است، كه چاپ جديدش را هم براى من آوردند. ايشان با زبان طنز، معروفترين خرافات زمان خودش را به زبان فتواى فقهاى زنان درآورده و مى‌گويد زنان پنج فقيه بزرگ دارند! يكى‌اش، كلثوم ننه است! يكى، دده بزم‌آراست! يكى، بى‌بى‌شاه زينب است! يكى، فلان است. آن وقت از قول اينها مثلاً در باب محرم و نامحرم، در باب طهارت و نجاست و در باب انواع و اقسام چيزها، مطالبى را نقل مى‌كند. يعنى عالم دينى به اين چيزها مى‌پردازد. ما خيال مى‌كنيم اگر با يك مطلبى كه مورد عقيده‌ى مردم است و خرافى و خلاف واقع است، مقاومت كرديم، بر خلاف شئون روحانى عمل كرده‌ايم؛ نه، شأن روحانى اين است.”


منبع : سایت کانون قرانی

چرا طرز نماز خواندن در قرآن نیامده ؟

 

 

چرا طرز نماز خواندن در قرآن نیامده ؟



مسائلی که به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وحی شده است، بر دو گونه است:
بخشی از آن ها عبارت است از آیات «قرآن» که به پیامبر وحی شده است. و بخش دیگر، احکام و تعلیماتی است که جدا از قرآن و به عنوان شرح و بیان قرآن به پیامبر صلی الله علیه وآله وحی گردیده است و لازم نیست تمامی احکامی را که پیامبر صلی الله علیه وآله بیان می کند، همه به عنوان «قرآن» باشد.
از این رو، خداوند متعال در قرآن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را مبیِّن و روشنگر قرآن شناسانده و میفرماید:
«و انزلنا الیك الذكر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفكرون» (نحل، آیه44).
«و بر تو قرآن را نازل كردیم تا بر امت آنچه فرستاده شده بیان كنى باشد كه عقل و فكر به كار گیرند»
بنابراین، قرآن و وجود رسول الله صلی الله علیه وآله مکمّل یکدیگرند؛ چه اینکه با نبود هر یک امر تبلیغ و رسالت کامل نمیشود و یکی از حکمت های وجود ائمه علیهم السلام بعد از رسول اکرم صلوات الله علیه و آله نیز همین امر است.
توضیح: (در 5 نکته و یک نتیجه گیری)

نکته 1):
قرآن كریم خود مى فرماید: هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَكِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ
(جمعه، آیه 2).
و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می‌خواند و آنها را تزکیه می‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می‌آموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!
این آیه مى گوید یكى از وظایف و مسؤولیت هاى پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله تعلیم كتاب و حكمت است معلوم مى شود كه قرآن نیاز به تعلیم دارد و این طور نیست كه هر كسى بتواند قرآن را بفهمد و مطالب و احكام آن را درك كند.

قرآن مى فرماید: وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ (حشر، آیه 7).
آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است!
بنابراین خود قرآن به ما دستور مى دهد كه از اوامر و دستورات پیامبر باید اطاعت كنیم.

ادامه »

معرفی سایت(کتابخانه های مجازی)

کتابخانه الکترونیکی رایگان


دانلود کتاب الکترونیک فارسی ( Ebook رایگان )
http://www.txt.ir




کتابخانه مجازی فاطمیه


کتابخانه مجازی فاطمیه-وابسته به مرکز پاسخ گویی به شبهات فاطمیه
http://fatimalib.com



سایت irbook


دانلود کتب آموزشی مختلف
http://irbook.ir



کتاب فروشی فردا


کتاب فروشی فردا-خرید اینترنتی هر گونه کتاب
http://www.fardab.com


آداب و رسوم کشورهای اسلامی در عید فطر

 

آداب و رسوم کشورهای اسلامی در عید فطر






مردم کشورهای عربی و اسلامی، عید فطر را به عنوان یکی از برزگترین اعیاد اسلامی خود جشن می گیرند و با آداب و رسوم خاصی به استقبال عید فطر می روند.

به گزارش رحماء عید فطر در میان مسلمانان رنگ و بوی خاصی دارد. این عید یکی از بزرگ ترین و باشکوه ترین عیدهای مسلمانان است که به مناسبت آن کشورهای اسلامی چند روز تعطیلی دارند و با آداب و رسوم خاصی پس از یک ماه روزه داری به استقبال آن می روند. خانه های مسلمانان در این روزها حال و هوای روحانی و مطبوعی به خود می گیرند. مسلمانان خود را برای جشن گرفتن و مهمانی رفتن آماده می کنند و شیرینهای مخصوص می پزند.

 

عید فطر در امارات
مسلمانان امارات همچون دیگر کشورهای اسلامی با آداب و رسوم خاصی به استقبال عید فطر می روند. زنان از یک هفته قبل خانه تکانی منزل را آغاز می کنند. دختران و زنان دستان و پاهای خود را با نقوش خاصی حنا می بندند و پدران و همسران برای اعضای خانواده خود لباس نو می خرند. به دلیل شگوم روزهای عید، لباسهای مخصوص عروس و دامادها در روزهای عید خریداری می شود. به مناسبت روزهای عید، شیرینیهای مخصوص محلی با نام های«لقیمات» و «بلالیط» پخته می شود. در این روز مردم به دید و بازدید می روند و با میوه و شیرینی، خرما، قهوه و چای از یکدیگر پذیرایی می کنند.






عید فطر در عراق
یکی از چیزهایی که عید فطر را در عراق از دیگر کشورهای اسلامی متمایز می کند، پخت شیرینی«کلیجه» به صورت دسته جمعی است. برای پخت این شیرینی اعضای خانواده دور هم جمع شده و شیرینی می پزند. این شیرینی با ترکیبی از آرد، روغن، شکر مخلوط با خشکبار، خرما و کنجد تهیه می شود. پس از آن در قالبهای کوچک و بزرگ ریخته و مادر خانه آنها را در داخل فر قرار می دهد. در روز عید مردم که برای عید و بازدید به خانه های هم می روند، این شیرینی را به مناسبت آنکه فصل سرما باشد یا گرما با نوشیدنی گرم یا سرد میل می کنند. مردم عراق درجنوب بصره، بر اساس عادت قدیمی در کوچه ها و محله های خود برای ایجاد مهر و محبت جمع شده و غذای مخصوص«المطبک» را که از گوشت و برنج درست شده با هم می خورند. این آداب و رسوم را از آبا و اجداد خود به ارث برده اند و در ایام عید فطر و عید قربان از این غذا استفاده می کنند. این آداب و رسوم، رسم کشورهای جزیره عربی، نجد و حجاز بوده است و در عربستان و کویت همچنان ادامه دارد.



عید فطر در اردن
زنان خانه دار اردنی، از جمله زنانی هستند که آداب و رسوم در کشورهای خود را از قذیم الایام فراموش نکرده و به آن پایبندند و نسل به نسل آداب پخت کیک و شیرینی مخصوص عید را به فرزندان خود منتقل می کنند. زنان اردنی با وجود شیرینی ها جدید، همچنان شیرینی های سنتی خود با نام«الهیطلیه» و«اللزاقیات» را می پزند. در روز عید فطر مردم به دید و بازدید یکدیگر می روند و از این شیرینی ها تناول می کنند. مردم اردن با پایبندی به آداب و رسوم خود مهر و محبت را در خانه هایشان تقسیم می کنند.


عید فطر در سوریه
مردم سوریه در ساعات اولیه روز عید نماز خود را در مسجد جامع اموی و یا دیگر مساجد برپا می کنند و پس از آن به زیارت اهل قبور رفته و بر سر مزار اموات خود، قرآن تلاوت می کنند. مردم سوریه به ویژه در روستاها طبق آداب و رسوم خود اقوام و خانواده ها به دور هم بر سر یک سفره که مملو از غذاها، خواراکی ها و شیرینی های محلی است، جمع می شوند. این شیرینی ها شامل«المزالیقات، الملیحی، قطایف و فطایر» می شود. در شهرها و استانهای سوریه،مرردم علاوه بر شیرینی ها از کیکها م نوشیدنی هایی لذت می برند که به مدت طولانی آن را تناول نکرده بودند که شامل السندوات، القشه، المحاشی و الکبب می شود. دمشقی ها مثلی دارند که می گویند دهه اول ماه مبارک رمضان«للمرق»، دهه دوم« للخرق» و دهه سوم«لصر الورق» است و به این معنی است که دهه اول به آبگوشت خوری، دوم خریدن لباس و دهه سوم به خوردن شیرینی جات اختصاص دارد.


عید فطر در عربستان
مردم عربستان بر اساس عادت و آداب و رسوم همیشگی خود صبح روز عید فطر قهوه، چای، انواع آبمیوه ها و خرماها را تناول می کنندو پس از آن یکی از مشهورترین خوردنی ها که از برنج و گوشت «الکبسه» درست شده می خورند. از عادت های اهل مکه خوردن شیرینی«المنار» بعد از نماز عیدفطر است که همسرانشان تهیه کرده اند.



عید فطر در مصر
با نزدیک شدن به روزهای عید فطر، فانوسهای رمضان کم کم در خیابانهای قاهره روشن می شود و پاساژها و لباس فروشی ها برای خرید لباسهای عید شلوغ می شود. آداب و رسوم مردم مصر از دیگر کشورها متفاوت است. به مناسبت عید فطر، سرودهای مذهبی خوانده می شود و از بلندگوهای مساجد صدای الله اکبر شنیده می شود تا مردم را برای برپایی نماز عید فطر در میدانهای بزرگ مساجد جامعه به دور هم جمع کنند. مصری ها برای جدا شدن این روز از عید قربان، به عید فطر، عید صغیر«کوچک» و به عید قربان، عید کبیر«بزرگ» می گویند. از دیگر نشانه های عید پخت نان و کیک است که بیشتر آنها از شیر درست می شود.

عید فطر در تونس
عید فطر با حلوی آغاز می شود. این نام شیرینی ای است که مردم از اجداد خود از صد سال پیش یاد گرفته و به یکدیگر یاد داده اند. به مناسبت عید زنان تونسی شیرینی هایی با نامهای« المقروض، الغریبه، الباقلاوه، المحشی و الصمصه» درست می کنند.بسیاری تونسی ها در این روز، طبقهای شیرینی خود را با یکدیگر مبادله می کنند و هنگام مهمانی رفتن از شیرینی های یکدیگر تناول می کنند. اهالی روستای صفاقس، در این روز بر اساس آداب و رسوم خود ماهی شور درست می کنند و در روز اول عید می خورند. تونسی ها عید فطر را عید صغیر می نامند به دلیل اینکه اعتقاد دارند این برای کودکان است، زیرا بزرگترهابرایشان لباسهای عید، کفش و اسباب بازی می خرند و به آنها عیدی می دهند.


عید فطر در لیبی
مردم لیبی در روز عید، لباسهای سنتی خود را می پوشند و با همان لباسهای سنتی خود به مساجد و به دید و بازدید اقوام خود می روند. در روز عید مردم شیرینی های « البقلاوه، المقروض و الغریبه» می پزند و آب انار و آبمیوه های دیگر می نوشند.


عید فطر در یمن
مردم یمن نیز به آداب و رسوم خاص خود پایبندند و از انواع مختلف شیرینی های محلی خود می خورند. برعکس دیگر کشورها مردم یمن در روز عید فطر به طیبعت می روند و و در این روز از طبیعت بکر لذت می برند و لباسهای نو می خرند و می پوشند. زنان یمنی جزء معدود زنانی هستند که در طبخ گوشت و کبابی کردن آن مشهورند. مردان با چوب درختان برایشان وسایل کباب کردن گوشت را آماده می کنند. این نوع غذا در مهمانی ها و مراسم درست می شود.


عید فطر در سودان
مردم سودان در نیمه ماه مبارک رمضان با خانه تکانی کردن خود را برای عید آماد می کنند. زنان در خانه انواع کیک و شیرینی های محلی را می پزند و بعد از نماز عید به مساجد برده و به میان مردم و افراد کهنسال و کودکان تعارف می کنند. بعد از نماز عید فطر مردم به دیدن بیماران و افراد کهنسال می روند. ساعتهای اول عید به دید و بازدید اقوام و همسایگان اختصاص دارد. بعد از ظهر روز عید بعد از نماز ظهر و خوردن ناهار، مردم بر سر مزار اموات خود می روند.




عید فطر در فلسطین
مردم فلسطین، عید فطر را در میان خون و مرگ جشن می گیرند، ولی با این وجود مادرها در خانه ها شیرینی می پزند. پناهندگان فلسطینی در روز عید بر سر مزار اموات و شهدای خود می روند و برایشان قرآن تلاوت می کنند. یکی از اعضای خانه برای کودکان اسباب بازی های ارزان قیمت می خرد و به آنها هدیه می دهد تا شاید خنده را برلبان کودکان خود بیاورد.

آشنایی با عید فطر

آشنایی با عید فطر

واژه عید، در اصل از فعل عاد (عود) یعود اشتقاق یافته است و معانى مختلفى براى آن ذکر کرده‏اند.

عید فطر یکى از اعیاد بزرگ اسلامى است که درباره آن احادیث و روایات بیشمارى گفته شده است. مسلمانان روزه‏دار که ماه رمضان را به روزه گذرانده و از خوردن و آشامیدن و بسیارى از کارهاى مباح دیگر امتناع ورزیده‏اند، اکنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستین روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند مى‏طلبند.

 

روز اول ماه شوال را بدین سبب عید فطر خوانده‏ اند که در این روز، امر امساک و صوم از خوردن و آشامیدن برداشته شد و رخصت داده شد که مؤمنان در روز افطار کنند و روزه خود را بشکنند.

فطر و فطور به معناى خوردن و آشامیدن است و گفته شده است که به معناى آغاز خوردن و آشامیدن نیز هست. به همین دلیل است که پس از اتمام روز و هنگام مغرب شرعى در روزهاى ماه رمضان، انسان افطار مى‏کند.

 


برخی از اعمال شب عید فطر

در فضیلت و ثواب عبادت و احیاى عید فطر احادیث ‏بسیاری گفته شده و روایت‏ شده است که آن شب کمتر از شب قدر نیست. برای درک این شب عزیز انجام اعمالی از ائمه (ع) به ما سفارش شده است.

* در هنگام غروب آفتاب غسل انجام شود.
* آن شب به نماز، دعا، استغفار، درخواست از حق تعالى و بیتوته در مسجد احیا گردد.
* بعد از نماز مغرب و عشا، نماز صبح و نماز عید فطر، ذکر « الله اکبر الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد الحمد لله على ما هدانا و له الشکر على ما اولانا» گفته شود.
* زیارت امام حسین (ع)، که فضیلت ‏بسیار دارد.
* 10 مرتبه ذکر یا دائم الفضل علی البریة یا باسط الیدین بالعطیة یا صاحب المواهب السنیة صل علی محمد وآله خیرالوری  سجیة واغفرلنا یا ذاالعلی  فی هذه العشیة، که از اعمال شب جمعه است، گفته شود.
* 10 رکعت نماز که در شب آخرماه رمضان اقامه می‌شود که به صورت 5 نماز 2 رکعتی، در هر رکعت بعد از حمد، سوره توحید 10 بار خوانده شود.
* بعد از نماز مغرب و نافله آن، 2رکعت نماز بجا آورده شود.
* 14رکعت نماز اقامه شود. بعد از هر 2 رکعت سلام دهد و در هر رکعت بعد از حمد، یک بار آیةالکرسی و 3 مرتبه توحید خوانده شود. براى هر رکعت، ثواب عبادت 40سال و عبادت هر که در آن ماه روزه گرفته و نماز خوانده اعطاء می‌شود.


[عید فطر، جشن آزادگی] [جشن بزرگ آفرینش]

برخی از اعمال روز عیدفطر

* بعد از نماز صبح و نمازعید آن تکبیراتى را که در شب عید ذکر شد، گفته شود.
* پرداخت زکات فطره پیش از نمازعید.
* انجام غسل روزعید. زمان آن بعد از طلوع فجر تا زمان به جا آوردن نمازعید است.
* برای اقامه نمازعید لباس نیکو پوشیده و از عطر استفاده نمایید.
* پیش از نماز عید، در اول روز افطار شود.
* قبل ازخروج از منزل برای نمازعید، دعایی را که از امام علی (ع) روایت شده خوانده شود.
* اقامه نمازعید.
* زیارت امام حسین (ع).
* دعاى ندبه خوانده شود.

نماز عید فطر

وقت نماز عید فطر از اول آفتاب روز عید است تا ظهر. در عید فطر مستحب است بعد از بلند شدن آفتاب، افطار شود و زکات فطره داده شود و بعد از آن نماز عید بجا آورده شود.

نماز عید فطر 2 رکعت است که در رکعت اول بعد از خواندن حمد و سوره باید 5 تکبیر بگوید، و بعد از هر تکبیر 1 قنوت بخواند و بعد از قنوت پنجم تکبیرى بگوید و به رکوع رود و 2 سجده بجا آورد و برخیزد، و در رکعت دوم چهار مرتبه تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر قنوت بخواند و تکبیر پنجم را بگوید و به رکوع رود و بعد از رکوع دو سجده کند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد. در قنوت نماز عید هر دعا و ذکرى بخوانند کافى است.

نماز عید، سوره مخصوصى ندارد، ولى بهتر است که در رکعت اول آن سوره شمس  و در رکعت دوم سوره غاشیه را بخوانند، یا در رکعت اول سوره سبح اسم و در رکعت دوم سوره شمس را بخوانند.

مستحب است در نماز عید بر زمین سجده کنند و در حال گفتن تکبیرها دست‌ها را بلند کنند و نماز را بلند بخوانند.

معرفی سایت

شهر حديث –طرح نو در احاديث اهل بيت (ع)
http://www.hadithcity.com/default.aspx




پايگاه اطلاع رساني حديث
http://www.14masoomin.com/





جستجوگر پايگاههاي شيعه

اين پايگاه وابسته به شبکه اطلاع رساني جستجوگر پايگاه هاي شيعه است که کار اصلي آن راهنمايي و ارجاع کاربران به موضوع مورد نظرشان در شبکه هاي شيعي است .
http://www.shiasearch.net


عکس

میلاد کریم اهل بیت مبارک

روزه داران به رهش جان و دل ایثار کنید


امشب از جام تولای وی افطار کنید

15 روز ریاضت

پانزده روز ریاضت را در این ماه طاعت، یک نفس دویده‏ایم تا در بشارت ولادت او، مژده عشق بشنویم و مژدگانی مهر بگیریم.
او که از اشراق مهربانی‏ها طلوع کرده و در بستر بخشندگی، دامن گسترده است.
او که در اولین تصویر زمینی‏اش، تبسمی شیرین به آینه نگاه پدر و مادر هدیه داده است.
او که اولین نواده نبوت است و نخستین زاده امامت.
از نسل نور است و زاده خورشید، از تبار هدایت است و قافله‏سالار مهر و امید.
ماه دل‏آرای نیمه رمضان را، پانزده روز است به انتظار نشسته‏ایم و به کرامت و مهربانی‏اش محتاجیم!


معرفی سایت

امروز می خواهم چند تا پایگاه خوب بهتون معرفی کنم

امیدوارم استفاده کنید:

پایگاه اطلاع رسانی استاد حسن رحیم پور ازغدی
http://rahimpour.ir


مرکز نشر آثار استاد رحیم پور ازغدی
http://www.spw.ir

 


سایت رسمی دکتر حسین الهی قمشه ای
http://www.drelahighomshei.com/Default.aspx

پایگاه اطلاع رسانی علامه محمد باقر مجلسی
این پایگاه حاوی زندگی نامه، کتابخانه دیجیتالی، تصاویر و مقالات مختلف است
http://majlesi.net


پایگاه اطلاع رسانی امام خمینی
زندگی نامه، مقالات، آثار و دیوان امام خمینی و…
http://www.imam-khomeini.com

بنیاد نشر آثار دکتر بهشتی
اثار و اندیشه های شهید ایت االه دکتر سید محمد حسین بهشتی
http://www.beheshti.org

دکتر مصطفی چمران
زندگی نامه کتابها و تصاویری از شهید چمران
http://www.chamran.org

شبکه شیخ شهید
این شبکه درباره استاد مطهری است و حاوی زندگینامه،سخنان و لینک های دانلود کتب ایشان می باشد.
http://sheykh-shahid.blogfa.com

معرفی کتاب

 

 

معرفی کتاب؛ از تهاجم فرهنگی تا جنگ نرم

گردآوری: مجتبی احمدی، ابوذر زارع‌درخشان، حسین همازاده‌ابیانه

انتشارات: ساقی

تعداد صفحات: ۳۰۰

سال انتشار: ۱۳۸۹

قیمت: ۴۷۰۰۰ ریال



معرفی کتاب؛ از تهاجم فرهنگی تا جنگ نرم


کتاب “از تهاجم فرهنگی تا جنگ نرم” واکاوی مختصر منازعه نرم در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی است که معاونت فرهنگی- اجتماعی سازمان بسیج مستضعفین به گرد‌آوری مجتبی احمدی، ابوذر زارع درخشان و حسین همازاده ابیانه در پاییز ۸۸ و در ۲۹۵ صفحه به زیور طبع آراسته است. این کتاب در ۱۰ فصل تنظیم شده است، تعریف و تبیین موضوع، تاریخچه، چرایی جنگ نرم، اهداف جنگ نرم، بازیگران، عوامل زمینه ساز، گروه های هدف، راهکارها و فرجام نبرد، عناویت فصل های مختلف کتاب است.در انتهای کتاب نیز جدول بیانات رهبر معظم انقلاب که در فصول ۱۰ گانه مورد استفاده قرار گرفته است، آمده است.گفتنی است، این بیانات از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۸ را شامل می شود
.

 

کتاب همراه

معرفی کتاب

معرفی دو کتاب از رهبر حرکت اسلامی تونس

کتاب «حرکت امام خمینی و تجدید حیات اسلام» نوشته استاد راشد الغنوشی، رهبر حرکت اسلامی «النهضه» تونس است که به همت استاد سید هادی خسروشاهی ترجمه و به جامعه فرهنگی کشور ارائه شده است.

به گزارش مرکز بررسی های اسلامی قم، مقالات این کتاب به مناسبت‏های مختلف به همت استاد خسروشاهی، ترجمه و در روزنامه اطلاعات منتشر شده است و به مناسبت پانزدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، به صورت کتاب مستقلی توسط انتشارات موسسه اطلاعات روانه بازار کتاب شده است.

مباحث کتاب درباره انقلاب اسلامی ایران و رهبری این حرکت است که از دیدگاه مولف، موجب تجدید حیات جهان اسلام در عصر ما گردیده است و به همین دلیل، مترجم نام این کتاب را «حرکت امام خمینی و تجدید حیات اسلام» انتخاب نموده است.

این کتاب از یک مقدمه (درباره مولف و کتاب) و چهار بخش تشکیل شده است. بخش اول این کتاب، «امام خمینی و رهبری حرکت های اسلامی، اخوان المسلمین، جماعت اسلامی و حرکت اسلامی ایران»، نام دارد که نویسنده به مقایسه تطبیقی سه حرکت اسلامی برجسته معاصر در جهان اسلام می‏پردازد و برجستگی‏ها و تمایزات امام خمینی و انقلاب اسلامی را نسبت به دیگر حرکتهای اسلامی معاصر به اثبات می‏رساند. مقاله «انقلاب اسلامی ایران، پیشتاز حرکت جهانی اسلام»، بخش دوم و مقاله «تجدید حیات اسلام: حاکمیت علما یا روشنفکران» عنوان بخش سوم کتاب حاضر را تشکیل می‏دهند. بخش چهارم کتاب هم گفتگوی نشریه «العقیده» الجزیره با استاد راشد الغنوشی درباره حرکت اسلامی تونس و ایران اسلامی است که طی آن دیدگاه‏های حرکت اسلامی «النهضه» درباره انقلاب اسلامی ایران تبیین می‏شود.

ادامه »

اندر پندها

یک روز عربی ازبازار عبور میکرد که چشمش به دکان خوراک پزی افتاد از بخاری که از سر دیگ بلند میشد خوشش آمد تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد !

هنگام رفتن صاحب دکان گفت تو از بخار دیگ من استفاده کردی وباید پولش را بدهی !!!

مردم جمع شدن مرد بیچاره که از همه جا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا میگذشت از بهلول تقاضای قضاوت کرد …

بهلول به آشپز گفت آیا این مرد از غذاي تو خورده است؟


آشپز گفت نه ولی از بوی آن استفاده کرده است.

 

بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد وبه زمین ریخت وگفت : ای آشپز صداي پول را تحویل بگیر.

آشپز با کمال تحیر گفت :این چه قسم پول دادن است؟

بهلول گفت مطابق عدالت است : کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند !

آداب غذا خوردن ،سخن گفتن ،خوابیدن در داستان شیخ جنید و بهلول دانا حتما بخوانید

آورده اند که شیخ جنید بغدادي به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او می رفتند شیخ از احوال بهلول پرسید . مریدان گفتند او مرد دیوانه اي است . شیخ گفت او را طلب کنید و بیاورید که مرا با او کار است . تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند و شیخ را پیش بهلول بردند . چون شیخ پیش او رفت دید که خشتی زیر سر نهاد و در مقام حیرت مانده شیخ سلام نمود بهلول جواب او را داد و پرسید کیست ؟ گفت من جنید بغدادي ام بهلول گفت تو اي ابوالقاسم که مردم را ارشاد می کنی آیا آداب غذا خوردن خود را می دانی ؟ گفت : بسم الله می گویم و از جلوي خود می خورم . لقمه کوچک برمی دارم . به طرف راست می گذارم آهسته می جوم و به لقمه دیگران نظر نمی کنم . در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی شوم .هر لقمه که می خورم الحمد لله می گویم و در اول و آخر دست می شویم . بهلول برخواست و گفت : تو می خواهی مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز آداب غذا خوردن خود را نمی دانی و به راه خود رفت .


پس مریدان شیخ گفتند یا شیخ این مرد دیوانه است . جنید گفت : دیوانه اي است که به کار خویشتن هشیار است و سخن راست را از او باید شنید و از عقب بهلول روان شد و گفت مرا با او کار است . چون بهلول به خرابه اي رسید باز نشست . بهلول باز از او سوال نمود تو که آداب طعام خوردن خود رانمی دانی آیا آداب سخن گفتن خود را می دانی ؟ گفت : سخن به قدر اندازه میگویم و بی موقع و بی حساب نمی گویم و به قدر فهم مستمعان می گویم و خلق خدا را به خدا و رسولش دعوت می نمایم . چندان سخن نمی گویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت می کنم پس هرچه تعلق به آداب کلام داشت بیان نمود . بهلول گفت : چه جاي طعام خوردن که سخن گفتن نیز نمی دانی . پس برخواست و به راه خود برفت .
مردیان شیخ گفتند این مرد دیوانه است تو از دیوانه چه توقع داري . جنید گفت : مرابا او کار است شما نمی دانید . باز به دنبال او رفت تا به بهلول او رسید . بهلول گفت تو از من چه میخواهی تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی دانی آیا آداب خوابیدن خود را می دانی ؟ گفت آري می دانم . چون از نماز عشا فارغ می شوم داخل جامه خواب می گردم پس آنچه آداب خوابیدن بود که از بزرگان دین رسیده بیان نمود .
بهلول گفت : فهمیدم که آداب خوابیدن هم نمی دانی خواست برخیزد جنید دامنش را گرفت و گفت اي بهلول من نمی دانم تو قربه الی الله مرا بیاموز . گفت تو ادعاي دانایی می کردي ؟ شیخ گفت : اکنون به نادانی خود معترف شدم . بهلول گفت :
اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل شام خوردن آن است که لقمه حلال را باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جاي آوري فایده ندارد و سبب تاریکی دل می شود . و در سخن گفتن باید اول دل پاك باشد و نیت درست باشدو آن سخن گفتن براي رضاي خدا باشد و اگر براي غرضی یا براي امور دنیوي باشد یا بیهوده و هرزه باشد به هر عبارت که بگویی وبال تو باشد پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکتر باشد و در آداب خوابیدن اینها که گفتی فرع است . اصل این است که در دل تو بغض و کینه و حسد مسلمانان نباشد . حب دنیا و مال در دل تو نباشد و در ذکرحق باشی تا به خواب روي .


جنید دست بهلول را بوسید و او را دعا کرد و مریدان که حال او را بدیدند که او را دیوانه می دانستند خود را و عمل خود را فراموش کردند و از سر گرفتند . نتیجه آن است که هر فرد بداند از آموختن آن چیزي که نمی داند ننگ و عار نباید داشت، چنانچه شیخ جنید از بهلول آداب خوردن ، سخن گفتن و خوابیدن را آموخت .

اندر پندها

روزی لقمان به پسرش گفت: امروز به تو ۳ پند می دهم که کامروا شوی.

اول اینکه :سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!

دوم اینکه :در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی.

و سوم اینکه :در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی.

پسر لقمان گفت:
ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟

لقمان جواب داد: اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد. اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست.

جک می گوییم یا کافر می شویم....

جک می گوییم یا کافر می شویم

نمی‌دانم کی به خواب رفته‌ایم که جوک وارد فرهنگ ماشده است. ولی این را می‌دانم که بیشترمان هنوز یا حواسمان پرت است یا دشمن را حقیر و بیچاره شمرده‌ایم. شاید هم هنوز خود را سرباز جنگ نرم حساب نکرده‌ایم. آشکار است که حریف با شناختن دقیق آنچه باید بداند دنباله کار خویش را به خوبی گرفته و ما رهروان راستین بنی اسراییل:

((قالُوا یا مُوسى‏ إِنَّا لَنْ نَدْخُلها أَبَداً ما دامُوا فیها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُون))[1].



در این میان نمکی که بردل ریش ما پاشیده، همان نمکی است که گندیده و وای به روزما. نمک گندیده، روحانی حواس پرتی است که امام مجتبی علیه السلام را ندانسته مسخره می‌کند و نفس مستمعین در که نمی‌آید هیچ، او را بر سرذوق هم می‌آورد.
تلبیس ابلیس چنان هوش از سر همه ما ربوده که ما بچه مثبت‌ها به جای جوک‌ و … برای آیات خدا و ائمه و قرآن و قیامت و تمام مظاهر دینمان یاوه‌سرایی می‌کنیم و به اصطلاح خودمان جوک می‌گوییم و وقتی هم کسی بگوید

(( وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّما کُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُن))[2]

در جواب فقط سرمی‌خارانیم چون اصلا نفهمیده‌ایم چه گفته.

ادامه »